من با خیلی از دوستان موافقم اینکه زن بایستی تا حدی آزاد باشه خیلی خوبه . از یه طرف با این وضعیت اقتصادی به نظر من هم زن و هم مرد باید کار کنن. حالا فرض کنیم که بنا براین شده که زن کار کنه صبح زود با مرد بیرون میره بعدش که جفتشون میان خونه حالا زن باید به کار خونه برسه این به نظر من درست نیست. پس حالا چی کار کنیم شاید بعضی از آقایون بگن خوب نکنه می خوای بگی مرده کارای خونه رو انجام بده؟ من دیگه برا این جوابی نتونستم پیدا کنم. به نظر توافقیه
ولی ایده آل ترین حالت همینه که زن خونه باشه و برا این که حوصلش سر نره یه کاری بکنه دیگه!
اغلب دیده شده که زن و مردی که سر کار می رن خیلی تو زندگی به مشکل بر می خورن . شاید مشکلات اقتصادی مد نظر نباشه ولی مشکلات خانوادگی خیلی زیاد می شه بدتر از همه این که اگه بچه هم داشته باشن.
نتیجه اینکه قبل ازدواج بهتره این مسئله خیلی قشنگ بین دو طرف حل بشه که بعد ها مشکل ساز نشه .
ولی تاکید می کنم که همین حالت عادی که مرد کار کنه و زن خونه باشه بهتر به نطر می رسه و علتش هم اینه که کارها خیلی درست بین طرفین تقسیم می شه.
(۲۰ خرداد ۱۳۹۱ ۱۱:۲۹ ب.ظ)abbassep نوشته شده توسط: شاید بعضی از آقایون بگن خوب نکنه می خوای بگی مرده کارای خونه رو انجام بده؟ من دیگه برا این جوابی نتونستم پیدا کنم.
این قسمت نمیشه با تقسیم کار باشه؟!! خیلی بده که آقایون اینو یه اصل ثابت و بی تغییر میدونن که فقط و فقط خانمه کارای خونه رو باید انجام بده!
به نظرم این موضوع یک چیز کاملا شخصی بین ۲تازوج هست وهر کسی نظرخاص خودش را در مورد زندگی خودش داره.اما بهتره آقایونی که خانم خانه دار میخواهند با دخترانی که شاغل نیستند ودوست ندارند شاغل باشند ازدواج کنند.اینکه بخاطر خواسته مرد زن کار خود را رها کند در عصر حاضر کار غیر عقلانی است وشایدم دیدگاه من اینطوری باشد.اما من هیچ وقت اهداف وشغلم ودرسم وآینده ام را فقط بخاطر همسرم رها نمی کنم واگرهمه مردها در مملکتم اینگونه فکر می کنندهمیشه مجردمی مانم.
(۲۰ خرداد ۱۳۹۱ ۰۶:۵۶ ب.ظ)mohammad_13690 نوشته شده توسط:(20 خرداد ۱۳۹۱ ۰۶:۴۷ ب.ظ)narges_r نوشته شده توسط: مگه قرار نیست اینجا بحث سیاسی نشه!!!
من و عده ای دیگه اگر بخوام جواب شما رو بدم که سایت فیلتر میشه به یمن این مملکت ازاد و به دور از دیکتاتوری ایی که داریم
پس دیگه بس کنید لطفا!!!!!!!!!
