|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - yaldaa - 02 دى ۱۳۹۲ ۱۲:۴۷ ب.ظ
عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم.
همان یک لحظه اول ،
که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان ،
جهان را با همه زیبایی و زشتی ،
بروی یکدگر ،ویرانه میکردم...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - esisonic - 02 دى ۱۳۹۲ ۰۴:۲۵ ب.ظ
این دوره کردن بدجوری انرژیمو تحلیل میبره...فقط ۱۵ روز دیگه مونده که دورم تموم بشه
البته اگه اتفاقی نیوفته... :-|
...
همش با خودم میگم این روزا میگذره
ولی خوب پس کی تموم میشه
خیلی خستم
...
خستم اگر میروم...گر نروم...خسته ام
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ماهسان لیما - ۰۲ دى ۱۳۹۲ ۰۷:۴۰ ب.ظ
چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا،،،آخه چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟
چرا هیچکس جواب سوالامو نمیده،،،سوالای درسی که تو این انجمن پرسیدم واقعا جوابشونو میخواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
هی میااااااااااااااااااااااااااااااام هی میبینم جوابی نیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییست.
استرس گرفتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتم.
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااه
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
|
Re: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Eternal - 02 دى ۱۳۹۲ ۰۷:۴۲ ب.ظ
دیگه اجازه نمیدم کسی ناراحتم کنه
نوبتشه خودمو بزنم به بیخیالی, به بعضیا که زیاد میدون بدی دور بر میدارن
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mhd3 - 02 دى ۱۳۹۲ ۰۷:۴۵ ب.ظ
(۰۲ دى ۱۳۹۲ ۰۷:۴۰ ب.ظ)ماهسان لیما نوشته شده توسط: چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا،،،آخه چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟
چرا هیچکس جواب سوالامو نمیده،،،سوالای درسی که تو این انجمن پرسیدم واقعا جوابشونو میخواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
هی میااااااااااااااااااااااااااااااام هی میبینم جوابی نیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییست.
استرس گرفتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتم.
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااه
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
این سوال منم هست.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 02 دى ۱۳۹۲ ۰۹:۱۱ ب.ظ
(۰۲ دى ۱۳۹۲ ۰۷:۴۲ ب.ظ)Eternal نوشته شده توسط: دیگه اجازه نمیدم کسی ناراحتم کنه
نوبتشه خودمو بزنم به بیخیالی, به بعضیا که زیاد میدون بدی دور بر میدارن 
من همش میخوام خودمو بزنم به بیخیالی ولی نمیشه :-S راهش چجوریههه؟،واقعا گل گفتی،
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - yaldaa - 02 دى ۱۳۹۲ ۰۹:۵۲ ب.ظ
از هنگامی که خداوند مشغول خلق زن بود، شش روز میگذشت.
فرشتهای ظاهر شد و گفت: “چرا این همه وقت صرف این یکی میفرمایید؟”
خداوند پاسخ داد:
“دستور کار او را دیدهای؟
باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جایگزینی باشند.
باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند.
دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جایش بلند شد ناپدید شود.
بوسهای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند.”
فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد.
“این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید.”
خداوند گفت :
“نمی شود!!
چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است، تمام کنم.
از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند،
یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد.”
فرشته نزدیک شد و به زن دست زد.
“اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی.”
“بله نرم است، اما او را سخت هم آفریدهام.
تصورش را هم نمیتوانی بکنی که تا چه حد میتواند تحمل کند و زحمت بکشد.”
فرشته پرسید :
“فکر هم میتواند بکند؟”
خداوند پاسخ داد :
“نه تنها فکر میکند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد.”
آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد.
فرشته پرسید :
“اشک دیگر برای چیست؟”
خداوند گفت:
“اشک وسیلهای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، ناامیدی، تنهایی، سوگ و غرورش.”
فرشته متاثر شد:
“شما فکر همه چیز را کردهاید، چون زنها واقعا حیرت انگیزند.”
زنها قدرتی دارند که مردان را متحیر میکنند.
همواره بچهها را به دندان میکشند.
سختیها را بهتر تحمل میکنند.
بار زندگی را به دوش میکشند،
ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه میپراکنند.
وقتی خوشحالند گریه میکنند.
برای آنچه باور دارند میجنگند.
آنها میرانند، میپرند، راه میروند، میدوند که نشانتان بدهند چه قدر برایشان مهم هستید.
