|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۱۲:۵۹ ب.ظ
(۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ۱۲:۵۶ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: (31 فروردین ۱۳۹۴ ۱۲:۵۳ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: اااااااا این ریمن قبلا ISTJ بود. تو همین تاپیک موجوده سندش.
عوض شدم مهندس!!! 
مرد حساب به این زودی انقدر عوش شدی؟!!!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۰۱ ب.ظ
(۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ۱۲:۵۳ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: اااااااا این ریمن قبلا ISTJ بود. تو همین تاپیک موجوده سندش.
آقای بلک هیلو، من رو یادتون نیست چی بود؟ سند ندارید
یادم رفته، نمیدونم
isfj بودم
یا isfp
یا
infp
یا شایدم یه چیز دیگه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - m.teymourpour - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۰۲ ب.ظ
(۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ۱۲:۵۶ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: (31 فروردین ۱۳۹۴ ۱۲:۵۳ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: اااااااا این ریمن قبلا ISTJ بود. تو همین تاپیک موجوده سندش.
عوض شدم مهندس!!! 
آقای ریمن شما فک کنم هنوز گیر رک گویی یه ISTJ نیافتاده باشین
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۰۲ ب.ظ
(۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۰۱ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: آقای بلک هیلو، من رو یادتون نیست چی بود؟ سند ندارید
یادم رفته، نمیدونم
isfj بودم
یا isfp
یا
infp
یا شایدم یه چیز دیگه

تو این تاپیک اعلام کردید؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۰۴ ب.ظ
(۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۰۲ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: (31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۰۱ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: آقای بلک هیلو، من رو یادتون نیست چی بود؟ سند ندارید
یادم رفته، نمیدونم
isfj بودم
یا isfp
یا
infp
یا شایدم یه چیز دیگه

تو این تاپیک اعلام کردید؟
با عرض شرمنگی یادم نمیاد ولی یادم هست این بحثها و اینکه قبلشم انجام داده بودم... به من ربطی نداره، پاسخگو باشید، چطور مهندسی هستید 
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - explorer - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۰۶ ب.ظ
من ISFJ بودم ، خدایش خیلی چیزاش درست بود ولی با شغلاش نمیتونم کنار بیام
اینها نمونه ای از شغلاشه:
کارگر منزل
مامور رسیدگی به امر زندانیان 
خرده فروش
آسیب شناس تکلم :| :| :|
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۱۰ ب.ظ
(۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۰۴ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: (31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۰۲ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: (31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۰۱ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: آقای بلک هیلو، من رو یادتون نیست چی بود؟ سند ندارید
یادم رفته، نمیدونم
isfj بودم
یا isfp
یا
infp
یا شایدم یه چیز دیگه

