|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - Parva - 26 آذر ۱۳۹۰ ۰۹:۲۱ ب.ظ
باید از عشق بسازم غزلی قابل تو
غزلی ناب و صمیمانه به وزن دل تو
دلم از جنس بهارست که تقدیم تو باد
سبز باشی و دلت خانه پاییز مباد
پیشاپیش شب یلداتون مبارک.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - mamat - 27 آذر ۱۳۹۰ ۰۳:۰۵ ق.ظ
رفتی و در دل هنوزم حسرت دیدار باقی
حسرت عهد و وداعم با دل و دلدار باقی
******
عقده بود اشکم به دل تا بیخبر رفتی ولیکن
باز شد وقتی نوشتی "یار باقی کار باقی"
******
آمدی و رفتی اما با که گویم این حکایت
غمگسارا همچنان غم باقی و غمخوار باقی
شهریار
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - Parva - 27 آذر ۱۳۹۰ ۱۰:۴۶ ق.ظ
خوبه که خیلی از آدمها جای خدا نیستن
وگرنه با دیدن یه اشتباه یا سوء تفاهمی که براشون ایجاد شده همون لحظه اول محاکمت میکردن.
خدایا شکرت که تو خدامی و فقط برای تو باید جواب داشته باشم، و تو مهربانتـــــــــــــــــرینی.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - firouzi.s - 27 آذر ۱۳۹۰ ۱۲:۲۸ ب.ظ
وقتی قلبهایمان کوچکتر از غصههایمان میشود
وقتی نمیتوانیم اشکهایمان را پشت پلکهایمان مخفی کنیم
و بغضهایمان پشت سر هم میشکند
وقتی احساس میکنیم
بدبختیها بیشتر از سهممان است
و رنجها بیشتر از صبرمان؛
وقتی امیدها ته میکشد
و انتظارها به سر نمیرسد
وقتی طاقتمان تمام میشود
و تحملمان هیچ ...
آن وقت است که مطمئنیم به تو احتیاج داریم
و مطمئنیم که تو
فقط تویی که کمکمان میکنی ...
آن وقت است که تو را صدا میکنیم
و تو را میخوانیم
آن وقت است که تو را آه میکشیم
تو را گریه میکنیم
و تو را نفس میکشیم
وقتی تو جواب میدهی،
دانهدانه اشکهایمان را پاک میکنی
و یکی یکی غصهها را از دلمان برمیداری
گره تکتک بغضهایمان را باز میکنی
و دل شکستهمان را بند میزنی
سنگینیها را برمیداری
و جایش سبکی میگذاری و راحتی؛
بیشتر از تلاشمان خوشبختی میدهی
و بیشتر از حجم لبهایمان، لبخند
خوابهایمان را تعبیر میکنی
و دعاهایمان را مستجاب
آرزوهایمان را برآورده می کنی؛
قهرها را آشتی میدهی
و سختها را آسان
تلخها را شیرین میکنی
و دردها را درمان
ناامیدی ها، همه امید میشود
و سیاهیها سفید سفید ...
خداوندا !
تنها تو را صدا میکنیم
و فقط تو را می خوانیم...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - هاتف - ۲۷ آذر ۱۳۹۰ ۰۵:۱۷ ب.ظ
(۲۷ آذر ۱۳۹۰ ۱۲:۲۰ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط: کاش تنبلی هم قرص داشت. من هر نیمساعت دو تا میخوردم!
پیدا کردید یه گونی برای من بزارید کنار، لپ تاپم رو می فروشم پول اش رو میدم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - هاتف - ۲۷ آذر ۱۳۹۰ ۰۷:۰۶ ب.ظ
(۲۷ آذر ۱۳۹۰ ۰۶:۴۳ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط: اشه حتما". فقط هاتف جان جدیدا" قرص را با واحد گونی نمیفروشن! 
اولا که گونی شخصیت بزرگیه، مثل متغیر variant توی VB6 مرحوم میمونه، یا شما که با تکنولوژی جدید لو میرید، مثل var توی LINQ یعنی واحد همه چیز هست 
ثانیا خوب فرداد جان رفیق، تو که منو میشناسی یکی دوتا جواب منو نمیده!
اووووووو راستی امضاتونم که عوض کردی و من باید فکر کنم چجوری می تونم ازین امضای جدید یه آش برات بپزم یه چند روزی گیر بدم بهت، مدتیه دلم تنگ شده به یه آدم جدی و مقرراتی و خوب و ... گیر بدم! کودک درونم داره فشار میاره
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - homa - 27 آذر ۱۳۹۰ ۰۸:۱۱ ب.ظ
یک چیزهایی، یک حسهایی، یک آدمهایی، یک وقتهایی، یک ثانیههایی،در زندگی گم میکنی و هیچ وقت دیگر هم پیدایشان نمیکنی.. هیچ وقت دیگر
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - SarahArshad - 27 آذر ۱۳۹۰ ۱۰:۴۶ ب.ظ
چقدر همه چیز این دنیا فرق کرده !
نمی دانم نمره عینک من بالا رفته یا...
همه جا جنگ است
یک جاهایی جنگ سخت یک جاهایی جنگ سایبری
آمدن بابا نوئل هم افاقه ندارد امسال وباز هم جنگ است
حتی توی خانهها و بین مامانها وباباها هم جنگ است یک موقع هایی صدای دعوایشان را میشنوم
یک موقعی می شوم پیغام رسان آنها به هم .
