|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Eh3SAN - 01 بهمن ۱۳۹۲ ۰۶:۰۱ ب.ظ
(۰۱ بهمن ۱۳۹۲ ۱۲:۱۸ ب.ظ)Parham000 نوشته شده توسط: (01 بهمن ۱۳۹۲ ۱۲:۰۶ ب.ظ)virtual girl نوشته شده توسط: یعنی انقدر بی حواس شدم حواله خریدی رو که باید مدیرعامل امضا کنه اشتباهی آوردن برای من .. منم که انقدی استرس دارم این روزا آی کیو هم که تعطیله یه مدت کلن .. بدون اینکه اصن توجه کنم که این چه ربطی به من داره امضا زدم قشنگ اسم و فامیلم هم نوشتم .. یعنی یه ساعته دارن میخندن بهم ... فک کن مدیره دیگه چه فکری میکنه پیش خودش .. ای خدا لعنت کنه این کنکور رو که اصن زندگی واسم نذاشته ... ینی نمیتونم نفس بکشم حتی ....
همش ناراحتم که چرا زودتر شروع نکردم .. چرا بی خیال درس شدم یه مدت ... آینده چی میشه ... آخرش به کجا میرسم و هزار تا سوال بی جواب دیگه ...
بلا تکلیفی بد دردیه عاقا بد ...
الان میان میگن انرژی منفی نده !
آره خوب انرژی منفی نده کنکور که آخر زندگی نیست انشاالله که قبول میشی اونوقت به این روزات میخندی
منم با پرهام موافقم تو تلاش کن مطمئن باش خدا تلاشت رو بی نتیجه نمیزاره نا امیدی رو فراموش کن .
تا الان هرچی خوندی بسه . رو همینا وقت بذار . تستاشو بزن . مطلب جدید نخون اصلا حالا فوق فوقشم قبول نشی زندگی بازم جریان داره اینو یادت نره پس حسابی تلاش کن و خودتو باور کن و با خیال راحت به خدا توکل کن.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 01 بهمن ۱۳۹۲ ۰۸:۱۴ ب.ظ
دشت ها نام تو را می گویند
کوه ها شعر مرا می خوانند
کوه باید شد و ماند
رود باید شد و رفت
دشت باید شد و خواند
در من این جلوه ی اندوه ز چیست ؟
در تو این قصه ی پرهیز که چه ؟
در من این شعله ی عصیان نیاز
در تو دمسردی پاییز که چه ؟
حرف را باید زد
درد را باید گفت
سخن از مهر من و جور تو نیست
سخن از تو
متلاشی شدن دوستی است
و عبث بودن پندار سرورآور مهر
آشنایی با شور ؟
و جدایی با درد ؟
و نشستن در بهت فراموشی
یا غرق غرور ؟
سینه ام آینه ای ست
با غباری از غم
تو به لبخندی از این آینه بزدای غبار
آشیان تهی دست مرا
مرغ دستان تو پر می سازند
آه مگذار ، که دستان من آن
اعتمادی که به دستان تو دارد به فراموشی ها بسپارد
آه مگذار که مرغان سپید دستت
دست پر مهر مرا سرد و تهی بگذارد
من چه می گویم ، آه
با تو اکنون چه فراموشی هاست
با من اکنون چه نشستن ها ، خاموشیها ست
تو مپندار که خاموشی من
هست برهان فراموشی من
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه بر می خیزند
حمید مصدق
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نارین - ۰۱ بهمن ۱۳۹۲ ۰۸:۴۷ ب.ظ
من حالم خیلی بده یکی کمکم کنه ، دارم دیوونه میشم دریغ از یه ذره آرامش که درس بخونم هر چی تست میخونم نمیفهمم چی گفته هر چی کتاب میخونم متوجه نمیشم یه مطلبو ۱۰ بار میخونم نمیفهمم من چیکار کنم چجوری تمرکز کنم؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 01 بهمن ۱۳۹۲ ۰۸:۵۲ ب.ظ
(۰۱ بهمن ۱۳۹۲ ۱۲:۰۶ ب.ظ)virtual girl نوشته شده توسط: همش ناراحتم که چرا زودتر شروع نکردم .. چرا بی خیال درس شدم یه مدت ... آینده چی میشه ... آخرش به کجا میرسم و هزار تا سوال بی جواب دیگه ...
بلا تکلیفی بد دردیه عاقا بد ...
الان میان میگن انرژی منفی نده !
الان دیگه وقت این سوالا نیست. فعلا نهایت تلاشتونو بکشید که بعد کنکور نگید کاشکی یه کم بیشتر خونده بودم.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نارین - ۰۱ بهمن ۱۳۹۲ ۰۸:۵۷ ب.ظ
(۰۱ بهمن ۱۳۹۲ ۰۸:۵۲ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: (01 بهمن ۱۳۹۲ ۱۲:۰۶ ب.ظ)virtual girl نوشته شده توسط: همش ناراحتم که چرا زودتر شروع نکردم .. چرا بی خیال درس شدم یه مدت ... آینده چی میشه ... آخرش به کجا میرسم و هزار تا سوال بی جواب دیگه ...
