تالار گفتمان مانشت
از دنیا عقب افتادم - نسخه‌ی قابل چاپ

صفحه‌ها: ۱ ۲
از دنیا عقب افتادم - neilabak - 03 شهریور ۱۳۸۹ ۰۵:۳۴ ب.ظ

خیلی خستم
خیلی گرفتم
خیلی حالم خرابه
دیگه چی بگم ؟
معلوم نیست چمه؟ بعد از چهار سال درس خوندن دارم وقتی رفتم توی بازار کار میبینم هیچی بارم نیست.منی که توی دانشگاه فکسنیمون وقتی پروژه تحویل میدادم استادای خنگمون بهترین نمره هارو بهم میدان (نه به این خاطر که من خیلی سطح بالا مینوشتم به این خاطر که بچه های دیگه برنامه هاشون یا خروجی نمیداد یا خیلی دست و پا شکسته بود و استادامونم همه ازین تازه فارغ التحصیلای بیکار بودن که از بیکاری اومده بودن استاد دانشگاه شده بودند.).
اون موقع‌ها دلم خوش بود که از دانشگاه که فارغ التحصیل شدم خیلی جاها میتونم کار کنم.توهم داشتم که عمرا بیکار بمونم.همیشه کسایی رو که بعد از ۴ سال تازه میرفتن سراغ کلاسای آموزشی رو به مضحکه میگرفتم و میگفتم پس اینا تو دانشگاه چه غلطی میکردن؟
اولش که وضعیت کارو دیدم پیش خودم گفتم برای ارشد میخونم.ولی یه کم که فکر کردم دیدم دارم فرار میکنم.دارم از زندگیم فرار میکنم ،فرضا ۲ سالم ارشد خوندم بعدش که چی؟ دیدم هیچ انگیزه ای به غیر از فرار، واسه ارشد ندارم .
دیدم تمام زندگیم عادت کردم که متوسط باشم.همین که استادا ۲۰ رو رد میکردن دلم خوش میشد که حله دیگه!من دیگه آخرشم!چه خیال خامی.این روزا کارم شده غصه خوردن !قیافم شده عین مرده‌ها .بچه‌ها میگن بریم کلاسای آموزشی بعدش بریم سراغ کار .ولی دلم به کلاس دوباره رفتن نمیره .انگار یه جورایی عارم میشه.برم بگم "من فارغ التحصیل رشته کامپیوتر، آماده به خوندن دوباره مزخرفات،مزخرفاتی که نمیدونم چقدر به کارم میاد هستم.تو این ۴ سال به خواب ناز رفته بودم".حس میکنم کلاس رفتم یه جور عقب انداختن حقیقتیه که بالاخره باید باهاش رو برو بشم.
این روزا بدجوری حالم گرفته.بدجوری کم آوردم.
هیچ جوری حالم سر جاش نمیاد .انگار دوباره برگشتم به ۴ سال پیش،ترم اول ..،موقعی که به خاطر یه سری مسائل با این که رتبم خوب شده بود،نتونستم دانشگاهی که حقمه برم و اومدم جایی که استاداش سطح علمی پایینی داشتن و جو دانشگاهش هر چیزی بود الا یه جو علمی. اون موقع ناامیدی اومد سراغم و بعدش انگار دیگه نفهمیدم چی شد.به جو متوسط دانشگاه عادت کردم.به نمره راضی شدن و به به و چه چه شنیدن عادت کردم...و حالا انگار از خواب بیدار شدم.
حس میکنم دیر شده واسه جبران ۴ سال عقب موندگی....
بدجوری دلم گرفته.
بدجوری
چه کار کنم؟
کسی میفهمه دردم چیه؟

از دنیا عقب افتادم - admin - 04 شهریور ۱۳۸۹ ۰۴:۴۷ ق.ظ

مشکل اینه که ما فکر می کنیم دانشگاه باید مهارتهای دنیای بیرون رو یادمون بده، در حالی که دنیای آکادمیک خیلی خیلی با دنیای واقعی کار متفاوته و اهدافش هم فرق می کنه. ضعفهای دانشگاه در زمینه کار در همه جا از طریق ارتباط با صنعت حل می شه. دانشگاه های دولتی معمولاً این ارتباط رو می تونن برقرار کنن اما بقیه توی این زمینه موفق نیستند.

