زمان کنونی: ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۰۵:۰۳ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

The BesT
(بعد از فتح مانشت داره دماوند رو هم فتح می کنه)
بعد از فتح مانشت داره دماوند رو هم فتح می کنه
*****

میزان هدیه: ۵۰۰۰ تومان
تاریخ ثبت نام: ۱۲ اسفند ۱۳۹۰
تاریخ تولد: مخفی
زمان محلی: ۱۵ May 2024 , 05:03 AM
وضعیت: آفلاین

مقبولیت: ۹۵/۴+
۳۰۶
۱۸

اطلاعات انجمن The BesT
تاریخ عضویت: ۱۲ اسفند ۱۳۹۰
آخرین بازدید: ۰۴ آبان ۱۴۰۲ ۰۱:۳۸ ق.ظ
کل ارسال‌ها: ۱,۳۴۰ (۰/۳ ارسال در روز | ۰/۳۶ درصد از کل ارسال‌ها)
(یافتن تمامی موضوع‌هایافتن تمامی ارسال‌ها - )
مدت زمان آنلاین بودن: ۱ ماه, ۵ روز, ۲۱ ساعت, ۸ دقیقه, ۱۹ ثانیه
اعتبار: ۴۸ [جزییات]

اطلاعات تماسِ The BesT
وب‌ سایت:
پیام خصوصی: ارسال یک پیام خصوصی به The BesT.
شماره‌ی ICQ:
شناسه‌ی AIM:
شناسه‌ی Yahoo:
شناسه‌ی MSN:
اطلاعات اضافی درباره‌ی The BesT
جنسیت: خانم
مکان زندگی شما:
رتبه کنکور ارشد؟:
دانشگاه کارشناسی:
وضعیت: فارغ التحصیل کارشناسی ارشد
دانشگاه کارشناسی ارشد: اصفهان
دانشگاه دکتری:
گرایش: معماری کامپیوتر
لینک مصاحبه با مانشت:


نظرهای کاربران
 my major (01 آبان ۱۳۹۲ در ۱۰:۱۶ ب.ظ)
در خانه دل نوشته با خط جلی
کین خانه بنا شد به تولای علی
در داخل این خانه چو نیکو نگری
هم مهر محمد است و هم مهر علی
عید غدیر مبارک
 my major (30 مهر ۱۳۹۲ در ۱۱:۱۶ ق.ظ)
در این وادی رحمت به سلامت گذری کن
به آرامش گیتی به سخاوت نظری کن
در هنگامه حشمت چو ابری به کویر باش
در آوازه قدرت به عدالت نظری کن
در این باد صبایی که نسیمی می طراود
سخن دوست میان وبه حلاوت خبری کن
بدین جوشش عالم که دروصف نگاراست
براین غافله عشق به کرامت رهبری کن
نگرقامت معشوق ودر مُلک جهان بین
که کام دل از هستی به حکایت شکری کن
دمی با می پرستان همنشین بامه رویان
مشو شُهره ی آشوب به طریقت دلبری کن
بیا با همه پیری ولی خواه به جوانی
 The BesT (18 مهر ۱۳۹۲ در ۰۱:۰۱ ق.ظ)
ای اشک ، آهسته بریز که غم زیاد است
ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است

امروز کسی محرم اسرار کسی نیست
ما تجربه کردیم، کسی یار کسی نیست...
 The BesT (12 مهر ۱۳۹۲ در ۱۰:۲۶ ب.ظ)
برای بعضی دردها نه میتوان گریه کرد...
نه میتوان فریاد زد..
برای بعضی دردها فقط میتوان نگاه کرد...
لبخند زد و بی صدا شکست...
گاهی حتی نمی شود حرف زد
 Parva (12 مهر ۱۳۹۲ در ۰۵:۳۱ ب.ظ)
زندگی ؛ قانون باورها و لیاقت هاست
همیشه باور داشته باش؛ لایق بهترین ها هستی
 The BesT (12 مهر ۱۳۹۲ در ۰۵:۱۰ ب.ظ)
مراقب باش!

روزگار هلت میدهد؛

اما قرار نیست تو بیفتی،

اگر خودت را به آسمان گره زده باشی، اوج می گیری...