گذاشتن یک صحبت از امام و پاسخ دادن به سوال دوستم بحث سیاسی نیست
روزگاری که عکس و سخنان امام ممنوع بود و زندان داشت مردم ما ترسی نداشتند، خیلی بده که امروز اختناق بیشتر از اون زمان باشه
من هرگز صحبت از اشخاص سیاسی کشور و یا احزاب مختلف نمیکنم، هرگز هم به تفکرات مقابل توهین نکردم
هدف از درس خوندنم در جملات امام هست، اون هم جملاتی از ایشون که فقط مربوط به علم هست
شاید حرف شما سیاسی به نظر نیاد ولی اگه کسی بخواد جواب بده مطمعن باش سیاسی میشه
مواظب باشم مانشت را قیلتر نشه
(۲۰ خرداد ۱۳۹۱ ۰۵:۴۷ ب.ظ)mohammad_13690 نوشته شده توسط:(20 خرداد ۱۳۹۱ ۰۳:۵۰ ق.ظ)kiantamar نوشته شده توسط: جناب Mohammad13690 شما زیر اسم کاربریت نوشتی "پس گرفتن قدرت علم از مستکبرین"
اونوقت انتظار داری یه انسان آزاد، به خاطر جنسیتش، عقایدش رو به یه زن تحمیل کنه، چون وقتی از کارش بر میگرده می خواد بوش خوش غذا تو خونه به راه باشه. این استکبار نیست؟ خانومی رو از این آزادیش محروم کنی چون دلت میخواد وقتی میرسی خونه چاییت به راه باشه؟
نمی دونم چرا بعضی ها آقایوون به خودشون اینقدر مفتخرن که "مرد" هستن؟ جز شانس و رندوم بودن، چه عاملی تو تعیین جنسییت شما موثر بوده؟ این شد دلیل به خود نازیدن؟
جنسیت چه زن و چه مرد دلیلی برای برتری نیست و اگر کسی چه خانوم و چه اقا خودش رو به صرف مرد یا زن بودن برتر بدونه، نشون دهنده ی یک تفکر تکامل نیافته ی از بیخ و بن غلطه. توصیه می کنم همه ی پیش فرض هاتون (جامعه، خانواده و فرهنگ و مذهب ...) از ذهنتون پاک کنید و دوباره آزاد فکر کنید. پاک فکر کنید.
این قضیه مسلم عقلی هست و نمیتونم باور کنم کسی پیدا بشه که بگه مردها از زن ها برترند، چون مرد هستند!
این هم مسلم هست کسی نباید عقایدش رو به زنش تحمیل کنه
اگه نظرات من رو وقت داشته باشید برید بخونید متوجه میشید من چی گفتم
من گفته م از نظرم زن به نفعش هست یک شغل یا فعالیت بیرون از خونه داشته باشه تا دچار افسردگی و حس بیهودگی و بیکاری توی خونه نشه
و گفته م زن با توجه به روحیاتش به نفعش هست کار سنگین، خسته کننده و پر استرس نداشته باشه، و این خسته نشدن زن و شاداب بودن زن، مطلوب مرد هم هست
در پاسخ دوستانی که گفتند خود زن باید تصمیم بگیره شغل سنگین نداشته باشه، پاسخ دادم بله تصمیم با خود زن هست، و قبل از ازدواج باید این سوالات مطرح بشه.
فرض کنید یک خانم قبل از ازدواج میگه من روحیاتم طوری هست که حتما باید با ساعت کار طولانی بیرون از منزل کار کنم، خوب مسلما مرد حق داره بگه من موافق نیستم و ازدواج نمیکنیم، همونطور که زن هم میتونه هر سوال و شرطی برای مرد داشته باشه.
مطمئنا بعضی مردها با این قضیه (کار سنگین زن) مشکلی ندارن و با اون زن ازدواج میکنن.
(۲۰ خرداد ۱۳۹۱ ۰۳:۵۰ ق.ظ)kiantamar نوشته شده توسط: یه چیز دیگه که البته به بحث مستقیما ربط نداره.
من جمله زیر نام کاریبریت رو دیدم نوشتی "پس گرفتن قدرت علم از مستکبرین"، کسب علم هم با جنگ و دعوا آخه؟
علم ذاتا پاکه، پس اون رو با انگیزه ها خودمون آلوده نکنیم. دنبال علم بریم چون بدست اوردن علم خوبه. چون با علم میشه به دنیا خدمت کرد... نه واسه چشم رو هم چشمی و کم نیاوردن جلوی بقیه، حالا می خواد مستکبر باشه یا هر کس دیگه.
جمله "پس گرفتن قدرت علم از مستکبرین" هدف من از درس خوندن رو مطرح میکنه، همچنین یکی از بزرگترین اهدافم در زندگی دنیا.