شک نداشته باشید که سخت ترین کارهای بیرون رو می تونید در عرض ۶ ۷ ماه کاملاً مسلط بشید. اول هر کاری توی دنیای کامپیوتر سخته، و شیرینیش هم به اینه که هر نوع کاری تخصص خودش رو می خواد و مدام باید یاد بگیرید.

نترسید دوست عزیز، شما از لحاظ تئوری آماده‌اید و زودتر از دوستای دیگری که دانشگاه نیومدن یاد می گیرید. توکلی کنید به خدا

از دنیا عقب افتادم - pardis - 04 شهریور ۱۳۸۹ ۱۱:۲۸ ق.ظ

من هنوز دانشجو ام‌، اما از همین الان بابت همین قضیه،منظورم مهارت های خارج از حیطه درسی می ترسم. می خوام سعی کنم قبل از این که گرفتارش بشم، حلش کنم اما نمی دونم چطوری. آخه کامپیوتر خیلی گسترده است. این همه مهارت و تخصص داره همین هم همیشه مانعی بوده واسه من و باعث شده همیشه بلاتکلیف باشم. میشه به من بگید که باید چیکار کنم؟ از کجا شروع کنم؟ چی یاد بگیرم؟ مرسی

RE: از دنیا عقب افتادم - Soheil - 04 شهریور ۱۳۸۹ ۱۲:۰۷ ب.ظ

نقل قول: بچه‌ها میگن بریم کلاسای آموزشی بعدش بریم سراغ کار .ولی دلم به کلاس دوباره رفتن نمیره .انگار یه جورایی عارم میشه.برم بگم "من فارغ التحصیل رشته کامپیوتر، آماده به خوندن دوباره مزخرفات،مزخرفاتی که نمیدونم چقدر به کارم میاد هستم.تو این ۴ سال به خواب ناز رفته بودم".حس میکنم کلاس رفتم یه جور عقب انداختن حقیقتیه که بالاخره باید باهاش رو برو بشم.

واقعا که! Huhشما انتظار دارید از دانشگاه که درمیاید از همه جا و همه کس بی نیاز باشید؟ اونایی که در حال کار کردن در رشته کامپیوتر هستن اگه سراغ یادگیری تکنولوژی های جدید نرن فسیل میشن و روز به روز کاراییشون کم میشه چه برسه با ماها که اول راهیم!
این قسمت از نوشتتون منو یاد یه عکس معروف از دکتر حسابی انداخت، این عکس:
[تصویر:  2074_1_1379099281.jpg]
این کتاب خوندن مسلما به هیچ درد اون نمیخوره، مخصوصا لحظات آخر عمر‌، اون داره این کار رو بخاطر دلش انجام میده! ولی انگیزه من و شما برای یادگیری باید خیلی قوی‌تر از اون باشه، ما بخاطر کار و زندگی و آیندمون باید بریم سراغ یاد گرفتن و چیزهای جدید. به قول دکتر حسابی:
زندگی یعنی پژوهش و فهمیدن چیزی جدید


به نظرم، درسته نوشتتون پره از قید و صفات منفی هستش ولی وضعیتتون یه وضعیت معمولی و عادی در بین جوونا هستش فقط خیلی خیلی با دید منفی دارید تحلیلش می کنید.
توکل کنید به خدا همه چیز درست میشه!Smile

