تالار گفتمان مانشت
روزنوشت های محمد تنهایی - نسخه‌ی قابل چاپ

صفحه‌ها: ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴
روزنوشت های محمد تنهایی - hanif - 06 اردیبهشت ۱۳۹۰ ۱۰:۴۰ ب.ظ

دکتر به خدا همون چند پستتون بهمون دلگرمی میده. و باعث میشه جدی‌تر دلنبال مانشت باشیم دکتر این درختی که شما کاشتین اب دادین و به یه جایی رسوندین حالا به شخصه سعی میکنم اجازه ندم که مانشت از فعالیت بازبمونه دوستان هم خیلی سعی میکنن ولی خدایی اگه تونستین پست بزنید حتی در سطح یه سلام.

روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 27 خرداد ۱۳۹۰ ۰۷:۲۲ ب.ظ

ریسک که نیست. من به هواپیمایی ایران اعتماد دارم Smile

RE: روزنوشت های محمد تنهایی - Jabar-Asadi - 27 خرداد ۱۳۹۰ ۰۹:۴۸ ب.ظ

(۲۷ خرداد ۱۳۹۰ ۰۷:۲۲ ب.ظ)admin نوشته شده توسط:  ریسک که نیست. من به هواپیمایی ایران اعتماد دارم Smile
==============
بله البته ما هم به خطوط هوایی ایران اعتماد داریم( آسمان وطن ...) ولی به هواپیماهای توپولوف نه !!!ShyBig Grin

روزنوشت های محمد تنهایی - malekinasab - 06 تیر ۱۳۹۰ ۰۸:۱۱ ب.ظ

امروز از خواب که بیدار شدم به آسمون نگاه کردم دیدم یه خورده آسمون دلش خاکی شده یاد حرف استاد تو سایتشون افتادم که گفته بودن هرجایی که میرم گردو خاکه......ولی خب عصر خوب شد ...آخه استاد قدم روی چشم های ماگذاشتن واومدن ایلام تا کارنامه اعمال مارو مشخص کنن.........خدا یعنی عاقب کار به چه گونه رقم خواهد خورد؟نمیدانم ولی استاد میداند

روزنوشت های محمد تنهایی - hanif - 07 تیر ۱۳۹۰ ۱۲:۱۳ ق.ظ

دکتر خدایی به این دوستمون یه دو نمره حق مانشت اعطا کن

RE: روزنوشت های محمد تنهایی - marygoli - 07 تیر ۱۳۹۰ ۰۱:۰۲ ق.ظ

قبلش بگم که قصدم نصیحت نیست و فقط می خوام تشکر کنم.
هیچ کس تنها نیست.
امیدوارم که هیچ وقت دوستان مانشتیم و بخصوص آقای دکتر، تنهایی و خستگیو حس نکنن و اگه این حس بشون دست داد سریع به زندگی و زمین برگردن و تو همه زمینه های زندگیشون موفق بشن.
آقای دکتر حرفایی که می خواستم اینجا بنویسم تو قسمت "هرچه می خواهد دل تنگت بگو" نوشتم ولی خطاب به شما بود.
ممنونم به خاطر همه چی از شما و ادامه دهندگان راهتون. مدت زمان کمیه(۴ماه) که اینجارو پیدا کردم و خیلی ازتون ممنونیم چون جوش خیلی بی ریا و عالیه و کمتر کسی دیگه تو این زمونه اینجوری وقت می زاره. همین به قول دوستمون سلام کردنتونم برای ما خیلیه و به ما روحیه می ده. خوش به حالتون که لااقل می دونید که یه جایی زحمتاتون بی نتیجه نمونده. من که خیلیه این حسو تجربه نکردم.
من خودم از استادام خیلی چیزا یاد گرفتم و خیلی ممنونم و خوب می دونم حتی فهمیدن اینکه زحمتای آدم بی نتیجه نمونده چقدر به آدم آرامش می ده. حتی اگه مانع رسیدن به اهدافش بشه. الآن شما تو این موقعیتید. امیدوارم که در کنارش به همه‌ی همه‌ی هدفاتون برسید.
حالام که تابستونه دیگه ... خوش بگذره... ما که تابستونم نداریم... دوستان به جای ما...

روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 07 تیر ۱۳۹۰ ۰۳:۱۹ ق.ظ

مرسی.

روزنوشت های محمد تنهایی - malekinasab - 07 تیر ۱۳۹۰ ۰۲:۳۰ ب.ظ

یه خاطره خوب که من دارم از مانشت اینه که من خیلی قبل‌تر از این که استاد این ترم تشریف بیارن ایلام ومابا ایشون آشنا بشیم با مانشت آشنا بودم ووقتی برای اولین بار وارد این سایت شدم ۱۰۰در صد حدس زدم که یه ایلامی موسس این سایته...چون مانشت رو فقط ایلامیا میشناسن ....تو دلم به طراحش احسنت گفتم وخیال میکردم که احتمالا چند نفری طراحش باشن....وفکر نمیکردم شاید یه روز همین طراح سایت مانشت استاد ما بشن ...یه اتفاق جالب بود...اولین بار برای جستجو در مورد ارشد بود ......وبعدا هم یادمه برای شبکه یه بار اومدم که خیلی موثر بود....
دلیل اومدن ماهم اینجا نمره نیست ...این یکی از زیبایی های دنیای وبه که فردا با یکی آشنا میشی که چند وقتی هست باهاش داری دردودل میکنی .خبر نداری این آشنای امروز راز دار دیروزت بوده واز این حرفا.....
به هر حال امیدوارم دکتر همیشه موفــــــــــــــــــــــــــــــــــق باشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن Smile

روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 08 تیر ۱۳۹۰ ۱۲:۳۹ ق.ظ

بله، یه سری رفتم یه جایی همه منو می‌شناختن و من هیچکی رو!! تو نگو کار مانشته!!

روزنوشت های محمد تنهایی - ملیکا - ۰۸ تیر ۱۳۹۰ ۱۱:۰۳ ق.ظ

بابا دکتر چقدر تحویلتون میگیرن !!
چه میکنه این مانشت !!

روزنوشت های محمد تنهایی - tavoos - 07 دى ۱۳۹۰ ۱۰:۵۳ ب.ظ

این تاپیک رو خیلی دوست داشتم.موفق باشید اقای تنهایی.
خوشحالم با این سایت آشنا شدم اما فقط کامپیوتره همه چی

RE: روزنوشت های محمد تنهایی - ستاره درخشان - ۱۷ بهمن ۱۳۹۰ ۰۱:۵۲ ب.ظ

اکه خدا ومن بخواهیم تو شریف مبینمت.
ممنون از زحماتت.HeartCool

روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 17 بهمن ۱۳۹۰ ۱۱:۲۸ ب.ظ

مسیر زندگی به کدامین سمت میره، دنیای کوچیک من چقدر میخواد بزرگ بشه،
چقدر میخواد بیارزه؟
چه زندگی‌ها که بوده‌اند، چه ثروت‌ها که رفته‌اند،
اکنون من برای چه به فروش می‌ره؟ می‌خواد طلا بشه، الماس بشه، که چه؟
در انبارهای من، در افکار من، در رفتار من، پر ز طلا
همه در یک کفه، خنده کودکی، شادی پدری، آه مادری، دعای پیری، نشاط جوانی در یک کفه
و چه بالاتر است، کفه‌ی سبکتر.
و چه عجیب که هر چه یک کفه پایین‌تر میرود کفه دیگر بالاتر میرود.
فریاد من از دلبستگی است، خنده من از شنا با وزنه‌های سنگین ترازو است، و چه ارزشی است برای وزنه‌های ترازو؟ قرن‌هاست، وزنه‌ها پابرجا، طبیعت پابرجاست، برف‌ها اومده، باران‌ها باریده، شکوفه‌ها زده، میوه‌ها رسیده. تنها من مانده‌ام و اشک‌های آدم‌ها، خنده‌های اونها

