تالار گفتمان مانشت

نسخه‌ی کامل: استفاده از مانشت چند ساعت در روز مجاز است؟
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2
دوستان بیاین یک ساعتی از روز مثلا 12-1 ظهر و10:30-11 شب سوال و جواب بدین
یادمون باشه مانشت برا ما معجزه نمیکنه فقط کمکون میکنه پس این یک ماه را هیی نیایم نت!
یکی اینا رو به منمممم بفهمونهSad((
من شدیدا معتاد به اینترنت و مانشت شدم ... دکتر نسخه ای برای من تجویز کن .
واقعا پشیمون نشیم بعد کنکورررررررر
بیاین ترک کنیم بااباااااا
من که تا عصر خونه نیستم اما همون لحظه که میرسم میرم سراغ اینترنت و مانشت
دوشتان شیگار دارین !!!
Sad((((((((((
دکتر سایتو ببنددددددددددددددددددددددددددد ببین شاگرداااااااااااا دارند از رقبا عقب می افتند
خداوندا ...
2 ماه نه بیشتر‌، یه کاری بکن اینترنت ایران قطع بشه .
الهی آمین.
منم معتاد شدم ولی خدارو شکر چون کتابخونه می رم زودتر از 10 شب نمیام تو اینترنت.
که معمولا جزو ساعات آزادم حساب میشه.
اگه همه یه ساعتی بیان خیلی خوب میشه.
هی دکتر به دادمون برسسسسسسسسسسسسید
من هم کتابخونه میرفتم ولی از روزی که امتحانات دانش آموزان و دانشجویان شروع شده خیلی شلوغ شده . اصلا نمیشه تمرکز کرد.
آره دقیقا مشکل همینه !!!!
بهش فکر نکن تمرکز کن خدا کمکمون کنه
آره کتابخونه‌ی ما هم همین طوره....
تو تمرکز مشکلی ندارم ولی این نامردا از صبح میان هرکدومشون 4 تا جا می گیرند نمی گذارند بقیه بشینند....
دبیرستانی‌ها هم که انگار اومدند اردو...
کل بچه هم محل های کلاس با هم میان کتابخونه.یه 2 کیلویی هم با خودشون تنقلات می یارند تا یه وقت موقع درس خوندن بهشون سخت نگذره.Tongue
بعدشم انگارکتابخونه خیلی بیشتر بهشون خوش می گذره تا خونه پیش مامان بابا
هرچی صبر می کنی تا یکیشون بلند شه بره انگار نه انگار...Big Grin
حتی سر ظهر و موقع ناهارم این مکان مقدس علمی فرهنگی رو رها نمی کنند و تا آخر وقت می شینند.
(بدبخت این مامان باباها که فکر می کنند بچه شون از صبح تا شب یه ریز سرش تو کتابه و داره درس می خونه!)
(22 دى 1389 12:19 ق.ظ)Maryam-X نوشته شده توسط: [ -> ]آره کتابخونه‌ی ما هم همین طوره....
تو تمرکز مشکلی ندارم ولی این نامردا از صبح میان هرکدومشون 4 تا جا می گیرند نمی گذارند بقیه بشینند....
دبیرستانی‌ها هم که انگار اومدند اردو...
کل بچه هم محل های کلاس با هم میان کتابخونه.یه 2 کیلویی هم با خودشون تنقلات می یارند تا یه وقت موقع درس خوندن بهشون سخت نگذره.Tongue
بعدشم انگارکتابخونه خیلی بیشتر بهشون خوش می گذره تا خونه پیش مامان بابا
هرچی صبر می کنی تا یکیشون بلند شه بره انگار نه انگار...Big Grin
حتی سر ظهر و موقع ناهارم این مکان مقدس علمی فرهنگی رو رها نمی کنند و تا آخر وقت می شینند.
(بدبخت این مامان باباها که فکر می کنند بچه شون از صبح تا شب یه ریز سرش تو کتابه و داره درس می خونه!)