RE: از دنیا عقب افتادم - sama2010 - 15 آبان ۱۳۸۹ ۰۳:۱۷ ب.ظ

(۰۳ شهریور ۱۳۸۹ ۰۵:۳۴ ب.ظ)neilabak نوشته شده توسط:  خیلی خستم
خیلی گرفتم
خیلی حالم خرابه
دیگه چی بگم ؟
معلوم نیست چمه؟ بعد از چهار سال درس خوندن دارم وقتی رفتم توی بازار کار میبینم هیچی بارم نیست.منی که توی دانشگاه فکسنیمون وقتی پروژه تحویل میدادم استادای خنگمون بهترین نمره هارو بهم میدان (نه به این خاطر که من خیلی سطح بالا مینوشتم به این خاطر که بچه های دیگه برنامه هاشون یا خروجی نمیداد یا خیلی دست و پا شکسته بود و استادامونم همه ازین تازه فارغ التحصیلای بیکار بودن که از بیکاری اومده بودن استاد دانشگاه شده بودند.).
اون موقع‌ها دلم خوش بود که از دانشگاه که فارغ التحصیل شدم خیلی جاها میتونم کار کنم.توهم داشتم که عمرا بیکار بمونم.همیشه کسایی رو که بعد از ۴ سال تازه میرفتن سراغ کلاسای آموزشی رو به مضحکه میگرفتم و میگفتم پس اینا تو دانشگاه چه غلطی میکردن؟
اولش که وضعیت کارو دیدم پیش خودم گفتم برای ارشد میخونم.ولی یه کم که فکر کردم دیدم دارم فرار میکنم.دارم از زندگیم فرار میکنم ،فرضا ۲ سالم ارشد خوندم بعدش که چی؟ دیدم هیچ انگیزه ای به غیر از فرار، واسه ارشد ندارم .
دیدم تمام زندگیم عادت کردم که متوسط باشم.همین که استادا ۲۰ رو رد میکردن دلم خوش میشد که حله دیگه!من دیگه آخرشم!چه خیال خامی.این روزا کارم شده غصه خوردن !قیافم شده عین مرده‌ها .بچه‌ها میگن بریم کلاسای آموزشی بعدش بریم سراغ کار .ولی دلم به کلاس دوباره رفتن نمیره .انگار یه جورایی عارم میشه.برم بگم "من فارغ التحصیل رشته کامپیوتر، آماده به خوندن دوباره مزخرفات،مزخرفاتی که نمیدونم چقدر به کارم میاد هستم.تو این ۴ سال به خواب ناز رفته بودم".حس میکنم کلاس رفتم یه جور عقب انداختن حقیقتیه که بالاخره باید باهاش رو برو بشم.
این روزا بدجوری حالم گرفته.بدجوری کم آوردم.
هیچ جوری حالم سر جاش نمیاد .انگار دوباره برگشتم به ۴ سال پیش،ترم اول ..،موقعی که به خاطر یه سری مسائل با این که رتبم خوب شده بود،نتونستم دانشگاهی که حقمه برم و اومدم جایی که استاداش سطح علمی پایینی داشتن و جو دانشگاهش هر چیزی بود الا یه جو علمی. اون موقع ناامیدی اومد سراغم و بعدش انگار دیگه نفهمیدم چی شد.به جو متوسط دانشگاه عادت کردم.به نمره راضی شدن و به به و چه چه شنیدن عادت کردم...و حالا انگار از خواب بیدار شدم.
حس میکنم دیر شده واسه جبران ۴ سال عقب موندگی....
بدجوری دلم گرفته.
بدجوری
چه کار کنم؟
کسی میفهمه دردم چیه؟
دوست عزیز اهداف سخت فقط با تلاش سخت بدست میان‌، گذشته‌ها گذشته و کاریش هم نمی شه کرد فقط میشه از تجربیاتش استفاده کرد ،سعی کن آینده ات خراب نشه . می تونی با تلاش بیشتر عقب موندگیهاتو جبران کنی .همیشه راهی هست و مهم پیدا کردن اون راهه. هیچ وقت خودتو با دیگری مقایسه نکن چون شرایط هرکسی با دیگری فرق می کنه‌، خودتو با خودت و تواناییات و شرایطی که توش بودی و هستی مقایسه کن و در عین حال دست از تلاش برای پیشرفت کردن برندار اینو بدون پیروزی برای کساییه که تا آخرین لحظه مبارزه می کنن.

