صفحه‌ها: ۱ ۲
من یادگار لحظه های گم شده در غبار فراموشیم و فریاد می زنم ای انسانها حتی برای لحظه ای دقایق زودگذر را به حال خود واگذارید و پنجره های دل را به سمت باغ بگشاید و پرستوهای محبت را از قفسهای آهنین نفرت رها کنید.. من یادگار لحظه های گم شده در غبار فراموشیم و شما را به عشق سوگند می دهم که دل خود را فراموش نکنید این چراغ شکسته را خاموش نکنید...
همه ما خودمان را چنین متقاعد میکنیم که با ازدواج زندگی بهتری خواهیم داشت٬ وقتی بچه دار شویم بهتر خواهد شد و با به دنیا آمدن بچه های بعدی زندگی بهتر... ولی وقتی میبینیم کودکانمان به توجه مداوم نیاز دارند٬ خسته میشویم٬ بهتر است صبر کنیم تا بزرگتر شوند . فرزندان ما که به سن نوجوانی می رسند٬ باز کلافه میشویم چون دایم باید با آن ها سر و کله بزنیم. مطمئنآ وقتی بزرگتر شوند و به سنین بالاتر برسند خوشبخت خواهیم شد. با خود می گوییم زندگی وقتی بهتر خواهد شد که همسرمان رفتارش را عوض کند ٬ یک ماشین شیکتر داشته باشیم٬ بچه هایمان ازدواج کنند٬ به مرخصی برویم و در نهایت بازنشسته شویم.. حقیقت این است که برای خوشبختی ٬ هیچ زمانی بهتر از همین الان وجود ندارد اگر الان نه پس کی؟ زندگی همواره پر از چالش است. بهتر این است که این واقعیت را بپذیریم و تصمیم بگیریم که با وجود همه این مسائل٬ شاد و خوشبخت زندگی کنیم. خوشبختی خود همین جاده است! خیالمان می رسد که زندگی همان زندگی دلخواه ٬ وقتی شروع میشود که موانعی که سر راهمان هستند ٬ کنار بروند: مشکلی که هم اکنون با آن دست و پنجه نرم میکنیم٬ کاری که باید تمام کنیم، زمانی که باید برای کاری صرف کنیم٬ بدهی هایی که باید پرداخت کنیم و .....بعد ار آن زندگی ما زیبا و لذت بخش خواهد بود!پس از آن که همه اینها را تجربه کردیم تازه می فهمیم که زندگی٬ همین چیزهایی است که ما آنها را موانع می شناسیم٬ این بصیرت به ما یاری می دهد تا دریابیم که جاده ای به سوی خوشبختی وجود ندارد. خوشبختی خود همین جاده است. پس بیایید از هر لحظه لذت ببریم . برای آغاز یک زندگی شاد و سعادتمند لازم نیست که در انتظارش بنشینیم: در انتظار فارغ التحصیل شدن٬ بازگشت به دانشگاه٬ کاهش یا افزایش وزن،شروع به کار٬ ازدواج ٬ شروع تعطیلات٬ دریافت وام جدید٬ خرید یک ماشین نو٬ بازپرداخت قسطها٬ بهار و تابیتان و پاییز و زمستان٬ اول برج ٬ مردن ٬ تولد مجدد و .....خوشبختی یک سفر است نه یک مقصد. هیچ زمانی بهتر از همین لحظه برای شاد بودن وجود ندارد٬ زندگی کنید و از حال لذت ببرید اکنون فکر کنید و سعی کنید به سوالات زیر پاسخ دهید:
۱) پنج نفر از ثروتمندترین مردم جهان را نام ببرید؟
۲)برنده های پنج جام جهانی آخر را نام ببرید؟
۳)آخرین ده نفری که جایزه نوبل را بردند چه کسانی هستند؟
۴)آخرین ده بازیگر برتر اسکار را نام ببرید؟
نمی توانید پاسخ دهید؟! نسبتا مشکل است٬ اینطور نیست؟ نگران نباشی هیچ کس این اسامی را به خاطر نمی آورد. روزهای تشویق به پایان میرسد! نشانهای افتخار خاک می گیرند!برندگان به زودی فراموش می شوند! اکنون به این سوال ها پاسخ دهید:
۱) نام سه معلم خود را که در تربیت شما موثر بوده اند را بگوئید؟
۲)سه نفر از دوستان خود را که در مواقع نیاز به شما کمک کردند٬ نام ببرید؟
۳) افرادی که با مهربانی هایشان احساس گرم زندگی را به شما بخشیده اند٬ به یاد آورید.
۴)پنج نفر را که از هم صحبتی با آن ها لذت می برید٬ نام ببرید؟
حالا ساده تر شد اینطور نیست؟! افرادی که به زندگی شما معنی بخشیده اند ارتباطی با (( ترین ها )) ندارند. ثروت بیشتری ندارند ٬ بهترین جوایز را نبرده اند٬.... آن ها کسانی هستند که به فکر شما هستند٬ مراقب شما هستند٬ همانهایی که در همه شرایط کنار شما می مانند. کمی بیاندیشید٬ زندگی خیلی کوتاه است! و شما در کدام لیست قرار دارید؟ نمیدانید؟؟؟
خدا رحمت کنه افلاطون رو که گفته : «تا ازدواج نکردی فقط زن نداری
.اما وقتی ازدواج میکنی فقط زن 
داری!» یکی از بزرگان هم گقته : ازدواج نه بهشته نه جهنمه .خود دوزخه
و یک خانواده شاد چیزی جز یک بهشت زودرس نیست
سقراط هم میگه: در هر صورت ازدواج کنید. اگر همسرتون خوب ومهربان بود که فبها اگر هم نبود مثل من فیلسوف می شوید
همسر خوب از نعمت های بهشتیه خداوند هستش و همسر بد بلای جون آدم !!!!
