|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - afrooz-OMD - 02 دى ۱۳۹۵ ۰۸:۵۶ ب.ظ
تو ایستگاه امام حسین پنج تومن دادم از یه جوونی یه بسته خریدم که داخلش دفتر نقاشی و مداد رنگی و پاک کن و مداد تراش بود
ایستگاه تاتر شهر جوونه پیاده شد یه دختر کوچولو سوار شد که چسب زخم میفروخت خیلی کوچولو بود
بهش اشاره کردم که بیاد
خوشحال شد و مثل فرفره
از زیر اون دری که واگون خانومارو جدا میکنه اومد این طرف
سرش پایین بود داشت از توی جعبه چسب برمیداشت که بهم بده
سرشو که بالا آورد بسته رو بهش نشون دادم و گفتم این مال تووووعهههه
انقدر این بچه خوشحال شد انقدر کیف کرد انقدر خوشگل خندید که یادش رفت چسب بفروشه نشست دونه دونه شکلکهای روی دفترو با انگشتای کوچیکش لمس کرد
انقدر اون لحظه قشنگ بود که همه داشتن لبخند میزدن
..........
از اینکه اینو اینجا تعریف میکنم هیچ قصدی ندارم
به قدری خوشحال شدم از خوشحال کردن یه بچه کوچولو که کم مونده بال دربیارم
هم اون جوون هم دختر بچه و بیشتر از اونا خودم خوشحال شدم
میدونم همه تون ازین کارا میکنید و با چیزهای حتی کوچیک قلب آدمارو خیلی زیاد خوشحال میکنید
پس مطمئن باشید با این حرفم نخواستم به رخ بکشم یا ادعایی داشته باشم
فقط اینکه یادمون بیارم زندگیمون دقیقا مثل همین مترو و ایستگاه ها و آدمایی که واردش میشن و ازش خارج میشن،خیلی چیزای کوچیک قشنگی داره که آدمو امیدوار میکنه اونارو نه از خودتون و نه از بقیه دریغ نکنید : )
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kilookiloo - 02 دى ۱۳۹۵ ۰۹:۱۵ ب.ظ
(۰۲ دى ۱۳۹۵ ۰۳:۵۳ ب.ظ)تولد آفتاب نوشته شده توسط: (02 دى ۱۳۹۵ ۰۱:۰۶ ب.ظ)farzaneh.bn نوشته شده توسط: شما گفتین ترجیح میدین بمیرین ولی با لیسانسه ازدواج نمیکنید بعد خط بعدش نوشتید هر دختری با یه بی سواد ازدواج کنه سطحش خیلی پایینه
متن رو دوباره بخونین. من یه جمله گفتم که هیچ ایرادی نداره. طرز صحبتمم حرف نداره . دلیل عصبانیت شما هم اینه که مدرکتون لیسانسه و فک کردین بهتون توهین شده.
باز هم میگم حتی اگه هزار تا افاده ایه دیگه هم بیاد ایراد بگیره از حرفامو بگه بچگانس باز هم میگم : )
دختری که به خاطر پول با یه آدم بی سواد ازدواج کنه، دختر سطح پایینیه و زندگی با این خانوم تداومی نداره.
اگه شما تحصیل کرده ی این مملکت باشید و بخوایم کلی به همه چیز نگاه کنیم و نسخه ی کلی بپیچیم ( مثل شما ) انتخاب خیلیا از جمله من شعوره نه سواد
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۰۲ دى ۱۳۹۵ ۰۹:۲۶ ب.ظ
(۰۲ دى ۱۳۹۵ ۰۶:۱۷ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط: ای وای پس بپیچش دور پتو : ))))
انارِ گرد رو چجوری میشه دورِ پتو پیچید؟ o_O
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SepidehP - 02 دى ۱۳۹۵ ۰۹:۵۲ ب.ظ
شادی، لبخندیست که میتوانید آن را درست زیر بینیتان پیدا کنید.
تام ویلسون
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - jazana - 02 دى ۱۳۹۵ ۰۹:۵۶ ب.ظ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - moslem73421 - 02 دى ۱۳۹۵ ۱۱:۳۱ ب.ظ
.....
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 02 دى ۱۳۹۵ ۱۱:۴۴ ب.ظ
یادش بخیر روزی روزگاری از این و اون می پرسیدم ارشد بخونم یا نخونم !
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ezra - 03 دى ۱۳۹۵ ۰۲:۳۵ ق.ظ
شماها ته حرفاتون اینه که اگه کسی با امید و همت عالی وارد دانشگاه بشه بالاخره موفق میشه و به جایی می رسه
اما من میگم کسی که امید و همت عالی داشته باشه بالاخره موفق میشه و به جایی میر سه و لزومی به دانشگاه رفتن نیست ! 
بین همت عالی و دانشگاه تفکیک قائل باشید لدفاً
اینکه میاید دانشگاه رو میچسبونید به واژه ی همت عالی , تا از اعتبار این واژه کش برید و بچسیونید به دانشگاه ,
بدانید و آگاه باشید که این کارتون هیچ فرقی با "کپی کردن بدون ذکر نام صاحب اثر " نداره
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 03 دى ۱۳۹۵ ۰۲:۴۲ ق.ظ
هنوز حذف پست نذاشتن ای بابا 
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 03 دى ۱۳۹۵ ۰۲:۴۷ ق.ظ
همینطوری...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - moslem73421 - 03 دى ۱۳۹۵ ۰۳:۰۵ ق.ظ
.....
