خب من متوجه این نقاشی دکتر نشدم!! نیاز به تشریح داره؟!!! اخه ربطش به کنکور رو نمی فهمم
(۳۰ بهمن ۱۳۹۰ ۰۹:۱۱ ق.ظ)iliyya نوشته شده توسط: با سلام
من هم فقط مجبور بودم در اتاق پسر ۴ ساله ام درس بخونم در کنار اسباب بازیهای بهم ریخته اش چون پسرم دوست داشت در حین بازی با اسباب بازیهایش صدای کارتون مورد علاقه اش را هم گوش کند(BEN10) وبعضی موقع هم گیر میداد وکتابهایم را می بست ومی گفت بابا بیا با هم بازی کنیم درس دیگه بس است توکه بچه نیستی درس میخونی!اخه من فقط شبها می بایست در میخوندم چون روزها تا دیر وقت کار میکنم ولی امید بقبولی دارم دعا کنید.
چه بچه ی باحااااااالی
با حال بچه ها
من قراره اگه رتبم خوب شد عکسهای اتاقمو بذارم .
وگرنه میمونه واسه سالهای بعد (البته من نمی تونم سال بعد شرکت کنم !!!! چون دانشجوی هوشم)
ما نامرتب نیستیم! فقط سیستم چیدمانمون با بقیه فرق داره! اصلا اعتماد به نفستون رو از دست ندید.
(۳۰ بهمن ۱۳۹۰ ۰۹:۱۱ ق.ظ)iliyya نوشته شده توسط: با سلامواقعا آفرین به اراده تون،من همچین آدمهایی میبینم کلی انرژی و انگیزه پیدا میکنم.خدایا شکرت که مانشت هست.
من هم فقط مجبور بودم در اتاق پسر ۴ ساله ام درس بخونم در کنار اسباب بازیهای بهم ریخته اش چون پسرم دوست داشت در حین بازی با اسباب بازیهایش صدای کارتون مورد علاقه اش را هم گوش کند(BEN10) وبعضی موقع هم گیر میداد وکتابهایم را می بست ومی گفت بابا بیا با هم بازی کنیم درس دیگه بس است توکه بچه نیستی درس میخونی!اخه من فقط شبها می بایست در میخوندم چون روزها تا دیر وقت کار میکنم ولی امید بقبولی دارم دعا کنید.
موفق باشید.
خیلی باحال بود! من هم دوست داشتم عکسی از زمان کنکورم داشتم و میزاشتم، هر چند که دوران کنکور کلا توی اتاقم درس نمیخوندم! همه اش کتابخونه مرکزی دانشگاهمون میرفتم!
این عکس خوابگاهمونه و جایی که کتاب هام هست و من درس میخونم!!! (میدونم مثل نخودی ها
اومدم وسط ولی تاپیک باحالی بود)![[تصویر: 64996842933747373142.png]](http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up1/64996842933747373142.png)
اون که به دیواره برنامه کلاسیه منصوره ؟
اگه که آره آخره باحالا هستی
(۳۰ بهمن ۱۳۹۰ ۰۷:۴۰ ب.ظ)Mansoureh نوشته شده توسط: (میدونم مثل نخودی ها
[align=center]
خوش اومدی
(۳۰ بهمن ۱۳۹۰ ۰۷:۵۰ ب.ظ)na.farzane نوشته شده توسط: اون که به دیواره برنامه کلاسیه منصوره ؟
اگه که آره آخره باحالا هستی
برنامه ی کلاسی نیست! ولی برنامه ی ماهیانه ام هست! اینکه توی این ماه باید چکار کنم! مثلا چه روزهایی کوییز دارم یا اینکه چه روزهایی مهلت ارائه تمرین تموم میشه!!! آخه من خییییلیییییی فراموش کارم!!!
آخی دلم میسوزه واسه خودم.چقدهروزاین جعبه لایتنرمومیذاشتم زیربغلم و راهش می بردم.مث بچه ام شده بود دیگه.حیف
بهش عادت کرده بودم.اینم یه عکس از همه خلاصه هاموووووووفیشهامحالموگرفتن این طراحای قشنگ سوالای.......
واااااااااای خدای من چقدر خلاصه!!! کی وقت کردید این همه رو بنویسید!!!!
ای بابا.تازه اینا نصفشونه
روزی۳ساعت فقط خلاصه میخوندم.دلم بدجورخونه
(۳۰ بهمن ۱۳۹۰ ۰۹:۰۲ ب.ظ)goldoonehkhanoom نوشته شده توسط: آخی دلم میسوزه واسه خودم.چقدهروزاین جعبه لایتنرمومیذاشتم زیربغلم و راهش می بردم.مث بچه ام شده بود دیگه.حیف
با دیدن عکس یاد این عبارت افتادم:
یا ابوالفضل!
تازه شما فقط عکس و دیدی
منه طفلک که جلوچشممن و هی غم باد میگیرم و.........هی یادم ازروزهای سخت ولوشدن روی این خلاصه ها و هفته های اخرووووووروزهای......میافتم
(۳۰ بهمن ۱۳۹۰ ۰۹:۱۳ ب.ظ)goldoonehkhanoom نوشته شده توسط: ای بابا.تازه اینا نصفشونه
راست میگه.تازه اینا یه بخشی ازین لیست سیاهشه.
یه چند تا بایگانی داره.اووووووووووووووووووووووووووووه
یادش بخیر.یه روز که در حال خوندن بودیم متوجه شدیم هر دومون داریم از خلاصه هامون داریم خلاصه برمیداریم!!!!!
فهمیدیم زیادی درس خوندیم.:angel
جدی ها.هی.کاش لااقل یه نتیجه ی مثبتی میداد کمی دلمون خوش میشد
(۳۰ بهمن ۱۳۹۰ ۰۹:۲۷ ب.ظ)goldoonehkhanoom نوشته شده توسط: تازه شما فقط عکس و دیدی
ای بابا این حرفا رو فراموش کن دیگه.گذشت و رفت.تو فرشته ی خوبی مثل منو داری.
چی ازین بهتر.
کی از تو خوشبخت تر 
خودم میام روی ماهمو به جای اونا ببینی.
البته فکر کنم لازم باشه دوستان کمک کنن، ازونجایی که این حاج خانم فکر کنم تا آخر عمرش هر روز ۲۵ ساعت به اینا نگاه کنه، بیاید و بریم همین کتاب و جزوه هاشو آتیش بزنیم خیالش راحت شه.