تو این تاپیک اعلام کردید؟
با عرض شرمنگی یادم نمیاد ولی یادم هست این بحثها و اینکه قبلشم انجام داده بودم... به من ربطی نداره، پاسخگو باشید، چطور مهندسی هستید  
باز یه تست بدید کاری نداره که.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - m.teymourpour - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۱۲ ب.ظ
(۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۰۶ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: اخی چه شخصیت خوبی دارم نمی دونستم
احتمالا یکی از ویژگی های شخصیتیتون این باشه که دوست دارین ناشناس بمونین، به قول معروف گمنام باشین
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۱۳ ب.ظ
(۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۱۰ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: باز یه تست بدید کاری نداره که.
حوصله متن طولانیش رو نداشتم 
انجام دادم با بیحوصلگی
isfj
دیگه یادتون بمونه هااا وگرنه میدونید که اسمتون رو به کی میگم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - virtual girl - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۱۹ ب.ظ
عاقا قبول نیس من هنوزهم گروه ندارم 
یاد پروژه مدیریت این ترم افتادم . برداشتن هم گروهی اجبار بود بعد من دوس داشتم تنهایی ارائه بدم هیشکی رو انتخاب نکردم . بعد دیروز به استاد ایمیل زدم گفتم این نرم افزار رو من برمیدارم واسه ارائه ،یدفه گفت شما مگه با آقای x هم گروه نیستین ؟ بعد من اصن نمیشناختم ایشون کی هست اصن ! گفتم نه ایشون کی باشن ؟من کی باشم ؟ شوما کی باشی ؟ 
گفت خیر دیگه اسمتون رد شده باید با ایشون بردارین پروژه !! :|||
هیچی دگ بدون هماهنگی عاخه ؟؟!!!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۲۵ ب.ظ
(۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۱۹ ب.ظ)virtual girl نوشته شده توسط: عاقا قبول نیس من هنوزهم گروه ندارم 
یاد پروژه مدیریت این ترم افتادم . برداشتن هم گروهی اجبار بود بعد من دوس داشتم تنهایی ارائه بدم هیشکی رو انتخاب نکردم . بعد دیروز به استاد ایمیل زدم گفتم این نرم افزار رو من برمیدارم واسه ارائه ،یدفه گفت شما مگه با آقای x هم گروه نیستین ؟ بعد من اصن نمیشناختم ایشون کی هست اصن ! گفتم نه ایشون کی باشن ؟من کی باشم ؟ شوما کی باشی ؟ 
گفت خیر دیگه اسمتون رد شده باید با ایشون بردارین پروژه !! :|||
هیچی دگ بدون هماهنگی عاخه ؟؟!!!
انشاالله که خیر هستش  
یاد استادم افتادم، با قصد و نیت ما رو با آقایون هم گروه میکرد تازه اونم به سلیقه خودش به زور میپیچوندمش دیگه استاد رو  
یه داستانم بگم بخندید این استادمون خیلی اوکی بود و همه سعی و تلاشش این بود که پسر یا دختر، زود ازدواج کنیم. ما هم سه ترم ارشد رو باهاشون درس داشتیم و میشناختمون، هی نصیحت میکرد و میگفت تا جوونید یه چیزایی رو میفهمید و لذت میبرید و از این حرفا
یبار داشت مثلا دو تا از بچه های دیگه رو به راه راست هدایت میکرد و خب مثلا من قرار بود حرف استاد رو تایید کنم که نکردم
به من گفت شما اتاق اضافی دارید تو خونه اتون، گفتم بله. گفت خب تو نامزد کن و با نامزدت تو اون اتاق زندگی کن، چه اشکالی داره، مهم این هست که شروع کنید آقا منم گفتم نه استاد من اصلا اینطوری نمیتونم بهم گفت الان بگم "خر هستید" ناراحت میشید، خب خرید دیگه نمیفهمید   
حرص خوردا، قرار بود مثلا من اوکی بدم و بقیه هدایت شن
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - virtual girl - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۳۹ ب.ظ
عی بابا وستا جان اگه شانس منه یکی گیرم میفته که کل پروژه هم میفته گردن من 
بعدم ما توی کلاسمون پسر با قیافه درست حسابی نداریم ( داریم شوخی حرف میزنیمانریزین سرم واسه خنده گفتم ) از همین نگرانممممم خواهر از همین   
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۴۷ ب.ظ
(۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ۱۱:۵۵ ق.ظ)**sara** نوشته شده توسط: (31 فروردین ۱۳۹۴ ۱۰:۰۲ ق.ظ)IT Expert نوشته شده توسط: ISFJ
و شما؟
من esfj
جالبه این سومین باره که توی سایت در مورد این آزمون بحث میشه و تا حالا غیر از من هیچ esfj دیگه ای اعلام حضور نکرده
حس غریبی دارم
توی شغل های پیشنهادی من هم کارگر خدمات نظافتی و کارگر رستوران داااااشت ای باباااااااااا
فکرکنم خانوم دلیجنت esfj شده بودن اون موقع...
منم ISFJ شدم. .
رشته های هنر توش نیست (( ینی چیییییییی
میگماازمونش درستههه؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shayesteNEY - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۵۰ ب.ظ
(۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۴۳ ب.ظ)**sara** نوشته شده توسط: (31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۲۵ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: یه داستانم بگم بخندید این استادمون خیلی اوکی بود و همه سعی و تلاشش این بود که پسر یا دختر، زود ازدواج کنیم. ما هم سه ترم ارشد رو باهاشون درس داشتیم و میشناختمون، هی نصیحت میکرد و میگفت تا جوونید یه چیزایی رو میفهمید و لذت میبرید و از این حرفا
یبار داشت مثلا دو تا از بچه های دیگه رو به راه راست هدایت میکرد و خب مثلا من قرار بود حرف استاد رو تایید کنم که نکردم
به من گفت شما اتاق اضافی دارید تو خونه اتون، گفتم بله. گفت خب تو نامزد کن و با نامزدت تو اون اتاق زندگی کن، چه اشکالی داره، مهم این هست که شروع کنید آقا منم گفتم نه استاد من اصلا اینطوری نمیتونم بهم گفت الان بگم "خر هستید" ناراحت میشید، خب خرید دیگه نمیفهمید   
حرص خوردا، قرار بود مثلا من اوکی بدم و بقیه هدایت شن
آخی یاد استاد اخلاق توی دوره لیسانس افتادم. یه روز خیلی جدی گفت هر کس تا حالا عاشق شده دستش رو ببره بالا. حالا همه فکر کردن مثلا الکی باید ادای مریم مقدس رو در بیارن و اینا... همه با اطمینان گفتن نه و این حرفا به ما نیومده ... فقط یک نفر با ترس و لرز دستش رو بلند کرد...
بلهههههه استاد گرامی هم لطف کردند و فرمودند همه شما خر هستید به جز همین یک نفر  
همه دسته جمعی عمقی نابود شدیم رفت
چه باحال منم یاد یه خاطره افتادم
سر کلاس اخلاق دوره کارشناسی بحث از اخلاقهای متضاد و مکمل و اینا بود
منم کنفرانس داشتم کنفرانسم تموم شده بود ولی هنوز پشت تریبون بودم بحث داغ شده بود استاد ماهم یه هو داغ کرد گفت مثلا این خانم(اشاره به من ) چقدر با اون اقا ( یکی از همکلاسیهای اخر کلاس نشسته بود و در بحث شرکت داشت) از نظر اخلاقی مکملن اقااااااااااااا
مکمل میفهمید چی میگم؟
حالا در یک لحظه همه برگشتن به اون نگاه کنن که ببینن استاد به کی اشاره کرده و در یک لحظه سرها به طرف من چرخید
هیچی دیگه     یه لحظه سکوت   
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - m.teymourpour - 31 فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۵۸ ب.ظ
یعنی میخواین بگین پسرای رشته کامپیوتر این شکلین
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|