تالار گفتمان مانشت
روزنوشت های محمد تنهایی - نسخه‌ی قابل چاپ

صفحه‌ها: ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴
روزنوشت های محمد تنهایی - javadjj - 31 شهریور ۱۳۸۹ ۱۲:۱۵ ق.ظ

اقای تنهایی درود بر شما و خسته نباشید و تبریک!

روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 31 شهریور ۱۳۸۹ ۰۱:۰۳ ق.ظ

ممنونم از همه دوستان عزیز و پر نشاط مانشتی.

ان شا الله موفقیت های روز افزون شما و خانواده مانشت رو روز به روز شاهد باشیم.

روزنوشت های محمد تنهایی - karostami - 31 شهریور ۱۳۸۹ ۰۱:۴۵ ق.ظ

من هم تبریک می گم دکتر! امیدوارم در بقیه مراحل زندگی هم موفق و پیروز باشید.

روزنوشت های محمد تنهایی - banou - 31 شهریور ۱۳۸۹ ۰۹:۲۸ ق.ظ

تبریک و آفرین به آقای دکتر ایندفعه نه بخاطر دفاعیه‌، که به خاطر همسرشون.دست مریزاد به همسر آقای دکتر.با نظر سارا خانم هم ۱۰۰% موافقم.(الان قضیه فیمنیستی میشهBig Grin)

RE: روزنوشت های محمد تنهایی - tahereh - 31 شهریور ۱۳۸۹ ۱۱:۱۲ ق.ظ

آقای تنهایی بسیار عالی،بسیار احسنت،بسیار بسیار خوب.
امیدوارم همیشه و در تمام مراحل زندگی تون موفق باشید.
در پناه حق.

آخرین روز تابستان ۸۹ - admin - 31 شهریور ۱۳۸۹ ۱۰:۳۱ ب.ظ

یه روز کاملاً بی خود! امروز رو دقیقاً می شه به این نام اسم گذاری کرد. از فرط خستگی های دیروز دانشگاه نرفتم!‌، پروژه دکتر میریان رو کاملاً پیچوندم، پروژه دانشگاه علوم پزشکی رو هم که خیلی وقتهاست پیچوندم. تنها کاری که کردم این بود که چند تا هاست رو ببینم و در آخر هم به هیچ نتیجه ای نرسم. توی تصمیم گیری در زمینه هاست مانشت موندم. نمی دونم تا سال دیگه آیا ترافیک سایت حفظ می شه یا کمتر و بیشتر می شه. این ماه ترافیک سایت به کمتر از ۱۰۰ هزار جهانی رسیده و سایت alexa داره ما رو به رسمیت می شناسه Smile

تو فکر فرو رفتم که هزینه های سایت رو چه طور تامین کنم. پرداخت پول از طرف کاربران کار پسندیده ای نیست و من مخالف اون هستم. این کار ممکنه که برخی شبهات پیش بیاره. پس این راه حل رو کنار می گذاریم. یه راه حل دیگه استفاده از اسپانسرهای خارج از سایت است. در این صورت مجبور می شیم که تبلیغات تامین کننده‌ها رو توی سایت قرار بدیم که آزار دهنده خواهد بود. راه حل دیگه گرفتن تبلیغات به صورت مستقیم از جاهای ذی نفع هست که با توجه به رتبه سایت و ترافیک اون فعلاً برد خاصی نداره. کلاً من میانه خوبی با تبلیغات چیزهایی که بهشون اعتقادی ندارم، ندارم. توی مدت محدودی که تبلیغات یکی از موسسات تازه تاسیس رو هم گذاشتم کلی معذب بودم.