بلا تکلیفی بد دردیه عاقا بد ...
الان میان میگن انرژی منفی نده !
الان دیگه وقت این سوالا نیست. فعلا نهایت تلاشتونو بکشید که بعد کنکور نگید کاشکی یه کم بیشتر خونده بودم.
وقتی مثل من میشیم چیکار کنیم من مغزم تعطیل شده هیچی نمیفهمم چجوری بخونم با این وجود؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Eternal - 01 بهمن ۱۳۹۲ ۱۰:۱۵ ب.ظ
(۰۱ بهمن ۱۳۹۲ ۰۸:۴۷ ب.ظ)نارین نوشته شده توسط: من حالم خیلی بده یکی کمکم کنه ، دارم دیوونه میشم دریغ از یه ذره آرامش که درس بخونم هر چی تست میخونم نمیفهمم چی گفته هر ...
۱ - خونسرد باشین ، یه روز مطلق به خودتون تفریح بدین ( کارایی که دوست دارین انجام بدین - آهنگ شاد - گردش - خرید - بخوابین ) ، شاید یه روزتون بپره ولی عوضش آرامش بدست میارین.
من بودم این کارو میکردم
۲ - تو یه کاغذ هم هدفهاتونو بنویسین و مرور کنین و با انرژی بیشتر دوباره شروع کنین
۳ - تو یه کاغذ دیگه همه چیزایی که فکرتونو مشغول میکنه بنویسین و به خودتون بقبولونین که بعد کنکور به اینا میرسم
کاش منم امسال میخوندم ![Sad Sad](images/smilies/sad.gif)
نشد امسال بخونم ، بعضی وقتا پشیمون میشم از کارم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 01 بهمن ۱۳۹۲ ۱۱:۰۴ ب.ظ
بچه هایی که کنکور دارید، لطفا آرامش و روحیتون رو از دست ندید
روحیه خیلی مهمه و سر جلسه این آرامش باعث میشه که چیزایی رو که خوندید یادتون بیاد
من برای کنکور ارشد نخوندم، ولی سر کارشناسی در حق خودم ظلم کردم و خودمو با فکر و خیال قبل از امتحان داغون کردم و چوبشو هم خوردم، هر چیزی باعث میشه آرامش داشته باشید رو ازش استفاده کنید تا آرامشون برگرده( البته چیزای درست )
همونطور که دوستمون هم گفتن نوشتن کمکتون میکنه
نترسید از نتیجه، نتیجه هر چی شد مهم این هست که وقتی به عقب برگردید خیالتون راحت باشه که شما سعیتون رو کردید
تو برگه میتونید بدترین اتفاقی رو هم که میتونه بیفته رو بنویسید و ببینید در اینصورت چیکار میکنید... شاید اینطوری ذهنتون آزاد شه
فقط آرامشتون رو حفظ کنید
خیالتون هم راحت تا روزی که زنده هستیم داریم آزمون میدیم...
بخونید و بیخیال نتیجه شید... کسی هست که حواسش بهمون هست
همیشه هم بهترین نتیجه اونی نیست که ما در اون لحظه دنبالش هستیم، یه وقتایی بعد از گذشت زمانها متوجه خیلی چیزا میشیم
توکلتون به خدا
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ماهسان لیما - ۰۲ بهمن ۱۳۹۲ ۱۲:۳۸ ق.ظ
چرا من دارم خودمو خفه میکنم با این بار منفی،،،،،،،،،،،،،،،،نمیدونم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!............
خودم دارم به خودم ضربه میزنم،،،،،،،،واقعا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من چرا تا امشب نمیدونستم صندوق پیام دارم و باید چک کنم،،،،،،،،جوا کلی سوالام اونجاس.................
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 02 بهمن ۱۳۹۲ ۰۱:۵۸ ق.ظ
دلم گرفته
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - فوژان - ۰۲ بهمن ۱۳۹۲ ۰۳:۰۷ ق.ظ
(۰۲ بهمن ۱۳۹۲ ۱۲:۳۸ ق.ظ)ماهسان لیما نوشته شده توسط: چرا من دارم خودمو خفه میکنم با این بار منفی،،،،،،،،،،،،،،،،نمیدونم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!............
خودم دارم به خودم ضربه میزنم،،،،،،،،واقعا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من چرا تا امشب نمیدونستم صندوق پیام دارم و باید چک کنم،،،،،،،،جوا کلی سوالام اونجاس.................