فکر میکنم جمله خوبی هست چون با تفکر هیچ گروهی تناقض نداره،
این که فرمودید "چون با علم میشه به دنیا خدمت کرد" کاملا درسته و نظر ما هم همین هست. حالا خدمت چی هست؟ اگه من با علمم بتونم به یه کمپانی کمک کنم گوشی مدرن تری به بازار بده و بعد با تبلیغ یه عده رو مجاب کنه اون رو بخرن،این هم شاید خدمت هست، لا اقل بد نیست؛ اما ما به این وضع راضی نیستیم. ما به این دنیا اومدیم که کارهای بزرگتری بکنیم. نباید به این وضع جهان راضی باشیم. چند درصد مردم جهان در شزایط جنگ زندگی میکنند؟ چند درصد قحطی و گرسنگی؟
چند درصد مردم آرامش دارند؟ چه خانواده هایی از هم پاشیده، چه فرزندانی در دنیا که هرگز مهر مادری رو تجربه نکردند، همه بخاطر افزایش فساد در جهان، چرا عده ای برای پر کردن جیب کمپانیشون به فساد توی جهان دامن میزنن؟ چرا هر کالایی که میخوان تبلیغ میکنن و مردم رو به اون سمت میبرن؟ چرا برای استثمار ملت ها نقشه کشیده میشه؟ چرا سازمان ملل سازمان دُوَل هم نیست؟ چرا حق وتو وجود داره؟ چرا قلب و کلیه و... کودکان فلسطینی توسط خاخام ها فروخته میشه و کسی نمیتونه جلوشون بایسته ................. چرااااا.................
ما به این وضع اسف بار جهان راضی نیستیم، عده ای در این وسط حقشون خورده شده و مورد استضعاف قرار گرفتن، اسمشون هست مستضعفین، عده ای هم برنامه دارن برای خدا شدن، اسمشون هست مستکبرین
روزی که مستضعفین از این وضع خسته بشن، بعد با ایمان به خدا انقلاب کنن، خداوند وعده داده این انقلابشون رو کمک خواهد کرد و به زودی انقلابشون توسط حضرت صاحب الزمان یاری خواهد شد
نقش ما چیه؟ مستضعفین رو به قدرت علم مجهز کنیم، تا بتونن در مقابل مستکبرین بایستند
"حرکت علمى براى کشور ما یک ضرورت مضاعف است؛ یک نیاز مضاعف و مؤکد است. نیاز است؛ چرا؟ چون علم، عامل عزت و قدرت و امنیت یک ملت است - که مختصراً توضیح خواهم داد - مضاعف و مؤکد است؛ چرا؟ چون به این وظیفه، در طول صد سال از بهترین زمانها عمل نشده؛ از دوران اواسط قاجار که نهضت علمى و نهضت صنعتى دنیا اوج گرفته و شکوفا شده بود - از اواسط نیمه ى دوم قرن نوزدهم - و علم در شکل استعمار خودش را نشان داده بود؛ غرب با دستیابى به ابزار علم، مشغول استعمار دنیا شده بود. از آن روز - تقریباً صد سال یا بیشتر - که وقت بیدارى و هوشیارى ما بود، این وظیفه ى بزرگ، وظیفه ى رشد دادن علمى کشور، به دلائل گوناگون تعطیل و متوقف شد. عمده دلیل هم عبارت بود از: حاکمیت استبداد، حاکمیت طاغوتها، حاکمیت سلاطین دست نشانده، ضعیف و زبون. ما وارث این عقبماندگى هستیم. لذا تلاش ما باید مضاعف باشد. پس، یک نیاز است و این نیاز مؤکد و مضاعف است.
در این زمینه که علم نیاز است، شماها مى دانید، اما خوب است مجدداً من این را بگویم که حقیقتاً کشورى که دستش از علم تهى است، نمیتواند توقع عزت، توقع استقلال و هویت و شخصیت، توقع امنیت و توقع رفاه داشته باشد. طبیعت زندگى بشر و جریان امور زندگى این است. علم، عزت می بخشد. جمله اى در نهج البلاغه هست که خیلى جمله ى پرمغزى است. میفرماید: «العلم سلطان»؛ علم اقتدار است. «سلطان» یعنى اقتدار، قدرت. «العلم سلطان من وجده صال و من لم یجده صیل علیه»؛ علم اقتدار است. هر کس این قدرت را به چنگ آورد، میتواند تحکم کند؛ میتواند غلبه پیدا کند؛ هر کسى که این اقتدار را به دست نیاورد، «صیل علیه»؛ بر او غلبه پیدا خواهد شد؛ دیگران بر او قهر و غلبه پیدا میکنند؛ به او تحکم میکنند.