خدا رو شکر انجمن راه افتاده و دوستان فعال شدن. اگه می بینید که من کمتر به موضوعات پاسخ می دم به این دلیله که دوستان بهتری که تجربه تازه تری دارند توی سایت هستند و کمک می کنند. خدا خیرشون بده. من الان توی فکر هستم که بخش های مغفول سایت رو فعال کنم. به نظرم درس به تنهایی آدم رو خسته می کنه. دادن مقاله و استرسهای زمان اعلام نتایج، خاطرات دانشجویی و این قبیل مسائل می تونن روحیه یه آدم کنکوری رو تقویت کنند. همه تلاش من اینه که بتونم جو دانشگاه های بزرگ و برتر ایران رو با دوستانی که بی بهره بودن از اونها تقسیم کنم. من موفقیت در کنکور رو تا حد ۶۰ به درصد خوندن می دونم و بقیش رو مسائل روحی و روانی و محیطی می دونم.

من هیچ وقت نمی تونستم تصور کنم ۸۰۰ نفر دوست داشته باشم! واقعاً عالیه و بهش افتخار می کنم. یاد خاطره ای افتادم، نمی دونم قبلاً تعریف کردم یا نه، رفته بودم یکی از کنفرانس های کامپیوتر و دوست خاصی رو جز بچه های شریفی نمی دیدم. خودم رو به برخی از دوستان سایر دانشگاه‌ها معرفی کردم و بعدش کاملاً متعجب شدم!! همه اون جمع دوستای مجازی من بودن، صمیمی مثل دوستای بچگیSmile

RE: آخرین روز تابستان ۸۹ - SarahArshad - 01 مهر ۱۳۸۹ ۱۲:۵۰ ق.ظ

(۳۱ شهریور ۱۳۸۹ ۱۰:۳۱ ب.ظ)admin نوشته شده توسط:  یه روز کاملاً بی خود! امروز رو دقیقاً می شه به این نام اسم گذاری کرد. از فرط خستگی های دیروز دانشگاه نرفتم!‌، پروژه دکتر میریان رو کاملاً پیچوندم، پروژه دانشگاه علوم پزشکی رو هم که خیلی وقتهاست پیچوندم. تنها کاری که کردم این بود که چند تا هاست رو ببینم و در آخر هم به هیچ نتیجه ای نرسم. توی تصمیم گیری در زمینه هاست مانشت موندم. نمی دونم تا سال دیگه آیا ترافیک سایت حفظ می شه یا کمتر و بیشتر می شه. این ماه ترافیک سایت به کمتر از ۱۰۰ هزار جهانی رسیده و سایت alexa داره ما رو به رسمیت می شناسه Smile

تو فکر فرو رفتم که هزینه های سایت رو چه طور تامین کنم. پرداخت پول از طرف کاربران کار پسندیده ای نیست و من مخالف اون هستم. این کار ممکنه که برخی شبهات پیش بیاره. پس این راه حل رو کنار می گذاریم. یه راه حل دیگه استفاده از اسپانسرهای خارج از سایت است. در این صورت مجبور می شیم که تبلیغات تامین کننده‌ها رو توی سایت قرار بدیم که آزار دهنده خواهد بود. راه حل دیگه گرفتن تبلیغات به صورت مستقیم از جاهای ذی نفع هست که با توجه به رتبه سایت و ترافیک اون فعلاً برد خاصی نداره. کلاً من میانه خوبی با تبلیغات چیزهایی که بهشون اعتقادی ندارم، ندارم. توی مدت محدودی که تبلیغات یکی از موسسات تازه تاسیس رو هم گذاشتم کلی معذب بودم.

خدا رو شکر انجمن راه افتاده و دوستان فعال شدن. اگه می بینید که من کمتر به موضوعات پاسخ می دم به این دلیله که دوستان بهتری که تجربه تازه تری دارند توی سایت هستند و کمک می کنند. خدا خیرشون بده. من الان توی فکر هستم که بخش های مغفول سایت رو فعال کنم. به نظرم درس به تنهایی آدم رو خسته می کنه. دادن مقاله و استرسهای زمان اعلام نتایج، خاطرات دانشجویی و این قبیل مسائل می تونن روحیه یه آدم کنکوری رو تقویت کنند. همه تلاش من اینه که بتونم جو دانشگاه های بزرگ و برتر ایران رو با دوستانی که بی بهره بودن از اونها تقسیم کنم. من موفقیت در کنکور رو تا حد ۶۰ به درصد خوندن می دونم و بقیش رو مسائل روحی و روانی و محیطی می دونم.

