|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - gogooli - 22 بهمن ۱۳۹۵ ۰۷:۵۵ ب.ظ
حیف که عکاسی بلد نبودم (فکر کنم حرفه ای می خواستن) اگر نه پوشش خبری کارگاه رو به عهده می گرفتم. کار جذابی باید باشه یعنی کاری است که قبلا نکردم.
کلا دوره ارشد تجربه های جدیدی داشت. فکر می کنم بیشتر از این که از لحاظ علمی برام خوب باشه از لحاظ های دیگه خوب شد. مثلا من که همیشه از ارائه فراری بودم انقدر ارائه دادیم الان خیلی راحت ارائه می دهم شاید طرز ارائه دادنم خوب نباشه ولی حداقل اون ترس رو هم دیگه ازش ندارم.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Pure Liveliness - 22 بهمن ۱۳۹۵ ۰۸:۲۵ ب.ظ
شب آرامی بود
میروم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیهاش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
با خودم میگفتم:
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمدهایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه میگردد؟
هیچ!!!
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطرهها میماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا میماند
زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدنهاست
زندگی، پنجرهای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهیها داد
زندگی شاید آن لبخندیست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیاتست، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهاییست
من دلم میخواهد
قدر این خاطره را دریابیم.
سهراب سپهری
پی نوشت: عقاید هر کسی محترم هست، الان مجال بحث نیست. چه خوش گفت مهندس بازرگان: اگر مقصود از انـ….
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 22 بهمن ۱۳۹۵ ۰۹:۱۶ ب.ظ
بیخیال Pure Liveliness جان.
بله. عقیدهٔ همه محترمه.
چون همهٔ ما دنبال خوبی و کمال جامعهمون هستیم.
حالا یکیمون عقیده داره از این مسیر به هدف میرسه، یکیمون هم به مسیر دیگهای اعتقاد داره.
البته که همهٔ ما بعد از سبک و سنگین کردن خوبیها و بدیهای مسیر پیش رومون اونو انتخاب کردیم.
اما مهم اینه که این جامعه از همهٔ ما تشکیل شده و همهٔ ما تو زندگی روزمرهمون داریم با هم زندگی میکنیم. با تمام تفاوت عقیدهها، باز هم همدیگه رو دوست داریم. همدیگه رو از خودمون میدونیم. مثلاً یک اتفاقی مثل سیل، زلزله، آتشسوزی که رخ میده اصلاً فکرشم به ذهنمون خطور نمیکنه که اون فرد حادثهدیده همفکر ماست یا مخالف ما. وقتی ورزشکار یا نخبه علمی افتخارآفرینی میکنه همهٔ ما خوشحال میشیم و بهش افتخار میکنیم.
چون ملت = همهٔ ما
همهٔ ما که هر کدوممون با هر تفکری دنبال بهتر شدن وضعیت برای ایران و ایرانی هستیم.
__________________
بدی این بحثها اینه که آدم یکمرتبه احساس یک شکاف عمیق بین خودش و طرف مقابل میکنه. اما به متن زندگیش که توجه میکنه خیلیها رو پیدا میکنه که عقاید سیاسیشون باهاش همسو نیست (حتی ممکنه کاملاً در تضاد باشه) اما اون افراد یکجزء جداناپذیر از زندگی و همچنین قلبش هستند...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - jazana - 22 بهمن ۱۳۹۵ ۱۱:۱۹ ب.ظ
(۲۲ بهمن ۱۳۹۵ ۰۲:۴۴ ب.ظ)hamideh1371 نوشته شده توسط: راهپیمائی ۲۲ بهمن خیلی حس خوبی به آدم میده.
هر راهپیمایی مسالمت آمیز حق شهرونداس.
کارگاه! ما هم دعوت کرده بود از ۲۰۰۰ نفر از کارکنانش با وعده و وعید و اینا.
یه ۵۰ نفری رفتن.
البته اینکه مثل بعضیا به زور نگفته بودن باید بیان خوبه.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 22 بهمن ۱۳۹۵ ۱۱:۵۷ ب.ظ
دوستان!
بیخیال!
والا من اصلاً قصدم راهاندازی بحث نبود.
فقط از حس خوب شادی یک جمع میلیونی گفتم و حس خوبی که بین این جمع به آدم دست میده.
__________________
شما اگر واقعاً عقیده بر زیاد بودن همفکرهاتون و بیشمار بودنتون دارید پس علیالقاعده میتونید به خواستهتون برسید. همونطور که اکثریت مردم تو سال ۵۷ به خواستهشون رسیدند.
اگر هم تفکر انقلابیگری در اکثریت هست (که هست)، پس باید به خواست اکثریت ملت احترام بگذارید.