RE: از دنیا عقب افتادم - rezvan_m - 16 آبان ۱۳۸۹ ۰۱:۳۷ ق.ظ

اکثر ما‌ها وقتی فارغ التحصیل می شیم همین شرایط رو داریم‌، چاره ای نیست‌، باید از اول یاد بگیریم.

از دنیا عقب افتادم - r_azad - 16 آبان ۱۳۸۹ ۰۵:۴۰ ب.ظ

neilabak عزیز، من استادی داشتم که تعریف می کرد مشکل الان شما رو داشته. اتفاقا برای فرار از مشکلش بعد از کارشناسی‌، ارشد شرکت کرده بوده. بعد از اتمام ارشدش دوباره دیده رسیده سر جای اول. به خاطر همین تصمیم می گیره ۱یه مدت بشینه تو خونه و برنامه نویسی یاد بگیره. بعد هم یه شرکت الکی پیدا می کنه تا انجا تجربه کسب کنه. بعد از ۱ سال هم تو یه شرکت خوب کار پیدا می کنه.
(البته در نهایت به خاطرعلاقه به تدریس باز هم ادامه تحصیل داده )
شما هم مطمئن باشید با یه کم پشت کار می تونید حتما موفق بشید.فقط باید ترس و نگرانی رو از خودتون دور کنید

از دنیا عقب افتادم - arshad91 - 18 آبان ۱۳۸۹ ۱۲:۲۶ ق.ظ

میشه دکتر توضیح بدهید چظور میشه ۶ ماه و به تنهایی مهارت یاد گرفت؟

RE: از دنیا عقب افتادم - sama2010 - 18 آبان ۱۳۸۹ ۱۰:۴۲ ق.ظ

با اراده کردن

RE: از دنیا عقب افتادم - arshad91 - 18 آبان ۱۳۸۹ ۰۹:۴۰ ب.ظ

اینکه زیادی شعاری بود البته حرفتون درست منظور من جزیئات بود..به طور مثال شبکه وقتی باید با تجهیزاتش اشنا بشی ولی توان کلاس رفتن نداری ..چطوری میتونی یاد بگیری برامیشهی من سواله..نمی گم نمیشه اما نمیدونم چطور

از دنیا عقب افتادم - Maryam-X - 24 خرداد ۱۳۹۰ ۱۲:۵۰ ق.ظ

توان کلاس هم داشته باشی باز هم تو تجربه کردن باید یاد گرفت.اینکه یه معلم از دور یه چیزی نشون بده بگه بچه‌ها به این سخت افزار میگن .... که یاد گیری نمیشه

از دنیا عقب افتادم - fatima1537 - 24 خرداد ۱۳۹۰ ۰۳:۴۳ ب.ظ

اینهایی که گفتید که شیرینی علم کامپیوترهTongue،این که هرچی بخونی انگار اطلاعات کم داری و باید دنبال چیزهای تازه باشی

کلا وضعیت شما وضع همه ما بوده.این طبیعیه سراغ کاری اگر برید اطلاعی در مورد اون نداشته باشید.اصلا اینطوریه که از کسی که میره یه جایی استخدام میشه انتظار چندانی ندارند و بعد از استخدام کار رو بهش یاد میدن . فقط باید از لحاظ علمی خودتون رو آماده کنید تا در آزمونها موفق بشید و این که چند تا پروژه دانشجویی خوب داشته باشید که به عنوان نمونه کارتون نشون بدید

