|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 31 تیر ۱۳۹۵ ۰۴:۳۳ ب.ظ
(۳۱ تیر ۱۳۹۵ ۱۲:۲۹ ب.ظ)ezra نوشته شده توسط: آدم قیمت هتل ها رو که نگاه میکنه از مسافرت رفتن پشیمون میشه !
مسافرت و هتل که جای خود دارد.
امروز من و دوستم یه سینما و رستوران رفتیم بالای ۱۰۰ تومن هزینهاش شد. اونم تازه میدون انقلاب و چهارراه ولیعصر! یعنی کف قیمت! اونم یک تفریح ارزون و خیلی ساده!
البته احتمالاً مشکل از جیب دانشجوئی ماست!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - phd-stu - 31 تیر ۱۳۹۵ ۰۵:۰۵ ب.ظ
در خلق حسینبن علی بیهمتاست
این تافته را خدا جدا بافته است
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Skyrim - 31 تیر ۱۳۹۵ ۰۵:۳۵ ب.ظ
از اینایی که میرن هرچی دامین خوب هست ثبت میکنن خیلی بدم میاد ...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - crevice - 31 تیر ۱۳۹۵ ۰۶:۳۱ ب.ظ
How paradoxical that it seems you do like someone but sometimes you do have hatred feeling toward her!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - همیلا - ۳۱ تیر ۱۳۹۵ ۰۷:۱۲ ب.ظ
(۳۱ تیر ۱۳۹۵ ۰۵:۱۳ ق.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط: توو تاپیک بغلی، صحبت از رسم و رسومات عجیب موقع ازدواج مانند سان دیدن از جهیزیه و ... شده بود. داشتم به این فکر میکردم که توو این موارد از اول با قاطعیت برخورد کردم و حرفم رو به کرسی نشوندم، منتهی یه استثنا یادم اومد ![[تصویر: 415793_4.gif]](https://img.manesht.ir/415793_4.gif)
اون
وااایی کلی خندیدم از صبح دپرس بودم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 31 تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۵۴ ب.ظ
هیچ پیشرفتی بهتر و دلپذیرتر از پیشرفت خواهرزاده یک سال و حدوداً پنج ماههٔ خودم نیست که امروز که اومده خونمون برخلاف دفعات پیش که با کشیدن موهام بیدارم میکرد ایندفعه با بوس کردن بیدارم کرده! 
بعضی درسا هستن که من هر چی فکر میکنم فلسفهٔ حضورشون تو چارت درسیمون (تو کارشناسی) رو متوجه نمیشم!
مثلاً مدارهای الکتریکی و مدارهای الکترونیکی.
KVL و KCL و سنکرون و آسنکرون به چه دردمون (دانشجوهای نرمافزار) خورد؟!
_____________
یا شایدم کاربرد دارن و من نمیدونم.
واسم سؤال شده!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - phd-stu - 31 تیر ۱۳۹۵ ۱۰:۵۵ ب.ظ
(۳۱ تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۵۴ ب.ظ)hamideh1371 نوشته شده توسط: یا شایدم کاربرد دارن و من نمیدونم.
واسم سؤال شده!
راستش اگه تو کار باشید تقریبا همه چیز کاربرد داره. مثلا اگه تو یه شرکتی باشید که برد الکترونیکی طراحی میکنن قطعا کاربردش رو میبینید. البته شما مهندس نرم افزاری ولی برای نوشتن یه همچین نرم افزاری باید اینا رو بلد باشید. من یه وقتی از کارم خیلی لذت بردم. زمانی بود که دنبال پیدا کردن کوتاهترین مسیر بین چند تا نقطه بودیم که هر کدوم یه نقطه ی جغرافیایی بودن. اینور اونور آخرش الگوریتم Dijkstra رو پیاده کردم و واقعا برای اولین بار لذت بردم. خیلی حال داد بهم. بچه های رشته ی برق و اونایی که کلا با معادلات پیوسته سرو کار دارن میفهمن که محاسبات عددی چیه. مثلا روش حل نیوتن برای محاسبات عددی کلا تو رشته ی برق خیلی کاربرد داره و تو متلب هم خیلی از این روش هایی که ما خوندیم پیاده شدن و پارامتر هاش رو باید تنظیم کنیم. شاید باورتون نشه ولی من تو پروژه های از مثلثات دبیرستان استفاده کردم تا زاویه ی دید دوربین رو دربیارم. یا مثلا فاصله ی جسم تا دوربین رو در بیارم و اینا همشون پروژه هایی هستن که صنعتی هستن و شاید شما هم باهاش کار کرده باشید ولی از پشتش اطلاع ندارید. خب تو حوزه ی پژوهش هم که دیگه معلومه، مثلا بخشی از تز بنده حل معادلات دیفرانسیل توش هست. خب نرم افزار چه به معادلات دیفرانسیل. تقریبا میتونم بگم که هیچ کدوم از درس هامون بی خود و بی جهت نیستن.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - jazana - 31 تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۰۱ ب.ظ
(۳۱ تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۵۴ ب.ظ)hamideh1371 نوشته شده توسط: بعضی درسا هستن که من هر چی فکر میکنم فلسفهٔ حضورشون تو چارت درسیمون (تو کارشناسی) رو متوجه نمیشم!
