تالار گفتمان مانشت
روزنوشت های محمد تنهایی - نسخه‌ی قابل چاپ

صفحه‌ها: ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴
RE: روزنوشت های محمد تنهایی - SarahArshad - 21 آبان ۱۳۸۹ ۰۳:۱۴ ق.ظ

(۲۰ آبان ۱۳۸۹ ۰۴:۱۲ ق.ظ)admin نوشته شده توسط:  خدایا، در دل شبهای تنهایی، تنها تویی که ماوای منی، در این زمانه غریب، در زمانه پر از آلودگی، تنها تویی که توان داری دل بی قرار مرا آرام نمایی، یاد شبهای تنهایی به خیر، پر از خاطرات.
مگر دل بی قرار من چه کم داشت، آواره شهر و بیابان شدم، برای رسیدن به هیچ. خدایا چرا در این زمانه عجیب هر چه بیشتر می گردم غریب‌تر می شوم؟ من را چه شده که از خود بی خود شده ام، مگر من همانی نبودم که زمانی دل تنگ تو بودم؟ مگر نه اینکه بنده ای نا خلف بودم، چه شده که حسرت آن دوران را می خورم؟
یاد شبهای درد و دل به خیر، زمانی که اشک بهایی داشت، بهایی که تنها تو می دانی. چه شد آن رود خروشان؟ آن بید لرزان؟ شد بید خروشان و رود لرزان؟ آن رود خروشان خشک شد؟
خدایا توان عشق اینقدر سنگین است؟

سکوت‌: سکوت: سکوت

RE: روزنوشت های محمد تنهایی - arshad91 - 21 آبان ۱۳۸۹ ۰۳:۴۰ ق.ظ

من فکر می کنم در مورد دردل های بنده‌ها‌ی خدا با خدا هیچی نباید گفت چون به نظرم فقط خود بنده میدونه و خدا...هیچکی نمیدونه هیچکی تو دل بنده چی میگذره غیر خود خود خدا!

روزنوشت های محمد تنهایی - javadjj - 28 آبان ۱۳۸۹ ۰۳:۵۳ ق.ظ

دکتر درد دل قشنگی بود فی البداهه بود یا نه؟؟

روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 28 آبان ۱۳۸۹ ۰۹:۳۲ ب.ظ

یعنی با برنامه قبلی بود؟؟؟؟؟؟ معلومه که فی البداهه است Smile

روزنوشت های محمد تنهایی - javadjj - 29 آبان ۱۳۸۹ ۰۱:۵۵ ب.ظ

اره خوب میتونه فرازی از مناجات نامه های مختلف باشه!
فی الحال معلومه جناب تنهایی دستی در ادبیات هم داری چون واقعا مناجات جالب و زیبایی بود!!!

روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 18 آذر ۱۳۸۹ ۰۲:۳۵ ق.ظ

کسی احوال ما رو که نمی پرسه!!! لاجرم خودم از احوالاتم می گمBig Grin:

هفته ای که گذشت خیلی خیلی برام بد بود. تقریباً هر روزی که می رفتم دانشگاه سردردهای شدیدی می گرفتم. البته من تنها نبودم، خیلی دیگه از بچه‌ها هم این حالت رو داشتند. برخلاف ادعاهای مسئولین، آلودگی هوای آزادی در مرز خطرناک و خیلی غیر سالم قرار داشت. واقعاً خیلی هوای بدی بود. چند روزیه که این هوا ملایم‌تر شده و داره به سمت بهبود پیش می ره.
باید بهم حق بدین که توی این روزها نتونم حتی ایمیلهام رو چک کنم.

نکته بد دیگه از کار افتادن میل سرور دانشکده بود که باعث شد بسیاری از ایمیلهای دوستان که به tanhaei در ce ارسال شده بود به دستم برسه. البته هنوز این میل سرور درست نشده( کار خیلی سختی نیست درست کردنش!!! اما ....)

نکته مهمتر ماجرا اسباب کشی من به خونه جدید و بزرگتر بود، این هم دلیلی بود برای چک نکردن ایمیل و سایت در روزهای تعطیل که دانشگاه بسته است!

خوب زندگی شهری بعضی وقتها آدمها و وقتشون رو محدود می کنه، خدا رو شکر همه این مشکلات کمابیش حل شدن و من دوباره تونستم به جمع دوستان عزیز اضافه بشم.

توی این مدت سعی کردم که پروژه بیماران AS رو تکمیل کنم. در حال حاضر روی یه پروژه کدباز برای نمایش Haplo Type‌ها کار می کنم. این پروژه مال گروه آمار زیستی دانشگاه تهران هست و در نهایت ختم به یه مقاله جورنالی( ان شا الله) خواهد شد.

