خدا از نگاه ملا صدرا - نسخهی قابل چاپ |
خدا از نگاه ملا صدرا - mosaferkuchulu - 13 فروردین ۱۳۹۰ ۰۱:۵۹ ب.ظ
خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان اما بقدر فهم تو کوچک میشود و بقدر نیاز تو فرود می آید و بقدر آرزوی تو گسترده میشود و بقدر ایمان تو کارگشا میشود و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود و به قدر دل امیدواران گرم میشود یتیمان را پدر می شود و مادر بی برادران را برادر می شود بی همسرماندگان را همسر میشود عقیمان را فرزند میشود ناامیدان را امید می شود گمگشتگان را راه میشود در تاریکی ماندگان را نور میشود رزمندگان را شمشیر می شود پیران را عصا می شود و محتاجان به عشق را عشق می شود خداوند همه چیز می شود همه کس را به شرط اعتقاد به شرط پاکی دل به شرط طهارت روح به شرط پرهیز از معامله با ابلیس |
خدا از نگاه ملا صدرا - - rasool - - 13 فروردین ۱۳۹۰ ۰۹:۰۵ ب.ظ
خدایی که در این نزدیکی ست ... |
خدا از نگاه ملا صدرا - fatima1537 - 13 فروردین ۱۳۹۰ ۰۹:۲۵ ب.ظ
خدا آن حس زیباییست که در تاریکی صحرا زمانی که هراس مرگ می دزدد سکوتت را یکی همچون نسیم دشت می گوید: "کنارت هستم ای تنها" و دل آرام می گیرد... ***و دل آرام می گیرد*** |
خدا از نگاه ملا صدرا - Maryam-X - 14 فروردین ۱۳۹۰ ۰۱:۱۹ ق.ظ
بچهها کسی متن کامل شعر: "اگر من جای او بودم..." را داره؟ |
RE: خدا از نگاه ملا صدرا - leilast - 14 فروردین ۱۳۹۰ ۱۱:۳۰ ق.ظ
عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم همان یک لحظه اول که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان جهان را با همه زیبایی و زشتی به روی یکدگر ویرانه میکردم عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم که در همسایه صدها گرسنه,چندبزمی ,گرم عیش و نوش میدیدم نخستین نعره مستانه را خاموش آندم بر لب پیمانه میکردم عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم که میدیدم یکی عریان و لرزان دیگری پوشیده از صد جامه رنگین زمین و آسمان را واژگون مستانه می کردم عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم نه طاعت می پذیرفتم نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز کرده پاره ,پاره در کف زاهد نمایان صد دانه میکردم عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم برای خاطر تنها یکی مجنون صحراگرد بی سامان هزاران لیلی نازآفرین را کو به کو آواره و دیوانه می کردم عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم بگرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان سراپای وجود بی وفا معشوق را پروانه می کردم عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم بعرش کبریایی , با همه صبر خدایی تا که میدیدم ناز بر یک ناروا گردیده خواری می فروشد گردش این چرخ را وارونه بی صبرانه میکردم عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم ,که میدیدم عارف و عامی ز برق فتنه این علم عالم سوز مردم کش بجز اندیشه عشق و وفا معدوم هر فکری در این دنیای پر افسانه میکردم عجب صبری خدا دارد چرا من جای او باشم همین بهتر که او خود جای خو بنشسته,تاب تماشای زشتکاریهای مخلوق را دارد وگر من جای او بودم یک نفس کی عادلانه سازشی با جاهل و فرزانه می کردم |
خدا از نگاه ملا صدرا - fatemeh . k - 15 فروردین ۱۳۹۰ ۱۲:۰۹ ق.ظ
خیلی ممنون دوستان ... |