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۰۳ دى ۱۳۹۵ ۰۳:۵۵ ق.ظ
بچهها نیازی نبود اینقدر آب رو گِل بکنید خب یکی دوست داره با لیسانس (به قول دهه هفتادیها) اِزد کنه، یکی هم با دانشمندی مثل من در کل به قول آقاهه توو اون کلیپ، آبِ مانشت دیرپز هست طول میکشه کاربرای جدید وفق پیدا کنند و با اخلاقیات هم آشنا بشیم. برای خودم هم پیش اومده بود. پس تا اون مدت، دوری از کشمکش و دعوا وظیفهی کاربرای قدیمیتر هست. کسی هم نیازی نیست قهر کنه بره.
خدائیش خیلی خوب گفتم، به خاطر اون دانشمند بودنم حرصتون گرفت لایک نکردید هم لااقل همینطوری لایک کنید روحیه بگیرم در آینده دانشمند بشم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - KISH - 03 دى ۱۳۹۵ ۰۹:۰۰ ق.ظ
میم مثل مانشت
ولی ...
از بی سوادی گفتی ولی از انسانیت بیسوادی که با دستای پینه بسته زیر افتاب سوزان دل خودشو جلا میده نگفتی داشتن سواد با انسانیت فرق میکنه . درسته بیسواده ولی دلشه پاکه دلش بزرگه به پهنای دریا. درسته نمیتونه بنویسه یا بخونه ولی این بیسواد نباشه مملکت میخوابه چون باسواداش خدمتی به مملکت نمیکنن . هیچ بیسوادی نمیتونه پول میلیاردی از مملکت خارج کنه . یا احتکار یا اختلاص یا پول شویی.
خیلی باسواده ولی دریغ از یه خدمت .خدمت به بیگانه و خیانت به خودی.
کشاورز بیسواد گندم و گوجه و گوشت برای سیر کردن شکم مردم زحمت میکشه. ولی باسواد که خودشو به جایی میرسونه از مملکت درمیره.
یک باسواد ایرانی برای استادی در امریکا افتخار میکنه ولی من ندیدم باسواد امریکایی در دانشگاه ایرانی استاد بشه.چرا؟ دلیل پیشرفت اونا اینه که باسوادای هند و ایران و مالزی و ...به اونا خدمت می کنن نه به خودشون و مملکتشون.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - nobody90 - 03 دى ۱۳۹۵ ۱۱:۱۴ ق.ظ
سال گذشته همین موقع سخت مشغول خوندن کنکور بودم
هی برنامه ریزی کن.. به موقع بیدار شو.. به موقع فلان درس رو بخون.. هی استرس های بیخود .. تقریبا از اخر های فروردین تصمیم گرفتم دیگه برای کنکور نخونم.. یهو تصمیم گرفتم و امروزم از تصمیمم راضی هستم..
چند ماه بعد ازدواج کردم..
چند ماه اون ور تر هم رفتم توی یک شرکت خوب مشغول به کار شدم.. سمت برنامه نویس اندروید.. با یک حقوق خوب..
.
.
.
چیزی که توی این مدت فهمیدم اینه که توی استخدامی های دولتی نیاز به مدرک دکتری ندارن.و مدرک ارشد هم زیاد ملاک نبود..
کار شرکتی اگر فوق دیپلم هم داشته باشی میتونی کار کنی..
پس واسه چی ارشد بخونیم؟؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 03 دى ۱۳۹۵ ۱۱:۲۴ ق.ظ
(۰۳ دى ۱۳۹۵ ۱۱:۱۴ ق.ظ)nobody90 نوشته شده توسط: سال گذشته همین موقع سخت مشغول خوندن کنکور بودم
هی برنامه ریزی کن.. به موقع بیدار شو.. به موقع فلان درس رو بخون.. هی استرس های بیخود .. تقریبا از اخر های فروردین تصمیم گرفتم دیگه برای کنکور نخونم.. یهو تصمیم گرفتم و امروزم از تصمیمم راضی هستم..
چند ماه بعد ازدواج کردم..
چند ماه اون ور تر هم رفتم توی یک شرکت خوب مشغول به کار شدم.. سمت برنامه نویس اندروید.. با یک حقوق خوب..
.
.
.
چیزی که توی این مدت فهمیدم اینه که توی استخدامی های دولتی نیاز به مدرک دکتری ندارن.و مدرک ارشد هم زیاد ملاک نبود..
کار شرکتی اگر فوق دیپلم هم داشته باشی میتونی کار کنی..
پس واسه چی ارشد بخونیم؟؟
استرس مشکل شما بوده نه کنکور. کنکور فقط زمینه استرس رو فراهم می کرد. این شما هستید که باید خودتون رو کنترل کنید وگرنه بعدها تو زندگی هم زمینه استرس هست.
اگه هدفتون از ارشد کار دولتی بوده (آیا هدف درستیه؟) بهتر بود اول کار رو پیدا می کردید و بعد در حین کار ارشد رو هم می گرفتید. برای شرکت خصوصی بسته به کارتون میتونه ارشد و کارشناسی فرق داشته باشه. بازم این نتیجه گیری شما مشکل داره. مشکل از ارشد نیست بلکه مشکل از عدم تناسب هدف شما و ارشده.
من اگه ارشد گرفتم یکی از دلایلش علاقه بود نه اینکه ارشد بگیرم که فرصت شغلی بهتری برام پیدا بشه.
|