|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)... - fatima1537 - 28 مرداد ۱۳۹۰ ۰۹:۲۵ ب.ظ
دوستان عزیز توی شبهای قدر که درهای استجابت دعا بازه ما رو هم فراموش نکنید مخصوصا برای سلامتی بیماران
من هم از ته دل برای همه تون آرزوی عاقبت بخیری دارم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)... - nimaaa - 28 مرداد ۱۳۹۰ ۰۹:۴۷ ب.ظ
(۲۸ مرداد ۱۳۹۰ ۰۹:۲۵ ب.ظ)fatima1537 نوشته شده توسط: دوستان عزیز توی شبهای قدر که درهای استجابت دعا بازه ما رو هم فراموش نکنید مخصوصا برای سلامتی بیماران
من هم از ته دل برای همه تون آرزوی عاقبت بخیری دارم
تا جایی که من یادمه شما شب دوم ماه رمضان رفتید بیرون و ماه رو دیدید و مطمئن بودید که ماه شب سوم هستش !! پس قائدتا دیشب باید شب نوزدهم و شب قدر باشه !! هر چند خیلی از مراجع هم نظر شما رو تایید کردند .
نمی دونم چرا تو دین ما کم ابهام و اختلافات عقیده ای داریم ، این ماه های قمری هم واسه خودشون ابهام برانگیز هستند!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)... - fatima1537 - 28 مرداد ۱۳۹۰ ۰۹:۵۹ ب.ظ
(۲۸ مرداد ۱۳۹۰ ۰۹:۴۷ ب.ظ)nimaaa نوشته شده توسط: قائدتا دیشب باید شب نوزدهم و شب قدر باشه
حالا ۲ شب دیگه و در واقع شبهایی که اتفاق نظر بیشتری روش هست مونده
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)... - Helmaa - 28 مرداد ۱۳۹۰ ۱۰:۱۴ ب.ظ
(۲۸ مرداد ۱۳۹۰ ۰۹:۵۹ ب.ظ)fatima1537 نوشته شده توسط: (28 مرداد ۱۳۹۰ ۰۹:۴۷ ب.ظ)nimaaa نوشته شده توسط: قائدتا دیشب باید شب نوزدهم و شب قدر باشه
حالا ۲ شب دیگه و در واقع شبهایی که اتفاق نظر بیشتری روش هست مونده
من که میگم خدا هوامون رو داره و میدونه .....
پس هر شب رو دریابیم
خیلی کوچیکترم که بخوام این حرفا رو بزنم اما بچهها هر چی تو دلتون هست اول برا بقیه بخواید ،بعد برا خودتون
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)... - nimaaa - 28 مرداد ۱۳۹۰ ۱۰:۱۷ ب.ظ
(۲۸ مرداد ۱۳۹۰ ۰۹:۵۹ ب.ظ)fatima1537 نوشته شده توسط: حالا ۲ شب دیگه و در واقع شبهایی که اتفاق نظر بیشتری روش هست مونده
مشکلی حل نمیشه، شبها شیفت پیدا می کنند! یعنی فردا شب شب قدر دیگه! واسه بعضیها پس فردا شب ،شب قدره !!
البته این مساله تو روز عید فطر بحرانیتر میشه! قاعدتا یا قائدتا عید فطر شما یک روز زودتر هستش !
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)... - ali_computer69 - 28 مرداد ۱۳۹۰ ۱۰:۱۸ ب.ظ
یکی از دعاهای من ویژه دوستان مانشتیم
خدایا بار الها در این شب عزیز تمام دوستانم رو که منتظر نتایج آزمون ارشدشون هستن به بهترین نحو ممکن نتیجه خوبی براشون رقم بزن.
ببخشید فکر کنم جمله بندیش بد شد ولی کلا من اینطوری با خدا حرف میزنم.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)... - Helmaa - 28 مرداد ۱۳۹۰ ۱۰:۲۴ ب.ظ
(۲۸ مرداد ۱۳۹۰ ۱۰:۱۷ ب.ظ)nimaaa نوشته شده توسط: [
البته این مساله تو روز عید فطر بحرانیتر میشه! قاعدتا یا قائدتا عید فطر شما یک روز زودتر هستش !
یعنی تکلیف چیه؟؟خدا چه جوری باهامون برخورد میکنه؟؟!هوامون رو نداره!؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)... - nimaaa - 28 مرداد ۱۳۹۰ ۱۰:۳۸ ب.ظ
(۲۸ مرداد ۱۳۹۰ ۱۰:۲۴ ب.ظ)na.farzane نوشته شده توسط: یعنی تکلیف چیه؟؟خدا چه جوری باهامون برخورد میکنه؟؟!هوامون رو نداره!؟
نمیدونم! من تو مواردی بیشتر از این حرفها هم شبهات زیادی دارم !! البته به خودم حق نمیدم مطرح کنم . هرکسی اعتقاداتی داره و واسش ارزشمند هستش و باید بهش احترام گذاشت !