این واقعیت را ملت ایران در یک دورهى طولانى، با پوست و گوشت و استخوان خودش لمس کرد. به ما تحکم کردند؛ به ما زور گفتند؛ منابع ما را در مشت گرفتند؛ ملت ما را از رفاه محروم کردند. تاریخچه ى تلخ و محنتبارى این دوره ى صد ساله ى کشور ما دارد، که ما نتایجش را الان داریم می چشیم؛ با اینکه ما حرکت را شروع کردیم؛ انقلاب اوضاع را دگرگون کرد؛ ورق را برگرداند. امروز کشور ما یک کشورى است که از لحاظ عزت سیاسى و بین المللى، در دنیا کمنظیر است؛ این را دشمنان ما هم قبول دارند. ملت بیدار شده است. شجاع است. کشور داراى هویت و شخصیت است؛ اما در عین حال نتایجش را داریم مىبینیم. یعنى آن کسانى که علم را صد سال، دویست سال پیش از ما به دست آوردند و چند میدان از ما جلوتر حرکت کردند و پیش رفتند و به برکات علم دست پیدا کردند، هنوز هم دارند زور مىگویند."
بیانات امام در دیدار نخبگان جوان، سال ۸۶
حرفای شیرین تو دنیا زیاده. ضد و نقیض هم زیاده. یکی رو الان میشنوی میگی احسنت. یکی دیگه رو چند دقیقه بعد و بازم میگی احسنت.
حالا علم خوبه و خوشحالم این رو همگی قبول داریم.
راستی برای اولین بار در دنیا ایدز درمان شد (دیروز خبر رسمیش اعلام شد). این علم به همه خدمت میکنه. هر جای دنیا باشی و پوستت هر رنگی باشه. دینت هرچی باشه یا هیچی.. و پیرو هر مکتب سیساسی باشی و یا نباشی.
ما نمی خوایم اعضای بدن بچه های فلسطینی فورش بره، همونجور که نمی خوایم یه ایرانی برای مخارج زندگی کلیه ش رو بفروشه. همونطور که نمی خوایم هیچ انسان دیگه ای در هر جای دنیا (همچنین در جاهایی که بهش میگی استکبار حالا هر جا هست) این اتفاق بیفته. اگه به منه که همه ی گوشت خوارهای دنیا قاتلن. اون حیون بیچاره حقش نیست واسه پر کردن شکم من و تو با درد و رنج کشته بشه. اونم وقتی این همه مواد غذایی سالم و مغذی هست که سالم تر و انسانی تره.
از علم برای نجات همه ی انسانها استفاده کن و نه برای گرفتن انتقام.
بر گردیم به مبحث اصلی:
درستش هم همینه، اگه شما چیزیرو ترجیح میدی هر چی که هست (مثل خونه داری همسر) با اون فرد قبل ازدواج درمیون بزاری. اونوقت ببینید به توافق میرسید یا نه. اما اینو بدون...
خودتو جای اون دختر گذاشتی که مجبور میشه خواست های خواستگارشو بپذیره؟ همه اینجور نیستن، ولی تو اجتماع ما خیلی ها اینطورین. دختری که زیر فشاره. دختری که بهش سرکوفت میزنن. دختری که از اولین روز زندگیش آزادی نداشته. دختری که همیشه از توجهی که به برادرش میشده نفرت داشته...... دختری که آموزش ندیده... هیچوقت نتونسته واسه خودش فکر کنه، به خودش.
خیلی ها واسه فرار از مشکلاتشون ازدواج میکنن.
چی دارم میگم.. خیلی ها رو میشناسم که بزور ازدواج کردن. یعنی شوهر دادنشون! حتی تحدید به خودکشی هم واسشون فایده ای نداشته.
حالا شما بد ترین حالت رو در نظر نگیر... در همون حد میانگین، این رو بدون خانوما تو جامعه ی ما خیلی از خود گذشتگی میکنن. خیلی دردارو تحمل میکنن و از ترس ترد شدن اون درد رو هیچوقت بیان نمی کنن.
وقتی قراره یه قرار داد بببندی و دستات بستست، به اون توافقی که رسیدی... از روی میل و دلخوشی نبوده. آزاد نبودی.