الان توقعات و انتظارات بی جا باعث شده تا الان خوبش کم پیدا بشه( از هر دو طرف ممکنه باشه)
آقایون هم توقع ها زیادی پیدا کردن و خانومها که نگو .
در کل بی خیال همسر، عشق است پدر و مادری که بی هیچ توقعی برامون زحمتها کشیدن که فقط خدا می دونه
اما زندگی باید ادامه پیدا کنه و چاره هم نیست ...........
(۲۳ فروردین ۱۳۹۲ ۱۲:۱۷ ق.ظ)esi نوشته شده توسط: اما زندگی باید ادامه پیدا کنه و چاره هم نیست ...........خب این یعنی چی ؟؟؟ تکلیفتون معلوم نیستااااا
ازدواج یه انتخابه. زندگی با انتخاب درست بهتر میشه نه با ازدواج.به نظر من اولین شرط هم علاقه ی دو طرفه است جدا از مسایل دیگه علاقه حرف اول رو میزنه.با علاقه میتونم بگم: میشه بهتر زندگی کرد.:-)
(۲۱ فروردین ۱۳۹۲ ۰۹:۰۰ ق.ظ)selma نوشته شده توسط: من یادگار لحظه های گم شده در غبار فراموشیم و فریاد می زنم ای انسانها حتی برای لحظه ای دقایق زودگذر را به حال خود واگذارید و پنجره های دل را به سمت باغ بگشاید و پرستوهای محبت را از قفسهای آهنین نفرت رها کنید.. من یادگار لحظه های گم شده در غبار فراموشیم و شما را به عشق سوگند می دهم که دل خود را فراموش نکنید این چراغ شکسته را خاموش نکنید...
همه ما خودمان را چنین متقاعد میکنیم که با ازدواج زندگی بهتری خواهیم داشت٬ وقتی بچه دار شویم بهتر خواهد شد و با به دنیا آمدن بچه های بعدی زندگی بهتر... ولی وقتی میبینیم کودکانمان به توجه مداوم نیاز دارند٬ خسته میشویم٬ بهتر است صبر کنیم تا بزرگتر شوند . فرزندان ما که به سن نوجوانی می رسند٬ باز کلافه میشویم چون دایم باید با آن ها سر و کله بزنیم. مطمئنآ وقتی بزرگتر شوند و به سنین بالاتر برسند خوشبخت خواهیم شد. با خود می گوییم زندگی وقتی بهتر خواهد شد که همسرمان رفتارش را عوض کند ٬ یک ماشین شیکتر داشته باشیم٬ بچه هایمان ازدواج کنند٬ به مرخصی برویم و در نهایت بازنشسته شویم.. حقیقت این است که برای خوشبختی ٬ هیچ زمانی بهتر از همین الان وجود ندارد اگر الان نه پس کی؟ زندگی همواره پر از چالش است. بهتر این است که این واقعیت را بپذیریم و تصمیم بگیریم که با وجود همه این مسائل٬ شاد و خوشبخت زندگی کنیم. خوشبختی خود همین جاده است! خیالمان می رسد که زندگی همان زندگی دلخواه ٬ وقتی شروع میشود که موانعی که سر راهمان هستند ٬ کنار بروند: مشکلی که هم اکنون با آن دست و پنجه نرم میکنیم٬ کاری که باید تمام کنیم، زمانی که باید برای کاری صرف کنیم٬ بدهی هایی که باید پرداخت کنیم و .....بعد ار آن زندگی ما زیبا و لذت بخش خواهد بود!پس از آن که همه اینها را تجربه کردیم تازه می فهمیم که زندگی٬ همین چیزهایی است که ما آنها را موانع می شناسیم٬ این بصیرت به ما یاری می دهد تا دریابیم که جاده ای به سوی خوشبختی وجود ندارد. خوشبختی خود همین جاده است. پس بیایید از هر لحظه لذت ببریم . برای آغاز یک زندگی شاد و سعادتمند لازم نیست که در انتظارش بنشینیم: در انتظار فارغ التحصیل شدن٬ بازگشت به دانشگاه٬ کاهش یا افزایش وزن،شروع به کار٬ ازدواج ٬ شروع تعطیلات٬ دریافت وام جدید٬ خرید یک ماشین نو٬ بازپرداخت قسطها٬ بهار و تابیتان و پاییز و زمستان٬ اول برج ٬ مردن ٬ تولد مجدد و .....خوشبختی یک سفر است نه یک مقصد. هیچ زمانی بهتر از همین لحظه برای شاد بودن وجود ندارد٬ زندگی کنید و از حال لذت ببرید اکنون فکر کنید و سعی کنید به سوالات زیر پاسخ دهید:
۱) پنج نفر از ثروتمندترین مردم جهان را نام ببرید؟
۲)برنده های پنج جام جهانی آخر را نام ببرید؟
۳)آخرین ده نفری که جایزه نوبل را بردند چه کسانی هستند؟
۴)آخرین ده بازیگر برتر اسکار را نام ببرید؟
نمی توانید پاسخ دهید؟! نسبتا مشکل است٬ اینطور نیست؟ نگران نباشی هیچ کس این اسامی را به خاطر نمی آورد. روزهای تشویق به پایان میرسد! نشانهای افتخار خاک می گیرند!برندگان به زودی فراموش می شوند! اکنون به این سوال ها پاسخ دهید:
۱) نام سه معلم خود را که در تربیت شما موثر بوده اند را بگوئید؟
۲)سه نفر از دوستان خود را که در مواقع نیاز به شما کمک کردند٬ نام ببرید؟
۳) افرادی که با مهربانی هایشان احساس گرم زندگی را به شما بخشیده اند٬ به یاد آورید.
