تالار گفتمان مانشت

نسخه‌ی کامل: هدفتون از خوندن ارشد چیه؟
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4
سلام دوستای گلم
یه سوالی تو ذهنم همیشه هست و منو به شک انداخته برا خوندن ارشد
اینکه اگه قبول شدم و مدرکمو گرفتم بعدش چی میشه
با این وضعیت شغل که ستاره سهیل شده و دستیابی بهش سخته اگه مدرکمو گرفتم و پشیمون شدم چی میشه
چند روز پیش با چند نفر برخورد کردم که مدرک ارشد حتی از دانشگاه های دولتی داشتند و بیکار بودند
میگفتند ته تهش میشی استاد حق التدریس که به زور میشه گذران زندگی کرد
با سلام،
اتفاقا این سوال من هم هست،

....دوست داشتم کنکور سراسری دانشگاه روزانه قبول شم؛ تصورم این بود که با قبولی در یک دانشگاه خوب نه تنها آینده م بلکه حتی کمبودهام رو هم می تونم جبران کنم....ولی خب نشد،دوباره کنکور شرکت کردم،دوباره،..

سر از پیام نور درآوردم!با سختی، نه! با بدبختی درس خوندم،دنبال یادگرفتن بودم سر این قضیه هم خیلی اذیت شدم؛ یه جایی باشی بخوای با هزار امید به دنبال یادگرفتن و ساختن آینده ت باشی ولی بقیه اینطوری نیستند؛خودم شروع کردم به یادگیری زبان برنامه نویسی؛رفتنم به شرکت خصوصی و برنامه نویس شدنم هم موفقیت آمیز نبود؛چون اونجا دنبال منافع خودشون بودن و کار خوب ارزشی نداشت..

فارغ التحصیل شدم؛با اینکه عاشق درس خوندن بودم ولی تو این 4/5 سال بلایی به سرم آورده بودن که از هر چی درس خوندن بود پشیمون شده بودم..

تا اینکه اتفاقی گذرم به گروه ارشد نرم افزار دانشگاه تهران افتاد؛ وای خدای من!همه چیز به نظرم عالی بود! استادا!دانشجوها!پروژه ها!...

من هوایی شدم که ادامه تحصیل بدم و زندگی م رو تغییر بدم،زندگی م رو بکنم همون تصویر رویایی م که همیشه برای خودم متصور بودم،....تلاش و تلاش و تلاش... سال اول رتبه م شد970 در گرایش هوش! Blush عالی بود برای من حیف که قبولی توش نبود...
از اون سال(حدود 4-5 سال میشه) کنکور می دم ولی رتبه م از 1500 بهتر نمیشه که نمیشه...Sad
دیگه خسته شده بودم...رفتم کنکور ارشدفراگیرپیام نور ثبت نام کردم....
تا اینکه آقای عباسیان مطلب"چگونه رتبه اول ارشد شویم؟" رو گذاشتن روی سایت،دوباره بهم ریختم ....
دارم فکر می کنم ولی عقلم به جایی قد نمی ده!یه مدت هم تو فکر ادامه تحصیل در خارج از رفتن بودم؛
اگر دختر نبودم شاید حتما رفته بودم؛خانواده م هیج جوره راضی نمی شن برای ادامه تحصیل برم خارج...

اگر یادداشت من رو تا اینجا خوندید از شما تشکر می کنم،ببخشید که طولانی شد..
می دونم که باید با خودم به نتیجه برسم، دلم می خواد یکی بیاد دقیق و واضح و روشن!Big Grin بگه چکار کنم؟
ولی چنین کسی وجود نداره چون خودم باید این کار رو انجام بدم....نمی دونم چکار باید بکنم؟
شاید با همفکری بتونیم به یه جایی برسیم.....ان شاالله....
(04 تير 1393 09:32 ق.ظ)Bahar_HS نوشته شده توسط: [ -> ]با سلام،
اتفاقا این سوال من هم هست،

....دوست داشتم کنکور سراسری دانشگاه روزانه قبول شم؛ تصورم این بود که با قبولی در یک دانشگاه خوب نه تنها آینده م بلکه حتی کمبودهام رو هم می تونم جبران کنم....ولی خب نشد،دوباره کنکور شرکت کردم،دوباره،..

