(۰۳ دى ۱۳۹۷ ۱۲:۵۱ ب.ظ)khalilparvar نوشته شده توسط: خلیل درونم به شدت احساس غمگینی و تنهایی میکنه.
یه جورایی دارم زیر بار یه مساله ایی له میشم که انگار پاتو داری میذاری روی یه آلوچه سبز کوچولو :|
موندم چیکار کنم تا خوب بشم
کاش میشد خلیل درونمو یکم نوازش کنم و باهاش مهربون باشم
فک کنین یکی از دوستاتون اسم شما رو با خلیل تو گوشیش ذخیره کرده باشه.... بعدم همیشه جلو مامان و باباش بتون زنگ بزنه احوال پرسی کنه
(۰۳ دى ۱۳۹۷ ۱۲:۵۱ ب.ظ)khalilparvar نوشته شده توسط: خلیل درونم به شدت احساس غمگینی و تنهایی میکنه.
یه جورایی دارم زیر بار یه مساله ایی له میشم که انگار پاتو داری میذاری روی یه آلوچه سبز کوچولو :|
موندم چیکار کنم تا خوب بشم
کاش میشد خلیل درونمو یکم نوازش کنم و باهاش مهربون باشم
باید برید کلاس ورزش گل دختر...
برای روحیه ات بسیار لازمه. کلاسهای ورزشی مثل یوگا و پیلاتس برو
الان که به گذاشته فکر میکنم میبینم اگر ورزش نمیکردم نمیتونستم در مقابل این حجم از اتفاقات پرچالش زندگیم بایستم.
(۳۰ آذر ۱۳۹۷ ۱۱:۴۲ ق.ظ)Milad_Hosseini نوشته شده توسط:متاسفانه منم این مشکلو دارم.(10 آذر ۱۳۹۷ ۱۱:۵۳ ق.ظ)Milad_Hosseini نوشته شده توسط: منم یکی از مشکلاتم اینه که خیلی واسه اطرافیانم وقت میذارم..میخوام کمتر کنم ابن کاروواقعا نتونستم کاری بکنم واسه این اخلاقِ خودم...نمیدونم واقعا چرا..شاید دست خودم نبوده، شاید دیگران خیلی از من انتظار دارن، شاید خودم اینجوری بزرگ شدم و عادت کردم و خیلی چیزای دیگه...شاید واقعا میتونم تاثیر بزارم روی دیگران و مشکلی از مشکلاتشون کم کنم..
ولی خب خیلی موفق نبودم توی این چالش تا به الان، متاسفانه
راهکار هم بدید خشنود میشیم..
یه سری چیزاش دست خودم نیست و نبود واقعا...
مثلا جمعه هفته قبل، ساعت هشت، نه صبح، یکی از بهترین دوستام زنگ زد، گفتم سلام، خوبی؟؟ گفت سلام، نه، بعدش یهو شروع کرد گریه کردن..مثل ابربهار گریه کرد...سه روز پیاپی فقط باهام صحبت کردیم..تا الان که خدا رو شکر حالش اینقده خوب شد...
این کلمه ها که هیچ حسی انتقال نمیدن لعنتی...
شاید شما بخندین وقتی دارین اینا رو میخونین، ولی من دارم واقعا بالا میارم وقتی فکر میکنم اون یکی دو روز که چطور گذشت و اون کسی رو من میشناختم، چی بود، چی شد و اینکه آدم ها چقدر دغدغه های جالبی میتونن داشته باشن توی زندگیشون...
آخرش فک کنم باید واسه یه مدت طولانی ای گوشیم رو خاموش کنم..
بهترین راهکار همینه به نظر خودم
..هر کاری هم میکنم تا مدیریت بهتری داشته باشم نمیتونم
همه هم وقتی حالشون خوب نیس زنگ میزنن به من و با من حرف میزنن
این موضوع خیلی داره اذیتم میکنه
راهکار بدین
(۰۹ دى ۱۳۹۷ ۰۹:۱۳ ق.ظ)alma1988 نوشته شده توسط: متاسفانه منم این مشکلو دارم.
همه هم وقتی حالشون خوب نیس زنگ میزنن به من و با من حرف میزنن
این موضوع خیلی داره اذیتم میکنه
راهکار بدین
واقعا نمیدونم باید چه کار کنیم دقیقا..
