|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barca - 03 تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۱۹ ب.ظ
(۰۳ تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۰۵ ب.ظ)artmiss نوشته شده توسط: من از تبار انسانیتم گویا باهاشون برخورد نداشتی که نژاد خودتو برتر از همه میدونی چون بالاتر از انسانیت وجود نداره
من مخالف هر گونه بحث نژادپرستیم
از تبار بحثانیت بیشتر می خوری باشی که تو هر بحثی شرکت می کنی
من نظر شخصی خودمو بر اساس تجربه خودم گفتم خواننده خودش قضاوت میکنه و هر کسی ازاده از هر رفتاری خوشش بیاد یا بدش بیاد فک نکنم نیاز به اجازه شما باشه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 03 تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۲۶ ب.ظ
(۰۳ تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۱۵ ب.ظ)reza.kh نوشته شده توسط: آقاااا ... نگو اینجوری ... من روحیه مو از دست میدم خب ... البته بچه دوم هم اشتباهه دیگه !! نهایت بچه اولشون ۲-۳ ساله است.
رفیقای من که انیجوری هستن.
نمی دونم شاید زیادی دل خجسته ای دارم. ولی به قول یه بنده خدایی بچه باید بگه به جون بابام ... نه به روح بابام.
آقا جدی یکی از دوستای من که ۲۱ سالگی ازدواج کرد خبر غیر موثق رسیده که بچه دومش در راهه. یکی دیگه هم که همون سن ها ازدواج کرد بچه اش ۵ ساله ایناست.
بعد ما با رفیقامون میریم بیرون پیتزا رست بیف میخوریم به صورت اشتراکی.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barca - 03 تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۲۸ ب.ظ
(۰۳ تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۲۶ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: آقا جدی یکی از دوستای من که ۲۱ سالگی ازدواج کرد خبر غیر موثق رسیده که بچه دومش در راهه. یکی دیگه هم که همون سن ها ازدواج کرد بچه اش ۵ ساله ایناست.
اوف چه کسر خدمتی بگیره
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Aurora - 03 تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۲۸ ب.ظ
(۰۳ تیر ۱۳۹۵ ۰۸:۵۴ ب.ظ)@s@kur نوشته شده توسط: جالبه انقدر موفقیت های کوچیک خودمو بی ارزش دونستم که به چشم آشنا و فامیل هم (غیر از خونوادم) موفقیت هام یا بی ارزشه یا قمپز!!
چی به سر اعتماد به نفس من اومده تو این سال ها که انقدر دست کم گرفته میشم؟ :|
دست کم نگیر. من حتی مصاحبه هم میرفتم همه اش فکر می کردم اون چیزی که باید هست رو بگم. یا فکر می کردم چیزایی که بلدم خیلی چیزای سطح پایینی هستند که اصلا ارزش گفتن ندارن. می دیدم دوستام خیلی بیشتر از چیزی که بلد هستند میگن. زبانم خوب بوده ولی هر جا رفتم همیشه می گفتم متوسطم. خوب واقعا هم متوسط بودم از من بهتر هم بوده. دوستام با سطح زبان خیلی پایین در حد دبیرستان میگفتند متوسط. اونجا من دچار تناقض میشدم. که اونا کار درستی می کنند یا من. خوب من نمی خواستم بیشتر بگم. به قول یه بنده ی خدایی بعضی افراد حتی تو خونه هم دو سه بار آشپزی کردند تو رزومه شون می نویسن (:
یاد یه دوستی افتادم کار کلاسی شو انجام نداده بود رفته بود پیش استاد گفته بود که من خیلی پیگیرم می خوام پروژه امو مقاله کنم. بهم فرصت بدید. یعنی الکیا. برای اینکه استاد چیزی بهش نگه. بهش گفتم چرا این حرفو می زنی. گفتم اینم نوعی زرنگیه. گفتم آدم باید صادق باشه حتی اگر تکلیفتو انجام ندادی میگفتی. گفت نه این کارا هم زرنگی محسوب میشه. حالا منو در حالت برعکسش در نظر بگیر.