من هیچ وقت نمی تونستم تصور کنم ۸۰۰ نفر دوست داشته باشم! واقعاً عالیه و بهش افتخار می کنم. یاد خاطره ای افتادم، نمی دونم قبلاً تعریف کردم یا نه، رفته بودم یکی از کنفرانس های کامپیوتر و دوست خاصی رو جز بچه های شریفی نمی دیدم. خودم رو به برخی از دوستان سایر دانشگاه‌ها معرفی کردم و بعدش کاملاً متعجب شدم!! همه اون جمع دوستای مجازی من بودن، صمیمی مثل دوستای بچگیSmile


شاید بشه یه طرحی گذاشت برای کسب درآمد در سایت مثلا در سایت کلاس مجازی برگزار بشه
یه سری جزوات و یا سی دی آموزشی و....
ببینید آقای تنهایی خوشبختانه مشکل شما جوری هستش که من فکر میکنم چون اکثر بچه‌ها کارشون در همین زمینه باشه میدونن و درک می کنن شما می تونید برای نگه داری‌اید سایت یه
ورودی خیلی جزیی با توجه به تعداد قرار بدین در حد مثلا چند هزار تومن من فکر نمی کنم مبلغ زیادی
باشه و البته از دوستانی که استفاده کننده هستن و همچنین در مورد کلاسهای مجازی میشه از
دوستانی که نتیجه گرفتن استفاده کردش یه مبلغی باشه که همه بچه‌ها بتونن استفاده کنن
و همچنین باید یه مبلغی برای دوستان مدرس باشه و مبلغی برای نگه داری سایت اگه تعداد بچه‌ها ی
شرکت کننده زیاد باشه میشه هم به همه این اهداف رسید باز هم تصمیم گیری با خودتون هست
میشه کمک کردن رو گذاشت برای دوستانی که خودشون میتونن اما اگه تعداد زیاد باشه شاید
یه کاریش بشه کرد اما نظریه برگزاری کلاس مجازی شاید بهترین باشه خحالا شاید مشکلاتی هم داشته باشه مث اینکه بچه‌ها به اینترنت پرسرعت دسترسی ندارن وغیره اینا دیگه شرایط بچه هاست
شما میتونین تصمیم بگیرین ولی به نظر من شاید انجمن هایی مث برنامه نویس الگوی خوبی باشن چ
اگه قرار باشه اینجا اونقدر بزرگ بشه شاید واقعا نیاز به مدیرانی داشته باشه که در تماس با عم وهماهنگ با هم باشن شما میتو نید از این نیروی عظیم گروههای برنامه نویسی و...
هم ایجاد کنید که شاید به پروژه هایی رو برداشت وخیلی کارای دیگه اما همه اینا نیرو می خاد و شاید به قول شما پول اما خیلی کارا میشه کرد چون این ۸۰۰ نفری که شما می بینید شاید حیلی‌ها
نیروهای متخصص این رشته هستن که میشه از نیرو وتخصص اونا استفاده کرد اما این نیرو مدیریت میخاد میتونید کلاسهایی که ذکر کردم رو در زمینه های مختلف باشه برنامه نویسی -شبکه یا کلاس آمادگی برای ارشد وبردش توی همین مجازی بودنش هست یه کارنویی هست و من تا حالا در حداقل زمینه هایی که گفتم خودم ندیدم البته سایت برنامه نویس در دست اجرا داشته اما تا حالا کاری نکرده
اگه شما بتونید اولین مکان باشید مطمئنن بسیار طرفدار خواهد داشت شاید یه بستر خوب باشه برای ایجاد کار برای خیلی‌ها و یاد گرفتن یه تکنولوژی یا استفاده از یه کلاس آنلاین برای ارشد در هر صورت اینا همش پیشنهاده راستش وقتی دیدم که شما بخشی ازمشکلاتتون رو اینجا نوشتید بر خودم واجب دونستم در حد خودم اگه چیزی به ذهنم میرسه بگم چون شما خیلی جاها به همه ما کمک کردین
در هر صورت ببخشید شاید زیاده روی کردم موفق باشید برادر .

