|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 29 خرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۰۰ ق.ظ
پس بذارید لپ تاپ هم راحت باشه بی زبون.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - diligent - 29 خرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۰۶ ق.ظ
لپ تاپم خیلی آقاس خیلی. تا حالا مشکلی نداشته. فعلا باید با الکل جای چسبا رو از دکمه هاش پاک کنم که پنبه هم تموم کردیم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - codin - 29 خرداد ۱۳۹۴ ۰۴:۵۲ ق.ظ
آخرین باری که به یه نفر قول دادم یه کاری براش بکنم و بعدش به غلط کردن نیفتادم یادم نمیاد :|
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ ۰۶:۰۱ ق.ظ
تجاوز ۶ نفر به یک کودک کار آخر پَستی هست اما از اون پستتر "عادت کردن" ما به شنیدن این اخبار هست، نهایتاً سری تکون میدیم و اگر صبح این خبر رو شنیدیم تا عصر یا نهایتاً تا شب فراموش میکنیم. در هندوستان یک اتفاق مشابه افتاده بود که کل کشور یک میلیارد و دویست میلیون نفری که هزار دین و مذهب و قوم مختلف داره مدتها دچار بحران و شورش شد. تونس به خاطر اینکه یه نفر خودش رو آتیش زد انقلاب شد ولی اینجا توو یه ماه گذشته حداقل خبر آتش زدن دو نفر رو خودم خوندم.
فقط همین نیست. افغانستانی که از همه لحاظ از ایران فعلاً عقبتر هست و نصف ایالتهاش بین القاعده و طالبان و اخیراً داعش تقسیم شده هست، در تیم ملی زنانش هر کسی حق داره با حجاب یا بدون حجاب حاضر بشه ولی اینجا بیش از نصف جمعیت کشور به خاطر تحجر و بیسوادی مشتی ابله حتی حق حضور در ورزشگاه رو ندارند، انگار اسلام با نگاه کردن به آبشار زدن والیبالیستها به خطر میافته. البته به همون اندازه که این گروه حاضر نمیشن صداشون رو به خاطر دقاع از حقشون بالا ببرند هم تلخ هست. البته حرف هم نمیشه زد، فوری شهدا رو میکوبند توو سرمون که اینا نرفتند شهید بشن که شما بری صدات رو واسه یه والیبال ببری بالا. آره عزیز ولی خب اینا نرفتند که با دست بسته زنده به گور بشن و شما با دست باز با رفقات بیتالمال رو چپاول کنی و مثل حاتم طایی بذل و بخشش کنی و مملکت رو پنجاه سال به عقب بندازی، بعد مثل طشت از بام افتاده دوباره پیدات بشه.
باز ماه رمضون شده و آمار دزدی و فحشا یه مقدار اومد پایین. اولین نتیجهی مستقیم اینه که دزدها و ... هم از بطن همین جمعیت مسلمون هست. خب این چه جور مسلمونیای هست. چی شد که اینطوری شدیم رو نمیدونم (البته چرا، میدونم). جامعه مثل اتوبوسی شده که ترمز بریده. بالاخره به ته دره سقوط میکنه. عوض کردن راننده یا کمک راننده هم چیزی جز خوشخیالی خام نیست. قبلاً من کتابخون نبودم ولی الان به مجلات و دستنوشتههای ده پونزده سال پیش که رجوع میکنم همهی جامعهشناسا (که الان از بیکاری دارن فلافل میفروشن یا انداختنشون گوشهی زندون) داشتند داد میزدند جامعه داره به سمت فحشا پیش میره. فحشا فقط خراب بودن نیست، هر سقوط اخلاقی خودش یه نوع فحشا هست. بعد جناب نمایندهی مجلس امروز گفته که اینطوری پیش بره جامعه به سمت سقوط اخلاقی پیش میره. صحتِ خواب عزیز!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 29 خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۳۴ ق.ظ
مرسی از همه برای راهنمایی ترک چایی من
همشون رو تست میکنم ان شا الله موفق خواهم شد
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 29 خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۳۸ ب.ظ
جناب بارسا نابود شدم رسما) اخه به ادم در حال ترک میان از خواص موادش بگن؟)
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 29 خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۴۰ ب.ظ