فقط میگم خدا به شیعه یا سنی بودن، مسلمان یا مسیحی بودن ما کاری نداره، اون مارو به خاطر اعمالی که وجدانمان نیز بهش گواهی میده بازخواست میکنه!( این فقط اعتقاده من هستش )
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)... - Masoud05 - 28 مرداد ۱۳۹۰ ۱۰:۵۴ ب.ظ
(۲۸ مرداد ۱۳۹۰ ۱۰:۳۸ ب.ظ)nimaaa نوشته شده توسط: (28 مرداد ۱۳۹۰ ۱۰:۲۴ ب.ظ)na.farzane نوشته شده توسط: یعنی تکلیف چیه؟؟خدا چه جوری باهامون برخورد میکنه؟؟!هوامون رو نداره!؟
نمیدونم! من تو مواردی بیشتر از این حرفها هم شبهات زیادی دارم !! البته به خودم حق نمیدم مطرح کنم . هرکسی اعتقاداتی داره و واسش ارزشمند هستش و باید بهش احترام گذاشت !
فقط میگم خدا به شیعه یا سنی بودن، مسلمان یا مسیحی بودن ما کاری نداره، اون مارو به خاطر اعمالی که وجدانمان نیز بهش گواهی میده بازخواست میکنه!( این فقط اعتقاده من هستش )
بحث های عقیدتی رو کلاً تو جاهای اینجوری نمیشه بررسی کرد چون ممکنه یه نفر یه تفکر تخریبی داشته باشه و کسی تو اون سایت وجود نداشته باشه که اونو بصورت علمی رد کنه و همین فکر باعث مغشوش شدن افکار میشه
همین جا یه چیزی بگم که خیر دنیاو آخرت توشه: خیلی شنیدیم که میگن " شک اعتقاد رو از بین میبره "، از همه شما خواهش میکنم اگه شکی دارید تو هر زمینه مخصوصاً اعتقادی به اون شک اهمیت بدین والا ریشه اعتقاد و تفکراتتون رو میسوزونه، واقعاً مهمه، بیان تو این شب عزیز به این فکر کنیم که شبهه و شک چه بلایی سر انسان میاره تا انشاالله همه شبهاتمون رو به تدریج برطرف کنیم.
دعا برا همه به ویژه ضعیفان، بیماران، مستمندان، مظلومان و مانشتیها یادتون نره
از خدا بخواین که ایده های سازنده ای رو به دل مدیران و مسئولین جزء و کل بندازه تا انشاالله شاهد ایرانی آبادتر باشیم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)... - narges_r - 01 شهریور ۱۳۹۰ ۰۴:۱۸ ق.ظ
خیلی حالم گرفته است....
خدارو شکر حداقل مانشت هست که تاپیک هرچه میخواهد دل تنگت بگو داره و میشه حداقل اونجا گفت که دلت، حالت گرفتست
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)... - SarahArshad - 01 شهریور ۱۳۹۰ ۰۴:۴۰ ق.ظ
چند روز پیش یه خانم خیلی خیلی محترمی گه از لاکرداری روزگار همسرش افتاده تو زندان ازم کمک خواست بیچاره خیلی زن متین وموقری است اما خوب دنیاست دیگه بازی با آدم زیاد داره .من نمی دونستم چطور میشه به یه زن که تخصص خاصی هم نداره(( از بس که تو رشته وتخصص خودم غرقم راستش خیلی حیران شدم )اما شدیدا نیاز به کار داره برای نگه داری از خودش ودوتا بچه اش باید کمک کنم اونقدر هم دستم پر نیست که خودم بخوام به تنهایی همه نیازهاش رو برطرف کنم مگه من نهایتا ماهی چقدر میتونم بهش کمک کنم راستش وجدانم بد جوری در عذابه .تمام روز نگاه پاک یه زن آبرومند جلوی چشمامه .نمیدونم کمیته امداد یا این انجمنهای حمایت از خانواده زندانیها تو این زمینه کمکی میکنه یانه کجا باید برم سوال کنم راستش خودش زیاد نمی تونه این ور واون ور بره !! راستش این بیچاره یه مشکل دیگه هم که داره دور وبری هاش خیلی سنتی هستن و از حرف مردم هم می ترسه برای زیاد بیرون رفتن واین حرفها .یعنی هی شرط وشروط بیشتر وحلقه تنگتر . از طرفی گفتم کمکش کنم یه شغل خونگی درست کنه گفت چون توی خونه کسی داره زندگی می کنه نمی شه .حالا به هر دلیلی خونه هم ندارن وبرای اینکه تنها نباشه پیش یکی از فامیل زندگی میکنه اما بیچاره حتی از حرف وحدیث همون فامیلش با اینکه زن هست ومردی در خانه نیست هم می ترسه سر بیرون رفتن . بچهها توی این شبهای عزیز از خدا بخوایید بهش کمک کنه وبه دادش برسه .هر کسی هم راه حلی به ذهنش رسید به من بگه بتونم کمکش کنم.ممنون از همتون.بعضی اوقات پیش خودم فکر می کنم که چقدر از خوشبختی خودم غافلم توی آسایش وآرامش نشستم وخدا خدا می کنم و با اینکه کمبودی نیست باز هم بعضی اوقات نق می زنم .خدا یابرای همه نعمتهای کوچک وبزرگت شکر. اینکه حتی از آبروت برای یه سر کوچه رفتن برای یه خرید کوچولو بترسی خیلی تو دنیای امروز سخته .راستش برای یکی مثل من یعنی فاجعه .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)... - firouzi.s - 01 شهریور ۱۳۹۰ ۰۸:۲۵ ق.ظ
خیلی خیلی دلم گرفته ...