خلاصه آدم تو این زمونه بین صادق بودن و نبودن گاهی به شک می افته. یه بنده ی خدایی چند روز پیش بهم میگفت تو دیگه خیلی حساس و صادق هستی. خدا هم آدمای مثل تو رو نمی خواد (:
همین موفقیت های کوچیک، خودش یه نشونه ی خوبیه. نشونه ی اینکه داری کارهای کوچیکی رو با موفقیت انجام میدی. راستش من که حس خوبی دارم از این موفقیت های کوچیک. خودتو دست بالا بگیر. اعتماد به نفس داشتن از همه چی مهم تره. هیچی نباش ولی اعتماد به نفس داشته باش. بالعکسش خیلی بده. اعتماد به نفس که نداشته باشی هر چی هم که بدونی میگی نه خوب اینا که چیزی نیست. اینا رو نگم. اینا پیش پا افتاده است. اینا رو تو کلاس دیدم که بچه چطوری این جوری نمره می گرفتن. کار درستی شاید نباشه ولی این دو در کنار هم خوبه هم اینکه تو آدمی هستی که لایقی هم اعتماد به نفس داری. نه فقط یکیش. خلاصه ساکورا از من به تو امانت اعتماد به نفست رو دوباره پس بگیر. شدنیه. سخت ولی شدنی. عزت نفس و اعتماد به نفس. من تو رو می شناسم. می دونم خیلی زیاد می دونی خیلی داری تلاش می کنی و مهارت های زیادی داری. اهل مطالعه هستی و خیلی چیزای دیگه. پس لطفا خودتو دست کم نگیر.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - artmiss - 03 تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۳۲ ب.ظ
(۰۳ تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۱۹ ب.ظ)barca نوشته شده توسط: از تبار بحثانیت بیشتر می خوری باشی که تو هر بحثی شرکت می کنی
من نظر شخصی خودمو بر اساس تجربه خودم گفتم خواننده خودش قضاوت میکنه و هر کسی ازاده از هر رفتاری خوشش بیاد یا بدش بیاد فک نکنم نیاز به اجازه شما باشه
فکر نمیکنم تو هر بحثی شرکت کرده باشم، شاید توجه شما به بحثای من بیشتر از حد نرماله
من فقط تو بحثایی شرکت میکنم که ارزش بحث کردن داشته باشه.
اینکه هر کسی آزاده از هر رفتاری خوشش بیاد یا بدش بیاد خیلی متفاوته با اینکه شما بیای بگی شیرازیا از همه بهترن
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barca - 03 تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۳۹ ب.ظ
(۰۳ تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۳۲ ب.ظ)artmiss نوشته شده توسط: فکر نمیکنم تو هر بحثی شرکت کرده باشم، شاید توجه شما به بحثای من بیشتر از حد نرماله
من فقط تو بحثایی شرکت میکنم که ارزش بحث کردن داشته باشه.
اینکه هر کسی آزاده از هر رفتاری خوشش بیاد یا بدش بیاد خیلی متفاوته با اینکه شما بیای بگی شیرازیا از همه بهترن
اره کانون توجهاتی دیروزم عکساتو تو روزنامه دیدم من یکی از فالوئراتم یه امضا بده خواهش می کنم
خیلی واضحه که هر کسی می تونه بگه چی از نظرش از همه بهتره چون نظر شخصی خودش رو گفته مثلا از نظر من آبی بهترین رنگه لهجه شیرازی دوست داشتنی ترین و ادماشون بهترین ادمای دنیا تیم فوتبالمم بارسا هست که از نظر من بهترینه شما مشکلی داری با نظرات من؟ قبولشون نکن خیلی راحت!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sara9009 - 03 تیر ۱۳۹۵ ۱۰:۰۴ ب.ظ
(۰۳ تیر ۱۳۹۵ ۰۸:۱۶ ب.ظ)barca نوشته شده توسط: به نظر من که داره، برخورد بقیه رو هم که میبینم بیشتر متوجه میشم که قومیت طرف براشون پیش داوری ایجاد میکنه که حتما بر اساس تجربه خود یا اطرافیانشون هست
تهرانی؟؟ باشه اگه تهرانی دیدین سلامشون رو برسونین!
