|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - فوژان - ۱۹ مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۵۹ ق.ظ
فقط میتونم این رو بگم که از بی خوابی دارم میمیرم
(۱۹ مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۲۸ ق.ظ)Menrva نوشته شده توسط: چه بارون قشنگی داره میباره...
کجا؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - targol - 19 مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۴۱ ب.ظ
خیلی ناراحتم
نه به خاطر خودم
به خاطر شرایط آدمایی که خیلی برام عزیزن
برای آقایی که سال ۷۲ مهندسی برق دانشگاه سراسری خوب قبول شد و بعد از فارغ التحصیلی جایی استخدام شد که از نظر حقوق و مزایا بهترین بود و بعد از چند سال بخاطر سیاست های نادرست ... وضعیت شرکتشون بشدت بهم ریخت طوری که خیلی از نیروهاشون رو تعدیل کردن. اونهایی هم که بیرونشون نکردن، شرکت، بودجه ای نداره بهشون حقوق بده و مامورشون میکنه جاهای مختلف شیفت وایسن.
حالا اون با یه بچه، با سنی که دیگه به هیچ آزمون استخدامی نمیخوره واقعا تو این سن دیگه چکار می تونه بکنه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - pezhman.m-AI - 19 مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۵۰ ب.ظ
(۱۹ مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۲۰ ق.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: تجربه بی زمانی و بی مکانی با شبکه های اجتماعی موبایلی
براستی مرز خانه ما کجاست؟ از کجا به بعد احساس می کنیم که وارد خانه مان شده ایم؟ آیا دیگر اساساً خانه برایمان معنی دارد؟ ما که چیزی بجز گوشی موبایل مان را نمی بینیم و نمی خواهیم. ما که بی مکان شده ایم. با این روند، اگر امروز آن تحقیق ۲۰ سال پیش دوباره انجام شود ما در پاسخ به سوال «در آینده خانه چگونه جایی خواهد بود» چه خواهیم گفت؟
نویسنده: فردین علیخواه*(دکترای جامعه شناسی)
+دلم واقعا برای چندسال پیش ادما تنگ شده ،کاش هیچوقت ....
من تو هیچ شبکه اجتماعی عضو نیستم(خداروشکر)، ولی بدترین اتفاق های زندگیم به خاطر شبکه های اجتماعی بوده... تلخ تر از این هم داریم؟؟
و این درد است.........
الانم قصد دارم هرموقع رفتم خواستگاری اولین سوالی که از طرف بپرسم راجع به همین شبکه ها باشه. اگه بگه عضوم با ۱ خداحافظی خوشحالش میکنم. چون دیگه طاقت ندارم...دیگه بسمه.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kazhal@ - 19 مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۵۹ ب.ظ
(۱۴ مرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۱۳ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط: (13 مرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۴۱ ب.ظ)majoit نوشته شده توسط: خب به سلامتی نقاشیمم تموم شـــــــــــــــــــــد
بریم تحویل بدیم و با جایزه برگردیم ایشـــــــــــــــــــــــــــــالله
مبارکههههههههههههههه majo جووووون
خیلی دوست دارم نقاشیت رو ببینممممممممممم
ممــــــنووووووووووووووونم خااااااانووووووووووووووووممممممممم ;heart:
ایمیلتونو بدین تا بفرستم
+من تو مرحله اول پذیرفته شددددددمممممممممممم. . . هورااااااااااااااااااااااااااا
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - MarkLand - 19 مرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۲۰ ب.ظ
(۱۵ مرداد ۱۳۹۴ ۰۴:۵۹ ب.ظ)mahnaz.p نوشته شده توسط: منظورم دوم شهریور هست الانم گفتن هفته ی اول میاد دیگ
امیدوارم امسال هم هفته اول بیاد و انشااله نتیجه خوشحال کننده ای باشه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - خانه سبز - ۱۹ مرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۲۲ ب.ظ
(۱۹ مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۴۱ ب.ظ)targol نوشته شده توسط: خیلی ناراحتم
نه به خاطر خودم
به خاطر شرایط آدمایی که خیلی برام عزیزن
برای آقایی که سال ۷۲ مهندسی برق دانشگاه سراسری خوب قبول شد و بعد از فارغ التحصیلی جایی استخدام شد که از نظر حقوق و مزایا بهترین بود و بعد از چند سال بخاطر سیاست های نادرست ... وضعیت شرکتشون بشدت بهم ریخت طوری که خیلی از نیروهاشون رو تعدیل کردن. اونهایی هم که بیرونشون نکردن، شرکت، بودجه ای نداره بهشون حقوق بده و مامورشون میکنه جاهای مختلف شیفت وایسن.