۴)پنج نفر را که از هم صحبتی با آن ها لذت می برید٬ نام ببرید؟
حالا ساده تر شد اینطور نیست؟! افرادی که به زندگی شما معنی بخشیده اند ارتباطی با (( ترین ها )) ندارند. ثروت بیشتری ندارند ٬ بهترین جوایز را نبرده اند٬.... آن ها کسانی هستند که به فکر شما هستند٬ مراقب شما هستند٬ همانهایی که در همه شرایط کنار شما می مانند. کمی بیاندیشید٬ زندگی خیلی کوتاه است! و شما در کدام لیست قرار دارید؟ نمیدانید؟؟؟
من که نفهمیدم شما چی میگین
از عنوان "آیا با ازدواج ..." شروع می کنی بعدش کم کم میزنی توی فلسفه، فراموشی و ....حالا این عنوان سوال بودش یا دغدغه های دیگه فکری شما ؟؟!!!
الان که منم دقت کردم زیاد زبطی به عنوان نداره چرا؟
(۲۵ فروردین ۱۳۹۲ ۰۶:۰۵ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط: الان که منم دقت کردم زیاد زبطی به عنوان نداره چرا؟نه دیگه! کلا میخواد بگه زندگی با ازدواج بهتر نمیشه! به خودتونم فشار نیارید، همین الانش خیلی خوبه
ولی خب روشون نشده مستقیما بگن
این مطلب بیتشر اینو می رسونه که در زمان حال زندگی کنید.سعی نکنید دائما از مراحل گذر کنید بدون این که توجهی به زمانی که درش قرار دارید، داشته باشید. حالا این مرحله می تونه هر چیزی باشه.
ضمن این که بهتر شدن می تونه از جنبه های مختلف بررسی بشه. ممکنه از نظر یه نفر بهتر باشه و از نظر دیگری نه! کلا بهتر بودن یه صفت کیفی هست.
چه باحال الان که فهمیدن سپاس رو برداشتن!!
من اول متوجه شدم ولی بخاطر وقتی که گذاشتن سپاس زدم فکرکنم دوساعتی وقت گذاشتن
قسمت اول حرفاشون میخان بگن که در انتظار شرایط ارمانی نباش حق با ایشونه
پسره میگه برام دانشگاه دکترا بگیرم درامدی ماشینی وضعی بعد میشه ۴۰ سال ازدواج میکنه میبینه دیگه زندگی لذتی براش نداره خیلی ها دیدیم که گفتن چرا دیر ازدواج کردیم
خانوم هم همینطور تو لیسانس خاستگاراشو رد میکنه میگه ارشد بگیرم ارشد گرفت میبینه خبری نیست ولی شانس ازدواجش میاد پایین چون خاستگار لیسانس کم میاد براش دکتر ها که قصد ازدواج ندارن!
اینه که میگه تو همین شرایط هم میتونین خوشبخت باشیم قدری توقعات رو بیارین پایین بالاخره شما باید از خط ازدواج بگذرین ولی هرچه دیرتر بدتر!
قسمت دوم تاپیک میخاد مخ ما رو بکار بگیره سوال سخت میپرسه ببینه اصلن فکری هست! یا نه!
یکبار بدقت بخونین کتاب (چه کسی پنیر مرابرد) رو خوندین ؟
موش ها تو شرایط بحرانی قرار میگیرند یکیشون و پنیرشون جابجا میشده اولی که تنیل بود دنبال پنیر نمیرفته و روز بروز لاغرتر میشده دومی که خودشو با شرایط وفق میده روزبروز چاق تر میشه .نویسنده داستان نمیخاد برا ما قصه بخونه .میگه ای ادم ها تو هر شرایط میشه لذت برد ما عادت کردیم میگیم همه چی باید باشه تا فلان کار رو بکنیم به نیمه خالی لیوان نگاه نکنین از قسمت پرش لذت ببر نگو فلان زشتی رو داری زیبایی ها شو بگو
بعدشم بخاطر این تاپیک ،بقیه تاپیکای جالبی داشتن پس بنظر من دستش درد نکنه
من که نفهمیدم شما چی میگین
از عنوان "آیا با ازدواج ..." شروع می کنی بعدش کم کم میزنی توی فلسفه، فراموشی و ....حالا این عنوان سوال بودش یا دغدغه های دیگه فکری شما ؟؟!!!
[/quote]
اول از انتقادتون تشکر میکنم دوم اینکه بله این عنوان صرفا یک سوال بود که به مخاطب بفهمونه بهتر شدن شرایط زندگیش رو توی چی میبینه؟ قبل از ازدواج همه فکر میکنن اگه ازدواج صورت بگیره زندگی متحول میشه و دیگه هیچ دغدغه ای ندارن. خودتونو بسنجید ببینید دیدگاه تون نه فقط در مورد ازدواج بلکه در مورد حوادثی که توی زندگیمون اتفاق نیافتاده و دائم در حال مرور به وقوع پیوستن اونها هستیم، چیه؟چرا همه ما درگیر اینده هستیم و از زمانی که در اون وجود داریم غافلیم و غافل از اینکه زندگی ما همین مسیری هست که در اون قرار داریم.ضمنا فکر کنم دوستانمون منظور بنده رو کاملا متوجه شدن به خصوص این موضوع چندان بی ربط به حدیث امام علی (ع) هم نیست که میفرماید:اگر تو به مشکل امروزت، غم دیروز و اضطراب فردا را اضافه نکنی، مشکل امروز تو هر چه باشد قابل حل است. مجددا از انتقادتون تشکر.