یکی از بزرگترین مشکلات کامپیوتر کارا دقیقا همینه.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 31 تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۴۴ ب.ظ
شلغم چغندری کد نزنید.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - codin - 31 تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۴۶ ب.ظ
(۳۱ تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۵۴ ب.ظ)hamideh1371 نوشته شده توسط: هیچ پیشرفتی بهتر و دلپذیرتر از پیشرفت خواهرزاده یک سال و حدوداً پنج ماههٔ خودم نیست که امروز که اومده خونمون برخلاف دفعات پیش که با کشیدن موهام بیدارم میکرد ایندفعه با بوس کردن بیدارم کرده! 
بعضی درسا هستن که من هر چی فکر میکنم فلسفهٔ حضورشون تو چارت درسیمون (تو کارشناسی) رو متوجه نمیشم!
مثلاً مدارهای الکتریکی و مدارهای الکترونیکی.
KVL و KCL و سنکرون و آسنکرون به چه دردمون (دانشجوهای نرمافزار) خورد؟!
_____________
یا شایدم کاربرد دارن و من نمیدونم.
واسم سؤال شده!
دانش آموز دبیرستانی اونقدری از علاقه و تمایلاتش مطلع نیست که حتما مثلا قراره دولپر وب بشه در آینده و خیلی خاص دروس مربوطه را بخونه. چارت های درسی باید یه مقداری متنوع باشه که افراد بتونن علاقه واقعی خودشونو کشف کنن. ممکنه یک نفر به درس مدار علاقه مند بشه و کلا مسیر زندگیشو ببره به سمت طراحی مدارهای بهینه و ... در کل اگر آدم ها از هرچیزی یه مقدار بدونن خیلی خلاق تر میتونن عمل کنن توی زندگیشون به نظر من
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fo-eng - 01 مرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۰۷ ق.ظ
دوستان پیشنهاد می کنم بخونید ... بسیار بسیار جالب هست ... 
از بدو تولد موفق بودم، وگرنه پام به این دنیا نمی رسید .
از همون اول کم نیاوردم، با ضربه دکتر چنان گریهای کردم که فهمید جواب «های»، «هوی» است.
هیچ وقت نگذاشتم هیچ چیز شکستم بدهد، پیدرپی شیر میخوردم و به درد دلم توجه نمی کردم!
این شد که وقتی رفتم مدرسه از همه هم سن و سالهای خودم بلندتر بودم و همه ازم حساب میبردند.
هیچ وقت درس نخوندم، هر وقت نوبت من شد که برم پای تخته زنگ میخورد.
هر صفحهای از کتاب را که باز می کردم، جواب سوالی بود که معلمم از من میپرسید.
این بود که سال سوم، چهارم دبیرستان که بودم، معلمم که من را نابغه میدانست منو فرستاد المپیاد ریاضی!
تو المپیاد مدال طلا بردم! آخه ورق من گم شده بود و یکی از ورقهها بی اسم بود، منم گفتم اسممو یادم رفته بنویسم!
بدون کنکور وارد دانشگاه شدم هنوز یک ترم نگذشته بود که توی راهروی دانشگاه یه دسته عینک پیدا کردم،اومدم بشکنمش که خانمی سراسیمه خودش را به من رسوند و از این که دسته عینکش رو پیدا کرده بودم حسابی تشکر کرد و گفت: نیازی به صاف کردنش نیست زحمت نکشید این شد که هر وقت چیزی از زمین برمیداشتم، یهو جلوم سبز می شد و از این که گمشدهاش را پیدا کرده بودم حسابی تشکر می کرد.
