|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 17 خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۴۴ ق.ظ
(۱۷ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۴۱ ق.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: (17 خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۴۰ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: (17 خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۳۸ ق.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: منروا اون نون و نمکی که اجداد ما باهم خوردنو ایقَدِ زود فراموش کردی
+فردا امتحان دارم هیچی درس نخوندم الان هم دور ۸ ام رو دارم میزنم
پس شما اهل استان گلستان هستید.
گلستان که نه یه کوچولو اونورتر
تاجیکستان؟
(۱۷ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۴۳ ق.ظ)Menrva نوشته شده توسط: (17 خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۳۶ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: بستگی داره. اگه بگید کجایی هستن امیدی هست وگرنه هارد بی هارد.
کی کجا چی کی
من فقط میتونم برای هاردتون شیرطالبی خیرات کنم. باشد که رستگار شود.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 17 خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۵۲ ق.ظ
(۱۷ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۳۸ ق.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: منروا اون نون و نمکی که اجداد ما باهم خوردنو ایقَدِ زود فراموش کردی
: ))) شماااااااااااااااااااااااااااااااااا
(۱۷ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۴۴ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: من فقط میتونم برای هاردتون شیرطالبی خیرات کنم. باشد که رستگار شود.
نه نگییییییییین شما هم هلپ می پیلیز مستر سامان
اقا بهنااااام راه دیگههه
اقا سامااان راه دیگهه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - diligent - 17 خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۵۶ ق.ظ
حوصلم سر رفته!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 17 خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۵۷ ق.ظ
(۱۷ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۳۶ ق.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط: اگه نشناخت یعنی اونجا پیدا نشد خبر بدید)
دوباره راه شما رو امتحان کردم باز قسمت disk management نمیشناسه نیستش
یه صدای بوق کوچولو هم میده وسطش یدفه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 17 خرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۰۰ ق.ظ
(۱۷ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۵۷ ق.ظ)Menrva نوشته شده توسط: دوباره راه شما رو امتحان کردم باز قسمت disk management نمیشناسه نیستش
یه صدای بوق کوچولو هم میده وسطش یدفه
اون صدای بوق نیست داره اشهدین میخونه. اگه سریعتر محل اختفای کاربر مورد نظر رو لو ندید دیگه از دست من هیچ کاری بر نمیاد. مرگ و زندگی هاردتون دست خودتونه.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 17 خرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۰۶ ق.ظ
(۱۷ خرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۰۰ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: اون صدای بوق نیست داره اشهدین میخونه. اگه سریعتر محل اختفای کاربر مورد نظر رو لو ندید دیگه از دست من هیچ کاری بر نمیاد. مرگ و زندگی هاردتون دست خودتونه.
واااااااااااای نهههههههههههه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - so@ - 17 خرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۰۹ ق.ظ
(۱۷ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۴۴ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: (17 خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۴۱ ق.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: گلستان که نه یه کوچولو اونورتر
تاجیکستان؟
اوه دارم لو میرم
نه اونور !!! اینورتر
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 17 خرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۱۱ ق.ظ
(۱۷ خرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۰۶ ق.ظ)Menrva نوشته شده توسط: (17 خرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۰۰ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: اون صدای بوق نیست داره اشهدین میخونه. اگه سریعتر محل اختفای کاربر مورد نظر رو لو ندید دیگه از دست من هیچ کاری بر نمیاد. مرگ و زندگی هاردتون دست خودتونه.
واااااااااااای نهههههههههههه
اگه تا ۵ دقیقه دیگه اطلاعاتی که میخوایم رو لو ندید به نفرین بلک دچار میشید.
دیگه از دست من کاری بر نمیاد. هارد شما به نفرین بلک دچار شد.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barca - 17 خرداد ۱۳۹۵ ۰۲:۰۸ ق.ظ
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید
شرمنده ره روی که عمل بر مجاز کرد
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۱۷ خرداد ۱۳۹۵ ۰۲:۰۹ ق.ظ
(۱۷ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۴۳ ق.ظ)Menrva نوشته شده توسط: قبلا ازین قسمت دیده بودم نمیشناسه نیستش اما الان وصله هاردم.. راه دیگه بگین
پس ۵ بار پشت سر هم بگید "کانال کولر تالار تونل"
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - samaneh@90 - 17 خرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۲۰ ق.ظ
قاصد آمد گفتمش : آن ماه سیمین بر چه گفت ؟
گفت : با هجرم بسازد گفتمش دیگر چه گفت ؟
گفت : دیگر پا ز حد خویش نگذارد برون
گفتمش : جمع است از پا خاطرم دیگر چه گفت ؟
گفت : سر را باید از خاک ره کمتر شمرد
گفتمش : کمتر شمردم زین تن لاغر چه گفت ؟
گفت : جسم لاغرش را از تعب خواهیم سوخت
گفتمش : من سوختم در باب خاکستر چه گفت ؟
گفت : خاکستر چو گردد خواهمش بر باد داد
گفتمش : برباد رفتم در صف محشر چه گفت ؟
گفت : در محشر به یکدم زنده اش خواهیم کرد
گفتمش : من زنده گردیدم ز خیر و شر چه گفت ؟
گفت : خیر و شر نباشد عاشقان را در حساب
گفتمش : این است احسان از لب کوثر چه گفت ؟
گفت : با ما بر لب کوثر نشیند عاقبت
گفتمش : چون عاقبت این است زین خوشتر چه گفت ؟
گفت : دیگر نگذرد در خاطرم یاد " عظیم "
گفتمش : دیگر بگو گفتا : مگو دیگر چه گفت
عظیم نیشابوری
(۱۶ خرداد ۱۳۹۵ ۰۴:۰۸ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط: (16 خرداد ۱۳۹۵ ۰۳:۵۷ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: آهان منظورت شیر طالبیه؟! خوب زودتر میگفتی.
