(۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۹:۳۵ ب.ظ)Milestone نوشته شده توسط: امروز داشتم با کسی صحبت میکردم، میگفت دیگه وقتشه ازدواج کنم، به نظرت آمادهام؟ بعد از اونجایی که یک بکگراند کاملی ازش میدونم چند تا نقد بهش کردم که ببینم واکنشش چیه، اینکه تو آدم بینظمی هستی (از نظر نحوه سازماندهی ذهنی، چیدمان فیزیکی محل کار و لباس پوشیدن)، اهل مشارکت تو کار خونه نیستی (مدیریت، خرید، تمیزکاری و ...)، نقدپذیر نیستی چندان و برنامهریزی خاصی هم نداری واسه زندگی و چند مورد دیگه؛ جالب این بود که قبول کرد کامل، بدون کوچیکترین اشکالی، اما بعدش خیلی جدی گفت که همه اینا با ازدواج درست میشه!
این اولین بار نیست که با این موضوع مواجه میشم (چه نمونه واقعی و چه تو مطالعات مرتبط)، واقعیت اینه که کسی که دوران مجردی خوبی رو تجربه نکرده، شاد نبوده، خوب تفریح نکرده، به اهدافش نرسیده و ... دوران متاهلی هم واسش معجزهای اتفاق نمیافته؛ حالا هرچقدر هم بخواد رویابافی و مثبتبافی کنه؛ و وقتی کسی توانایی خودارزیابی نداره برای تصمیمگیری، رفتن پیش یک مشاور یا روانشناس کاردرست واسش واجب میشه تا به جای باقی موندن تو توهم، حداقل از این به بعد اشتباهات گذشته رو تکرار نکنه؛
سلام و عرض ادب، وقت به خیر
پست شما رو دیدم و میخواستم چند تا نکته رو یادآور بشم در این مورد
چون متاسفانه هر ساله هر چی باز ادعامون میشه بیشتر بلد میشیم اما خیلی هامون بازم اشتباهات قبلیمونو تکرار میکنیم و به اصطلاح با همون فرمون جلو میریم، غافل از اینکه خیلی اشتباهه
هنوزم خیلی از افراد هستن فکر میکنن اگه بچه شون مشکلی داره، سرکار نمیره یا افسرده است یا عصبانیه فکر میکنن ازدواج داروی او هست و براش این نسخه رو تجویز میکنن اما متوجه نیستن دارن بچه شونو از چاله میندازن توی چاه و یا بعضا مثل دوست شما جوون ها خودشون این فکرهارو میکنن که خب قطعا کاملا اشتباهه
سالهاست مشاوران ازدواج و روانشناسا به این نتیجه رسیدن که ازدواج نه دارو هست نه معجزه نه درمان
بلکه یه وسیله هست برای رسیدن به کمال و ما باید بدونیم هر کسی شرایطش با دیگری از نظر سن، موقعیت و چیزای دیگه فرق داره و هر کسی با توجه به شرایطی که داره یه سنی برای ازدواجش مناسب تره، اینقدر انگشت روی جوون ها نذاریم که سنت داره میره بالا و همش بخوایم تحریک شون کنیم برن یه شبه ازدواج کنن به هر قیمتی که شده
ما متاسفانه اصل ها رو رها کردیم و فرع ها رو دودستی چسبیدیم، این روزاها اونقدر که خیلی از جوون های ما به خصوص زمان قرطنینه وقت میذارن تو شبکه های اجتماعی و لایک کردن پست های این و اون که آخرش به جز اتلاف وقت و گرفتن انرژی و قوای بینایی شون چیز زیادی نصیب شون نمیشه و یک سری زندگی های ویترینی که یه عده دم به دقیقه از زندگی شون فیلم و عکسشو میذارن اینا شدن الگوی خیلی از جوون ها و بعد یه عالمه هم افراد رو افسرده میکنن که فلانی حالا تو فلان جای اروپا رفته یه سالاد خاص یا باشگاه فلان رو امتحان کرده!