دلم گرفته .دلم خنده می خواهد و خوشی .خدایا چه شد که همهی آدمها به جان هم افتادند برسر چه ؟
تو خود می دانی که کی .چه موقع فرستاده ات را بفرستی .بیا که آمدنت دوای دردهاست .بفرست نورت را که زمین محتاج روشنایی ست .کاش تو کوله پشتی امسال بابا نوئل خبری از تو باشد نامه ای پیغامی ...
آه دلم گرفته از جنگ ودعوای آدمیان .برسر چه ؟ خدایا تو بگو وقتی که میدانند چند صباحی میهمان این کره خاکی نخواهند بود بر سر چه می کشند این فرزندان قابیل !!!!
راستی پدر جان کاش می دانستی حالا بعد از هزاران سال فرزندانت برسر نفت و نظم ونوین جهانی ووو هنوز هم به جان هم می افتند .می دانم تو داری از آن بالا به اینها نگاه می کنی اما در سکوت چون در اندیشه بخشش وتوبه خودت هستی نه فرزندانت .اما خدا یکی از فرزندانت را خواهد فرستاد که از نسل هابیلیان است .برای فتح دنیا .برای پایان جنگ .امروز یاهو پایان جنگ در عراق را تیتر زده بود .پس کی پایان جنگ در دنیا تیتر می خورد؟
چقدر همه چیز این دنیا فرق کرده !
نمی دانم نمره عینک من بالا رفته یا..
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - mosaferkuchulu - 27 آذر ۱۳۹۰ ۱۱:۳۸ ب.ظ
بچهها یه نفر به همهی پست های من حتی اونایی که تو قسمت درسی هست منفی داده!من اصلا برام منفی و مثبت مهم نیست چون اکثر بچهها اینجا من و می شناسن! اون بندا خدا یی که داره به من منفی می ده بیاد بگه مشکلش با من چیه که داره این کارو می کنه؟می ترسم تو دلش بمونه عقده شه!
نمی دونم کی هستین دوست عزیز!فقط دلم می خواد بهتون بگم این کار شما کار ادمای ترسو هست!ادمایی که شهامت ندارن حرفشون و رک و راست بگن!
فکر می کنم این دوستمون مشکلش حادتر از این حرفاست!
از مدیران محترم خواهش می کنم به پ.خ من در مورد این بنده خدا که داره بهم منفی می ده رسیدگی کنن!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - SarahArshad - 28 آذر ۱۳۹۰ ۰۱:۴۶ ق.ظ
آدمیزاد....
غرورش را خیلی دوست دارد،
اگر داشته باشد،
آن را از او نگیرید...
حتی به امانت نبرید...
ضربه ای هم نزنیدش،
چه رسد به شکستن یا له کردن!
آدمی غرورش را خیلی زیاد، شاید بیشتر از تمام داشته هایش، دوست
می دارد؛
حالا ببین اگر خودش، غرورش را به خاطر تو، نادیده بگیرد، چه قدر
دوستت دارد!
و این را بفهم آدمیزاد!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - narges_r - 28 آذر ۱۳۹۰ ۰۶:۱۷ ق.ظ
امشب به دیوان حافظ تفال زدم و این غزل اومد:
مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمد..................................هدهد خوش خبر از طرف سبا بازآمد
برکش ای مرغ سحر نغمه داوودی باز .............................که سلیمان گل از باد هوا بازآمد
عارفی کو که کند فهم زبان سوسن ...............................تا بپرسد که چرا رفت و چرا بازآمد
مردمی کرد و کرم لطف خداداد به من .............................کان بت ماه رخ از راه وفا بازآمد
لاله بوی می نوشین بشنید از دم صبح ...........................داغ دل بود به امید دوا بازآمد
چشم من در ره این قافله راه بماند..................................تا به گوش دلم آواز درا بازآمد
گر چه حافظ در رنجش زد و پیمان بشکست ......................لطف او بین که به لطف از در ما بازآمد
 
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - Bache Mosbat - 28 آذر ۱۳۹۰ ۰۲:۱۳ ب.ظ
تفال با الف هست! از فال می آد!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - diligent - 28 آذر ۱۳۹۰ ۰۴:۲۰ ب.ظ
باز باران بارید
خیس شد خاطره ها
آفرین بر دل ابری هوا
هرکجا هستی باش
آسمانت آبی
و تمام دلت از غصه دنیا خالی .....
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - انرژی مثبت - ۲۸ آذر ۱۳۹۰ ۰۴:۲۰ ب.ظ
بسیـار، بسیـار انـدک اسـت ،تـعداد ِ آدم هـایی کـه مـی تـوانـی بـا آنـها خـود ِ خـود ِ خـودت بـاشـی.....!!!!!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - luna - 29 آذر ۱۳۹۰ ۰۲:۴۸ ب.ظ
(۲۸ آذر ۱۳۹۰ ۰۴:۲۰ ب.ظ)nafiseh1366 نوشته شده توسط: باز باران بارید
خیس شد خاطره ها
آفرین بر دل ابری هوا
هرکجا هستی باش
آسمانت آبی
و تمام دلت از غصه دنیا خالی .....
کاشکی جدا بارون می اومد! 
تهران حالش بده!
|