تالار گفتمان مانشت
ترجمه - نسخه‌ی قابل چاپ

ترجمه - irpersian20 - 28 فروردین ۱۳۹۵ ۰۱:۲۰ ب.ظ

Clipping can effect the contrast in case the clipping limit is very high i.e. out of 7K pixels we clip 6K pixels . In most of clipping methods clipping limit is chosen as mean of median

سلام
دوستان median یعنی مساحت؟
این جمله اخر خیلی گنگ و مهم هست برام

RE: ترجمه - mmirzay - 29 فروردین ۱۳۹۵ ۰۱:۳۶ ب.ظ

(۲۸ فروردین ۱۳۹۵ ۰۱:۲۰ ب.ظ)irpersian20 نوشته شده توسط:  Clipping can effect the contrast in case the clipping limit is very high i.e. out of 7K pixels we clip 6K pixels . In most of clipping methods clipping limit is chosen as mean of median

سلام
دوستان median یعنی مساحت؟
این جمله اخر خیلی گنگ و مهم هست برام
نه به معنایه میانه است نه مساحت
جمله ی آخرم به نظرمیگه :
در اکثر متدهای کلیپینگ ( برش ) محدودیت ها رو به وسیله ی میانه انتخاب می کنن،
حالا میانه ی چی منظورشه اصن محدودیت چی هست نمی دونم، حتمن در ادامه ی متن گفته

RE: ترجمه - irpersian20 - 30 فروردین ۱۳۹۵ ۰۳:۴۸ ب.ظ

سلام ببخشید این جمله دوم یعنی چی؟

RE: ترجمه - jazana - 30 فروردین ۱۳۹۵ ۰۵:۲۳ ب.ظ

(۲۸ فروردین ۱۳۹۵ ۰۱:۲۰ ب.ظ)irpersian20 نوشته شده توسط:  Clipping can effect the contrast in case the clipping limit is very high i.e. out of 7K pixels we clip 6K pixels . In most of clipping methods clipping limit is chosen as mean of median

سلام
دوستان median یعنی مساحت؟
این جمله اخر خیلی گنگ و مهم هست برام

شاید منظورش این باشه:

در اکثر روش های کلیپینگ مقدار clipping limit میانگین میانه ها می باشد.

مثلا سه لیست داریم

۱ ۳ ۴ ۷ ۸
۵ ۷ ۸ ۱۱ ۱۲
۲ ۶ ۱۲ ۱۵ ۱۹

median (عدد وسطی) واسه لیست اولی میشه ۴ واسه دومی ۸ و واسه آخری ۱۲

پس mean of median میشه میانگین median ها که میشه ۴+۸+۱۲ تقسیم بر سه که میشه ۸
حالا تو مقاله تو فرمولاش حتما یک طوری پیکسل هارو تقسیم بندی و لیست لیست کرده که تونسته مقدار وسطی و سپس میانگین اونها رو به دست بیاره.

-----------------------
ممکنه این معنی رو هم بده که مقدار mean of median در فرمول ها رو clip limit در نظر گرفته که احتمالا اشتباه هست. چون به نظر میاد اول مقدار mean of median رو به دست میاره و اونو میگذاره جای clip limit نه اینکه اول clip limit به دست بیاره و سپس به جای mean of median قرار بده.

(۳۰ فروردین ۱۳۹۵ ۰۳:۴۸ ب.ظ)irpersian20 نوشته شده توسط:  سلام ببخشید این جمله دوم یعنی چی؟

اینو با ترجمه کلمه به کلمه میشه فهمید.

بدیهی هست که پروسه حل برخی مشکلات با جمع آوری اطلاعات آغاز می شود. در ادامه با این اطلاعات استدلالاتی می شود تا بتوان نتیجه گیری های منطقی به دست آورد.