زندگی نباید اینجور باشه
حالا یه نفر قبل ازدواج به قول شما به توافقم میرسه... اما نه این توافق در شرایط عادلانه و درستی ایجاد شده و نه این توافق پایدار میمونه، حداقل نه با خوشی و خوشبختی. هر جدایی دلیلی داره. کسی واسه کلاس گذاشتن طلاق نمی گیره. اونایی هم که با لباس سفید میان و با کفن میرن، هزازان هزار آرزوی فراموش شده و درد نگفته دارن.
(۲۱ خرداد ۱۳۹۱ ۰۷:۱۷ ق.ظ)kiantamar نوشته شده توسط: راستی برای اولین بار در دنیا ایدز درمان شد (دیروز خبر رسمیش اعلام شد). این علم به همه خدمت میکنهتبریک میگم بابت درمان ایدز، درمان بیماری ها یکی از مهم ترین کاربردهای خوب علم هست،
گاهی از علم و تکنولوژی ما درست استفاده نکردیم و سرطان و سکته و... و بیماری های جدید و... فشار و استرس و افسردگی و...
و به طور کلی کم شدن سن امید به زندگی بشرالبته همین علم و تکنولوژی هم خیلی از بیماری ها که قبلا درمان نداشته، به کلی درمان کرده
پس مسلما علم خوبه و ما باید مواظب باشیم ازش استفاده خوب هم بشه
(۲۱ خرداد ۱۳۹۱ ۰۷:۱۷ ق.ظ)kiantamar نوشته شده توسط: ما نمی خوایم اعضای بدن بچه های فلسطینی فورش بره، همونجور که نمی خوایم یه ایرانی برای مخارج زندگی کلیه ش رو بفروشه.دقیقا همینطوره، ما باید علم رو طوری جلو ببریم که این ها رو حل کنیم، به انقلاب مستضعفین کمک کنیم، این دو که شما فرمودید هر دو مستضعف هستند.
اگه فقط بی هدف درس بخونیم و تنها به پول درآوردن خودمون فکر کنیم به هیچکدوم از این دو کمک نکردیم، و من هم با شما هم نظر هستم
(۲۱ خرداد ۱۳۹۱ ۰۷:۱۷ ق.ظ)kiantamar نوشته شده توسط: همچنین در جاهایی که بهش میگی استکبار حالا هر جا هستدلیل مخالفت شما با عنوان من این بود که فکر میکردید از نظر من استکبار یه جایی هست. مثلا یه کشوری چیزی
در حالی که استکبار کسانی هستند که قصد خدایی روی زمین دارند و برای پر کردن جیب کمپانی خودشون میخوان تمام مردن جهان رو استثمار کنن
(۲۱ خرداد ۱۳۹۱ ۰۷:۱۷ ق.ظ)kiantamar نوشته شده توسط: از علم برای نجات همه ی انسانها استفاده کن و نه برای گرفتن انتقام.ترحم بر پلنگ تیزدندان، ستم کاری بود بر گوسفندان
نجات همه انسان ها در انتقام گرفتن از گروه قلیل مستکبرین هست
کسی که موشک رو دقیقا هدایت میکنه به مدرسه ای در قانا، که فقط زن ها و بچه ها توی اون پناهنده سازمان ملل شدن! و برادرها و خواهرهای من رو تیکه تیکه میکنه، و این کار رو هزاران بار در تمام نقاط دنیا به نوعی تکرار میکنه، من از اون انتقام میگیرم، و تمام وجودم پر از خشم نسبت به اون هست
راجع به بحث کار خانم ها
اونجا هم همنظریم، مثل اینکه تفکر غالب همینه: این بحث باید بین زن و مرد قبل از ازدواج حل بشه
(۲۱ خرداد ۱۳۹۱ ۰۷:۱۷ ق.ظ)kiantamar نوشته شده توسط: خودتو جای اون دختر گذاشتی که مجبور میشه خواست های خواستگارشو بپذیره؟ همه اینجور نیستن، ولی تو اجتماع ما خیلی ها اینطورین. دختری که زیر فشاره. دختری که بهش سرکوفت میزنن. دختری که از اولین روز زندگیش آزادی نداشته. دختری که همیشه از توجهی که به برادرش میشده نفرت داشته...... دختری که آموزش ندیده... هیچوقت نتونسته واسه خودش فکر کنه، به خودش.