همین من بعد از به هم ریختن بدنم از هر لحاظ در حال بهتری هستم!

روزنوشت های محمد تنهایی - ف.ش - ۱۸ آذر ۱۳۸۹ ۰۱:۰۰ ب.ظ

ما هم اینجا در اصفهان با مشکل کمبود اکسیژن مواجه بودیم Big Grin
انشالله که خدا باد و باران رو با هم واسمون بفرسته که مشکل آلودگی هوا حل بشه!

روزنوشت های محمد تنهایی - hanif - 18 آذر ۱۳۸۹ ۰۳:۱۷ ب.ظ

دکتر اینجا یعنی شهر ما هوا به معنا کامل پاکه پاکه صبحا که پنجره رو وا می کنم هوای تازه روح ادم رو تازه می کنه امیدوارم شما هم این هوای تازه رو تجربه کنید. دکتر میخواهید همه مانشتیا رو جمع کنید بیا شهر ما کوچیکه ولی دنجه هواش هم تمیز تمیزه.

روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 18 آذر ۱۳۸۹ ۰۴:۵۵ ب.ظ

مانشت خود ما هواش تمیزه!! از وقتی مهمان این شهر پر از دود شدیم اینطوری شده، ان شا الله هر چه زودتر هوا خوب بشه.

روزنوشت های محمد تنهایی - hanif - 18 آذر ۱۳۸۹ ۰۸:۱۲ ب.ظ

امیدوارم

RE: روزنوشت های محمد تنهایی - Soheil - 18 آذر ۱۳۸۹ ۰۸:۵۸ ب.ظ

(۱۸ آذر ۱۳۸۹ ۰۱:۰۰ ب.ظ)afagh1389 نوشته شده توسط:  ما هم اینجا در اصفهان با مشکل کمبود اکسیژن مواجه بودیم Big Grin
انشالله که خدا باد و باران رو با هم واسمون بفرسته که مشکل آلودگی هوا حل بشه!
آره اصفهانم اوضاعش خیلی بد بود، ۳ ۴ روز تعطیل کردن که هیچکدوم به کارمون نیومدUndecided

روزنوشت های محمد تنهایی - javadjj - 18 آذر ۱۳۸۹ ۱۰:۳۶ ب.ظ

معلوم نیست چرا اینقدر مردم ما از ماشین شخصی استفاده میکنند این رویه الان توی شهر های کوچک هم هست‌ها اما چون جمعیت کمه الودگی گسترده نیست تو نیشابور ا که یه شهر متوسط با نیم میلیون جمعیت هستش تو ساعات ۱۰ تا ۲ ظهر ترافیک و الودگی شدیده ها.به امید هوای پاک.حیف اصفهان با اون همه زیبایی.تو الودگی زاینده رود چطور نفس میکشه و دوستان من زیر پل خواجو چطور آواز میخونند

روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 18 آذر ۱۳۸۹ ۱۱:۲۸ ب.ظ

برخی از خبرها حکایت از نقش بنزین تولید داخل توی آلودگی داره، به نظر می رسه هفته آینده تهران رو به تعطیلی کامل باشه! بهونه اش هم جوره، محرم و عزاداری و ...

روزنوشت های محمد تنهایی - yasemi - 19 آذر ۱۳۸۹ ۰۱:۰۹ ب.ظ

تا وقتی که این جور ماشین های با فناوری ۴۰ سال قبل به مردم میدن تازه اسمشم میزارن ملی و با این بنزین ناجور نتیجه ای بهتر از اینم نمیشه گرفت !!

روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 03 دى ۱۳۸۹ ۰۶:۵۹ ب.ظ

کجایند مستان جام الست؟
دلیران عاشق، شهیدان مست

همانان که از وادی دیگرند
همانان که گمنام و نامآورند

هلا، پیر هشیار درد آشنا
بریز از می صبر، در جام ما

توی دل گرفتی این روزگار شاید تنها التیام بخش یاد مردان عشق باشه. یادش بخیر، هر هفته همین وقتها بود؛ روایت فتح.
دلم گرفته، چند روزیه که گرفته. بعضی وقتها رگ غیرت آدم گل می کنه و یادی از گذشته می کنه،
یادی از کودکی، یادی از معصومیتی که از دست رفته، یادی از خاطرات.
کودکی ما توام بود با یاد شهیدان، شهیدانی که در راه وطن جونشون رو دادن. واسه یک وجب از این وطن.
دل آدم وقتی می گیره که می بینه نوجوان این دوره ... رگ غیرت آدم وقتی گل می کنه که می بینه خون شهیدان راحت زیر پا گذاشته می شه. وقتی که درد و رنج جانبازان رو می بینه.

لاجرم بغض گلوت می شکنه.