(۲۵ فروردین ۱۳۹۲ ۰۸:۲۸ ب.ظ)Dark Knight نوشته شده توسط:(25 فروردین ۱۳۹۲ ۰۶:۰۵ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط: الان که منم دقت کردم زیاد زبطی به عنوان نداره چرا؟نه دیگه! کلا میخواد بگه زندگی با ازدواج بهتر نمیشه! به خودتونم فشار نیارید، همین الانش خیلی خوبه
ولی خب روشون نشده مستقیما بگن
هان نه دیگه نشد...بهتر بشه یا نشه شما باید ازدواج کنی اینم جزو همون سیستماتیک طبیعی زندگی هستش باید طی بشه اینقد هم راحت طلب نباشید به خودتون هم شدیدا فشار بیارید خودتونو زیر بار خرج زندگی ببرید تا ببینید این پدر و مادرهای گل تون چی میکشن از دست شماها با این همه توقعات و فیس و افاده های شما بچه ها..الانم هیچ خوب نیس داری خودتو گول میزنی..من کلا آدم پر رویی هستم اگه اینطور بود واقعا میگفتم که ازدواج خوب نیست تازه خیلی هم خوبه البته ما که تجربه نکردیم ولی بهش میاد خوب باشه اگر چه سخت میگذر اما خیالی نیست سخت میگذرد سخت که نمی ماند.
(۲۵ فروردین ۱۳۹۲ ۰۹:۱۱ ب.ظ)teacherpc نوشته شده توسط: چه باحال الان که فهمیدن سپاس رو برداشتن!!
من اول متوجه شدم ولی بخاطر وقتی که گذاشتن سپاس زدم فکرکنم دوساعتی وقت گذاشتن
قسمت اول حرفاشون میخان بگن که در انتظار شرایط ارمانی نباش حق با ایشونه
پسره میگه برام دانشگاه دکترا بگیرم درامدی ماشینی وضعی بعد میشه ۴۰ سال ازدواج میکنه میبینه دیگه زندگی لذتی براش نداره خیلی ها دیدیم که گفتن چرا دیر ازدواج کردیم
خانوم هم همینطور تو لیسانس خاستگاراشو رد میکنه میگه ارشد بگیرم ارشد گرفت میبینه خبری نیست ولی شانس ازدواجش میاد پایین چون خاستگار لیسانس کم میاد براش دکتر ها که قصد ازدواج ندارن!
اینه که میگه تو همین شرایط هم میتونین خوشبخت باشیم قدری توقعات رو بیارین پایین بالاخره شما باید از خط ازدواج بگذرین ولی هرچه دیرتر بدتر!
قسمت دوم تاپیک میخاد مخ ما رو بکار بگیره سوال سخت میپرسه ببینه اصلن فکری هست! یا نه!
یکبار بدقت بخونین کتاب (چه کسی پنیر مرابرد) رو خوندین ؟
موش ها تو شرایط بحرانی قرار میگیرند یکیشون و پنیرشون جابجا میشده اولی که تنیل بود دنبال پنیر نمیرفته و روز بروز لاغرتر میشده دومی که خودشو با شرایط وفق میده روزبروز چاق تر میشه .نویسنده داستان نمیخاد برا ما قصه بخونه .میگه ای ادم ها تو هر شرایط میشه لذت برد ما عادت کردیم میگیم همه چی باید باشه تا فلان کار رو بکنیم به نیمه خالی لیوان نگاه نکنین از قسمت پرش لذت ببر نگو فلان زشتی رو داری زیبایی ها شو بگو
بعدشم بخاطر این تاپیک ،بقیه تاپیکای جالبی داشتن پس بنظر من دستش درد نکنه
از لطفتون ممنون..اگه منظور شما هم عنوان سوالی بود که مطرح شد دلیلش رو واسه دوستان توضیح دادم ضمنا یه استادی داشتم که میگفت اگه میخوای خواننده جذب کلامت بشه همیشه سعی کن ذهن مخاطب رو تشویش کنی با طرح یک سوال یا با عنوانی که مخاطب رو به چالش بکشه و حس کنجکاوی اونو تحریک کنه.. و در مورد نتیجه گیریتون هم باید بگم دقیقا منظورم همین بود و مقایسه ی این متن با کتاب(چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد) بسیار عالی بود...یه چیز دیگه اکثرا دیدم از دست توقعات بیجای خانم ها خیلی دلت پر فکر نمیکنی یه طرفه رفتی به قاضی همه رو نمیشه با هم جمع بست خیلی از دخترایی هستن که مردونه پای همه نداشته های پسر وایسادن و الانم زندگی موفقی دارن شاید توقع شما بالاست چون اکثرا سراغ دخترایی میرید که اونا هم از جنس خودتون هستن البته با کمی توقعات بالاتر... فکر کنید اگه شما پسرا توی انتخاب همسر یه کم گذشت داشتید اونوقت شاید میتونستید جلوی این توقعات رو بگیرید مثلا وقتی یه پسر دکتر میشه یا مهندس یا یه شغلی که درامد خوبی داره واسه انتخاب همسر دیگه نمیره سراغ یه دختر قانعی که از نظر مالی در سطح پایین تری قرار داره چرا؟؟دیدم خیلی از دخترهایی رو که در اوج وقار و متانت و زیبایی که به خاطر وضعیت مالی متوسط خواستگارهای خوبی ندارن و دقیقا اون طرف قضیه دخترایی که از نظر دین و اسلام تعطیل پر فیس و تکبر و در عین حال ((نمیگم زشت هستند چون من تا الان ادم زشت ندیدم)) فقط زیبایی چندانی ندارن و صرفا به خاطر حساب بانکی باباشون خواستگارهای کثیر و البته کارمند و دکتر و مهندس دارن...ضمنا شما پسرا خودتون دخترها رو متوقع کردین اگه اونا ناز و افاده میفروشند شما خریدار نباشید جنسی هم که خریدار نداشته باشه فروشنده حراج میکنه اینطور نیست؟؟
(۲۶ فروردین ۱۳۹۲ ۰۸:۴۷ ق.ظ)selma نوشته شده توسط: من که نفهمیدم شما چی میگین
حالا این عنوان سوال بودش یا دغدغه های دیگه فکری شما ؟؟!!!