چند بار خواستم رُک و راست باشم با بعضیا و گفتم بهشون که اگه میخوای بدبختی هاتو بگی بهم من برم...فک کنم ناراحت شدن
و اینکه به قول شما که هر موقع هم حالشون خوب نیست زنگ میزنن اکثرا(نه همشون) و به نظرم گربه صفت بودن خیلی بده...حالا بعضیا هستن جبران میکنن واست به هر طریقی لطف و محبتت رو(همین وقتی که میذاریم واسشون تا شاید یکی دوتا از مشکلاتشون حل شد)....ولی خب اکثر خیلی راحت میگذرن ازت...
به نظر من راهکار اینه که قدر حالِ دلِ خودمونو بیشتر بدونیم...خیلی سَرک نکشیم توی زندگی دیگران.اگر واقعا دوستی واسمون خیلی ارزش داشت، خب ططبیعی که واسش وقت بذاریم..ولی در غیر این صورت خیلی رک و منطقی به نظرم باید گفت دوست عزیز من خودم مشکلات زیادی دارم..واقعا ببخشید نمیتونم همراهیت کنم بابت مشکلی که داری...
خودم تا حالا یکی دو بار این کارو کردم...خیلی سخته ولی
نذارید چهره تون در دیگران حس اعتماد به وجود بیاره مگر اینکه رابطه با اون شخص لازم و ضروری باشه .
برقرار کردن ارتباط چشمی خصوصا اگر چهره هاتون قابل اعتماد نشون میده و کاریزما دارید تا حدودی کار اشتباهی هست.
بعدش اینو هم بگم ما به دنیا نیومدیم که دیگران رو خوشحال کنیم.
خیلی شانس بیاریم میتونیم خودمون غمگین نباشیم.
این سیستم فداکاری و دلسوزی و خودت بسوز که دیگران پیشرفت کنن خیلی مسخره س.
نذارید بحث هم در بگیره که طرف بیاد ذکر مصیبت کنه. من از وقتی که انرژیم رو خرج خودم میکنم خیلی موفقیت و پیشرفت داشتم
من تقریبا ۴ ماه میشه همه ی اینا رو مسدود کردم.مرامم هم تعریف شده خرج میکنم.چون در غیر این صورت دردسر میشه برام(تجربه ثابت کرده بهم)
اگر روزی یه عشق دوطرفه واقعی تجربه کردم(نه که طرف بگه برو پزشک شو تا زنت بشم بعد خودش سوادش در حد جلبکه) برای اون حاضرم فداکاری کنم
(۰۹ دى ۱۳۹۷ ۰۱:۲۴ ب.ظ)Milad_Hosseini نوشته شده توسط:با حرف های شما موافقم(09 دى ۱۳۹۷ ۰۹:۱۳ ق.ظ)alma1988 نوشته شده توسط: متاسفانه منم این مشکلو دارم.
همه هم وقتی حالشون خوب نیس زنگ میزنن به من و با من حرف میزنن
این موضوع خیلی داره اذیتم میکنه
راهکار بدین
واقعا نمیدونم باید چه کار کنیم دقیقا..
چند بار خواستم رُک و راست باشم با بعضیا و گفتم بهشون که اگه میخوای بدبختی هاتو بگی بهم من برم...فک کنم ناراحت شدن
و اینکه به قول شما که هر موقع هم حالشون خوب نیست زنگ میزنن اکثرا(نه همشون) و به نظرم گربه صفت بودن خیلی بده...حالا بعضیا هستن جبران میکنن واست به هر طریقی لطف و محبتت رو(همین وقتی که میذاریم واسشون تا شاید یکی دوتا از مشکلاتشون حل شد)....ولی خب اکثر خیلی راحت میگذرن ازت...
به نظر من راهکار اینه که قدر حالِ دلِ خودمونو بیشتر بدونیم...خیلی سَرک نکشیم توی زندگی دیگران.اگر واقعا دوستی واسمون خیلی ارزش داشت، خب ططبیعی که واسش وقت بذاریم..ولی در غیر این صورت خیلی رک و منطقی به نظرم باید گفت دوست عزیز من خودم مشکلات زیادی دارم..واقعا ببخشید نمیتونم همراهیت کنم بابت مشکلی که داری...
