به چی فکر می کنی؟ - نسخهی قابل چاپ |
به چی فکر می کنی؟ - diligent - 02 مرداد ۱۳۹۳ ۰۱:۳۹ ب.ظ
به اینکه این بوی بنزین از کجا وارد اتاق من شده؟!!! |
به چی فکر می کنی؟ - reZa_N - 02 مرداد ۱۳۹۳ ۰۲:۳۷ ب.ظ
(۰۲ مرداد ۱۳۹۳ ۰۱:۱۷ ب.ظ)Donna نوشته شده توسط: به حکمت خدا نمیخوام شعار یدم یا نصیحتت کنم یا باز حرفای کلیشه اییکه همه میزنن بگم خودت بهتر همشو میدونی فقط یه چیز بهت میگم هر چی انرژی منفی به خودت بدی شرایطتت بدتر میشه مثبت وفکر کن و امیدوار باش که بعد سختی همیشه آسونیه ... موفق باشی |
به چی فکر می کنی؟ - M0TRIX - 02 مرداد ۱۳۹۳ ۰۲:۵۸ ب.ظ
به این که چرا اینقد تنبل شدم؟؟چرا نمیتونم برم کتابخونه یه ذره درس بخونم.همش نشستم خونه. چرا اینقد عوض شدممم. یاد دوران دبیرستان که میفتم،حسودیم میشه به اون دوران |
به چی فکر می کنی؟ - Menrva - 05 مرداد ۱۳۹۳ ۱۲:۴۰ ق.ظ
ب اینکه ماه رمضون چ زود داره تموم میشه... کاش خیلی دیرتر تموم می شد... |
به چی فکر می کنی؟ - M*Gh - 07 مرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۵۱ ب.ظ
در مقابل آدمهای بی تفاوت باید بی تفاوت بود. |
RE: به چی فکر می کنی؟ - poldasht - 10 مرداد ۱۳۹۳ ۰۷:۲۰ ب.ظ
(۰۸ آبان ۱۳۹۲ ۰۲:۴۳ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: چرا رایتل تو نصف خونه ما آنتن نمیده. واو، مگه خونتون چقدره؟ خیلی باید بزرگ باشه !!!!! (۰۷ مرداد ۱۳۹۳ ۱۲:۲۷ ق.ظ)mar_zieh نوشته شده توسط: یادمان باشد که زمان ما محدود است، به اینکه کاش اینو یکم زود میفهمیدم اما خوب موقع فهمیدم |
Re: RE: به چی فکر می کنی؟ - explorer - 10 مرداد ۱۳۹۳ ۰۹:۰۶ ب.ظ
(۱۰ مرداد ۱۳۹۳ ۰۸:۵۹ ب.ظ)x86 نوشته شده توسط: به اینکه اگه شما بودید این کارو می کردید؟ قطعا خیر Sent from my HUAWEI G700-U10 using Tapatalk |
RE: به چی فکر می کنی؟ - vesta - 10 مرداد ۱۳۹۳ ۰۹:۲۷ ب.ظ
(۱۰ مرداد ۱۳۹۳ ۰۸:۵۹ ب.ظ)x86 نوشته شده توسط: به اینکه اگه شما بودید این کارو می کردید؟خب باهاش صحبت میکردم و مطمئن میشدم که کار داره و کارش واجب هست... آره میتونید هماهنگ کنید به جای دیدار حضوری یک ربع تلفنی صحبت کنه برای کمک کردن به کسی نیاز نیست که بشناسیمش |
RE: به چی فکر می کنی؟ - vesta - 10 مرداد ۱۳۹۳ ۰۹:۵۷ ب.ظ
(۱۰ مرداد ۱۳۹۳ ۰۹:۴۹ ب.ظ)x86 نوشته شده توسط:شاید آره شایدم نه(10 مرداد ۱۳۹۳ ۰۹:۲۷ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: خب باهاش صحبت میکردم و مطمئن میشدم که کار داره و کارش واجب هست... آره خب خودتون رو بگذارید جای اون فرد، حتما کارش واجب بوده که اینطوری شمارتون گیر آورده اگر سختتونه خب ایمیل استادتون رو بهش بدید بگید خودش هماهنگ کنه در نهایت هر کاری صلاح میدونید انجام بدید چون من شناختی از استادتون و نحوه برخورد ایشون ندارم |
RE: به چی فکر می کنی؟ - explorer - 10 مرداد ۱۳۹۳ ۱۰:۲۲ ب.ظ
به اینکه تعطیلات تموم شده و استارته دوباره.... Sent from my HUAWEI G700-U10 using Tapatalk |
