|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Br2012 - 17 بهمن ۱۳۹۰ ۰۱:۰۲ ق.ظ
بسی حالمان گرفته، خداوندا صبری...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - پشتکار - ۱۷ بهمن ۱۳۹۰ ۱۲:۰۷ ب.ظ
(۱۷ بهمن ۱۳۹۰ ۰۱:۰۲ ق.ظ)Br2012 نوشته شده توسط: بسی حالمان گرفته، خداوندا صبری...
شما دیگه چرا؟
بچه هایی که کنکور دارن باید اینها رو بگن!!!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - uniquegirl - 17 بهمن ۱۳۹۰ ۰۱:۵۵ ب.ظ
شاید خوب نباشه گفتن این حرف... اما...
یه بار دلمو شکست، گفتم عیب نداره... فراموش کردم... اما این بار نمی تونم ببخشمش... الهی که خدا دلشو بشکنه...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ec_a_j - 17 بهمن ۱۳۹۰ ۰۳:۱۸ ب.ظ
(۱۶ بهمن ۱۳۹۰ ۱۰:۳۵ ب.ظ)mamat نوشته شده توسط: دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه.
تو این نزدیکای کنکور خیلی دلم گرفت.
یک دردی منو تو خودش پیچیده که داره دلم منفجر میشه.
با خدا خیلی حرف میزنم تا منو آروم کنه.
ولی انگار حرفم به دلیل دور بودنم از اون بهش نمیرسه.
ازتون میخوام منو دعا کنین تا هرچی تو دلم هست به باد بسپارم تا ببره به جایی که دیگه نشه بهش دسترسی داشت.
دوستان دعا کنید برام.
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است؟ چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - انرژی مثبت - ۱۷ بهمن ۱۳۹۰ ۰۳:۳۷ ب.ظ
(۱۷ بهمن ۱۳۹۰ ۰۱:۵۵ ب.ظ)uniquegirl نوشته شده توسط: شاید خوب نباشه گفتن این حرف... اما...
یه بار دلمو شکست، گفتم عیب نداره... فراموش کردم... اما این بار نمی تونم ببخشمش... الهی که خدا دلشو بشکنه...
نمی دونم ولی شاید دارید زود قضاوت می کنید. گاهی وقتا با این که تمام احتمالات ممکن رو واسه کاری که یه فرد انجام داده در نظر می گیریم ولی باز هم یه مطلبی هست که ما بهش فکر نکردیم.
این جوری نگید .... ان شالله که بفهمه که کارش اشتباه بوده
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Br2012 - 17 بهمن ۱۳۹۰ ۰۶:۳۵ ب.ظ
(۱۷ بهمن ۱۳۹۰ ۱۲:۰۷ ب.ظ)پشتکار نوشته شده توسط: (17 بهمن ۱۳۹۰ ۰۱:۰۲ ق.ظ)Br2012 نوشته شده توسط: بسی حالمان گرفته، خداوندا صبری...
شما دیگه چرا؟
بچه هایی که کنکور دارن باید اینها رو بگن!!!
کاش همه مشکلات کنکور بود و راه حلشون درس خوندن...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - uniquegirl - 17 بهمن ۱۳۹۰ ۰۹:۰۳ ب.ظ
(۱۷ بهمن ۱۳۹۰ ۰۳:۳۷ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط: (17 بهمن ۱۳۹۰ ۰۱:۵۵ ب.ظ)uniquegirl نوشته شده توسط: شاید خوب نباشه گفتن این حرف... اما...
یه بار دلمو شکست، گفتم عیب نداره... فراموش کردم... اما این بار نمی تونم ببخشمش... الهی که خدا دلشو بشکنه...
نمی دونم ولی شاید دارید زود قضاوت می کنید. گاهی وقتا با این که تمام احتمالات ممکن رو واسه کاری که یه فرد انجام داده در نظر می گیریم ولی باز هم یه مطلبی هست که ما بهش فکر نکردیم.
این جوری نگید .... ان شالله که بفهمه که کارش اشتباه بوده
این طور نیست... کار از قضاوت گذشته...