به همین سادگی...
 The BesT (12 مهر ۱۳۹۲ در ۰۲:۳۴ ق.ظ)
چند وقتی است....

حرفی زیباتر از سکوت برای گفتن ندارم...

چشمانم به مانند پاییز برگ ریزان است....

قلبم.....قلبم هم هوای دلتنگی دارد.... با این همه ....

اما بر لبانم لبخندی نقش بسته است... تا مجبور نباشم سکوتم را بشکنم....

دلم پاییز میخواهد...

دلم پاییز می خواهد ، تا انتهای راه خلوتی بروم برگ ها را رسوا کنم زیر قدم هایم

و تمام رویاهای باران را با یک بوسه از نسیم سوزناک دم غروب به باد دهم...
 The BesT (12 مهر ۱۳۹۲ در ۰۲:۳۱ ق.ظ)
دلم تنگ است

دلم میسوزد از باغی که میسوزد

نه بیداری ، نه دیداری، نه دستی از سر یاری

مرا آشفته میدارد چنین آشفته بازاری

تمام عمر بستیم و شکستیم، بجز بار پشیمانی نبستیم

جوانی را سفر کردیم تا مرگ نفهمیدیم بدنبال چه هستیم

عجب آشفته بازاریست دنیا،عجب بیهوده تکراریست دنیا

میان آنچه باید باشد و نیست ، عجب فرسوده دیواریست دنیا

چه رنجی از محبت ها کشیدیم ، برهنه پا به تیغستان دویدیم

نگاهی آشنا در این همه جمع ، ندیدیم و ندیدیم و ندیدیم

سبکباران ساحل ها ندیدند،به دوش خستگان باریست دنیا

مرا در موج حسرتها رها کرد، عجب یار وفاداریست دنیا

عجب آشفته بازاریست دنیا، عجب بیهوده تکراریست دنیا

میان آنچه باید باشد ونیست ، عجب فرسوده دیواریست دنیا...
 The BesT (12 مهر ۱۳۹۲ در ۱۲:۴۴ ق.ظ)
پنجره دلم رو به امید دیدن تو باز گذاشته ام و چشمانم انتظار دیدنت را می کشند ،

تو که نباشی کوچه دلم بوی دلتنگی می دهد .
بیا و از کوچه دلتنگی ام عبور کن
دستی تکان بده
لبخندی بزن
نگاهی کن

بیا و در غربت لحظه هایم قدم بزن تا عطر بودنت را حس کنم و قاب بگیرم چشمان زیبایت را برای همیشه روی دیوار قلبم .
 The BesT (12 مهر ۱۳۹۲ در ۱۲:۴۴ ق.ظ)
روزها می گذرن و شبها در پی روزها در غربت و انتظار از کنار هم رد میشن !
نمی دونی بی تو چقدر تنهام
پنجره دلم رو به امید دیدن تو باز گذاشتم و چشمام داره انتظار دیدنت رو میکشه !

منو باور کن !
بگذار اونی باشم که در خیال با تو در کوهسار قدم میزنم و بی دغدغه باهاش حرف میزنم
بزار کسی باشم که در غم سوی او میایی و در شادی با او میخندی و به او عشق می ورزی
بزار اونی باشم که تو می خوای
 The BesT (12 مهر ۱۳۹۲ در ۱۲:۴۳ ق.ظ)
بوی باران از کوچه های دلتنگی عبور می کند

در خیالم به چشمانت می نگرم شاید نگاهی دلخوشم کند.

سایه ای تاریک چتر گسترده بر لحظه هایم .

ندیدن و نبودن ، دوری و دلتنگی ، از واژه ، واژه حرفهایم غربت می چکد .

به نگاه معصومانه خیالم دعوتت می کنم و در تو محو می شوم .

همه فاصله ها را می پیمایم از تونلهای تنگ ندیدن تا دیدن و رسیدن ؛

و نفس نفس به آغوش می کشم تمام دلتنگی هایم را ، و همه ندیدنها را ،

تا دردهایم را تسکین دهم .
 The BesT (12 مهر ۱۳۹۲ در ۱۲:۴۲ ق.ظ)
دلم می خواهد یکی دست بچگی هایم را بگیرد و مرا با خود ببرد .