به چی فکر می کنی؟ - bahar122 - 13 مرداد ۱۳۹۳ ۱۰:۵۵ ق.ظ
به اینکه دو هفته از درس خوندنم میگذره و ولش کردم عذاب وجدان دارم! |
به چی فکر می کنی؟ - hamid88 - 14 مرداد ۱۳۹۳ ۰۱:۴۶ ق.ظ
به اینکه آیا میتونم هم ارشد بخونم هم به کارمندیم برسم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ...................!!! |
به چی فکر می کنی؟ - Menrva - 14 مرداد ۱۳۹۳ ۰۶:۰۲ ب.ظ
ب اینکه .....من هیچوقت رشته ی خشک و بی روح کامپیوترو دوست نداشتم بدم میاد متنفرم ازین رشته اما خانوادم اصرار دارن ارشد این رشته ی خشک رو بخونم و من اصلا میل و رقبتی ب خوندنش ندارم ب رشته های هنری علاقه دارم استعدادم توی هنر هست اما خانوادم میگن نه خوب نیست خیلی دوست دارم ادامه تحصیل بدم اما نه توی این رشته ی خشک ک اصلا حتی ذره ای دوسش ندارم و بزور خوندم... همیشه بخاطر خانوادم بود ک هرکاری انجام دادم وهرچی گفتن گفتم چشم و نگفتم ک من دارم زجرمیکشم کامپیوترمیخونم بخاطر خودم هیچکاری انجام ندادم حسرت میخورم چرا رشته های هنری نرفتم چرا دنبال علاقم نرفتم اگه توی این رشته ها رفته بودم خیلی موفق بودم و باعلاقه درس میخوندم..بجایی میرسیدم.. خیلی ناراحتم گریم گرفته هیچکس نیست بهم بگه چیکار کن هیچکس حرف دلمو نمیتونه درک کنه خانوادم فقط حرف خودشون میزنن ب من که چی دوست دارم اهمیت نمیدن همش میگن ارشد کامپیوتر بخون ،هر بار کتابای خشک رو باز میکنم حالم بد میشه نمیتونم بخونم حتی یک کلمه... نمیدونم چیکارکنم زندگیم متوقف شده خیلی دوست دارم تا دکتری بخونم اما درسی که بهش علاقه داشته باشم توش پیشرفت کنم توی رشته ی خودم کارکنم مفید باشم روحم تازه شه خوشحال باشم لذت ببرم ازش((( خیلی ناراحتم نمیدونم چیکارکنم افسرده شدم روحم پژمرده شده اشکام همینجور میریزن خدایا توهم که اصلا باهام حرف نمیزنی نمیگی چیکارکن.. |
به چی فکر می کنی؟ - خانه سبز - ۱۴ مرداد ۱۳۹۳ ۰۶:۵۰ ب.ظ
پفک نمکی مینو |
RE: به چی فکر می کنی؟ - zorro - 14 مرداد ۱۳۹۳ ۰۹:۴۶ ب.ظ
(۱۴ مرداد ۱۳۹۳ ۰۶:۰۲ ب.ظ)Snow White نوشته شده توسط: ب اینکه .....من هیچوقت رشته ی خشک و بی روح کامپیوترو دوست نداشتم بدم میاد متنفرم ازین رشته اما خانوادم اصرار دارن ارشد این رشته ی خشک رو بخونم و من اصلا میل و رقبتی ب خوندنش ندارم منم مثه تو بودم.و به شدت علاقه مند به ادبیات اما میدونی اگه خانواده ها هم چیزی میگن به حساب خودشون واسه آیندمون میگن.من یا یکی از اساتید دراین باره صحبت کردم گفت بعضی رشته ها تا تهشم بری تو ایران جایگاهی نداره در حالی که کشورای دیگه شاید سرش دعوا هم باشه.واسه همینم میخوام آیتی شرکت کنم اما بعد از گرفتن مدرکم برم دوباره کنکور انسانی بدم.آرزومو رها نمیکنم چون مگه ما آدما چندبار فرصت زندگی کردن داریم؟هیچکی هم به ما دلسوزتر از خودمون نیست.پس خودمون دنبال رویاهامونو بگیریم اینم بگم ناراحت نباششش.یکم به معنی امضات نگاه کن.منو که آروم کرد |