ضمناً فکر نکنید ما هم الآن معتقدیم که شرایط مملکت خوب و عالیه. نهخیر. درد الآن مملکت درد همه ماست. اما ما معتقدیم اصل نظام جمهوری اسلامی بهترین گزینه است. اما باید تلاش کرد تا افراد نالایق و ناپاک دستشون کوتاه بشه. امور اصلاح بشه.
نه اینکه خودمون طرف دشمن آشکار خودمون که بارها و بارها دشمنیش رو بهمون نشون داده غش کنیم و اونو ناجی خودمون بدونیم.
__________________
به فرافکنی هم هیچی نمیدن.
__________________
اگر واقعاً از هر ۲۰۰۰ نفر، ۵۰ نفر، اونم با تطمیع، برای پشتیبانی از نظام اومده بودند، مطمئن باشید تا الآن، با اینهمه دشمن داخلی و خارجی، این نظام خیلی زودتر از اینها سقوط کرده بود.
پس خودتون رو گول نزنید.
____________________
من تازه بعد از این بحثهای اخیر متوجه شدم که همون بهتر که بحثهای سیاسی تو اینجا ممنوعه.
الکی بین خودمون کدورت ایجاد میکنیم.
بیخیال شید تو رو خدا.
من که دیگه جواب نمیدم.
همهتون رو هم دوست دارم و برای همهتون هم احترام قائلم.
تمام.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kilookiloo - 23 بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۳۳ ق.ظ
به نظرم متنی که گذاشتید رو "..." کنید یا اینکه حرف بقیه رو هم گوش کنید و نگید که دیگه ادامه ندیم و جواب نمیدم و خوشم نمیاد . چون خوب نیست بیایم ی حرفی بزنیم و بعد بگیم قصدی نداشتیم و ادامه ندید.
نظر شخصی بنده بود
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RangiRangi - 23 بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۵۱ ق.ظ
(۲۲ بهمن ۱۳۹۵ ۰۲:۱۵ ب.ظ)Amir V نوشته شده توسط: به منم بگو.
مرتب کردن اتاقم یا تغییر جزئی تو چیدمان وسایل و ..
تا به حال دقت نکرده بودم که وقتی ناراحتم یا ذهنم درگیره چقدر مرتب کردن جایی، آرامش بخشه و فکرم رو جمع و جور میکنه.
+ عه.. تبریک میگم بهتون...دکتراتون رو میگم. : )
این همون دانشگاه معروف و خوش نام نیست که انقدر به فکر وقت دانشجو و همینطور انرژی هستند که تو کتابخونشون سرسره گذاشتن؟
همیشه موفق باشید : )
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - codin - 23 بهمن ۱۳۹۵ ۰۱:۰۰ ق.ظ
(۲۲ بهمن ۱۳۹۵ ۱۱:۵۷ ب.ظ)hamideh1371 نوشته شده توسط: دوستان!
بیخیال!
والا من اصلاً قصدم راهاندازی بحث نبود.
فقط از حس خوب شادی یک جمع میلیونی گفتم و حس خوبی که بین این جمع به آدم دست میده.
__________________
شما اگر واقعاً عقیده بر زیاد بودن همفکرهاتون و بیشمار بودنتون دارید پس علیالقاعده میتونید به خواستهتون برسید. همونطور که اکثریت مردم تو سال ۵۷ به خواستهشون رسیدند.
اگر هم تفکر انقلابیگری در اکثریت هست (که هست)، پس باید به خواست اکثریت ملت احترام بگذارید.
ضمناً فکر نکنید ما هم الآن معتقدیم که شرایط مملکت خوب و عالیه. نهخیر. درد الآن مملکت درد همه ماست. اما ما معتقدیم اصل نظام جمهوری اسلامی بهترین گزینه است. اما باید تلاش کرد تا افراد نالایق و ناپاک دستشون کوتاه بشه. امور اصلاح بشه.
نه اینکه خودمون طرف دشمن آشکار خودمون که بارها و بارها دشمنیش رو بهمون نشون داده غش کنیم و اونو ناجی خودمون بدونیم.
__________________
به فرافکنی هم هیچی نمیدن.
__________________
اگر واقعاً از هر ۲۰۰۰ نفر، ۵۰ نفر، اونم با تطمیع، برای پشتیبانی از نظام اومده بودند، مطمئن باشید تا الآن، با اینهمه دشمن داخلی و خارجی، این نظام خیلی زودتر از اینها سقوط کرده بود.
پس خودتون رو گول نزنید.
____________________
من تازه بعد از این بحثهای اخیر متوجه شدم که همون بهتر که بحثهای سیاسی تو اینجا ممنوعه.