سر از پیام نور درآوردم!با سختی، نه! با بدبختی درس خوندم،دنبال یادگرفتن بودم سر این قضیه هم خیلی اذیت شدم؛ یه جایی باشی بخوای با هزار امید به دنبال یادگرفتن و ساختن آینده ت باشی ولی بقیه اینطوری نیستند؛خودم شروع کردم به یادگیری زبان برنامه نویسی؛رفتنم به شرکت خصوصی و برنامه نویس شدنم هم موفقیت آمیز نبود؛چون اونجا دنبال منافع خودشون بودن و کار خوب ارزشی نداشت..

فارغ التحصیل شدم؛با اینکه عاشق درس خوندن بودم ولی تو این ۴/۵ سال بلایی به سرم آورده بودن که از هر چی درس خوندن بود پشیمون شده بودم..

تا اینکه اتفاقی گذرم به گروه ارشد نرم افزار دانشگاه تهران افتاد؛ وای خدای من!همه چیز به نظرم عالی بود! استادا!دانشجوها!پروژه ها!...

من هوایی شدم که ادامه تحصیل بدم و زندگی م رو تغییر بدم،زندگی م رو بکنم همون تصویر رویایی م که همیشه برای خودم متصور بودم،....تلاش و تلاش و تلاش... سال اول رتبه م شد۹۷۰ در گرایش هوش! Blush عالی بود برای من حیف که قبولی توش نبود...
از اون سال(حدود ۴-۵ سال میشه) کنکور می دم ولی رتبه م از ۱۵۰۰ بهتر نمیشه که نمیشه...Sad
دیگه خسته شده بودم...رفتم کنکور ارشدفراگیرپیام نور ثبت نام کردم....
تا اینکه آقای عباسیان مطلب"چگونه رتبه اول ارشد شویم؟" رو گذاشتن روی سایت،دوباره بهم ریختم ....
دارم فکر می کنم ولی عقلم به جایی قد نمی ده!یه مدت هم تو فکر ادامه تحصیل در خارج از رفتن بودم؛
اگر دختر نبودم شاید حتما رفته بودم؛خانواده م هیج جوره راضی نمی شن برای ادامه تحصیل برم خارج...

اگر یادداشت من رو تا اینجا خوندید از شما تشکر می کنم،ببخشید که طولانی شد..
می دونم که باید با خودم به نتیجه برسم، دلم می خواد یکی بیاد دقیق و واضح و روشن!Big Grin بگه چکار کنم؟
ولی چنین کسی وجود نداره چون خودم باید این کار رو انجام بدم....نمی دونم چکار باید بکنم؟
شاید با همفکری بتونیم به یه جایی برسیم.....ان شاالله....

همه اینایی که گفتید تقریبا می شه گفت برا خیلیا پیش اومده و خواهد اومد
چون روند زندگی سرراست نیست فراز و نشیب داره باید اول از همه حقیقت رو دز زندگی پذیرفت:
اینکه الان کی هستیم ؟چه معایبی داریم ؟چه محاسنی داریم ؟هدف بزرگمون در زندگی چیه که می تونه به عنوان عامل انگیزشی باشه ؟
چه طور می توانیم معایب رو رفع و محاسن رو تقویت کنیم .اینا رو دقیق مکتوب کنید .بپرسید و جواب دهید و به راه حل هایی که پیدا کردید عمل کنید(مثلا عیب:من فرد مثبت اندیشی نیستم راه حل:از این لحظه با دیدن هر دو نیمه پر و خالی لیوان تمرکزم رو می ذارم رو نیمه پر لیوان و در هر پیشامدی به دنبال جنبه مثبت می گردم)
ببینید چه عواملی باعث میشه هر سال رتبه ۱۵۰۰ بیارید شاید فقط مربوط به نحوه اندیشیدن شماست نه کمبود استعداد و توانایی.به نظر من مهم ترین عامل ۱/عدم یا کمبود خودباوری ۲/برنامه ریزی غیرواقع بینانه و خشک و تعویض پی در پی آن ۳/شعار دادن و عمل نکردن ۴/تحت تاثیر دیگران قرار گرفتن و مدام عوض کردن تصمیمات و مسیر ۵/وانگیزه نداشتن و عوامل دیگرBig Grin
(04 تير 1393 09:32 ق.ظ)Bahar_HS نوشته شده توسط: [ -> ]با سلام،
اتفاقا این سوال من هم هست،

....دوست داشتم کنکور سراسری دانشگاه روزانه قبول شم؛ تصورم این بود که با قبولی در یک دانشگاه خوب نه تنها آینده م بلکه حتی کمبودهام رو هم می تونم جبران کنم....ولی خب نشد،دوباره کنکور شرکت کردم،دوباره،..