اول از انتقادتون تشکر میکنم دوم اینکه بله این عنوان صرفا یک سوال بود که به مخاطب بفهمونه بهتر شدن شرایط زندگیش رو توی چی میبینه؟ قبل از ازدواج همه فکر میکنن اگه ازدواج صورت بگیره زندگی متحول میشه و دیگه هیچ دغدغه ای ندارن. خودتونو بسنجید ببینید دیدگاه تون نه فقط در مورد ازدواج بلکه در مورد حوادثی که توی زندگیمون اتفاق نیافتاده و دائم در حال مرور به وقوع پیوستن اونها هستیم، چیه؟ ........
... ضمنا یه استادی داشتم که میگفت اگه میخوای خواننده جذب کلامت بشه همیشه سعی کن ذهن مخاطب رو تشویش کنی با طرح یک سوال یا با عنوانی که مخاطب رو به چالش بکشه و حس کنجکاوی اونو تحریک کنه..
واقعیتش، این سوال دقیقا داره میگه که آیا با ازدواج شرایط زندگی بهتر میش یا نه؟!!! ولی وقتی وارد مطلب میشی روند جواب به سوال به کل زندگیت میخواد اشاره کنه نه فقط به مقطع خاصی!!
توی جوابتون هم دوباره همین را تکرار میکنین "خودتونو بسنجید ببینید دیدگاه تون نه فقط در مورد ازدواج بلکه در مورد حوادثی که ...." بنظرم این قسمت دوم جواب سوال من بودش که گفتین "ضمنا یه استادی داشتم ...." 
در واقع شما یک تیتری را انتخاب کردین که مخاطب بهش جذب بشه
(۲۶ فروردین ۱۳۹۲ ۰۸:۴۷ ق.ظ)selma نوشته شده توسط:با کلیات صحبتتون موافقم ولی این بخشش که میگین ازدواج خوبه را از کجا به نتیجه رسیدین؟!(25 فروردین ۱۳۹۲ ۰۸:۲۸ ب.ظ)Dark Knight نوشته شده توسط:(25 فروردین ۱۳۹۲ ۰۶:۰۵ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط: الان که منم دقت کردم زیاد زبطی به عنوان نداره چرا؟نه دیگه! کلا میخواد بگه زندگی با ازدواج بهتر نمیشه! به خودتونم فشار نیارید، همین الانش خیلی خوبه
ولی خب روشون نشده مستقیما بگن
هان نه دیگه نشد...بهتر بشه یا نشه شما باید ازدواج کنی اینم جزو همون سیستماتیک طبیعی زندگی هستش باید طی بشه اینقد هم راحت طلب نباشید به خودتون هم شدیدا فشار بیارید خودتونو زیر بار خرج زندگی ببرید تا ببینید این پدر و مادرهای گل تون چی میکشن از دست شماها با این همه توقعات و فیس و افاده های شما بچه ها..الانم هیچ خوب نیس داری خودتو گول میزنی..من کلا آدم پر رویی هستم اگه اینطور بود واقعا میگفتم که ازدواج خوب نیست تازه خیلی هم خوبه البته ما که تجربه نکردیم ولی بهش میاد خوب باشه اگر چه سخت میگذر اما خیالی نیست سخت میگذرد سخت که نمی ماند.
نمیدونم چطور به این نتیجه رسیدین ولی عینا چیزی که من دیدم خلاف این را میگه
یک نمونه ساده اون دوتا از هم خوابگاهی های خودم من هستن که در چه شرایط بد و اسفناکم بگم درست گفتم هستن
فقط یک مثال کوچیکی ازش بزنم تا متوجه بشین منظورم چیه...مثلا یکیشون نزدیک ۸ ماه همسرش را ندیده بود و غذا رزرو نمیکرد تا بتونه شب ها با زنش صحبت کنه
خب وقتی آدم اینطور چیزی را میبینه فکر میکنین چی توی ذهنش میاد؟!!