من تو مدتی که اینجا زندگی کردم با همه اقوامی که گفتین برخورد داشتم اگه شیرازی هم نبودم باز میگفتم بهترین ادمایین که دیدم! فقط حیف کم هستیم اینجا دلیلشم اینه که اکثر بچه های شیراز شهرشون رو خیلی دوست دارن و نسبت امکاناتش به ارامش در سطح بالایی هست
ضمنا حسودی هم نداره
اقای بارسا خانم برادرم شیرازی هستن هم خودشون و هم خانوادشون واقعا انسانهای مهربون و خونگرم و شاد و خوش اخلاق و شیرین و دوست داشتنی هستن ، فقط میگم بهتره نگیم فلان قوم خوبه فلان قوم بده یا بهتره یا برچسب بزنیم و... ، مثلا معیار خودم برای تفاوت گذاشتن بین انسانها به هیچ وجه قومیتشون نیست ولی نظر شما هم محترم هست .
منظورم از تهرانی ها هم کسایی نیست که جدشون تهران و شهر ری بود فامیلیم هم شمیرانی و فرحزادی نیست سلامتون هم به تهرانی های محترم میرسونم
اقای بارسا شعر زیر رو بخونید
تــــهــران ای مـرز اقـتـدار من
سرچشمه ی وجود وافتخارمن
تهران سراسر عشق است و معرفت
تهران همیشه شبت تکیه گاه من
تهران تویی منشا شور و شعر من
تهران خاکت همیشه قبله گاه من
ضمنا حسود هم نیستم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barca - 03 تیر ۱۳۹۵ ۱۰:۴۷ ب.ظ
(۰۳ تیر ۱۳۹۵ ۱۰:۰۴ ب.ظ)sara9009 نوشته شده توسط: فقط میگم بهتره نگیم فلان قوم خوبه فلان قوم بده یا بهتره یا برچسب بزنیم و... ، مثلا معیار خودم برای تفاوت گذاشتن بین انسانها به هیچ وجه قومیتشون نیست ولی نظر شما هم محترم هست .
من نگفتم چه قومی بده فقط از خودمون تعریف کردم شما هم می تونین تعریف کنین البته گفتن یا نگفتن من یا هر کس دیگه ای اینجا چیزی رو تو واقعیت عوض نمیکنه چرا؟ چون همین حرف شما در مورد خانم برادرتون تجربه برخورد تو واقعیت هست نه حرف من یا کس دیگه ای
به نظر من باید خوب بودن رو گفت چرا نگیم؟ باید خوبیها رو گفت تا الگو سازی بشه تو هر زمینه ای
اگه جایی رفتیم و کسی رو نمی شناختیم بعد یه نفر خیلی خوش برخورد بود باهامون باید بهش بگیم که رفتارت عالیه! نگیم چون دیگران ممکنه فک کنن که اونا عالی نیستن؟ خوب فک کنن چه اشکال داره شاید کسی خصوصیات اخلاقی قابل تحسینی داره که باید الگوی بقیه بشه البته اینا رو کلی میگم کاری به کجایی بودن ندارم
یا مثلا من اینجا از یه نفر به عنوان بهترین دوستم یاد می کنم بقیه باید بهشون بر بخوره؟ نه! خوب حتما رفتار خوبی داشته و باید واقعیت رو گفت.
با این بیت موافقم
تــــهــران ای مـرز اقـتـدار من
اتفاقا منم یه دوست شمالی دارم عالیه اخلاقش واقعیت رو بگم تا یکی میگه شمالیم یاده این دوستم می افتم این کار به صورت ناخواداگاه اتفاق می افته
حسود؟ نه بابا شوخیه
دلم می خواد اینجا از همه مردم شهرم تشکر کنم که اینقد رفتارشون خوب بوده که اینجا(تهران) همه ازشون تعریف میکنن و از تجربه خوب برخورد باهاشون می گن
و دلم می خواد همون جا هم زندگی کنم بر عکس خیلی ها که میان تهران و موندنی میشن البته تهرانم شهر خوبیه در کل اما شیراز یه چیز دیگست
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 03 تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۱۱ ب.ظ
(۰۳ تیر ۱۳۹۵ ۰۷:۲۵ ب.ظ)explorer نوشته شده توسط: (03 تیر ۱۳۹۵ ۰۵:۵۱ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط: تکلیف خودت رو با خودت مشخص کن یا ازدواج کن یا کلا ازدواج رو برای همیشه بزار کنار !