خیلی ها واسه فرار از مشکلاتشون ازدواج میکنن.
چی دارم میگم.. خیلی ها رو میشناسم که بزور ازدواج کردن. یعنی شوهر دادنشون! حتی تحدید به خودکشی هم واسشون فایده ای نداشته.
حالا شما بد ترین حالت رو در نظر نگیر... در همون حد میانگین، این رو بدون خانوما تو جامعه ی ما خیلی از خود گذشتگی میکنن. خیلی دردارو تحمل میکنن و از ترس ترد شدن اون درد رو هیچوقت بیان نمی کنن.
وقتی قراره یه قرار داد بببندی و دستات بستست، به اون توافقی که رسیدی... از روی میل و دلخوشی نبوده. آزاد نبودی.
زندگی نباید اینجور باشه
حالا یه نفر قبل ازدواج به قول شما به توافقم میرسه... اما نه این توافق در شرایط عادلانه و درستی ایجاد شده و نه این توافق پایدار میمونه، حداقل نه با خوشی و خوشبختی. هر جدایی دلیلی داره. کسی واسه کلاس گذاشتن طلاق نمی گیره. اونایی هم که با لباس سفید میان و با کفن میرن، هزازان هزار آرزوی فراموش شده و درد نگفته دارن.
بله خانم هایی که در شرایطی مجبور میشن ازدواج کنن وجود دارن
، البته من یکی که سعی میکنم مطمئن بشم خانم علاقه به ازدواج داره، و نسبت به آینده ش امیدوار و شادابه، خیلی غمناکه تصور چنین زندگی ای البته شاید بشه گفت همیشه نمیشه این رو فهمید، نمیدونماما خوب بحث مطرح کردن قبل از ازدواج که باید باشه، هر دو طرف باید با روحیات هم آشنا بشن، خوب منی که ترجیح میدم خانمم یه کار یا فعالیت داشته باشه، اما کار سنگین و طولانی و پر استرس نداشته باشه، نباید این رو قایم کنم، باید نظر خودم رو مطرح کنم، نه که بگم حتما و حتما باید این بشه، بلکه میگم روحیات من این هست و مطلوب من این هست. اگه قبل از ازدواج نگم و بهد از ازدواج گیر بدم و هرکار خوبی خانم پیدا میکنه یه سنگ بندازم تا نشه خیلی بدتره، یا سر این موضوع تا آخر عمر بحث و جدل باشه
البته قبل از ازدواج هم موضوع کار کردن یکی از چندین بحث مهم هست، موضوعات دیگه هم هست. شاید حتی خانم علاقه مند به کار سخت و سنگین باشه و مرد ناراضی باشه، اما برآیند شرایط دیگه منتهی به ازدواج بشه؛ تنها چیزی که مهم هست این هست که این قضیه که آخر قرار هست خانم کار کنه یا نه، قبل از ازدواج کاملا مشخص بشه
قبل از ازدواج وقت گفتن هست، بعد از ازدواج موقع همفکری هست، توی زندگی یا تو خانم رو متقاعد میکنی این کار مناسب نیست، یا خانم تو رو متقاعد میکنه این کار مورد علاقه ش هست
قضیه خانم هایی که مجبور میشن ازدواج کنن
حتی توی اون موارد هم بحث نکردن سر این موضوع کمکی نمیکنه، البته اکثر خانم ها هم دوست ندارن کار سنگین و سخت بکنن تا بعد بگیم زیر بار شرایط مجبور شدن کار سنگین نکنن، بر عکس گاهی خانم ها زیر بار شرایط مجبور شدن کار سخت بکنن وگرنه خیلی ها شون به انتخاب خودشون کار سخت رو انتخاب نکردن
نظر خیلی از دوستان محترم ولی بحث و موضوع صحبت من این بوود شاید اشتباه برداشت شد ما خانوم ها خودمون باید این مساله رو جا بندازیم نباید اجبار باشه که حتما بریم سر کار یا حق نداریم بریم!!!