بنظرتون بازم بهش میاد ازدواج خوب باشه؟؟! تازه این دو نفری که من دیدم کارت پایان خدمتم داشتن چه برسه به ماها که اینم نداریم ولی در کل بازم باید ازدواج کرد
(۲۶ فروردین ۱۳۹۲ ۰۸:۴۷ ق.ظ)selma نوشته شده توسط: ...یه چیز دیگه اکثرا دیدم از دست توقعات بیجای خانم ها خیلی دلت پر فکر نمیکنی یه طرفه رفتی به قاضی همه رو نمیشه با هم جمع بست خیلی از دخترایی هستن که مردونه پای همه نداشته های پسر وایسادن و الانم زندگی موفقی دارن شاید توقع شما بالاست چون اکثرا سراغ دخترایی میرید که اونا هم از جنس خودتون هستن البته با کمی توقعات بالاتر... فکر کنید اگه شما پسرا توی انتخاب همسر یه کم گذشت داشتید اونوقت شاید میتونستید جلوی این توقعات رو بگیرید مثلا وقتی یه پسر دکتر میشه یا مهندس یا یه شغلی که درامد خوبی داره واسه انتخاب همسر دیگه نمیره سراغ یه دختر قانعی که از نظر مالی در سطح پایین تری قرار داره چرا؟؟دیدم خیلی از دخترهایی رو که در اوج وقار و متانت و زیبایی که به خاطر وضعیت مالی متوسط خواستگارهای خوبی ندارن و دقیقا اون طرف قضیه دخترایی که از نظر دین و اسلام تعطیل پر فیس و تکبر و در عین حال ((نمیگم زشت هستند چون من تا الان ادم زشت ندیدم)) فقط زیبایی چندانی ندارن و صرفا به خاطر حساب بانکی باباشون خواستگارهای کثیر و البته کارمند و دکتر و مهندس دارن...ضمنا شما پسرا خودتون دخترها رو متوقع کردین اگه اونا ناز و افاده میفروشند شما خریدار نباشید جنسی هم که خریدار نداشته باشه فروشنده حراج میکنه اینطور نیست؟؟این دیگه چه حرفیه که شما میزنین؟!!
اگه معیار ما پسرها را میخواین سوال کنید که اخلاقیات، خانواده دار، دینداری و .... هستش!!!!دلیل اینکه یک پسر ممکنه به سمت دخترهای بقول شما پولدارتر و بی اصل و نصب میره میدونی چیه؟؟ این لینک و کامنتاش را ببین تا متوجه بشی این جامعه به کدوم سمت داره میره
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
درضمن این دخترها هستن که با درس خوندن، پدر پولدار داشتن یا شاغل شدن و پول در آوردن سطح توقعاتشون داره میره بالا نه پسرها!!!!
مثل اینکه شما دوست دارین همه چی را وارونه نشون بدید
(۲۶ فروردین ۱۳۹۲ ۱۰:۳۳ ق.ظ)robot110 نوشته شده توسط:فرمایش شما متین لینک رو هم حتما میبینم من نمیخوام چیزی رو وارنه نشون بدم دارم واقعیت رو بیان میکنم ضمنا همه پولدارها که بی اصل و نصب نیست و من هم چنین چیزی نگفتم فقط نمونه هاشو زیاد دیدم و اصولا هم زندگی های موفقی نداشتن ولی با این وجود بازهم کسی عبرت نمیگیره..به نظر شما وقتی یه دختر اندازه سن بچه تازه متولد شده شون بعنوان مهریه سکه میخواد و پسر هم راحت قبول میکنه یعنی چی؟؟یعنی دختر خانم پر توقع من میتونم پرداخت کنم این مهریه سنگین رو و قبول میکنم ولله اگه این پسر رو با کل زندگیش سرچ کنی نهایتا میبینی تهش بیست میلیون داشته البته اگه تلویزیون توی خانه ی باباشو هم بفروشه ها!!! ما الان نمونه اینو داریم پسره رو اگه بتکونی هزار تومن هم از تو جیبش در نمیاد امام مهر سنگین انداختن و قبول کرده منظورم اینه که وقتی پسر توقعات رو برآورده میکنه اونم با هزار بدبختی خوب بقیه دخترا هم که حسود میگن آره چطور فلان پسر تونست! جنتلمن ما نمیتونه! اگه یه دختر داره واست کلاس میذاره باید اینجوری باشی اونجوری باشه این خونه رو میخوام اونو نمیخوام برو سراغ یکی دیگه به خدا دختر خوب قحط نیست چرا قبول میکنی که فردا هم بگی زندگی خوب نیست و ازدواج بده و دو تا دیگه رو هم منصرف کنی؟ باور کن اگه بری آینده اون دختر متوقع رو ببینی میبینی که داره توی بدترین خونه زندگی میکنه (نمونه اش رو دیدم) و باز هم میگم اگه شما پسرها خریدار توقع و برطرف کننده فیس و افاده های دختر نبودید توقعات تا حدودی ریشه کن میشد(26 فروردین ۱۳۹۲ ۰۸:۴۷ ق.ظ)selma نوشته شده توسط: من که نفهمیدم شما چی میگین
حالا این عنوان سوال بودش یا دغدغه های دیگه فکری شما ؟؟!!!
اول از انتقادتون تشکر میکنم دوم اینکه بله این عنوان صرفا یک سوال بود که به مخاطب بفهمونه بهتر شدن شرایط زندگیش رو توی چی میبینه؟ قبل از ازدواج همه فکر میکنن اگه ازدواج صورت بگیره زندگی متحول میشه و دیگه هیچ دغدغه ای ندارن. خودتونو بسنجید ببینید دیدگاه تون نه فقط در مورد ازدواج بلکه در مورد حوادثی که توی زندگیمون اتفاق نیافتاده و دائم در حال مرور به وقوع پیوستن اونها هستیم، چیه؟ ........
... ضمنا یه استادی داشتم که میگفت اگه میخوای خواننده جذب کلامت بشه همیشه سعی کن ذهن مخاطب رو تشویش کنی با طرح یک سوال یا با عنوانی که مخاطب رو به چالش بکشه و حس کنجکاوی اونو تحریک کنه..