با قسمت جذب اهنش مشکل دارم، چای کاملا جلوی جذب اهنو میگیره، معمولا نیم ساعت بعد غذا نباید چای خورد اما من بلافاصله که اخرین لقمه غذا رو قورت میدم چایی میخورم بجای اب) تصور کنین مهمونی رفتن برای من چقدر سخته
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Densike - 29 خرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۲۶ ب.ظ
دیروز امتحان داشتم ... یادم رفته بود نرفتم
کسی می دونه میزارن تابستون ۲ تا درس ۳ واحدی و کار آموزیو بردارم ؟ لطفا بگین اوضاعم خیلی نا فرمه
اون از اتفاقات دیروز بعدشم که فهمیدم امتحانم داشتمو نرفتم ...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - asterah - 29 خرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۳۴ ب.ظ
بر خاک من بنویسید
« او ندانست
هرگز نخواست که بداند»
من هر گز نخواستم بدانم
فقط زیستن آب را تماشا کردم
و سکون خاک را
من آنچه را اندیشیدم
رها کردم
بیژن جلالی
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barabox - 29 خرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۳۵ ب.ظ
(۲۹ خرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۲۶ ب.ظ)Densike نوشته شده توسط: دیروز امتحان داشتم ... یادم رفته بود نرفتم
کسی می دونه میزارن تابستون ۲ تا درس ۳ واحدی و کار آموزیو بردارم ؟ لطفا بگین اوضاعم خیلی نا فرمه
اون از اتفاقات دیروز بعدشم که فهمیدم امتحانم داشتمو نرفتم ...
فکر کنم چون ترم اخر هستین بشه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - IT.girll - 29 خرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۳۶ ب.ظ
(۲۹ خرداد ۱۳۹۴ ۰۴:۵۲ ق.ظ)codin نوشته شده توسط: آخرین باری که به یه نفر قول دادم یه کاری براش بکنم و بعدش به غلط کردن نیفتادم یادم نمیاد :|
دقیقا منم یادم نمیاد.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Densike - 29 خرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۳۷ ب.ظ
(۲۹ خرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۳۵ ب.ظ)barabox نوشته شده توسط: (29 خرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۲۶ ب.ظ)Densike نوشته شده توسط: دیروز امتحان داشتم ... یادم رفته بود نرفتم
کسی می دونه میزارن تابستون ۲ تا درس ۳ واحدی و کار آموزیو بردارم ؟ لطفا بگین اوضاعم خیلی نا فرمه
اون از اتفاقات دیروز بعدشم که فهمیدم امتحانم داشتمو نرفتم ...
فکر کنم چون ترم اخر هستین بشه
امیدوارم ... منتظرم شنبه شه برم آموزش ببینم چی میگن ...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 29 خرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۴۳ ب.ظ
Densike
کدوم دانشگاه درس میخونین؟
من دانشگاه ازادم و از این ترم بخشنامه دادن کسانی که ترم اخرن ۱۲ واحد میتونن بگیرن
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - IT.girll - 29 خرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۴۶ ب.ظ
(۲۹ خرداد ۱۳۹۴ ۰۶:۰۱ ق.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط: تجاوز ۶ نفر به یک کودک کار آخر پَستی هست اما از اون پستتر "عادت کردن" ما به شنیدن این اخبار هست، نهایتاً سری تکون میدیم و اگر صبح این خبر رو شنیدیم تا عصر یا نهایتاً تا شب فراموش میکنیم. در هندوستان یک اتفاق مشابه افتاده بود که کل کشور یک میلیارد و دویست میلیون نفری که هزار دین و مذهب و قوم مختلف داره مدتها دچار بحران و شورش شد. تونس به خاطر اینکه یه نفر خودش رو آتیش زد انقلاب شد ولی اینجا توو یه ماه گذشته حداقل خبر آتش زدن دو نفر رو خودم خوندم.