ببخشید که عامیانه حرف میزنم
سلام دوستم .... دوستم چرا سعی نمیکنی از موقعیتی که توش هستی لذت ببری؟ جدی میگم، سعی کن از چیزی که داری یاد میگیری لذت ببری، لذت ببر از اینکه داری مثلا یاد میگیری چطوری باید یه سمافور بنویسی یا مثلا چه میدونم، یه مرتبه زمانی به دست میاری .... اینا عالین، این چیزایی که داری یاد میگیری فوق العادن، چون میدونی هستن ،وجود دارن .. همه ی اینایی که داری میخونی و تست میزنی کاربرد دارن به ایناش فکر کن .. وقتی اینارو میخونی دیدت موقع کدینگ دیگه مثه بقیه نیست و این عالیه ، چرا فکر میکنی کنکور تمام زندگی آدمه ؟ نه نیست ، واقعا نیست .. چرا به خودت استرس میدی؟ بگو الان دارم اینو میخونم ،آهاااااانننن، ایول این همون چیزیه که فلان جا میتونم ازش استفاده کنم اینطوری فکر نکن ... مثل همه فکر نکن ... درس رو نخون که آخجون قبول شم برم یه دانشگاه خوب مثلا چه میدونم میگن شریف .. درس رو بخون که حال کنی کیفشو ببری چیز درست و خوب و به درد بخور یاد بگیری نه اینکه فقط بگی من رفتم فلان دانشگاه ... به قول یکی از دوستام دایرتو بزرگ کن
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Breeze - 02 بهمن ۱۳۹۲ ۱۰:۱۶ ق.ظ
دیروز رفتم مصاحبه واسه کار .. زنه میگه که ساعت کاری ما از ۸ صبح تا ۵ بعدازظهره هر روز شنبه تا ۵ شنبه .. گفتم این که خلاف قانون کاره .. ۴۴ ساعت هفتگی عرفه قانون کار هستش ! با افتخار و پر رویی تمام میگه بله ! شرکت ما کمی ساعت کاریش بیشتر از جاهای دیگه اس!
آخه ۱۴ ساعت کار بیشتر در هفته از نظر اینا میشه کمی ؟؟!
قدیما میگفتن کم فروشی نکنید گناه کبیره است نابخشودنیه .. " وای بر کم فروشان " ... این سبک جدید شرکت ها از نظر من سبک نوینی از کم فروشی هستش .. اینکه کار اضافه بکشی و بهش افتحار کنی درسته آیا ؟؟!
این پولی که شرکت درمیاره حلاله ؟؟!
از دیروز هم ۳ مرتبه تماس گرفتن که بیا !!! زبون آدمیزاد هم حالیشون نیست که من با این شرایط شما مشکل دارم !!
من موندم اینا واقعا چی فکر کردن راجع به دیگران ؟!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Somayeh_Y - 02 بهمن ۱۳۹۲ ۱۲:۳۷ ب.ظ
"می گویند : فراموشی ، دفاع تدریجی بدن است در برابر رنج !
همنوایی شبانه ارکستر چوبها - رضا قاسمی
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Eternal - 02 بهمن ۱۳۹۲ ۰۱:۵۰ ب.ظ
من یه مدتی میشه خوشحالم ، درسته دلایل زیادی برای خوشحالیم وجود داره ولی بنظرم دلیل اصلیش اینه :
شکسپیر میگه : من همیشه خوشحالم، میدانید چرا ؟
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم، انتظارات همیشه صدمه زننده هستند....
راست میگه ، یه بار امتحان کنین ..... باور کنید عمل میکنه.
من از یکی از دوستای صمیمیم خیلی انتظارها داشتم ولی بعد اتفاقاتی که بینمون افتاد ، متوجه شدم بهتره من انتظاراتمو پایین بیارم چون هیچ وقت یه دوست نمیتونه جای خواهر آدم باشه.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - virtual girl - 02 بهمن ۱۳۹۲ ۰۳:۵۵ ب.ظ
تنهایی ینی داری زیر بار افکار پیچ در پیچ جون میدی و قدرت تصمیم گیری نداری هیشکی ام نباشه بزنه پشتت بگه نگران نباش درست میشه .... یا لااقل یه راهی بگه ...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - elham_sh219 - 02 بهمن ۱۳۹۲ ۰۵:۴۲ ب.ظ
کاش میشد تا خدا پرواز کرد
پای دل از بند دنیا باز کرد
کاش میشد از تعلق شد رها
بال زد همچون کبوتر در هوا
کاش میشد این دلم دریا شود
باز عشقی اندر او پیدا شود
کاش میشد عاشقی دیوانه شد
گرد شمع یار چون پروانه شد
کاش میشد جان ز تن بیرون شود
چشم از هجران او پر خون شود
کاش میشد از خدا غافل نبود
کاش در افکار بی حاصل نبود
کاش میشد بر شیاطین چیره شد
تا رها از بند با این شیوه شد
کاش دستم را بگیرد توی دست
تا شوم از دست او من مست مست
کاش میشد مست باشم تا ابد
سر بر آرم دست افشان از لحد
کاش میشد تا که در روز جزا
شاد باشم از عمل پیش خدا
کاش میشد یک نفس دیدار یار
تا شوم مدهوش ؛ گردم بیقرار
کاش میشد با خدا شد همنشین
جنت و دوزخ ؛ یا اندر زمین
|