ضمن اینکه واقعا به نظرم این افراد خیلی هاشون اینجوری ضعف های شخصیتیشونو پوشش میدن و حالیشون نیست این کارهاشون که مثلا اسمشم میذارن زندگی لاکچری چه تاثیرات مخربی روی خیلی از جوون ها به خصوص نوجوون ها میذاره، بعد یه عالمه هم ادعای خاص بودن دارن، خب خانوم یا آقای محترم که فکر میکنی از دماغ فیل افتادی اینکه شما میری فلان رستوارن یا فلان کشور اروپایی چرا میای زندگیتو به نمایش برای بقیه میذاری؟ واقعا میخوای چی بگی با این کار؟ اونم تو جامعه ی آسیب زده ی ایران که اکثر جوون ها حتی توانایی تشکیل یه زندگی معمولی رو ندارن.
ضمن اینکه با همون چند ساعت پرسه زدن تو این شبکه ها میشه رایگان کلی کتاب خیلی خوب و لازم و مفید و سخنرانی های مشاورهای خوب رو داشت و کلی استفاده ی مفید ازشون میشه کرد، کاش به جای اینکه دغدغه مون این باشه که هر روز و هر ساعت بریم حساب های اینترنتی مونو چک کنیم دغدغده مون بشه شنخا بیشتر خودمون و زندگی و مسیرهای زندگی مون
دیگه این روزا بچه های مدرسه ای هم تو شبکه های اجتماعی کلی پرسه میزنن و یه عالمه زندگی ها و افراد مختلف رو میبینن، متاسفانه ما فقط بلدیم برای بچه ها گوشی یا تبلت و وسایل از این دست رو بخریم غافل از اینکه مهم تر از خریدن این ها یاد دادن فرهنگ استفاده از اون وسیله است که زندگی خیلی ها رو تحت تاثیر قرار داده...
به شخصه با بعضی دوستان حرف میزنم میبینی طرف خیلی هم تحصیل کرده و باهوشه بعد میگه سرگرمی من فقط فیلم دیدنه یعنی تا صبح برات اسم فیلم خارجی بگه تمومی نداره، بعد بهش میگی خب مطالعه میگه مطالعه دوس ندارم!!!!!! یا میگه من عقل کل هستم و همینم که هستم
به خدا ما دکتر و استاد دانشگاه هم زیاد داریم که سواد زندگی کردن بلد نیستن و هیچ ارتباطی نداره که یه نفر تو تحصیل و کارش خیلی موفق باشه تو زندگی هم موفق باشه حتما
بیایم دیدگاه هامونو عمق بدیم و اینقدر ظاهر سازی و چشم و هم چشمی نکنیم ، اینقدری که خیلی از جوون ها برای انتخاب سالن و مدل آرایش و رقص و مارک وسایل جهیزیه شون حساسیت و سلیقه به خرج میدن برای آگاهی و شناخت که خیلی واجبه به خرج نمیدن متاسفانه
یه مشاور یه چیز خوبی میگفت، میگفت ازدواج پیوند کوششی نیست پیوند جوششی هستش، یعنی درست نیست ما همش کوشش کنیم که به هر قیمتی که شده چون جوون های دیگه از فامیل ازدواج کردن و بقیه حرف پشت سر ما میزنن ما هم سریع بریم سراغ ازدواج
ازدواج مسئولیت پدذیری میخواد تعهد میخواد و خیلی چیزای دیگه اگه باشه برای دو طرف اون موقعست که حالشون خوبه و خوشحالن به نسبت مجرد بودن شون
مقوله ی ازدواج هم مثل سایر مسائل دیگه برای جوون ها متاسفانه نه از طرف خانواده ها و نه از طرف نظام آموزشی اصلا برنامه ی منسجم و درستی نداره و این واقعا قابل تاسف هستش، نتیجه اش میشه آمارهای وحشتناک طلاق که همه مون احتمالا اطرافمون دیدیم و یه عالمه هم حاشیه های جورواجور و وحشتناک دارن این افراد، حالا بعضی خانواده ها تا یه سطحی اگاهی بخشی میدن به جوون هاشون یا بعضا بعضی ها خیلی اهل مطالعه و منعطف هستن و میرن پای حرفای مشاورهای ازدواج میشینن یا سی دی هاشونو میخرن یا کلیپ های مرتبط رو گوش میدن