دانشگاه شریف هم دانشجوهاش رو اینجور بار نمیاره بلکه این دانشجوها هستن که دائما به دنبال کشف و یادگیری و نوآوری و خلاقیت هستند
البته جو اونجاهم به اونها کمک میکنه

از دنیا عقب افتادم - Msccom - 24 خرداد ۱۳۹۰ ۰۹:۳۲ ب.ظ

الهی من قربون این دکتر حسابی گل برم که هر وقت از زندگی کم میارم یاد این استاد بزرگ بهم انرژی میده.واقعا درسته که میگن آدمای بزرگ حتی بعد از مرگشون هم واسه دیگران فایده دارن.(خدا رحمتشون کنه)واسه همینه منم دنبال این هستم که شخصیتی مثل این استاد بزرگ داشته باشم.البته اگه لیاقت داشته باشم.
در جواب این دوستمون هم که از بی سوادی می ناله بگم که مثل شما زیاد هست.سکوت کن و فقط به جبران عقب افتادگی هات برس.تلاش تلاش تلاش.
کاری که من دارم میکنم...
به ارشد۹۱:
میتونی بری جایی کارآموزی .هم کار یاد بگیری هم پول نمیدی.

RE: از دنیا عقب افتادم - lucifer - 24 خرداد ۱۳۹۰ ۱۰:۱۶ ب.ظ

(۲۴ خرداد ۱۳۹۰ ۰۳:۴۳ ب.ظ)fatima1537 نوشته شده توسط:  این طبیعیه سراغ کاری اگر برید اطلاعی در مورد اون نداشته باشید.اصلا اینطوریه که از کسی که میره یه جایی استخدام میشه انتظار چندانی ندارند و بعد از استخدام کار رو بهش یاد میدن . فقط باید از لحاظ علمی خودتون رو آماده کنید تا در آزمونها موفق بشید و این که چند تا پروژه دانشجویی خوب داشته باشید که به عنوان نمونه کارتون نشون بدید

البته این حرف شما صرفا در مورد ارگان های دولتی صدق می کنه وگرنه در بین شرکت های خصوصی اصلا اصلا از این خبر‌ها نیست. اونها رو رزومه کاری شما تمرکز می کنن و معمولا پروژه های دانشجویی( مگه این که واقعا چیز خاصی باشه )جایگاه چندانی در ارزیابی شما نداره. شرکت هایی هم که حاضر باشن کار آموز تربیت کنن تعدادشون زیاد نیست( بخصوص تو شهرستانها)

استخدام دولتی هم که بحثه جداییه. استخدام دولتی هم داره روز به روز کم و کمتر میشه .

بر خلاف صحبت های مطرح شذه در اینجا یادگیری مهارت های بازار کار( چه شبکه‌، چه برنامه نویسی )اصلا هم در عرض ۶ ماه و ۱ سال امکانپذیر نیست .( نه که نیست بستگی داره تعریفتون از مهارت چی باشه ).

اگه هنوز دانشجو هستید بهتره تا دیر نشده استارت برنید و سعی کنید که مهارت خودتون رو افزایش بدید

از دنیا عقب افتادم - Maryam-X - 24 خرداد ۱۳۹۰ ۱۰:۲۵ ب.ظ

دقیقا با صحبت های lucifer موافقم.
شرکت های خصوصی خیلی براشون تجربه مهمه.حتی اگر بگی مدرک فلان چیز را هم دارم کافی نیست.تو دوهفته‌ی اول که به قول خودشون کار آزمایشیه و حقوق نداره کاملا مشخص میشه چند مرده حلاجی.معمولا هم سابقه کار براشون خیلی مهمه.هرچی سابقه ات بالاتر بره کار پیداکردن راحت‌تر میشه.
احتمال اینکه کسی را که تا حالا جایی کار نکرده و حتی قوانین ساده اداری رو هم بلد نیست استخدام کنند خیلی کمه!