روزنوشت های محمد تنهایی - Soheil - 01 مهر ۱۳۸۹ ۰۳:۵۶ ب.ظ

دکتر خب مگه چی میشه یه بخش Donate تو سایت بذارید یا اگه امکانش نیست یه شماره حساب اعلام کنید، که بصورت اختیاری هر کی خواست کمک کنه
چرا این رو هم مثه بقیه تصمیمات تو نظر سنجی نمیذارید؟

روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 02 مهر ۱۳۸۹ ۱۲:۰۹ ق.ظ

مرسی دوستان، فعلاً برنامه ای واسه این کار نداریم.

اما از روز نوشت های امروز من: امروز روز خرید اول مهر بود (البته برای عیال محترم) و ما هم با دهانی باز نگاه می کردیم. دیگه نای راه رفتن رو نداشتم و هر جور بود، سینه خیز و ... خودم رو رسوندم خونه.

امروز در لابه لای خریدهای خانم، چند تا آلبوم موسیقی خریدم، آلبوم سپیده(استاد شجریان) آلبوم سِفر عُسرت(ناظری) و آلبوم یه خاطره از فردا(خواجه امیری). در مجموع آلبوم های خیلی قشنگی هستند. حال و هوایی دارند واسه خودشون.
چند تا مطلب مهم در مورد کپی رایت و غیره نوشته بودم که کامپیوترم یه هوو قاط زد و پرید و با این خستگی دیگه نای مجدد نوشتنشون ندارم. لپ مطلبش این بود که دانلود نکنیم! پول بدیم و بخریم. به خدا این کارا دزدیه!Smile

راستی امروز روز تولد شجریان هم بود

روزنوشت های محمد تنهایی - hanif - 04 مهر ۱۳۸۹ ۰۱:۴۶ ب.ظ

دکتر من بار قبل هم گفتم دادن شماره حساب و پرداخت داوطلبانه کار بدی نیست. البته رییس شمایید
ولی به نظر من می تونیم یه شماره حساب واسه سایت باز کنیم و هرکی خواست واسه سایت پول بده.
اصلا می تونیم یه نظر سنجی بذاریم و دوستان نظر بدن.

RE: روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 04 مهر ۱۳۸۹ ۰۸:۴۷ ب.ظ

چند روز خیلی سنگین رو داشتم. دیروز کلاس دکتر میریان رو پیچوندم و حسابی درگیر کارهایی بودم که هیچ ربطی به من نداشت، در واقع کارهای دوستان و آشنایان بود که من انجام می دادم. شدیداً هم شکنجه روحی بودن! نزدیک ۹ ساعت سر پا و در حال دو!! به هر حال‌، بعد از بازگشت یه حس قشنگ بهم می گفت که که ایزد در بیابانت دهت باز. اینقدر خسته بودم که روز نوشته‌ام رو هم قضا کردم.

امروز اما روز بسیار خوبی بود. همه چیز خوب و عالی بود. کلاس دکتر صفری رو شرکت کردم. اما باز دغدغه هایی وجود داره. من و دکتر میریان باید یه پروپزال واسه یه طرح نظارتی سازمان مالیات تهیه کنیم و هنوز موندیم که چیا توش باشه و چیا نباشه و چه طوری بنویسیم. خلاصه تنها کاری که بلدیم اینه که بهم نگاه کنیم و منتظر فرجی باشیم!! من که تا به حال در این وسعت پروپزال پروژه ننوشتم و ایشون هم راهنمایی خاصی نمی کنن!