اتفاقا من و خیلی از دوستانم روی گزینه دوم به نتیجه رسیدیم.
نتیجه ای که فک نکنم جالب باشه ولی فعلا که اینطوریه...
منم بعد از اتفاقاتی که برای من افتاد روی گزینه دوم set کردم !
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barca - 03 تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۲۴ ب.ظ
(۰۳ تیر ۱۳۹۵ ۰۸:۵۴ ب.ظ)@s@kur نوشته شده توسط: جالبه انقدر موفقیت های کوچیک خودمو بی ارزش دونستم که به چشم آشنا و فامیل هم (غیر از خونوادم) موفقیت هام یا بی ارزشه یا قمپز!!
یه موفقیت بزرگ حاصل همین موفقیت های کوچیکی هست که به چشم نمیاد به شرطی که هدفمند باشه. راه موفق شدن راه اسونی نیست راه به به و چه چه نیست تا موقعی که موفق نشدی ممکنه مسخره بشی یا مورد ترحم قرار بگیری و.. اما هیچکدوم مهم نیست تا وقتی که هدف داری فقط هدفت رو ببین.
البته اگه جایی از کارت نیاز به اصلاح داره حتما مورد بازبینی قرار بده.
خود تعیین هدف هم کلی نکته داره مثلا تو کنکور هدفت رو رتبه قرار نده هدفت بهترین کاراییت باشه نه فلان رتبه رتبه اوردن به ادم استرس وارد میکنه و این استرس به خصوص سر جلسه خیلی اذیت میکنه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - samaneh@90 - 03 تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۳۰ ب.ظ
قومیت رو من قبول ندارم. ولی یک سری آداب و رسوم تو هر قومی هست که با سنت و فرهنگ اقوام دیگه متضاده. وگرنه همه خوبن . بحث سر اینه مثلا شمالی با ترک خیلی جور در میان ولی مثلا فرهنگشون با فرهنگ لر جور نیست. بحث سر تفاوت فرهنگاست نه بدیشون
ولی خدایی شیرازی و لر گلن
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 03 تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۳۵ ب.ظ
چقدر هوا خنک شده. الان هوا اینجا زیر ۳۰ هست. حال میده آدم دست عشقشو بگیره بره پیتزا رست بیف بخوره تو این هوا.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 03 تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۳۷ ب.ظ
(۰۳ تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۳۵ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: چقدر هوا خنک شده. الان هوا اینجا زیر ۳۰ هست. حال میده آدم دست عشقشو بگیره بره پیتزا رست بیف بخوره تو این هوا.
اینجا هوا زیر ۱۰ هست
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barca - 03 تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۳۹ ب.ظ
(۰۳ تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۳۵ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: چقدر هوا خنک شده. الان هوا اینجا زیر ۳۰ هست. حال میده آدم دست عشقشو بگیره بره پیتزا رست بیف بخوره تو این هوا.
منظورت دست پایتون خانمه؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 03 تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۴۳ ب.ظ
(۰۳ تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۳۷ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط: (03 تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۳۵ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: چقدر هوا خنک شده. الان هوا اینجا زیر ۳۰ هست. حال میده آدم دست عشقشو بگیره بره پیتزا رست بیف بخوره تو این هوا.
اینجا هوا زیر ۱۰ هست
نه اون دیگه خیلی خنکه.
(۰۳ تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۳۹ ب.ظ)barca نوشته شده توسط: (03 تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۳۵ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: چقدر هوا خنک شده. الان هوا اینجا زیر ۳۰ هست. حال میده آدم دست عشقشو بگیره بره پیتزا رست بیف بخوره تو این هوا.
منظورت دست پایتون خانمه؟
نه جنگو جون.
پ.ن: جنگو (django) یه فریمورک وب برای زبان پایتون هست.
|