طوری شده (که البته با تورم الان واقعا نمیشه)زن باید سرکار بره و وظایف اصلیشم داشته باشه و کمک خرج باشه تا چرخ زندگی بچرخه خوب ما کمک اقایون میکنیم پس اقایونم باید کمک ما کنن الان کار ما ۲ تا شده ولی اقایون همون ۱ وظیفه رو دارن تازه غر هم میزنن که ناهار و بچه و...
(۲۱ خرداد ۱۳۹۱ ۰۹:۴۴ ق.ظ)mohammad_13690 نوشته شده توسط: به طور کلی کم شدن سن امید به زندگی بشرامید به زندگی کم نشده بلکه زیاد شده. یه دلیلش مرگ کمتر نوزاد هاست.
بنظرم این موضوع در همه جوانبش بحث شد و همه نظرشون را دادن. هر کس استدلال خودش رو کرد. ادامه این تاپیک موجب میشه کم و بیش بعضی از دوستان وارد حواشی میشن و بنظرم بهتره این بحث خاتمه پیدا کنه. در واقع حرف جدیدی در این چند صفحه اخیر که مرتبط با موضوع باشه دیده نمیشه.
من فک میکنم اگه کار خانوما به کار اصلیشون که مادر بودنه
لطمه نزه میتونه خوب باشه
(۲۱ خرداد ۱۳۹۱ ۰۷:۱۷ ق.ظ)kiantamar نوشته شده توسط: راستی برای اولین بار در دنیا ایدز درمان شد (دیروز خبر رسمیش اعلام شد).هر چند به موضوع تایپیک ربطی ندارد ولی می توانی لینکی از خبر رسمی آن رائه بدهبد؟
(۲۱ خرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۱۲ ب.ظ)mmsaeed نوشته شده توسط: من فک میکنم اگه کار خانوما به کار اصلیشون که مادر بودنهمادر بودن یعنی چی؟میشه یه توصیفی بکنید به عنوان یه آقا؟آیا آقایون هم به پدر بودنشون لطمه ای نمیخوره؟
لطمه نزه میتونه خوب باشه
(۲۰ خرداد ۱۳۹۱ ۰۲:۳۸ ب.ظ)Sami65 نوشته شده توسط: این وسط تکلیف خونه گرم، ناهار و خیلی چیزای دیگه چی میشه!خونه گرم و ناهارو خیلی چیزای دیگه...!!!!!!!!!اینا یعنی زن بودن و مادر بودن؟؟؟؟؟خونه گرم یه پدر میخواد که از دوشیفت کار کردن خسته نشه که دادو بیدادشو بیاره خونه و یه مادر که از پخت و پز دائم و تکراری تو خونه اعصابش شفته نشه.اگه همه ی کارا تقسیم بشه هیچ کس خسته از کارای تکراری نمیشه و خونه هم گرم و با محبت میمونه
فکر میکنید زنهای خیابونی از اول خیابونی بودن؟بس که خونه موندن اذیتشون میکنه به هر دری میزنن تا یکم روحیشون عوض شه اما گاهی بجای روحیه عوض شدن کلا با آدمایی سر معاشرت باز میکنن که کل اخلاق و رفتارشون عوض میشه و زندگیشون میپاشه به دیوار!
اما اگه زن و شوهر مثل دوتا دوست همیشه و همه جا کنار هم و پا به پای هم تو زندگی کمک همدیگه باشن بنظر من زندگی مشترک معنا پیدا میکنه و الا اگه مجردی بود و هر کس یه جا به کار خود مشغول،و شب ها در کنار هم!!!که میخوام هیچ وقت زندگی مشترک نباشه.متاسفانه اما بیشتر اینطوریه.حقیقتی است بس تلخ!