دقیقا همین چیزی که من با چشم خودم تو کتابخونه دیدم .
محیط خونه ما خیلی آرومه ولی همین کامپیوتر فلان شده نمی زاره .
(21 دى 1389 11:25 ب.ظ)hsh88 نوشته شده توسط: [ -> ]واقعا پشیمون نشیم بعد کنکورررررررر
بیاین ترک کنیم بااباااااا


خوبه یکی پیدا شد حرف دل ما رو بزنه

منم معتاد شدم

اعتیاد که شاخ و دم نداره

یکی ما رو از این بلای خانمانشوز نژات بده !!!
(22 دى 1389 12:19 ق.ظ)Maryam-X نوشته شده توسط: [ -> ]آره کتابخونه‌ی ما هم همین طوره....
تو تمرکز مشکلی ندارم ولی این نامردا از صبح میان هرکدومشون 4 تا جا می گیرند نمی گذارند بقیه بشینند....
دبیرستانی‌ها هم که انگار اومدند اردو...
کل بچه هم محل های کلاس با هم میان کتابخونه.یه 2 کیلویی هم با خودشون تنقلات می یارند تا یه وقت موقع درس خوندن بهشون سخت نگذره.Tongue
بعدشم انگارکتابخونه خیلی بیشتر بهشون خوش می گذره تا خونه پیش مامان بابا
هرچی صبر می کنی تا یکیشون بلند شه بره انگار نه انگار...Big Grin
حتی سر ظهر و موقع ناهارم این مکان مقدس علمی فرهنگی رو رها نمی کنند و تا آخر وقت می شینند.
(بدبخت این مامان باباها که فکر می کنند بچه شون از صبح تا شب یه ریز سرش تو کتابه و داره درس می خونه!)


آخرشم یه رشته و دانشگاه دم دستی بدون کنکوری میرن ثبت نام میکنند دیگه

مثل دوره ما نیست که با خودکشون قبول بشن ....


خدا شانس بده
همه مون دعا کنیم‌، دعا کنیم یه سرور یا یه کابلی تو خلیج فارس یا یه ماهواره ای سقوط کنه یه مدت از دست این لامشب نجات پیدا کنیم.
(22 دى 1389 12:24 ق.ظ)mohanddes نوشته شده توسط: [ -> ]
(22 دى 1389 12:19 ق.ظ)Maryam-X نوشته شده توسط: [ -> ]آره کتابخونه‌ی ما هم همین طوره....
تو تمرکز مشکلی ندارم ولی این نامردا از صبح میان هرکدومشون 4 تا جا می گیرند نمی گذارند بقیه بشینند....
دبیرستانی‌ها هم که انگار اومدند اردو...
کل بچه هم محل های کلاس با هم میان کتابخونه.یه 2 کیلویی هم با خودشون تنقلات می یارند تا یه وقت موقع درس خوندن بهشون سخت نگذره.Tongue
بعدشم انگارکتابخونه خیلی بیشتر بهشون خوش می گذره تا خونه پیش مامان بابا
هرچی صبر می کنی تا یکیشون بلند شه بره انگار نه انگار...Big Grin
حتی سر ظهر و موقع ناهارم این مکان مقدس علمی فرهنگی رو رها نمی کنند و تا آخر وقت می شینند.
(بدبخت این مامان باباها که فکر می کنند بچه شون از صبح تا شب یه ریز سرش تو کتابه و داره درس می خونه!)

دقیقا همین چیزی که من با چشم خودم تو کتابخونه دیدم .
محیط خونه ما خیلی آرومه ولی همین کامپیوتر فلان شده نمی زاره .


هر چی بدوبیراه میخواین نثار این اینترنت .... کنین بنویسین ولی حتما شطرنجیش کنین ....
صفحه‌ها: 1 2
لینک مرجع