امروز سیستم هدیه سایت هم راه افتاد و دوستان هم هیچ استقبالی نکردند! خودم هم بدم اومد از این حرکت و حس بدی بهم دست داد. حس کردم که دارم گدایی می کنم. خیلی خورد توی ذوقم. کلاً ما ایرانیها همیشه دنبال چیز مفتی هستیمBig Grin و این حق مسلم ماست. یه سر به شبهه صندوق پستی‌ام انداختم هیچ خبری از بسته پستی و غیره نبود. این پروپزال و وقت محدودش هم خیلی وقت من رو مشغول کرده. دارم فکر می کنم که مانشت رو بذارم هر طور دوست داشت رشد کنه و استراتژی خاصی توش نزنم.

مانشت رو که توی گوگل جستجو می کنم به این مطلب می رسم:
"هر سال نزدیکهای ارشد مانشت پر رفت و آمد می شه‌، تب کنکور که خوابید دوباره عادی می شه. واقعاً چند نفر از این سایت استفاده کردن؟ تونسته به چند نفر کمک کنه؟"

مثلاً زدم مطلب بسیار مهم!! و چند تا از این علامت‌ها هم عقب و جلوش زدم و دو روز بعد نگاه می کنم می بینم هیچکی نخونده اون رو! شاید توقع من زیاده! ولی خوب اگه همین فردا مانشت خوابید به دل نگیرید!( چون داریم سرور عوض می کنیم!!Smile )

خوب اینجا روز نوشته های منه و دلیلی نداره که سیاست مانشت بر اساس اون باشه و دوستان به دل نگیرند. این بخش کاملاً مجزا از حرف های من در سایر بخش های سایت هست.

روزنوشت های محمد تنهایی - ROZA - 05 مهر ۱۳۸۹ ۱۱:۲۶ ق.ظ

سلام
ببخشید آقای تنهایی که این مطلب رو اینجا می زنم .
پس همه اون بچه هایی که اعلام کرده بودن بسته هایی که دارن رو میفرستن کجا رفتن؟چرا همتون جا زدید؟مگه ارسال پستی چند تا دی وی دی چقدر هزینه برمی داره؟
اما چرا حس میکنید دارید گدایی می کنید ؟خیلی از سایتها هستن که اشتراک اونها مثل اشتراک مجله‌ها آبونمانیه .خب مانشت هم یکی از اونها .تازه می شه برای کسانیکه کمک کردن انجمن های ویژه درست بشه .
هیچ چیز تو این مملکت مفتی بدست نمیاد .همینکه تا الان جور مانشت رو خودتون به تنهایی کشیدید کافیه.
من خودم به دلایلی هنوز موفق به شرکت نشدم. حد اقل بذارید ۱هفته ادامه پیدا کنه.بعد نتیجه گیری کنید.

بچه‌ها اگه یه نگاهی به هزینه هایی که در طی روز می کنید‌، بندازید می بینید که خیلیاش‌ی مورد بوده پس چرا حد اقل یه جهت بهشون ندیم؟
منتظر نظراتتون هستم.