واقعیتش، این سوال دقیقا داره میگه که آیا با ازدواج شرایط زندگی بهتر میش یا نه؟!!! ولی وقتی وارد مطلب میشی روند جواب به سوال به کل زندگیت میخواد اشاره کنه نه فقط به مقطع خاصی!!
در واقع شما یک تیتری را انتخاب کردین که مخاطب بهش جذب بشه
پاسخ:
اگه شما هم کتاب ((چه کسی پنیر مرا جابه جا کرد)) رو خونده باشید یا حتی کتاب ((قوربافه ات را قورت بده)) اونوقت متوجه میشید که این کتاب زیاد روی پنیر و اینکه کی اونو جابه جا کرده مانور نمیده صرفا مطلبی رو عنوان کرده تا یه نتیجه گیری کلی ازش داشته باشه نه اینکه فقط روی اون عنوان مانور بده. و مورد دوم هم برای جذب مخاطب خیلی تاثیر گذاره اینا فن نگارش به حساب میاد.. باز هم از انتقادتون ممنون.
(۲۶ فروردین ۱۳۹۲ ۰۸:۴۷ ق.ظ)selma نوشته شده توسط:با کلیات صحبتتون موافقم ولی این بخشش که میگین ازدواج خوبه را از کجا به نتیجه رسیدین؟!(25 فروردین ۱۳۹۲ ۰۸:۲۸ ب.ظ)Dark Knight نوشته شده توسط:(25 فروردین ۱۳۹۲ ۰۶:۰۵ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط: الان که منم دقت کردم زیاد زبطی به عنوان نداره چرا؟نه دیگه! کلا میخواد بگه زندگی با ازدواج بهتر نمیشه! به خودتونم فشار نیارید، همین الانش خیلی خوبه
ولی خب روشون نشده مستقیما بگن
هان نه دیگه نشد...بهتر بشه یا نشه شما باید ازدواج کنی اینم جزو همون سیستماتیک طبیعی زندگی هستش باید طی بشه اینقد هم راحت طلب نباشید به خودتون هم شدیدا فشار بیارید خودتونو زیر بار خرج زندگی ببرید تا ببینید این پدر و مادرهای گل تون چی میکشن از دست شماها با این همه توقعات و فیس و افاده های شما بچه ها..الانم هیچ خوب نیس داری خودتو گول میزنی..من کلا آدم پر رویی هستم اگه اینطور بود واقعا میگفتم که ازدواج خوب نیست تازه خیلی هم خوبه البته ما که تجربه نکردیم ولی بهش میاد خوب باشه اگر چه سخت میگذر اما خیالی نیست سخت میگذرد سخت که نمی ماند.
نمیدونم چطور به این نتیجه رسیدین ولی عینا چیزی که من دیدم خلاف این را میگه
یک نمونه ساده اون دوتا از هم خوابگاهی های خودم من هستن که در چه شرایط بد و اسفناکم بگم درست گفتم هستن
فقط یک مثال کوچیکی ازش بزنم تا متوجه بشین منظورم چیه...مثلا یکیشون نزدیک ۸ ماه همسرش را ندیده بود و غذا رزرو نمیکرد تا بتونه شب ها با زنش صحبت کنه
خب وقتی آدم اینطور چیزی را میبینه فکر میکنین چی توی ذهنش میاد؟!!
ولی در کل بازم باید ازدواج کرد
(۲۶ فروردین ۱۳۹۲ ۰۸:۴۷ ق.ظ)selma نوشته شده توسط: ازدواج خوبه خیلی هم خوبه حالا از کجا به این نتیجه رسیدم؟ مصداقش اینکه خدا توی قران میفرماید:ازدواج کنید و خدا در دلهای شما محبت و ارامش قرار میدهد و روزی تون رو وسیع میگرداند... ضمنا چرا به زندگی های موفق نگاه نمیکنید چرا همیشه دوس دارید از نقطه ضعف زندگی دیگران واسه خودتون الگو بگیرید(فقط شخص شما رو نمیگم همه ما بعضا اینطوری هستیم) تجربه کنید از همین دوستایی که اطرافتون هستند ببینید اونا ملاکشون واسه ازدواج چی بوده از تجربه های اونا استفاده کنید تا اگه احیانا اونا راه خطا رفتن شما دیگه توی اون مسیر قدم نگذارید مشکلات اونها رو ببینید و خودتون رو توی اون شرایط بگذارید که اگه شما بودی چیکار میکردی و دنبال راه حل باشید نه اینکه از این مشکلات فرار کنید اونم با ازدواج نکردنتان!یه مثال میزنم حالا ماشین سواری هم خطرناکه تصادف داره مرگ داره پس دیگه کسی نباید سوار ماشین بشه؟؟؟زندگی همه ما پر از ریسک کردنه خیلی ها اوال ازدواج کردن بعد سربازی رفتن زندگی های موفقی هم دارن.راستی تا حالا شده از موفقیت های زندگیت واسه کسی صحبت کنی نه هیچکدم از ما ادمها حاضر نیستیم از شیرینی های زندگیمون بگیم فط مشکلات رو واسه هم توصیف میکنیم مثلا یه فرد به شما میگه که من از شغلی که دارم دقیقا چقدر پول در میارم ؟مطمئنا نه! اما فقط میگه کارم سخته و چند ساعت کار میکنم و استرس بالایی داره همون دوستات اینقد خاطره شیرین از زندگی مشترک دارن نمیان به من و تو بگن فقط مشکلاتشونو به رخ ما میکشن..برو ازدواج کن دیگه اعصابمو خورد کردیاین دیگه چه حرفیه که شما میزنین؟!!کلا به هر کس که رسیدم نالید در عجبم که لذت دنیا به کام کیست؟؟؟