الکی بین خودمون کدورت ایجاد میکنیم.
بیخیال شید تو رو خدا.
من که دیگه جواب نمیدم.
همهتون رو هم دوست دارم و برای همهتون هم احترام قائلم.
تمام.
..........
(این چند نقطه نتیجه۴۵ دقیقه فکر کردن بود. کاملا جدی! فقط شما را به شنیدن روایت آدم های اونور داستان دعوت میکنم.)
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 23 بهمن ۱۳۹۵ ۰۲:۵۶ ق.ظ
یعنی عقده شد یه بار یکی از من بپرسه عطرت چیه.
فقط دو بار استثنا شد. دو تا عطر بیخود داشتم که یکی اسمشون رو پرسید. :|
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - moslem73421 - 23 بهمن ۱۳۹۵ ۰۳:۳۹ ق.ظ
.....
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - stateless - 23 بهمن ۱۳۹۵ ۱۱:۲۹ ق.ظ
(۲۲ بهمن ۱۳۹۵ ۱۱:۵۷ ب.ظ)hamideh1371 نوشته شده توسط: فقط از حس خوب شادی یک جمع میلیونی گفتم و حس خوبی که بین این جمع به آدم دست میده.
__________________
شما اگر واقعاً عقیده بر زیاد بودن همفکرهاتون و بیشمار بودنتون دارید پس علیالقاعده میتونید به خواستهتون برسید. همونطور که اکثریت مردم تو سال ۵۷ به خواستهشون رسیدند.
اگر هم تفکر انقلابیگری در اکثریت هست (که هست)، پس باید به خواست اکثریت ملت احترام بگذارید.
ضمناً فکر نکنید ما هم الآن معتقدیم که شرایط مملکت خوب و عالیه. نهخیر. درد الآن مملکت درد همه ماست. اما ما معتقدیم اصل نظام جمهوری اسلامی بهترین گزینه است. اما باید تلاش کرد تا افراد نالایق و ناپاک دستشون کوتاه بشه. امور اصلاح بشه.
نه اینکه خودمون طرف دشمن آشکار خودمون که بارها و بارها دشمنیش رو بهمون نشون داده غش کنیم و اونو ناجی خودمون بدونیم.
__________________
به فرافکنی هم هیچی نمیدن.
__________________
اگر واقعاً از هر ۲۰۰۰ نفر، ۵۰ نفر، اونم با تطمیع، برای پشتیبانی از نظام اومده بودند، مطمئن باشید تا الآن، با اینهمه دشمن داخلی و خارجی، این نظام خیلی زودتر از اینها سقوط کرده بود.
پس خودتون رو گول نزنید.
احسنت.
حرفِ حساب جواب نداره.
هیچ احتیاجی به حذف ارسالهاتون هم نیست، چون وقتی حرفی میزنیم حداقل نشونه ی اینکه بهش اعتقاد داریم اینه که پاش وایستیم.
قبلاً هم تندترین نظرات مخالف همینجا زده شده و خطری هم کسی رو تهدید نکرده، پس اینکه نظرات مخالف مطرح نمیشن دلایل دیگه ای داره. وگرنه که گوشِ شنوا همیشه بوده و هست.
بازهم احسنت به شما دوست گرامی که همیشه با نهایتِ احترام از اعتقاداتتون دفاع کردید. خدا حفظتون کنه.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 23 بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۵۳ ب.ظ
(۲۳ بهمن ۱۳۹۵ ۰۳:۳۹ ق.ظ)moslem73421 نوشته شده توسط: (23 بهمن ۱۳۹۵ ۰۲:۵۶ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: یه بار یکی از من بپرسه عطرت چیه.
عطرتون چیه؟ چند خریدین؟
چند تا هست.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kilookiloo - 23 بهمن ۱۳۹۵ ۰۱:۱۵ ب.ظ
(۲۳ بهمن ۱۳۹۵ ۱۱:۲۹ ق.ظ)stateless نوشته شده توسط: هیچ احتیاجی به حذف ارسالهاتون هم نیست، چون وقتی حرفی میزنیم حداقل نشونه ی اینکه بهش اعتقاد داریم اینه که پاش وایستیم.
حرف من هم دقیقا حرف شما بود, یا حرفی نزنیم یا پاش وایستیم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - gogooli - 23 بهمن ۱۳۹۵ ۰۱:۱۹ ب.ظ
در جواب ابلهان آنقدر خاموش ماندم
می ترسم بگویند حرف حساب جواب ندارد...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 23 بهمن ۱۳۹۵ ۰۲:۴۷ ب.ظ
این ترامپ هم پدیده جالبیه. خیلی صریح چرت میگه. یعنی خودش خنده اش نمیگیره از حرفاش؟!
|