حالا اون با یه بچه، با سنی که دیگه به هیچ آزمون استخدامی نمیخوره واقعا تو این سن دیگه چکار می تونه بکنه
نگران نباش اون زن داره بچه داره سابقه بیمه داره!
ما چی؟
در جوانی ...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - targol - 19 مرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۲۷ ب.ظ
(۱۹ مرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۲۲ ب.ظ)خانه سبز نوشته شده توسط: نگران نباش اون زن داره بچه داره سابقه بیمه داره!
ما چی؟
در جوانی ...
آخه اون تو این سن دیگه نمی تونه ریسک کنه مگه یه جای دولتی استخدام بشه که اونم بخاطر سنش نمی تونه
نه می تونه کارش رو رها کنه نه درآمدش جوری هست که بتونه بهش دل خوش کنه.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - خانه سبز - ۱۹ مرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۳۰ ب.ظ
(۱۹ مرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۲۷ ب.ظ)targol نوشته شده توسط: (19 مرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۲۲ ب.ظ)خانه سبز نوشته شده توسط: نگران نباش اون زن داره بچه داره سابقه بیمه داره!
ما چی؟
در جوانی ...
آخه اون تو این سن دیگه نمی تونه ریسک کنه مگه یه جای دولتی استخدام بشه که اونم بخاطر سنش نمی تونه
نه می تونه کارش رو رها کنه نه درآمدش جوری هست که بتونه بهش دل خوش کنه.
نگران نباش
سابقه کار داره اداره کار تو اوولویت استخدامی های دیگه میزاره
استخدام دولتی مگه اصلا هستش که ایشان رو برداره؟؟؟؟
در ضمن هنوز هم می گم ایشون حتی مجبور بشه با مدرک مهندسی وسابقه کار بره کارگری کنه باز از ما خوشبخت تر هست که هیچ سودی نه از درس نه... .... .... ... .(شما به علت اسپمر بودن یک اخطار دریافت کردید)
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Fardad-A - 19 مرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۳۳ ب.ظ
چقدر اینجا حزن انگیز و سوت و کور شده !!!!
پس کجایین ؟
تو این صفحات می چرخیدم ،یادم قدیما افتادم ....
خاطرات عمر رفته بر نظرگاهم نشسته
.
.
قبله گاه ما غریبان طاقتم ده ... طاقتم ده
(۱۲ آذر ۱۳۹۱ ۱۱:۴۸ ق.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط: بر موج غم نشسته منم .....در زورق شکسته منم....... ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد.... یکباره مهر غم زده شد ..... بر سرنوشت آدم
ساغرم شکست ای ساقی ................. رفته ام ز دست ای ساقی
تو تشنه کامم کُشتی در سراب ناکامیها ای بلای نافرجامیها
نبرده لب بر جامی
میکشم به دوش از حسرت بار مستی و بد نامیها
بر موج غم نشسته منم در زورق شکسته منم ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد یکباره مهر غم زده شد بر سرنوشت آدم
ساغرم شکست ای ساقی رفته ام ز دست ای ساقی
(حکایت از که کنم؟
شکایت از چه کنم؟
که خود به دست خود آتش بر دل خون شده نگران زده ام)
اینجاست
با صدای سالار عقیلی .
یادی از گذشته
ایضا"(با صدای استاد شجریان)
(۰۶ آذر ۱۳۹۱ ۰۸:۱۴ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط: با دلُم گریه کن، خون ببار
در شبای تیره چون زلف یار
بهر لیلی چو مجنون ببار ای بارون
دلا خون شو خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
دلا خــون شـــو خـــون بــبـــــار
بـــر کـــوه و دشـــت و هـــامون ببار
ماهُ دادن به شبهای تار
ببار ای بارون ببار
با دلُم گریه کن، خون ببار
ای بارون.....