سر از پیام نور درآوردم!با سختی، نه! با بدبختی درس خوندم،دنبال یادگرفتن بودم سر این قضیه هم خیلی اذیت شدم؛ یه جایی باشی بخوای با هزار امید به دنبال یادگرفتن و ساختن آینده ت باشی ولی بقیه اینطوری نیستند؛خودم شروع کردم به یادگیری زبان برنامه نویسی؛رفتنم به شرکت خصوصی و برنامه نویس شدنم هم موفقیت آمیز نبود؛چون اونجا دنبال منافع خودشون بودن و کار خوب ارزشی نداشت..

فارغ التحصیل شدم؛با اینکه عاشق درس خوندن بودم ولی تو این ۴/۵ سال بلایی به سرم آورده بودن که از هر چی درس خوندن بود پشیمون شده بودم..

تا اینکه اتفاقی گذرم به گروه ارشد نرم افزار دانشگاه تهران افتاد؛ وای خدای من!همه چیز به نظرم عالی بود! استادا!دانشجوها!پروژه ها!...

من هوایی شدم که ادامه تحصیل بدم و زندگی م رو تغییر بدم،زندگی م رو بکنم همون تصویر رویایی م که همیشه برای خودم متصور بودم،....تلاش و تلاش و تلاش... سال اول رتبه م شد۹۷۰ در گرایش هوش! Blush عالی بود برای من حیف که قبولی توش نبود...
از اون سال(حدود ۴-۵ سال میشه) کنکور می دم ولی رتبه م از ۱۵۰۰ بهتر نمیشه که نمیشه...Sad
دیگه خسته شده بودم...رفتم کنکور ارشدفراگیرپیام نور ثبت نام کردم....
تا اینکه آقای عباسیان مطلب"چگونه رتبه اول ارشد شویم؟" رو گذاشتن روی سایت،دوباره بهم ریختم ....
دارم فکر می کنم ولی عقلم به جایی قد نمی ده!یه مدت هم تو فکر ادامه تحصیل در خارج از رفتن بودم؛
اگر دختر نبودم شاید حتما رفته بودم؛خانواده م هیج جوره راضی نمی شن برای ادامه تحصیل برم خارج...

اگر یادداشت من رو تا اینجا خوندید از شما تشکر می کنم،ببخشید که طولانی شد..
می دونم که باید با خودم به نتیجه برسم، دلم می خواد یکی بیاد دقیق و واضح و روشن!Big Grin بگه چکار کنم؟
ولی چنین کسی وجود نداره چون خودم باید این کار رو انجام بدم....نمی دونم چکار باید بکنم؟
شاید با همفکری بتونیم به یه جایی برسیم.....ان شاالله....

سلام منم مثل شما بودم شاید بخاطر اینکه زیاد شکست خوردیم تو زندگی اما انسان باید با خودش رو راست باشه و تکلیفشو با خودش مشخص کنه منم اگه طرز فکرم سال پیش این طوری بود به جای رتبه 392(هوش)الان تک رقمی بودم .ببینید هیچ کس به شما دل سوزتر از خودتون نیست هیچ کس خوبی شما رو به اندازه خودتون نمی خواد پس مشورت خوبه اما باید درونتون عوض شه چیزی که در من اتفاق افتاد مثل یک معجزه بود یک شب خوابیدم وبیدار شدم دیدم همه چی متحول شده .می خواین برین خارج؟اصلا کار سختی نیست فقط تلاش می خواد می خواین ارشد قبول شین ؟بازم تلاش راهتونو ،روش درس خوندنتونو عوض کنید برین کلاس ثبت نام کنین برین از اونایی که درسشون خوبه ،رفع اشکال کنین.خودتونو با کسی مقایسه نکنین(چیزی که من ازش ضربه دیدم) می خواین همه مشکلاتتونو به کسی بگین تا خالی شین بعد بشینین برنامه ریزی کنین.منتظر نباشین کسی بیاد خوشبختتون کنه، خودتون خودتونو خوشبخت کنین .یکم اهل مادیات باشین چون اگه اهل مادیات نباشین هدفتون شاید کم کم از بین بره ...اینا چیزایی بود که به فکرم رسید.شما می تونید چون اونایی که رفتن شریف یا خارجن چیزی از ما بیشتر ندارن جز تلاش ولی تلاش درست
(03 تير 1393 08:16 ب.ظ)omid.torabi نوشته شده توسط: [ -> ]سلام دوستای گلم
یه سوالی تو ذهنم همیشه هست و منو به شک انداخته برا خوندن ارشد
اینکه اگه قبول شدم و مدرکمو گرفتم بعدش چی میشه
با این وضعیت شغل که ستاره سهیل شده و دستیابی بهش سخته اگه مدرکمو گرفتم و پشیمون شدم چی میشه
چند روز پیش با چند نفر برخورد کردم که مدرک ارشد حتی از دانشگاه های دولتی داشتند و بیکار بودند
میگفتند ته تهش میشی استاد حق التدریس که به زور میشه گذران زندگی کرد