خودم تا حالا یکی دو بار این کارو کردم...خیلی سخته ولی
ولی خب فک نمیکنم ما قصدمون سرک کشیدن تو زندگی دیگران باشه در واقع خودشون میان از زندگیشون میگن و حال ما رو آشفته میکنن
کلا حس خوبی ندارم ازینکه شخصیتم طوری هستش که بقیه بخوان فقط درد و غمشون رو بهم بگن
حالا اگه شادی و غم در کنارش باشه یه مسئله طبیعیه و برای خود من به شخصه قابل درک تر ولی اینکه فقط بیان از غم و آشفتگی بگن .....
من خودم یه دوست دارم خیلی هم دوسش دارم ولی تا تماس میگیرم یا باهاش حرف میزنم از درد و رنج میگه....تا یه حدی میتونم قبول کنم و همدردش باشم ولی فراتر نه و متاسفانه همین موضوع رو زندگی شخصی خودم خیلی تاثیر گذاشته....متاسفانه فکر میکنه بقیه بدون درد و غم هستن و تمام درد و غم های دنیا مال اونه...هزار بار هم بهش گفتم ک تفکرت اشتباهه ولی بازم قانع نشده
(۰۹ دى ۱۳۹۷ ۰۱:۳۷ ب.ظ)Saman نوشته شده توسط: نذارید چهره تون در دیگران حس اعتماد به وجود بیاره مگر اینکه رابطه با اون شخص لازم و ضروری باشه .بعضیا واقعا ارزش فداکاری رو دارن
برقرار کردن ارتباط چشمی خصوصا اگر چهره هاتون قابل اعتماد نشون میده و کاریزما دارید تا حدودی کار اشتباهی هست.
بعدش اینو هم بگم ما به دنیا نیومدیم که دیگران رو خوشحال کنیم.
خیلی شانس بیاریم میتونیم خودمون غمگین نباشیم.
این سیستم فداکاری و دلسوزی و خودت بسوز که دیگران پیشرفت کنن خیلی مسخره س.
نذارید بحث هم در بگیره که طرف بیاد ذکر مصیبت کنه. من از وقتی که انرژیم رو خرج خودم میکنم خیلی موفقیت و پیشرفت داشتم
من تقریبا ۴ ماه میشه همه ی اینا رو مسدود کردم.مرامم هم تعریف شده خرج میکنم.چون در غیر این صورت دردسر میشه برام(تجربه ثابت کرده بهم)
اگر روزی یه عشق دوطرفه واقعی تجربه کردم(نه که طرف بگه برو پزشک شو تا زنت بشم بعد خودش سوادش در حد جلبکه) برای اون حاضرم فداکاری کنم
رسیدن به این حرفایی که میگین سخته ول شدنیه
خداکنه بتونم اینطوری شم
(۱۰ دى ۱۳۹۷ ۰۴:۲۳ ق.ظ)khalilparvar نوشته شده توسط:من دوس دارم ترکش کنم(09 دى ۱۳۹۷ ۰۱:۳۷ ب.ظ)Saman نوشته شده توسط: نذارید چهره تون در دیگران حس اعتماد به وجود بیاره مگر اینکه رابطه با اون شخص لازم و ضروری باشه .
برقرار کردن ارتباط چشمی خصوصا اگر چهره هاتون قابل اعتماد نشون میده و کاریزما دارید تا حدودی کار اشتباهی هست.
بعدش اینو هم بگم ما به دنیا نیومدیم که دیگران رو خوشحال کنیم.
خیلی شانس بیاریم میتونیم خودمون غمگین نباشیم.
این سیستم فداکاری و دلسوزی و خودت بسوز که دیگران پیشرفت کنن خیلی مسخره س.
نذارید بحث هم در بگیره که طرف بیاد ذکر مصیبت کنه. من از وقتی که انرژیم رو خرج خودم میکنم خیلی موفقیت و پیشرفت داشتم
من تقریبا ۴ ماه میشه همه ی اینا رو مسدود کردم.مرامم هم تعریف شده خرج میکنم.چون در غیر این صورت دردسر میشه برام(تجربه ثابت کرده بهم)
اگر روزی یه عشق دوطرفه واقعی تجربه کردم(نه که طرف بگه برو پزشک شو تا زنت بشم بعد خودش سوادش در حد جلبکه) برای اون حاضرم فداکاری کنم
وای آقا سامان من این حالات رو تجربه کردم و ترک اصلی و سخت ماجرا برام اینجاس که گفتید : " این سیستم فداکاری و دلسوزی و خودت بسوز که دیگران پیشرفت کنن خیلی مسخره س..".