...یه چیز دیگه اکثرا دیدم از دست توقعات بیجای خانم ها خیلی دلت پر فکر نمیکنی یه طرفه رفتی به قاضی همه رو نمیشه با هم جمع بست خیلی از دخترایی هستن که مردونه پای همه نداشته های پسر وایسادن و الانم زندگی موفقی دارن شاید توقع شما بالاست چون اکثرا سراغ دخترایی میرید که اونا هم از جنس خودتون هستن البته با کمی توقعات بالاتر... فکر کنید اگه شما پسرا توی انتخاب همسر یه کم گذشت داشتید اونوقت شاید میتونستید جلوی این توقعات رو بگیرید مثلا وقتی یه پسر دکتر میشه یا مهندس یا یه شغلی که درامد خوبی داره واسه انتخاب همسر دیگه نمیره سراغ یه دختر قانعی که از نظر مالی در سطح پایین تری قرار داره چرا؟؟دیدم خیلی از دخترهایی رو که در اوج وقار و متانت و زیبایی که به خاطر وضعیت مالی متوسط خواستگارهای خوبی ندارن و دقیقا اون طرف قضیه دخترایی که از نظر دین و اسلام تعطیل پر فیس و تکبر و در عین حال ((نمیگم زشت هستند چون من تا الان ادم زشت ندیدم)) فقط زیبایی چندانی ندارن و صرفا به خاطر حساب بانکی باباشون خواستگارهای کثیر و البته کارمند و دکتر و مهندس دارن...ضمنا شما پسرا خودتون دخترها رو متوقع کردین اگه اونا ناز و افاده میفروشند شما خریدار نباشید جنسی هم که خریدار نداشته باشه فروشنده حراج میکنه اینطور نیست؟؟[/b]
دلیل اینکه یک پسر ممکنه به سمت دخترهای بقول شما پولدارتر و بی اصل و نصب میره میدونی چیه؟؟ این لینک و کامنتاش را ببین تا متوجه بشی این جامعه به کدوم سمت داره میره
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
درضمن این دخترها هستن که با درس خوندن، پدر پولدار داشتن یا شاغل شدن و پول در آوردن سطح توقعاتشون داره میره بالا نه پسرها!!!!
(۲۶ فروردین ۱۳۹۲ ۱۱:۳۰ ق.ظ)selma نوشته شده توسط: فرمایش شما متین لینک رو هم حتما میبینم من نمیخوام چیزی رو وارنه نشون بدم دارم واقعیت رو بیان میکنم ضمنا همه پولدارها که بی اصل و نصب نیست و من هم چنین چیزی نگفتم فقط نمونه هاشو زیاد دیدم و اصولا هم زندگی های موفقی نداشتن ولی با این وجود بازهم کسی عبرت نمیگیره..به نظر شما وقتی یه دختر اندازه سن بچه تازه متولد شده شون بعنوان مهریه سکه میخواد و پسر هم راحت قبول میکنه یعنی چی؟؟یعنی دختر خانم پر توقع من میتونم پرداخت کنم این مهریه سنگین رو و قبول میکنم ولله اگه این پسر رو با کل زندگیش سرچ کنی نهایتا میبینی تهش بیست میلیون داشته البته اگه تلویزیون توی خانه ی باباشو هم بفروشه ها!!! ما الان نمونه اینو داریم پسره رو اگه بتکونی هزار تومن هم از تو جیبش در نمیاد امام مهر سنگین انداختن و قبول کرده منظورم اینه که وقتی پسر توقعات رو برآورده میکنه اونم با هزار بدبختی خوب بقیه دخترا هم که حسود میگن آره چطور فلان پسر تونست! جنتلمن ما نمیتونه! اگه یه دختر داره واست کلاس میذاره باید اینجوری باشی اونجوری باشه این خونه رو میخوام اونو نمیخوام برو سراغ یکی دیگه به خدا دختر خوب قحط نیست چرا قبول میکنی که فردا هم بگی زندگی خوب نیست و ازدواج بده و دو تا دیگه رو هم منصرف کنی؟ باور کن اگه بری آینده اون دختر متوقع رو ببینی میبینی که داره توی بدترین خونه زندگی میکنه (نمونه اش رو دیدم) و باز هم میگم اگه شما پسرها خریدار توقع و برطرف کننده فیس و افاده های دختر نبودید توقعات تا حدودی ریشه کن میشداولا من نگفتم که همه پولدارها آدمهای بی اصل و نصب هستن!!!
گفتم پولدار و بی اصل و نصب!!! و واقعیت ها اون چیزیه که داره اتفاق میفته و لینکشم دادم نه اون چیزی را که ما فکر میکنیم....ثانیا این که مهریه را سنگین میزارین، یک فرهنگ که نه، بلکه یک عرف بد در جامعه هستش که ایجاد شده و بیشتر هم از طرف خانواده دختر هست البته پسرها هم تا حدودی مقصر هستن وگرنه هیچ پسری دوست نداره چیزی را که در توان نداره مهریه کنه
حالا خودتون که اینهمه دم از مهریه و مقصر بودن پسرها میزنی چقدر حاضری کوتاه بیای و مهریه برای خودت چقدر درنظر میگیری؟
باور کن موقعش که برسه همچون حساب کتاب بکنی که طرف شاخ دربیاره
بجای اینکه بیایم همدیگر را متهم بکنیم بهتر نیستش از خودمون شروع کنیم؟!
فقط لازم در کل سطح توقعات از دو طرف بیاد پایین نه اینکه پسر سطح توقعاتش را بیار پایین ولی از اونطرف هیچ اتفاقی نیفته!!!