سلام , قبلا" در این تاپیک در این مورد بحث شده, فک کنم با خوندنش به جواب برسید:

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
سلام

من یه جستجو زدم، تاپیک های مشابه رو یه نگاه انداختم گفتم بزارمشون اینجا شاید دوستان ندیده باشن.
بحث های خوبی شده.



مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
بازم سلام
بنده چند ماه دیگه عروسیمه
الان موندم سر دوراهی که برم سراغ ارشد یا کــــــــــــــــــــــــار
تو این مملکت پول مهمتر از علمه
تو اگه پول نداشته باشی و مخترعم باشی هیچ ارزشی نداری
اما پول داشته باشو بیسواد
از بچگی به درس خوندن علاقه داشتم.
با اینکه امکانات خیلی خیلی کم بود یا اصلا نبود.بهترین استادا رو نداشتیم.فنی بودم.تو شهری مثل زاهدان درس خوندم.
خداروشکر واسه کارشناسی ناپیوسته خوندم و شمسی پور تهران قبول شدم و الان هم تصمیم جدی دارم یکی از رتبه تک رقمی های 94 بشم ان شاالله و حتما میشم.بعدش هم خدا بزرگه و در کنار درس مشغول کار میشم و نهایتا برمیگردم همین شهر خودم ( زاهدان ) تا به دانشجوهایی که میتونن و پایه ش رو دارن کمک کنم که برای تحصیل مقاطع بالا بیان به شهرهایی مثل تهران و ...
چون ما هم از دانشجوهای دانشگاه های بزرگ هیچی کم نداریم و حتی تلاش مون بیشتر هم هست ولی به دلیل کمبود امکانات نتونستیم مطرح باشیم.
برای همه دوستان آرزوی موفقیت و سلامتی خواستارم
من از بچگی همش عاشق دانشمندا بودم مخصوصا اینایی که تو این اخبارا نشون میداد و یه ماسکم رو صورتشون بود..هر چه قدر که بزرگ تر شدم این علاقه به این که یه کار تاثیر گذاری توی زندگی بشر انجام بدم بیشتر شد..الانم پر رنگ ترین هدفم از درس خوندن همینه..شاید مسخره باشه و یکمی هم تصنعی باشه حرفام اما واقعا همینه.دوست دارم اخرش تو یه مرکز پژوهشی تو یه جای خوب دنیا کار کنم...پارسال اینا میخواستم بعد از کارشناسیم برم پزشکی اما الان به این نتیجه رسیدم همین مسیری که میرم هم میتونه به جاهایی که تو ذهنمه برسه.
چقدر حرف زدن از ارزو ها لذت بخشه Smile
انشا الله همه به هدفامون برسیم.
اگر که این سوال رو مجری تلویزیون ازم میکرد


هدفت از خوندن ارشد چیه؟
میگفتم برای سربلندی ایران اسلامیSmileSmile

واقعا بیاید بهترین باشیم چرا باید تو روزمرگی افتادHuhHuh

ما می توانیم
(05 تير 1393 12:43 ق.ظ)Eagle777 نوشته شده توسط: [ -> ]واقعا بیاید بهترین باشیم چرا باید تو روزمرگی افتادHuhHuh