من یه مدت زیاد تو بحث مشاوره های ازدواج بودم و گاها چیزای عجیب غریبی میدیدم ، یه مدت هم کارم مرتبط بود با طلاق و افراد رو میدیدم واقعا به شدت ناراحت میشدم، آخه چرا تو این عصر که با یه سرچ زدن ساده تو اینترنت آدم میتونه یک عالمه اطلاعات مفید رو روبروی خودش ببینه ما هنوزم خیلی کم میدونیم اونم تو بحث های خیلی مهمی مثل خودشناسی و ازدواج و دیگر شناسی
یه روز تو دادگستری شهرمون یه خانومی رو دیدم که با دختر جوونش کلافه و خسته همش پله ها رو میومدن میرفتن و بعد شروع کرد به حرف زدن، بعد گفت من دخترم یکم عصبانی حال بوده براش یه خواستگار مناسب اومده فکر کردیم ازدواج کنه براش خوبه و آروم میشه! بعد هنوز دوسال نکشیده بود کارشون به طلاق کشیده شد و دختره به خاطر اذیت های شوهرش میخواست مهریه شو بذاره اجرا و به اصطلاح اشک شوهره رو در بیاره
خیلی از این نمونه ها همه جا هستن
یا مثلا یه دختر دیگه ای بود که شش سال با پسری هم کلاس بودن بعد ازدواج کردن بعد چهارماه حرف جدایی زدن
کاش یاد بگیریم دکتر بودن و مهندس بودن عقل کل برای آدم نمیاره و به معنای مهندس بودن تو همه ی جوانب زندگی نیست!
زندگی موفق تلاش و زحمت و آگاهی میخواد
و متاسفانه خیلی موارد دیگه که تا ساعت ها تایپ کنم تموم نمیشن و اون حسرت و حال بدی که آدم از این بچه های طلاق میبینه بعضا حس میکنه کلا قید ازدواج رو باید بزنه!
من همیشه میگم خودشناسی پیش نیاز ازدواجه، چون کسی که خودشو نشناخته چطوری میتونه یکی دیگه رو درست بشناسه و یه زندگی موفق رو تشکیل بده، الان مشاوره های ازدواج این سالها باز خداروشکر زیاد جا افتادن، هرچند مسئولین واقعا بی مهری میکنند و به نظرم واجبه که این دوره هارو برای جوون ها بگذارن از زمان دانشگاه که بتونن با مدیریت درست احساسات و استفاده از عقل شون انتخاب درستی داشته باشن
کاش چندتا واحد درسی هم درباره ی زندگی درست و ازدواج درست تو دانشگاهها میذاشتن
دیگه الان زمونه ی دوساعت با کسی حرف زدن و به تفاهم رسیدن گذشته، زمونه ی ازدواج های سنتی تو ایران گذشته
نیازه تجدید نظر کنیم همه مون و با دید بلندتری به این مقوله ی مهم نگاه همه جانبه داشته باشیم نه صرفا احساسی بشیم و بعد که رفتیم تو زندگی تازه چشممونو وا کنیم و بفهمیم عه ما یه آدم دیگه میخواستیم الان همسرمون یه چیز دیگه است اصلا و فاجعه از اونجا تازه سر در میاره!
حداقلش اینه ازدواج سنتی و مدرن رو باید در کننار هم بذاریم و دوره ی شناخت رو چندماهه کنیم که با شناخت بیشتر بریم تو زندگی مشترک، به خصوص این زمونه که یه زندگی معمولی تشگیل دادن شده هفت خان رستم!
دوستم و همسرش معلم هستن و پارسال ازدواج کردن، طفلک برای جهیزیه سرچ میزد قیمت ها رو میدید سرش سوت میکشید، واقعا فاجعه است، ما کرونای اقتصادی ، فرهنگی و خیلی چیزای دیگه رو داریم بدبختانه و نمیدونم تا کی میخوایم همینجوری بمونیم...
همین چند سال پیش ها با یه وام ازدواج میشد کلی جهیزیه خرید یه خونه رو میشد خیلی راحت اجاره یا خرید کرد، اما الان بعضی چیزها حتی ۵ یا شش برابر هم شدن و این هم توان و تحمل افراد رو به حداقل رسونده
و باید یادمون باشه این فشارها چقدر روی باورها و ذهن و روان اکثر ماها تاثیرات منفی و مخرب میذارن.