فقط همین نیست. افغانستانی که از همه لحاظ از ایران فعلاً عقبتر هست و نصف ایالتهاش بین القاعده و طالبان و اخیراً داعش تقسیم شده هست، در تیم ملی زنانش هر کسی حق داره با حجاب یا بدون حجاب حاضر بشه ولی اینجا بیش از نصف جمعیت کشور به خاطر تحجر و بیسوادی مشتی ابله حتی حق حضور در ورزشگاه رو ندارند، انگار اسلام با نگاه کردن به آبشار زدن والیبالیستها به خطر میافته. البته به همون اندازه که این گروه حاضر نمیشن صداشون رو به خاطر دقاع از حقشون بالا ببرند هم تلخ هست. البته حرف هم نمیشه زد، فوری شهدا رو میکوبند توو سرمون که اینا نرفتند شهید بشن که شما بری صدات رو واسه یه والیبال ببری بالا. آره عزیز ولی خب اینا نرفتند که با دست بسته زنده به گور بشن و شما با دست باز با رفقات بیتالمال رو چپاول کنی و مثل حاتم طایی بذل و بخشش کنی و مملکت رو پنجاه سال به عقب بندازی، بعد مثل طشت از بام افتاده دوباره پیدات بشه.
باز ماه رمضون شده و آمار دزدی و فحشا یه مقدار اومد پایین. اولین نتیجهی مستقیم اینه که دزدها و ... هم از بطن همین جمعیت مسلمون هست. خب این چه جور مسلمونیای هست. چی شد که اینطوری شدیم رو نمیدونم (البته چرا، میدونم). جامعه مثل اتوبوسی شده که ترمز بریده. بالاخره به ته دره سقوط میکنه. عوض کردن راننده یا کمک راننده هم چیزی جز خوشخیالی خام نیست. قبلاً من کتابخون نبودم ولی الان به مجلات و دستنوشتههای ده پونزده سال پیش که رجوع میکنم همهی جامعهشناسا (که الان از بیکاری دارن فلافل میفروشن یا انداختنشون گوشهی زندون) داشتند داد میزدند جامعه داره به سمت فحشا پیش میره. فحشا فقط خراب بودن نیست، هر سقوط اخلاقی خودش یه نوع فحشا هست. بعد جناب نمایندهی مجلس امروز گفته که اینطوری پیش بره جامعه به سمت سقوط اخلاقی پیش میره. صحتِ خواب عزیز!
چه عجب یکی یه حرف درست درمون زد.
در اینکه جامعه ترمز بریده وبه فحشا کشیده شکی نیست. با یه از صبح تا عصر بیرون رفتن تو خود همین تهران میشه راحت حس کرد. روزی نیست که برم دانشگاه سوار مترو بشم و بغضم نگیره از دیدن بچه های کار. واقعا ناراحت کننده ست. وقتی خودم دانشجوم از بابام پول میگیرم واسه رفت و آمد چطور میتونم کمک کنم؟!
از امنیتی که تو تاکسی ها نیست و راه رفتن تو خیابون نگم که بیشتر عصبی میشم. تا میای سرت رو بالا کنی با آرامش راه بری حتما یه آدم کج و کوله هست که بیاد زل بزنه روزتو خراب کنه. تو تاکسی هم چقد باید زبل باشی و دقت کنی که راننده عوضی نباشه و یا جای بدی نشینی مسافرا اذیت کنن.
نمیدونم واقعا دخترای دیگه حس نمیکنن این محدودیت ها رو
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Densike - 29 خرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۵۰ ب.ظ
کسی اگه تو آموزش دانشگاهی آشنا داره بپرسه برام خیلی ممنون میشم
|