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - احسان مومنی - ۱۹ مرداد ۱۳۹۴ ۰۵:۰۱ ب.ظ
مرسی آقا فرداد با این موسیقی روح ما را جــــــــلا دادی
نتونستم به یک سپاس بسنده کنم انصافا
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ziba_090 - 19 مرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۲۸ ب.ظ
خیلی سخته به بعضیا که دارن اذیتت می کنن نتونی چیزی بگی!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - samane .gh - 19 مرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۲۱ ب.ظ
زمان زیادی گذشت ....
#_فهمیدم همیشه اونى که میخواى نمیشه...!
#_فهمیدم هرکسى که باهاته الزاماً "دوستت" نیست!
#_فهمیدم کسى که تو نگاه اول ازش بدت میاد یه روزى میشه صمیمى ترین دوستت و بلعکس... !
#_فهمیدم که بى تفاوتى بزرگ ترین انتقامه...
#_تنفر یه نوع عشقه ...
#_دلخورى و ناراحتى از میزان اهمیته...!
#_غرور بزرگ ترین دشمنه...
#_خدا بهترین دوسته ...
#_خانواده بزرگ ترین شانسه ...
#_سلامتى بالاترین ثروته...
#_اسایش بهترین نعمته ...
#_فهمیدم" رفتن" همیشه از روى نفرت نیست ...
#_هرکى زبونش نرمه دلش گرم نیست...
#_هرکى اخلاقش تنده،جنسش سخت نیست!
#_هرکى میخنده، بدون درد و غم نیست!
#_ظاهر دلیلى بر باطن نیست...
#_فهمیدم کسى موظف به اروم کردنت نیست...
#_فهمیدم جنگ کردن با خیلیا اشتباهه محضه...
#_فهمیدم خیلى موقع ها خواسته هات ، حتى باگریه و التماس، انجام شدنى نیست ...
#_فهمیدم گاهى اوقات توو اوج شلوغى تنهاترینى!
#_گاهى اوقات دلت تنگه اون آدماى دوست داشتنى سابق میشه...
#_گاهی اوقات صمیمی ترین کست میشه غریبه ترین ادم
#_گاهی اوقات با همه وجودت کسیو دوس داریو اون نمیبینتت_#گاهی اوقات باید رفت
......................................................
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shayesteNEY - 20 مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۰۴ ق.ظ
امروز یه شماره غریبه رو گوشیم افتاد جواب دادم دیدم یک از همکلاسیهای دختر دوران دانشگاست
جز اون همکلاسی هایی که فقط همکلاسی بودیم و صحبتی اگر بینمون بود برای درس بود و همین .
مکالمه بین ما
سلام فدات شم دیدم تو این یکی دو سال یادی از ما نمیکنی گفتم یه حالی ازت بپرسم مثل تو که بی معرفت نیستم خانوم خانومها
چه خبر ازدواج کردی یا نه؟؟
دانشجو هستی؟
بچه ها میگفتن که کنکور ارشد رو شرکت کردی
رتبه ات چند شده خانوم؟
و در همین جا بود که به هم ریختم و گفتم عزیزم من شیفت هستم در یه فرصت مناسب باهات تماس میگیرم .
جواب ایشون : نه عزیزم تک بنداز خودم میزنگ طرح مکالمه رایگان دارم بهت زنگ میزنم حیف نشه
یعنی طرح های رایگان مکالمه خوبه ها
خیلی خوبه
کلا کسی رو که مخاطب شما میشه شگفت زده میکنه
اخه خواهر من اگه زنگ زدی احوال پرسی خب چیکار به رتبه من داری
خب یه ذره سیاست هم نداری که نگی داری از مکالمه رایگان استفاده میکنی
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 20 مرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۴۲ ق.ظ
نمی دونید این بلاگفا مشکلش حل ؟
قبلا من آدرس وبلاگم را میزدم حداقل مطالبم را می تونستم بخونم ولی الان زده چنین آدرسی یافت نشد
کلی جمله و متن قشنگ گذاشته بودم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Riemann - 20 مرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۵۷ ق.ظ
شعری کوتاه از Johannes Eckhart
چیست آنچه ما را زنده نگه می دارد؟
چیست آنچه وا می داردمان به تحمل؟
امید دوست داشتن یا دوست داشته شدن…
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|