من آدمی نیستم که هیچ وقت بدی کسی رو بخوام، اونم بیخودی... اما توی این شرایط...
نمیدونم... باشه... ... اصلا ایشالا خدا هدایتش کنه... عقلش بده...
...
یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد! نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد... راهی نروم که بیراه باشد... خطی ننویسم که آزار دهد کسی را...
یادم باشد که روز و روزگار خوش است... همه چیز روبه راه است و خوب... تنها... تنها... دل ما دل نیست...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - iMohammad - 17 بهمن ۱۳۹۰ ۱۰:۲۳ ب.ظ
باتلاق از رود پرسید، چه کردی که اینقدر زلالی؟ گفت: گذشتم؛
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - maryami - 18 بهمن ۱۳۹۰ ۱۲:۰۵ ق.ظ
گفتم: خدایا از همه دلگیرم.
گفت: حتی از من؟!
گفتم: خدایا چقدر دوری؟!
گفت: تو یا من؟
گفتم: خدایا تنهاترینم!
گفت: پس من؟!
گفتم: خدایا کمک خواستم!
گفت: از غیر من؟!
گفتم: خدایا دوستت دارم!
گفت: بیش از من؟!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Bache Mosbat - 18 بهمن ۱۳۹۰ ۱۲:۲۳ ق.ظ
هرچی که فکر می کنم زندگی از اینجایی که الان هست رو به بدتر شدن می ره .
جرم جوونی من اینه که یا جوون مرگ می شم یا مرگ عزیزامو می بینم .
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - maryami - 18 بهمن ۱۳۹۰ ۱۲:۲۷ ق.ظ
(۱۸ بهمن ۱۳۹۰ ۱۲:۲۶ ق.ظ)parimehraban نوشته شده توسط: (18 بهمن ۱۳۹۰ ۱۲:۲۳ ق.ظ)Bache Mosbat نوشته شده توسط: هرچی که فکر می کنم زندگی از اینجایی که الان هست رو به بدتر شدن می ره .
جرم جوونی من اینه که یا جوون مرگ می شم یا مرگ عزیزامو می بینم .
خدا نکنه . چی شده مگه ؟ !
منم می خواستم همینو بگم، دوست خوبم parimehraban زودتر گفت.
خدا نکنه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - انرژی مثبت - ۱۸ بهمن ۱۳۹۰ ۰۱:۰۸ ق.ظ
(۱۸ بهمن ۱۳۹۰ ۱۲:۲۳ ق.ظ)Bache Mosbat نوشته شده توسط: هرچی که فکر می کنم زندگی از اینجایی که الان هست رو به بدتر شدن می ره .
جرم جوونی من اینه که یا جوون مرگ می شم یا مرگ عزیزامو می بینم .
ان شالله که رو به بهتر شدن میره. این طوری نگید
ان شالله که خوشی های زندگی تون و عزیزاتون رو تو جوونی تون می بینید و قشنگی های زندگی خیلی زود بهتون رو بیاره.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Potential - 18 بهمن ۱۳۹۰ ۰۳:۰۵ ق.ظ
چقدر سخته که آدم مجبور باشه چند وقتی تو دید یه استادش نباشه( و این زمان نامعلوم باشه) و مجبور باشی با نقاب و عینک دودی از روبری اتاق استادت رد بشی و ......
نمیدونم چی کار کنم ...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - admin - 18 بهمن ۱۳۹۰ ۰۴:۲۸ ق.ظ
و کنکور: بیش از آنکه رقابت اندیشهها باشد، مسابقه ارادههاست.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Xilinx - 18 بهمن ۱۳۹۰ ۰۶:۵۳ ق.ظ
(۱۸ بهمن ۱۳۹۰ ۰۴:۲۸ ق.ظ)admin نوشته شده توسط: و کنکور: بیش از آنکه رقابت اندیشهها باشد، مسابقه ارادههاست.
اراده های واقعی از ۲ماه مونده به کنکور کم کم مشخص میشه تا همین روزا که اراده های خیلی خیلی قوی مشخص میشه
|