دعا میکنم خدا همه مریضا رو شفا بده بابا بزرگ منم شفا بده
بغض گلومو گرفته دوست دارم داد بزنم ...
دیشب خیلی دلم شکست
وقتی صدای مادر بزرگمو شنیدم که داشتبا خالهام حرف میزدکه از شفای بابا بزرگ ناامید بود که خالهام از اینکه شب پیش بابا بزرگ تو بیمارستان مونده بود داشت نق میزدو آه و ناله می کرد که مادر بزرگم گفت خودتو ناراحت نکن دعا می کنم خدا راحتش کنه که انقدر درد و عذاب نکشه... دارم دیونه می شم از این حرف مادر بزرگم رفتم تواتاق گریه کردم
خواهش می کنم تو این شبا بابا بزرگ منم دعا کنید
من از رحمت لطف خدا ناامید نیستم ...
ببخشید اگه ناراحتیمو این جا آوردم
کسی رو نداشم باهاش حرف بزنم و تو بغلش گریه کنم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)... - Br2012 - 01 شهریور ۱۳۹۰ ۰۹:۱۷ ق.ظ
این دوتا پست آخر بد جوری حالمو گرفت!
از ته قلبم از خدا می خوام مشکلشون حل بشه و هر چی به صلاح هست رقم بخوره
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)... - fatima1537 - 01 شهریور ۱۳۹۰ ۰۱:۱۹ ب.ظ
(۰۱ شهریور ۱۳۹۰ ۰۴:۴۰ ق.ظ)SarahArshad نوشته شده توسط: .نمیدونم کمیته امداد یا این انجمنهای حمایت از خانواده زندانیها تو این زمینه کمکی میکنه یانه کجا باید برم سوال کنم راستش خودش زیاد نمی تونه این ور واون ور بره !! راستش این بیچاره یه مشکل دیگه هم که داره دور وبری هاش خیلی سنتی هستن و از حرف مردم هم می ترسه برای زیاد بیرون رفتن واین حرفها .یعنی هی شرط وشروط بیشتر وحلقه تنگتر . از طرفی گفتم کمکش کنم یه شغل خونگی درست کنه گفت چون توی خونه کسی داره زندگی می کنه نمی شه .حالا به هر دلیلی خونه هم ندارن وبرای اینکه تنها نباشه پیش یکی از فامیل زندگی میکنه اما بیچاره حتی از حرف وحدیث همون فامیلش با اینکه زن هست ومردی در خانه نیست هم می ترسه سر بیرون رفتن . بچهها توی این شبهای عزیز از خدا بخوایید بهش کمک کنه وبه دادش برسه .هر کسی هم راه حلی به ذهنش رسید به من بگه بتونم کمکش کنم.
شرایطش به کمیته امداد میخوره ولی تلاش زیادی لازمه.
ما هم محتاجیم به دعا،چشم من همه ملتمسین دعا رو در نظر دارم و امیدوارم مشکل همه حل بشه.تا ما خودمون تکون نخوریم هیچ دعایی مستجاب نمیشه
(۰۱ شهریور ۱۳۹۰ ۰۸:۲۵ ق.ظ)firouzi.s نوشته شده توسط: کسی رو نداشم باهاش حرف بزنم و تو بغلش گریه کنم
بهترین کسی که میشه باش درد دل رو گفت خداست.اثرش رو بعضیها آنی میبینن بعضی های دیگه بعد از مدتی و لی حتما تاثیر داره این صحبت کردن با خدا و کمک خواستن از اون
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۲)... - Parva - 03 شهریور ۱۳۹۰ ۰۱:۰۸ ق.ظ
زندگی: شهد گل است
زنبور زمان می خوردش
آنچه باقی می ماند: عسل خاطره هاست.........
|