RE: روزنوشت های محمد تنهایی - Xilinx - 18 بهمن ۱۳۹۰ ۱۲:۳۳ ب.ظ

(۳۰ دى ۱۳۸۹ ۱۰:۱۷ ب.ظ)admin نوشته شده توسط:  خوب به نظر من نمره‍ها کلاً دو دسته هستند: یا ۲۰ می‍شی یا غیر ۲۰ حالا اگه قرار باشه ۲۰ نشی فرقی نداره چند بشی!‌Big Grin
زیر ۱۷ هم که رسماً افتضاح محسوب می‍شه. توی کارشناسی من حدود ۲۰ درس رو ۱۹ یا ۱۹.۵ گرفتم اما هنوز طعم ۶ ۷ درسی که ۲۰ شدم زیر زبونمه. اساساً ۲۰ خیلی حال می‍ده. به قول بچه‍ها من ۲۰ دوست دارم Big Grin

دقیقا !

من با اینکه معدل کارشناسیم پایین بود ولی ۲۰هایی که از درسهای ۳ واحدی گرفتم خیلی بهم چسبید Big Grin

معادلات-VHDL-انتقال داده و VLSI که دوتای آخری همزمان شد.دوست داشتم توی یه ترم کارناممو مثل بچه مدرسه ای‌ها کنم ولی نشد.نهایتا دو بار تونستم ۴تا ۲۰ توی یه ترم بگیرم Big Grin

۲۰ رو معمولا موقعی میتونی بگیری که علمت از استادت بیشتر بشه(توی اون درس). بطوریکه اگه استاد بشینه و تو اون درس رو توضیح بدی بهتر از اون توضیح میدی Big Grin

RE: روزنوشت های محمد تنهایی - mosaferkuchulu - 21 بهمن ۱۳۹۰ ۱۱:۰۱ ب.ظ

(۱۸ بهمن ۱۳۹۰ ۱۲:۳۳ ب.ظ)mthsh نوشته شده توسط:  
(30 دى ۱۳۸۹ ۱۰:۱۷ ب.ظ)admin نوشته شده توسط:  خوب به نظر من نمره‍ها کلاً دو دسته هستند: یا ۲۰ می‍شی یا غیر ۲۰ حالا اگه قرار باشه ۲۰ نشی فرقی نداره چند بشی!‌Big Grin
زیر ۱۷ هم که رسماً افتضاح محسوب می‍شه. توی کارشناسی من حدود ۲۰ درس رو ۱۹ یا ۱۹.۵ گرفتم اما هنوز طعم ۶ ۷ درسی که ۲۰ شدم زیر زبونمه. اساساً ۲۰ خیلی حال می‍ده. به قول بچه‍ها من ۲۰ دوست دارم Big Grin

دقیقا !

من با اینکه معدل کارشناسیم پایین بود ولی ۲۰هایی که از درسهای ۳ واحدی گرفتم خیلی بهم چسبید Big Grin

معادلات-VHDL-انتقال داده و VLSI که دوتای آخری همزمان شد.دوست داشتم توی یه ترم کارناممو مثل بچه مدرسه ای‌ها کنم ولی نشد.نهایتا دو بار تونستم ۴تا ۲۰ توی یه ترم بگیرم Big Grin

۲۰ رو معمولا موقعی میتونی بگیری که علمت از استادت بیشتر بشه(توی اون درس). بطوریکه اگه استاد بشینه و تو اون درس رو توضیح بدی بهتر از اون توضیح میدی Big Grin

بابا شما‌ها چه خارجی هستید!
کلا نمره‌ها دو دسته است!نمره‌ی پاسی و نمره‌ی عدم پاسی!Big Grin
زیر ۸ افتضاح محسوب می شه و اگر با نمره‌ی بالا‌ی ۸ بیفتی یعنی استاد نا مردی کرده و ب خاطر دو نمره دانشجو‌ی بیچاره رو پاس نکرده Big GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig Grin
۲۰؟؟؟؟تو دانشگاه؟؟؟مگه دبستانه؟؟Big GrinBig GrinBig Grin