و این جمله ی آخرت که بولد کردم هم منو یاد یکی دیگه از حماقتای خودم انداخت که تونستمو ترکش کردم
پ ن: گام آخر رو دارم قدم جای قدم میذارم..انگار دارم روی یه طناب بندبازی راه میرم..
به منم یاد بده
از کجا و چطوری شروع کنم
آقا این بیماری که "از طرف خوشت میاد ولی یه جوری رفتار میکنی که انگار بدت میاد" داروشو کجا میدن؟
(۱۰ دى ۱۳۹۷ ۰۴:۰۵ ب.ظ)αɾια نوشته شده توسط: آقا این بیماری که "از طرف خوشت میاد ولی یه جوری رفتار میکنی که انگار بدت میاد" داروشو کجا میدن؟
به نظر من این بیماری دارو نداره...تنها راهش اینه که یکی همونطوری باهاشون برخورد کنه تا بفهمند چقدر منزجر کنندست این رفتار..و دیگه خوب میشن این بیمارا...
دیگه دفعه ددم اگر خوب نشدن، راهکار من سرب داغ هست...راحت، سریع مطمئن و بی رحمانه..(یه چیز توی مایه های سریال game of thrones همونجایی که دوتراکی ها توی اون شب مراسم عروسیشون با کالیسی روی برادر کالیسی سرب داغ و البته یه چندتا تیکه طلا ریخته بودن)
چه تجویز خوبی کردما...
(۱۰ دى ۱۳۹۷ ۰۴:۴۸ ب.ظ)Milad_Hosseini نوشته شده توسط: به نظر من این بیماری دارو نداره...تنها راهش اینه که یکی همونطوری باهاشون برخورد کنه تا بفهمند چقدر منزجر کنندست این رفتار..و دیگه خوب میشن این بیمارا...ممنونم... ممنووووونم
دیگه دفعه ددم اگر خوب نشدن، راهکار من سرب داغ هست...راحت، سریع مطمئن و بی رحمانه..(یه چیز توی مایه های سریال game of thrones همونجایی که دوتراکی ها توی اون شب مراسم عروسیشون با کالیسی روی برادر کالیسی سرب داغ و البته یه چندتا تیکه طلا ریخته بودن)
چه تجویز خوبی کردما...
(با لهجه داود زی)آخه دست دست میکنن همش، بیان جلو قشنگ حرفشونو بزنن یا میگیم آره یا میگیم نه!
از دور ایستادن و نخ دادن، بدونِ هیچ حرفِ محکم و قاطعی، اعصابمُ خورد میکنه و از اینکه یه مدتِ طولانی پا در هوا باشم واقعا بدم میاد.
(بنده از همین تریبون اعلام میکنم: زبونِ نخ و سوزن و ایما و اشاره بلد نیستم)
(۱۰ دى ۱۳۹۷ ۰۴:۵۵ ب.ظ)elect نوشته شده توسط: راهکاراتون یکیی از یکی لطیفتربله، درسته
داروش اینکه مهارتت ارتباطشو قوی کنه بین علاقش و غرورشش تعادل برقررار کنه
شاید این دفه ب نتیجه نرسه ولی برا اینده اقلن ب کارش میاد
(۱۰ دى ۱۳۹۷ ۰۴:۰۵ ب.ظ)αɾια نوشته شده توسط: آقا این بیماری که "از طرف خوشت میاد ولی یه جوری رفتار میکنی که انگار بدت میاد" داروشو کجا میدن؟منم همینم دقیقا
(۱۰ دى ۱۳۹۷ ۰۷:۴۱ ب.ظ)nlp@2015 نوشته شده توسط: منم همینم دقیقاما خیلیم خوبیم اصن تقصیر خودشونه
من چالشم این بود تا عید برم باشگاه بدنسازی و بدنم رو خوش فرم و عضلانی کنم و همین کار رو هم شروع کرده بودم ولی متاسفانه مشکل کمر نمی زاره من جدی کار کنم . امیدوارم هیچ کس مشکل کمر پیدا نکنه
حس تصادف توی زندگی دارم. تا حالا اینطور احساسی داشتید؟ بعدش چطوری بلند شدید؟