فقط میتونم بگم امیدوارم همه چیز برای ما ایرانی ها که خیلی سختی کشیدیم یکم ملایم تر بشه چون واقعا به حس های خوب به خبرهای خوب خیلی خیلی خیلی نیاز داریم...
متاسفانه یه مسئله ی دیگه هم که خیلی مهمه تو شرایط جوون های ما اینه که تو ایران بچه ها تا قبل مدرسه دخترپسرها با همن بعد از اول مدرسه جدا میشن تا زمان دانشگاه و تو اون سالها که بلوغ های زندگی شون رو پشت سرمیگذارن در اوج جوونی تو دانشگاه همکلاسی میشن و خیلی ها این سالها متاسفانه احساسی میشن و اون احساسات و کنجکاوی ها رو میذارن به جساب عاشقی و میرن تو ازدواج و بعد هم خیلی هاشون هستن که بعدا روشن فکر میشن و میگن به درد هم نمیخورن
فقط میتونم بگم خواهشااااااا اول خودمونو بشناسیم که این برای زندگی مون واجبه بعد هم اگه خواستیم ازدواج کنیم از راه درستش یاد بگیریم و جلو بریم.
الان حداقل بچه ها چه دختر چه پسر بهتره که بعد از ۲۴ سالگی ازدواج کنن چون علاوه بر شرایط لازم بیشتر به بلوغ فکری میرسن و اون تلاطم های احساسی شون یه مقدار فروکش میکنه و بر اساس عقل شون میتونن بهترانتخاب کنند
چند وقت پیش یه پسری خواستگاری یه دختر رفته بود که فکر میکردن با هم تفاهم دارن و میتونن زندگی خوبی داشته باشن به خاطر مهریه و مقایسه ش با خواهر بزرگتر دختره به هم خورد از همون اول خواستگاری رسمی
متاسفانه این تلاقی ازدواج سنتی و مدرن و شرایط اقتصادی و فرهنگی جامعه خیلی مسائل این بین ایجاد کرده
مهم ترین چیزی که به نظرم مطرحه ما جوون ها بایست از خودمون شروع کنیم و بیشتر یاد بگیرم بیشتر بخونیم بیشتر شناخت پیدا کنیم و منطقی باشیم در مورد برخورد با سنت هایی که ممکنه خیلی پدرمادرها روش حرف داشته باشن، گاها هم آدم اشکش در میاد که والدین و خونواده اش رو یکم از دنیای سنتی جدا کنه، تو هر زمونه ای بایست با قوانین همخون زمونه و شرایطش زندگی کرد،
ما نمیتونیم با قانون دیروز توی امروز زندگی موفقی داشته باشیم و ای کاش همه مون یاد بگیریم که به جز تجملات ازدواج و چشم و هم چشمی های مخربی که ویرانگر زندگی های جوون ها هستن بذرهای اصلی خوشبختی مثل اعتماد، صداقت، اخلاق و شخصیت و خانواده داری، وفاداری و چیزهای خوب دیگه که اساس زندگی هستن رو تو وجودمونمو بکاریم و یادمون باشه اگه انتظاراتی که از همسر آینده مون داریم اول بایست اونا رو تو شخصیت خودمون جا بدیم
و اگه دلایل خیلی از طلاق ها رو وقتی میبینیم خب بهترین کاره اینه که خودمونو تو اون زمینه ها بیشتر قوی کنیم بیشتر مشاوره بریم و از افراد آگاه کمک بگیریم
جامعه ی ما خیلی خیلی نیاز به تغییر تو خیلی زمینه ها داره نیاز به آگاهی و مطالعه و مشاوره داره تو همه ی سنین، و تنها کاری که هر کدوم از ماها میتونیم برای کمک به خودمون و جامعه مون انجام بدیم اینه که سطح آگاهی هامونو از مسیر درست بالا ببریم و خودمون برای این تغییرات لازم یه گامی برداریم
امیدوارم با همه ی این شرایط بتونیم حداقل با مطالعه ی بیشتر و کمک گرفتن از مشاورها تو مقوله ی خودشناسی و ازدواج گام های درست و موثری برداریم و انتخاب های خوبی رو تجربه کنیم.
ببخشید که صحبت هام طولانی شد.
به امید آگاهی بیشتر جوون ها و خانواده های ایرانی در جهت زندگی درست تر و بهتر...