روزنوشت های محمد تنهایی - hanif - 05 مهر ۱۳۸۹ ۰۲:۱۷ ب.ظ

من هم صد درصد موافقم دکتر شما بنیانگذار سایت هستید و مالک حقیقی ولی ما خودمون رو مالک مجازی می دونیم. دکتر یادتونه تو یه جایی گفتید بچه هایی که ۴۰۰ هزار تومن خرج ازمون های ازمایشی می کنن چند هزار تومن هم کمک کنن مشکلی پیش نمیاد. الان هه به نظر من این انجمن از اون ازمون های ازمایشی بیشتر برای من مفیده زیرا این حس انگیزشیی که این سایت برای من میده ازمون های ازمایشی نمی ده در هر حال من شدید از هر کار شما حمایت می کنم انشا الله که قبول بشم و بتونم بیشتر از این وقتم رو در این سایت صرف کنم زیرا من اعتقاد دارم هدف این سایت گسترش عدالت اموزشی و من هم به این امر اعتقاد دارم به هر حال دکتر هر کاری از دست من که ساکن استان اذربایجان غربی هستم در حیطه‌ی استانی و فرا استانی بر میاد خیلی خوشحال میشم به خاطر گسترش عدالت و در ازای محبت های شما انجام بدم ایمیل من در خدمت شماست و من حاضرم.

روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 05 مهر ۱۳۸۹ ۰۲:۱۷ ب.ظ

زمانی می شه آبونمان گرفت که کار بصورت کاملاً حرفه ای انجام بشه. اینجا یه مکان دانشجویی هست که خیلی هم حرفه ای نیست. در واقع کاربران احساس نیاز چندانی بهش نمی کنن. توی مواردی مثل اینجا که مباحث علمی و مقطعی هست نمی شه چنین کاری کرد و با این کار شاید خیلی‌ها دیگه رغبتی به ادامه کار با اون نداشته باشند. سیستم هدیه بد نیست، حداقل اجباری توی دادن و یا ندادن اون نیست.

در مورد بسته آموزشی واقعاً نیاز به کمک دارم، ببینید دوستان من تنها می تونم مدیریت کنم اون رو، فاصله من تا کنکور هم به قدری هست که چیزهایی که اون موقع داشتم خیلی کاربرد نداشته باشه. خیلی‌ها اعلام کردن که منابع رو ارسال می کنن و کمک می کنن اما نکردن. شاید به این دلیل که حس می کنن منابع اونها اگه در دست دیگران باشه ممکنه براشون بد بشه و افراد دیگه ازشون سبقت بگیرند. من این هفته به دلیل مشغله شدید کاری نمی تونم روی این بسته کار کنم. از دوستان عزیز می خوام که لینک های مفید حاوی منابع رو ارسال کنن. اگه به حد مطلوبی رسید و هزینه های مالیش رو تونستم تامین کنم این کار رو انجام می دم اما فعلاً هیچ حسابی روش نیست.

RE: روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 05 مهر ۱۳۸۹ ۰۴:۳۳ ب.ظ

(۰۵ مهر ۱۳۸۹ ۰۳:۱۲ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:  من کلا" از اول موافق کمک به این سایت بودم. چون انگیزه اون رو خیرخواهانه میدونم . از طرفی اگه مدیر محترم سایت بدشون نیاد فکر میکنم یه خورده این بحث کمک بد مطرح شد. میشه گفت باید جنبه مشارکتی سایت کمی بیشتر میشد و همینطور مبلغی پایه مثلا" اینکه هر بار کمک مثلا" ۲۰۰۰ تومان هست. از طرفی برای خیلیها وقتی بحث پول میشه خب طرف دیگرش هم مطرح میشه. منظورم اینه که شاید بهتر بود گفته میشد برنامه توسعه سایت چیه و چه امکاناتی در اختیار بچه‌ها میگذاره.اینطوری مشارکت بیشتری جذب میشد. مثلا" امکانات کنکوری یا مشاوره ای و غیره. بهر حال حرفها و پیشنهادات شاید زیاده و بعضیهاش رو دو ستان گفته اند.


با حرفهاتون موافقم. این بحث خیلی بد و در شرایط بدتری مطرح شد. ان شا الله یه خورده جو آروم می شه و مشکلات حل می شه. مبلغ پایه هم واسه این نگذاشتیم که فشار به کسی نیاد( اگه دوستان هم اصرار داشته باشند می شه یه مبلغ رو تعیین کرد، مشکل خاصی از لحاظ تکنیکی نداره این کار)