RE: ترجمه - irpersian20 - 31 فروردین ۱۳۹۵ ۱۲:۱۰ ق.ظ

سلام و عرض تشکر خدمت دوستان محترم و گرامی
ببخشید این زرد یعنی چی؟
solving tasks میشه چی؟

RE: ترجمه - jazana - 31 فروردین ۱۳۹۵ ۱۲:۳۷ ق.ظ

(۳۱ فروردین ۱۳۹۵ ۱۲:۱۰ ق.ظ)irpersian20 نوشته شده توسط:  سلام و عرض تشکر خدمت دوستان محترم و گرامی
ببخشید این زرد یعنی چی؟
solving tasks میشه چی؟

اینجور چیزا رو مترجم گوگل تا حدود قابل قبولی هم ترجمه می کنه.(ولی باید روی کلمات ترجمه شده کلیک کرد که ترجمه بهتری یافت)

به هر حال فک کنم میشه:

برای انواع خاصی از عملیات حل مسئله

problem solving tasks رو باید problem solving و tasks جدا جدا کرد نه problem و solving tasks .
problem solving که تو دیکشنری هم گفته میشه حل مسئله
tasks هم وظایف یا کار یا عملیات که به نظر من عملیات بهتر بود.
پس میشه وظایف حل مسئله یا یا عملیات حل مسئله یا عبارات این چنینی

RE: ترجمه - hosein_zt - 31 فروردین ۱۳۹۵ ۱۲:۳۷ ق.ظ

(۳۱ فروردین ۱۳۹۵ ۱۲:۱۰ ق.ظ)irpersian20 نوشته شده توسط:  سلام و عرض تشکر خدمت دوستان محترم و گرامی
ببخشید این زرد یعنی چی؟
solving tasks میشه چی؟

سلام

" برنامه های حل مسئله "

Chaning-Forward( زنجیره رو به جلو ) یک روش عالی برای انواع قطعی از برنامه های های حل مسئله مانند برنامه ریزی ، نظارت ، کنترل و تفسیر میباشد .

البته task جزئی از یک برنامه می باشد(یکی از وظایف برنامه موردنطر) . اینجا منظور قسمتهایی از برنامه مورد نظر که وظیفه "حل مساله "بر عهدشون .

موفق باشید.

RE: ترجمه - irpersian20 - 31 فروردین ۱۳۹۵ ۰۲:۴۰ ق.ظ

سلام
ببخشید دوستان میدونم زیاد هست. من اهل متن گذاشتن زیاد راستش نیستم و میفهمم درست نیست
اما این روشی که من خوندم. کلش خلاصه میشه تو این.
من خودم معنی شو تقریبا فهمیدم اما مطمئن نیستم
عذرخواهی مجدد

RE: ترجمه - jazana - 31 فروردین ۱۳۹۵ ۱۱:۴۹ ق.ظ

(۳۱ فروردین ۱۳۹۵ ۰۲:۴۰ ق.ظ)irpersian20 نوشته شده توسط:  سلام
ببخشید دوستان میدونم زیاد هست. من اهل متن گذاشتن زیاد راستش نیستم و میفهمم درست نیست
اما این روشی که من خوندم. کلش خلاصه میشه تو این.
من خودم معنی شو تقریبا فهمیدم اما مطمئن نیستم
عذرخواهی مجدد

ترجمه اصلا دقیق نیست ولی فک کنم اینطوری میگه:

عملیات در فضای جستجو به بررسی تعداد نتایج احتمالی و داده های در دسترس می پردازد. برای مثال، یک دکتر ممکن هست صدها مشکل احتمالی که در یک شخص ممکن هست رخ دهد را بداند. ابلهانه خواهد بود که دکتر بدون کسب داده های ابتدایی از بیمار، سعی در اثبات یکی از این[مشکل]ها کند. در این موارد شما forward-chaining را به کار می گیرید.
اگر برای مثال، مشکل(مسئله) تان اثبات یا رد گلو درد بود، شما تنها دو هدف خواهید داشت(اثبات یا رد) اما برای اثبات یا رد نیاز فراهم کردن قابل توجهی داده خواهید داشت. شما در این حالت از تکنیک backward-chaining استفاده می کند.

مثل اینکه گوگل کنی زنجیره سازی رو به عقب و رو به جلو به فارسی مطالب زیادی هست .

به طور خلاصه و غیر علمی تو اولی از مقدمه و داده میری جلو تا به هدف برسی.