چاق می شی بلک کم بخور
کوفته تبریزی هم دوست داری ؟
آش دوغ چی
فردا هر دوتاشو می خورم
آقا این چه طرزشه آخه من الان گشنه امه بعد چند روز اومدم مانشت یکی از شیر طالبی میگه یکی از کوفته تبریزی اون یکی از آش دوغ یه کاری نکنین چشمتون بزنم بپره گلوتوناااااااااا
(۱۶ خرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۳۶ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: (16 خرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۳۵ ق.ظ)saeidkhan نوشته شده توسط: کی تا حالا عاشق شده؟
من
جدیدا عاشق پیتزا رست بیف شدم. همش همونو سفارش میدم.
من عاشق هات چاکلت و کیک تمام کاکائویی شدم خدایا منو به عشقم برسووووووووووون
یه ماه از فارغ التحصیلیم میگذره. دیروز یه سر رفتم دانشگاه دنبال مدرک . گوشه گوشه دانشگاه رو که میدیدم آشنا بود هر آن منتظر بودم یه دوستی آشنایی چیزی رد بشه نشد که نشد!!!!!! خیلی حس مزخرفیه که با گوشه گوشه ی یه جا خاطره داشته باشی ولی دیگه حس وابستگی به اونجا نداشته باشی مالکیت لغو شه!!!!! مثل عوض کردن محل زندگی، رفتن به مدرسه ی دبیرستان و راهنماییت و....
یه لحظه جو مردن بهم دست داد. فکرشو کنین کلی تلاش کنیم مثلا برای خانواده برای مثلا خرید فلان ماشین فلان خونه حتی رسیدن به عشق نگه داشتن دوست و... ولی یک لحظه روح از تن جدا شه و تو دیگه به هیچ کدومش مالکیت نداشته باشی!!!!
شاید مثلا من مدرک گرفتم ولی برام مسخره اومد اون همه استرسی که برای دفاع تحمل کردم یا استرسی که مثلا برای تمدید سنوات داشتم . دیگه تصمیم گرفتم آسون بگیرم ما که قراره بریم حالا دانشگاه ۲ سال بود خب عمر مثلا نهایتش ۵۰ سال دیگه اس ولی بالاخره تموم میشه پس همه ی حرص نمره خوردنا ، حرص رتبه کنکور ، دفاع می کنم یا نه و... الکیه کسی که مثلا دانشگاه ارشد قبول شده بالاخره درسشو تموم میکنه حالا میخواد نمره ۱۶ دفاع کنه یا بیست. و........ . اینو فهمیدم ما فرصت زندگی کردن رو داریم از دست میدیم در حقیقت بردگی می کنیم بردگی برای عشق برای نمره برای پول برای خونه برای ماشین، تجملات!!!!! اینقدر استرس و حرص میخوریم که یادمون میره زندگی گذر همین لحظه هاست و هعی منتظریم روزای بهتر بیاد. یادمون میره که پول درس تجملات و غیره باید در خدمت ما باشن نه ما در خدمت اونا یادمون میره روزها یه بار از زندگی لذت ببریم فقط می دوییم و می دوییم و می دوییم!!!!!!!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 17 خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۱۵ ق.ظ
با روش های مختلفی میشه فهمید که کاربر ...@ کجایی هستند !
یا بگو یا با روش های مختلفی از جمله مهندسی اجتماعی ! حملات brute force ! و مجموع کارهای footprinting اطلاعات شما رو درمیارماااااا
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - samaneh@90 - 17 خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۴۵ ق.ظ
(۱۷ خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۱۵ ق.ظ)khayyam نوشته شده توسط: با روش های مختلفی میشه فهمید که کاربر ...@ کجایی هستند !
یا بگو یا با روش های مختلفی از جمله مهندسی اجتماعی ! حملات brute force ! و مجموع کارهای footprinting اطلاعات شما رو درمیارماااااا
حالا چه گیری دادین به آفاق اصلا آفاق اهل بجنورد خب که چی
آفاق خیلی باحالی
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 17 خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۵۲ ق.ظ
(۱۷ خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۴۵ ق.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط: (17 خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۱۵ ق.ظ)khayyam نوشته شده توسط: با روش های مختلفی میشه فهمید که کاربر ...@ کجایی هستند !
یا بگو یا با روش های مختلفی از جمله مهندسی اجتماعی ! حملات brute force ! و مجموع کارهای footprinting اطلاعات شما رو درمیارماااااا
حالا چه گیری دادین به آفاق اصلا آفاق اهل بجنورد خب که چی
آفاق خیلی باحالی
حتما شما هم اهل بیرجند
کارساز نیست همون حملات brute force بزا کالی رو باز کنم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - samaneh@90 - 17 خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۱۵ ق.ظ
(۱۷ خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۵۲ ق.ظ)khayyam نوشته شده توسط: (17 خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۴۵ ق.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط: (17 خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۱۵ ق.ظ)khayyam نوشته شده توسط: با روش های مختلفی میشه فهمید که کاربر ...@ کجایی هستند !
یا بگو یا با روش های مختلفی از جمله مهندسی اجتماعی ! حملات brute force ! و مجموع کارهای footprinting اطلاعات شما رو درمیارماااااا
حالا چه گیری دادین به آفاق اصلا آفاق اهل بجنورد خب که چی
آفاق خیلی باحالی
حتما شما هم اهل بیرجند
کارساز نیست همون حملات brute force بزا کالی رو باز کنم
نه من همون تهرانم معما طرح نمیکنم
|