یکی که گمم نکند ، سرم داد نکشد ، تنهایم نگذارد !
قول می دهم ، هر شب برایش مشق بنویسم ، کتاب قصه هایم را پیشکش او کنم و لا به لای ترانه های کودکانه ام صدایش کنم .
 good-wishes (15 شهریور ۱۳۹۲ در ۰۹:۰۵ ب.ظ)
سلام دختر گل Smile
عیدتون مبارک . روزتون هم مبارک Smile
 The BesT (12 شهریور ۱۳۹۲ در ۰۲:۵۷ ب.ظ)
یاد بگیریم رفیقِ روزهای سخت را آسان از دست ندهیم...
 M*Gh (05 شهریور ۱۳۹۲ در ۱۰:۳۵ ق.ظ)
تاریک ترین ساعت شب درست ساعات قبل از طلوع خورشید است

پس همیشه امید داشته باش . . .
 The BesT (05 شهریور ۱۳۹۲ در ۰۱:۳۳ ق.ظ)
بادهای پائیزی...
چه دردناک !
شلاق میزنند
نانجیب تر از همه دوران!!
 The BesT (05 شهریور ۱۳۹۲ در ۰۱:۳۲ ق.ظ)
وحشت از عشق که نه..ترس ما فاصله هاست.
وحشت از غصه که نه..ترس ما خاطره هاست.

ترس بیهوده نداریم..
صحبت از خاتمه هاست..

صحبت از کشتن نا خواسته ی عاطفه هاست...
کوله باریست پر از هیچ که بر شانه ی ماست...

گله از دست کسی نیست..
مقصر دل دیوانه ی ماست.
 The BesT (04 شهریور ۱۳۹۲ در ۰۱:۰۵ ب.ظ)
گاه آنچه در زندگی به آن می اندیشی اتفاق نمی افتد!!!
گاهی شاپرکی می گیری خیلی آرام
تا رهایش کنی ...
شاپرک میان دستانت له می شود
نیت تو کجا ... بیچاره سرنوشت شاپرک کجا !
 The BesT (01 شهریور ۱۳۹۲ در ۰۷:۵۷ ب.ظ)
باز باران بی ترانه
باز باران با تمام بی کسی‌های شبانه
می‌خورد بر مرد تنها
می‌چکد بر فرش خانه
باز می‌آید صدای چک چک غم
باز ماتم


من به پشت شیشه تنهایی افتاده
نمی‌دانم، نمی‌فهمم
کجای قطره‌های بی کسی زیباست؟


نمی‌فهمم، چرا مردم نمی‌فهمند
که آن کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت می‌لرزد
کجای ذلتش زیباست؟
نمی‌فهمم


کجای اشک یک بابا
که سقفی از گل و آهن به زور چکمه باران
به روی همسر و پروانه‌های مرده‌اش آرام باریده
کجایش بوی عشق و عاشقی دارد؟
نمی‌دانم


نمی‌دانم چرا مردم نمی‌دانند
که باران عشق تنها نیست
صدای ممتدش در امتداد رنج این دل‌هاست
کجای مرگ ما زیباست؟
نمی‌فهمم


یاد آرم روز باران را
یاد آرم مادرم در کنج باران مُرد
کودکی ده ساله بودم
می‌دویدم زیر باران، از برای نان


مادرم افتاد
مادرم در کوچه‌های پست شهر آرام جان می‌داد
فقط من بودم و باران و گل‌های خیابان بود
نمی‌دانم
کجای این لجن زیباست؟

بشنو از من، کودک من
پیش چشم مرد فردا
که باران هست زیبا، از برای مردم زیبای بالادست
و آن باران که عشق دارد، فقط جاری ست بر عاشقان مست
و باران من و تو درد و غم دارد
خدا هم خوب می‌داند
که این عدل زمینی، عدل کم دارد
 M*Gh (30 مرداد ۱۳۹۲ در ۱۱:۴۸ ب.ظ)
گوشهای خدا پر از آرزوست و دستهایش پر از معجزه...
آرزویی بکن، شاید کوچکترین معجزه او، بزرگترین آرزوی تو باشد ...

آواتار جدید مبارک

You can't send a comment to this user because your usergroup can't send comments.

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close