بعدا توی دانشگاه پیچید: دختر رئیس دانشگاه، عاشق ناجیاش شده، تازه فهمیدم که اون دختر کیه و اون ناجی کیه!
یک روز که برای روز معلم برای یکی از استادام گل برده بودم یکی از بچهها دسته گلم رو از پنجره شوت کرد بیرون، منم سرک کشیدم ببینم کجاست که دیدم افتاده تو بغل اون دختره!
خلاصه این شد ماجری خواستگاری ما و الان هم استاد شمام! کسی سوالی نداره!؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - nlp@2015 - 01 مرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۵۳ ق.ظ
نمیدونم اینایی که تو اینستا هر روز عکس صبحونه و ناهار و شام و کلا هرجارو که میرن میذارن فازشون چیه. بضیاشونم ک پابلیک هست صفحشون. واقعا چه لزومی داره بقیه کل زندگی آدمو ببینن
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۰۱ مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۱۰ ق.ظ
(۰۱ مرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۰۷ ق.ظ)fo-eng نوشته شده توسط: دوستان پیشنهاد می کنم بخونید ... بسیار بسیار جالب هست ... 
از بدو تولد موفق بودم، وگرنه پام به این دنیا نمی رسید .
از همون اول کم نیاوردم، با ضربه دکتر چنان گریهای کردم که فهمید جواب «های»، «هوی» است.
هیچ وقت نگذاشتم هیچ چیز شکستم بدهد، پیدرپی شیر میخوردم و به درد دلم توجه نمی کردم!
این شد که وقتی رفتم مدرسه از همه هم سن و سالهای خودم بلندتر بودم و همه ازم حساب میبردند.
هیچ وقت درس نخوندم، هر وقت نوبت من شد که برم پای تخته زنگ میخورد.
هر صفحهای از کتاب را که باز می کردم، جواب سوالی بود که معلمم از من میپرسید.
این بود که سال سوم، چهارم دبیرستان که بودم، معلمم که من را نابغه میدانست منو فرستاد المپیاد ریاضی!
تو المپیاد مدال طلا بردم! آخه ورق من گم شده بود و یکی از ورقهها بی اسم بود، منم گفتم اسممو یادم رفته بنویسم!
بدون کنکور وارد دانشگاه شدم هنوز یک ترم نگذشته بود که توی راهروی دانشگاه یه دسته عینک پیدا کردم،اومدم بشکنمش که خانمی سراسیمه خودش را به من رسوند و از این که دسته عینکش رو پیدا کرده بودم حسابی تشکر کرد و گفت: نیازی به صاف کردنش نیست زحمت نکشید این شد که هر وقت چیزی از زمین برمیداشتم، یهو جلوم سبز می شد و از این که گمشدهاش را پیدا کرده بودم حسابی تشکر می کرد.
بعدا توی دانشگاه پیچید: دختر رئیس دانشگاه، عاشق ناجیاش شده، تازه فهمیدم که اون دختر کیه و اون ناجی کیه!
یک روز که برای روز معلم برای یکی از استادام گل برده بودم یکی از بچهها دسته گلم رو از پنجره شوت کرد بیرون، منم سرک کشیدم ببینم کجاست که دیدم افتاده تو بغل اون دختره!
خلاصه این شد ماجری خواستگاری ما و الان هم استاد شمام! کسی سوالی نداره!؟
: )))))))
خلاصه این شد ماجری خواستگاری ما و الان هم استاد شمام! کسی سوالی نداره!؟[ : ))))))
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ezra - 01 مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۱۱ ق.ظ
ما که جز دسته اولیم
شما رو نمی دونم 
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - crevice - 01 مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۵۲ ق.ظ
(۰۱ مرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۵۳ ق.ظ)nlp@2015 نوشته شده توسط: نمیدونم اینایی که تو اینستا هر روز عکس صبحونه و ناهار و شام و کلا هرجارو که میرن میذارن فازشون چیه. بضیاشونم ک پابلیک هست صفحشون. واقعا چه لزومی داره بقیه کل زندگی آدمو ببینن
دقیقا!
منم درک نمیکنم لایک کردن کسی که اصلا نمیشناسیش چه لذتی داره. یا داشتن ۱۰۰۰ تا فالوینگ و فالوور
|