ما می توانیم

چطور؟؟؟ چطور میشه از روزمرگی ها نجات پیدا کرد؟؟؟HuhHuhHuh
اگر راهشو پیدا می کردم.....CoolCoolCool
اول باید هدف مشخص شود....
اگر دنبال پول دراوردن باشی سابقه کاری خیلی بیشتر به دردت می خورد تا داشتن مدرک فوق...
چون تو ایران کلی باید دور خودت بچرخی تا آخر استخدام بشوی و بهت حقوق ثابت بدن...
اما الان اوضاع عوض شده...
کار کم است و خوب کسایی هم که سابقه دارن حقوقای بالا می خوان پس نیروی تازه فارع التحصیل شده که معمولا هم فوق به بالا هستند راخت تر می توانند با حقوق کمتر تو شرکت ها مشغول شوند...
ولی آخرش هم با این بستگی دارد که هدفت چیه...
و اصلا چه رشته ای می خواهی بخوانی...
به نظر من واسه ارشد نباید پول خرج کنی.....قبولی تو دانشگاه دولتی مهم است...
اینطوری حتی اگر از رشته ات هم راضی نباشی حداقل غصه پول از دست رفته ات را نمی خوری...
هدف از زندگی ندارم چه برسه به ارشد.گاهی وقتا حرفای امیدوار کننده می زنم تا بخودم تلقین بشه.اما من فقط زندگی می کنم تا زمان مرگم برسه....نه کاری می کنم این دنیابرام خوش بگذره ...نه کاری برا آخرتم انجام می دم،بعضی وقتا هدفم از بودن رو نمی دونم چیه...همون موقع کنکور به خاطر اتفاقی بهترین ونزدیکترین دوستمو از دست دادم وچندماه که تو شوک از دست دادنشم.بعضی وقتا حالم بهتر می شه ولی باز...هدفی هم از ارشد ندارم می خوام استاد شم اما با این وضع مگه می شه استاد شد آخه ...یه دانشگاه ضایع تو شهرمون رفتم می گم من بخوام اینجا درس بدم باید حداقل چه مدرکی داشته باشم.مدیر گروهش می گه باید از تهران فارغ التحصیل بشی.خود دانشگاه تبریزو برا کامپیوتر قبول نمی کنیم.بخوام برم خارج باید حجاب بر دارم اینطوری بیام ایران که بهم کار نمیدن.نیام ایران، پس آیندم چی می شه.یک دخترتنها تو شهرغریب هزارتا مشکل داره بره یک کشور دیگه...روزانه هم که هستیم باید پول بدیم مدرک ....کنیم...یعنی هدر رفتن همه آرزوها.یاباید به زندگی ساده قانع بشم.یا باید پابذارم رو حرف مردم و فقط هدفمو در نظربگیرم.
درس خوندن ارزش داشت ولی از بین بردنش.. اومدن دانشگاه ازاد زدن هر روز ظرفیت دادن بهتش هرروز تو روستاها دانشگاه ازاد زدن بعدش اومدن علمی کاربردی زدن بعدش پردیس ها..
دو دسته ادما هستن میرن این دانشگاها یکسری بچه پولدارن و غم ندارن یک سری بدبخت هستن خبر ندارن!
ولی متاسفانه یه دسته بزرگی هم هستن که پارتی دارن و دیپلم ردی هم هستن فقط یه مدرک باشه سر کارن حقوق بالا!
باعث تاسف هست یه ادمی که تا دیروز دیپلمم نمی تونست بگیره امروز از پردیس فلان دانشگاه معتبر بزور پولای بابالش که خرج دانشگاه و ترجمه و حل تمرینات و معلم خصوصی اون فرد میشه ایشون نیز ارشد دارن ما نیز تازه میریم بعد 2 سال پشت کنکوری بریم شهر غریب ارشد بخونیم!
من اگر برگردم به عقب تحت هیچ شرایطی ارشد نخواهم خوند
خودم کارم رو رسوندم به اینجا مقصر خودمم نه کس دیگه الان هم باید جورش بکشم..
متاسفانه هیچ بهایی نداریم براحتی افسردگی و سایر مشکلات زندگی رو باید تنهایی جورش بکشیم.
(15 تير 1393 07:54 ق.ظ)Bahar_HS نوشته شده توسط: [ -> ]
(05 تير 1393 12:43 ق.ظ)Eagle777 نوشته شده توسط: [ -> ]واقعا بیاید بهترین باشیم چرا باید تو روزمرگی افتادHuhHuh

ما می توانیم

چطور؟؟؟ چطور میشه از روزمرگی ها نجات پیدا کرد؟؟؟HuhHuhHuh
اگر راهشو پیدا می کردم.....CoolCoolCool
خب نیاز به هدف داره داریم تو زندگی تا از روزمرگی بیرون بیایم
شما هدف داری؟
هدفت چیه؟
صفحه‌ها: 1 2 3 4
لینک مرجع