تو دومی فرض میگیری که هدف درست هست یا نیست بعد از آخر برمیگردی میرسی به فرض.

ترجمه - MShariati - 31 فروردین ۱۳۹۵ ۰۹:۳۳ ب.ظ

(۳۱ فروردین ۱۳۹۵ ۰۲:۴۰ ق.ظ)irpersian20 نوشته شده توسط:  کلش خلاصه میشه تو این.
سلام.
به نظرم کلاً میخواد بگه که انتخاب روش زنجیره‌سازی به میزان داده‌ها و نتایج بستگی داره.
اگه پای نتایج زیادی در میان باشه، سعی می‌کنیم از داده به نتیجه برسیم تا سریعتر به نتیجه برسیم.
اگه پای داده‌های زیادی در میان باشه، سعی می‌کنیم از نتیجه‌ی دلخواه به داده برسیم تا فقط داده‌های لازم رو بررسی کرده باشیم.

ترجمه - irpersian20 - 06 اردیبهشت ۱۳۹۵ ۱۱:۵۳ ق.ظ

با درئد
دوستان من دارم فازی میخونم بعد کلمه fuzziness یعنی چی؟
Minimization of fuzzines
چه اصطلاحی اشاره داره؟

RE: ترجمه - hosein_zt - 06 اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۲:۱۷ ب.ظ

(۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۱۱:۵۳ ق.ظ)irpersian20 نوشته شده توسط:  با درئد
دوستان من دارم فازی میخونم بعد کلمه fuzziness یعنی چی؟
Minimization of fuzzines
چه اصطلاحی اشاره داره؟

سلام
یکی از معانی کلمه fuzzy ، مشخص و واضح نبودن ( not clear ) می باشد. مثال:
Without my glasses everything looks fuzzy.
fuzziness رو هم میشه در اینجا به معنی ابهام یا ابهامات در نظر گرفت و خود متن رو میشه به " کمینه سازی ابهامات" یا " به حداقل رساندن ابهامات" ترجمه کرد.

RE: ترجمه - irpersian20 - 05 خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۴۱ ق.ظ

با درود وقت بخیر
دوستان شرمنده متن طولانی میزارم
اما واقعا نمیفهمم چی میگه
یک سری تعارف و کلمات هست اولین بار میبینم..خیلی هم بد فهم هست Huh

[تصویر:  404946_my0n_ebham.png]


[تصویر:  404946_5vh7_ebhams.png]

ترجمه - irpersian20 - 05 خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۳۷ ب.ظ

دوستان این سه کلمه چه معنی میسده؟
prior
likelihood
posterior


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


RE: ترجمه - Behnam‌ - ۰۵ خرداد ۱۳۹۵ ۰۳:۱۰ ب.ظ

(۰۵ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۳۷ ب.ظ)irpersian20 نوشته شده توسط:  دوستان این سه کلمه چه معنی میسده؟
prior
likelihood
posterior


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

پیشین
درست‌نمایی
پسین

در احتمالات شرطی به کار برده میشه. "احتمال پیشین" احتمالی هست که بدون در نظر گرفتن مشاهدات جدید محاسبه می‌شود. برای مثال، احتمال اینکه در پرتاب دو تاس، حاصل جمع اعداد کمتر از ۱۰ باشد احتمال پیشین هست.
likelihood = درست‌نمایی = احتمال

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

احتمال پسین، احتمالی هست که مشاهده‌ی جدید رو در محاسبه‌ِ احتمال در نظر گرفتید. برای مثال اگر در پرتاب دو تاس، بدونیم که یکی از تاس‌ها عددش ۵ هست، احتمال اینکه حاصل از ۱۰ کمتر باشه، از مقدار [tex]\frac{30}{36}[/tex] به [tex]\frac{4}{6}[/tex] تقلیل پیدا میکنه.

Bayes theorem مبحث آسونی هست، به جای این مثال گمراه کننده که ضمیمه کردید میتونید کتاب‌های فارسی و حتی کنکوری! مثل پارسه رو نگاه بندازید.