(۲۱ خرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۳۳ ب.ظ)Ghasedake_raha نوشته شده توسط:(21 خرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۱۲ ب.ظ)mmsaeed نوشته شده توسط: من فک میکنم اگه کار خانوما به کار اصلیشون که مادر بودنهمادر بودن یعنی چی؟میشه یه توصیفی بکنید به عنوان یه آقا؟آیا آقایون هم به پدر بودنشون لطمه ای نمیخوره؟
لطمه نزه میتونه خوب باشه
(۲۰ خرداد ۱۳۹۱ ۰۲:۳۸ ب.ظ)Sami65 نوشته شده توسط: این وسط تکلیف خونه گرم، ناهار و خیلی چیزای دیگه چی میشه!خونه گرم و ناهارو خیلی چیزای دیگه...!!!!!!!!!اینا یعنی زن بودن و مادر بودن؟؟؟؟؟خونه گرم یه پدر میخواد که از دوشیفت کار کردن خسته نشه که دادو بیدادشو بیاره خونه و یه مادر که از پخت و پز دائم و تکراری تو خونه اعصابش شفته نشه.اگه همه ی کارا تقسیم بشه هیچ کس خسته از کارای تکراری نمیشه و خونه هم گرم و با محبت میمونه
فکر میکنید زنهای خیابونی از اول خیابونی بودن؟بس که خونه موندن اذیتشون میکنه به هر دری میزنن تا یکم روحیشون عوض شه اما گاهی بجای روحیه عوض شدن کلا با آدمایی سر معاشرت باز میکنن که کل اخلاق و رفتارشون عوض میشه و زندگیشون میپاشه به دیوار!
اما اگه زن و شوهر مثل دوتا دوست همیشه و همه جا کنار هم و پا به پای هم تو زندگی کمک همدیگه باشن بنظر من زندگی مشترک معنا پیدا میکنه و الا اگه مجردی بود و هر کس یه جا به کار خود مشغول،و شب ها در کنار هم!!!که میخوام هیچ وقت زندگی مشترک نباشه.متاسفانه اما بیشتر اینطوریه.حقیقتی است بس تلخ!
منظور من اینه که شما و هر کس دیکه ای میدونه که هزینه خانواده بر عهده مرد خونه است و باید علاوه بر پدر بودن اینکارم جزو وظایف اصلیشون بدوند.ولی در مورد خانوما هیچکس این انتظاره رو ندارن و کار در مرحله دوم و بالاتر قرار میگیره
اووووووووووووووووووووووووه مای گاد.اصلا منظورم این نبود!منظورم خانمایی هست که از سر بی حوصلگی میرن خیابون تا یکم حال و هواشون عوض شه.این کار که تکرار بشه کم کم به خاله زنک بازی با خانمای دیگه که همین کارو میکنن تبدیل میشه و حرف و حدیث دیگران میاد تو خونه و کم کم حرفهای غریب شنیده میشه
آقایونی که اصلا دوست ندارین همسرتون کار کنه لینک زیر رو هم یه نگاهی بندازین
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
خلاصش :
زنانی که بخش اعظمی از وقت روزانه خود را صرف پختوپز، تمیزکردن خانه، شستشو و بچهداری میکنند و بابت آن هیچ حقوقی دریافت نمیکنند و بیمهای نیز آینده آنها را برای دوران بازنشستگی تضمین نمیکند.
تنهایی، کار مداوم و تکراری، استرسهای فرزندپروری، نبود تضمین مالی، برآورده نشدن انتظارات از ازدواج، در دسترس نبودن فرصتهای شغلی یا تحصیلی و موضوعاتی از این دست، زنان خانهدار را در معرض انواع بیماریهای روحی و روانی قرار میدهد. و ...
نمی دونم کسی هست حاضر باشه همسرش مریض بشه یا نه. یا خودش عمدا چنین کاری کنه. شاید جوابتون این باشه که خب برن بیرون کلاس و تفریح و اینا. خب همه ی اینا خرج داره! به شخصه آقایونی رو دیدم که از پر خرجی همسراشون گله می کنن که همش پول کلاس و تفریح و خرید و ...
ببخشید نمی خواستم به این تاپیک تلنگری بزنم ولی این لینکو که دیدم گفتم بد نیست که اینجا هم باشه
خانم Bache Mosbat میشه بگید دقیقا شما کدوم طرفی هستید؟
تو نظر سنجی که به گزینه اول "اصلا دوست ندارم بیرون از منزل کار کنه" رای دادید منظورتون شوهرتون بوده؟یا اگه پسر بودید همچین اجازه ای به همسرتون نمیدادید؟
از اون طرف تاپیک رو که میخوندم سراسر پست هاتون میگه خانوما حق دارن بیرون از خونه کار کنن دیگه آخرش همین پست بالایی بود.