قلب زن است که جهان را به چرخش در میآورد
زنها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند و میدانند که بغل کردن و بوسیدن میتواند هر دل شکستهای را التیام بخشد.
کار زنها بیش از بچه به دنیا آوردن است،
آنها شادی و امید به ارمغان میآورند. آنها شفقت و فکر نو میبخشند
زنها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند.
خداوند گفت: “این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد!”
فرشته پرسید: “چه عیبی؟”
خداوند گفت:
“قدر خودش را نمی داند . . .”
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Somayeh_Y - 02 دى ۱۳۹۲ ۱۰:۵۹ ب.ظ
کودکی از مسئول سیرکی پرسید:
چرا فیل به این بزرگی را با طنابی به این کوچکی و ضعیفی بسته اید؟
فیل میتواند با یک حرکت به راحتی خودش را آزاد کند و خیلی خطرناک است!
![[تصویر: 232377_8gtms0soni8uvisjjcfb.jpg]](https://img.manesht.ir/232377_8gtms0soni8uvisjjcfb.jpg)
صاحب فیل گفت:
این فیل چنین کاری نمیتواند بکند.
چون این فیل با این طناب ضعیف بسته نشده است.
آن با یک تصور خیلی قوی در ذهنش بسته شده است.
کودک پرسید چطور چنین چیزی امکان دارد؟
صاحب فیل گفت: وقتی که این فیل بچه بود مدتی آن را با یک طناب بسیار محکم بستم.
تلاش زیاد فیل برای رهایی اش هیچ اثری نداشت،
و از آن موقع دیگر تلاشی برای آزادی نکرده است.
فیل به این باور رسیده است که نمیتواند این کار را بکند!
“هر کدام از ما، با نوعی فکر بسته شده ایم که مانع حرکت ما به سوی پیروزی است “
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نارین - ۰۲ دى ۱۳۹۲ ۱۱:۱۰ ب.ظ
(۰۲ دى ۱۳۹۲ ۱۰:۵۹ ب.ظ)Somayeh_Y نوشته شده توسط: کودکی از مسئول سیرکی پرسید:
چرا فیل به این بزرگی را با طنابی به این کوچکی و ضعیفی بسته اید؟
فیل میتواند با یک حرکت به راحتی خودش را آزاد کند و خیلی خطرناک است!
![[تصویر: 232377_8gtms0soni8uvisjjcfb.jpg]](https://img.manesht.ir/232377_8gtms0soni8uvisjjcfb.jpg)
صاحب فیل گفت:
این فیل چنین کاری نمیتواند بکند.
چون این فیل با این طناب ضعیف بسته نشده است.
آن با یک تصور خیلی قوی در ذهنش بسته شده است.
کودک پرسید چطور چنین چیزی امکان دارد؟
صاحب فیل گفت: وقتی که این فیل بچه بود مدتی آن را با یک طناب بسیار محکم بستم.
تلاش زیاد فیل برای رهایی اش هیچ اثری نداشت،
و از آن موقع دیگر تلاشی برای آزادی نکرده است.
فیل به این باور رسیده است که نمیتواند این کار را بکند!
“هر کدام از ما، با نوعی فکر بسته شده ایم که مانع حرکت ما به سوی پیروزی است “
گل گفتید مشکلی که من الان گرفتارشم همینه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ماهسان لیما - ۰۳ دى ۱۳۹۲ ۱۲:۳۰ ق.ظ
کاش میرفتم برمیگشتم میدیدم همه سوالام جواب داده شدن
یعنی میشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - zaynab - 03 دى ۱۳۹۲ ۰۱:۵۲ ق.ظ
گاهی،گمان نمیکنی و میشود
گاهی،نمیشود که نمیشود
گاهی هزاردوره دعابی اجابت است
گاهی ناگفته قرعه بنام تو میشود
گاه گدای گدایی وبخت نیست
گاه تمام شهر گدای تو میشود
گاهی صبررود وقرارنیست
گاه تمام قرارهابوقت تو میشود
گاه میسوزی وکس یارنیست
گاه یاران چه بی شمارمیشود
.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نارین - ۰۳ دى ۱۳۹۲ ۰۲:۰۱ ق.ظ
شکست ممکن است شما را امتحان کند ، اما نمیخواهد شما را متوقف کند ، اگر در ابتدا نتوانستی پیش بروی راه دیگری را امتحان کن . برای هر مشکلی یک راه حل وجود دارد . بزرگترین اشتباه تسلیم شدن است .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Somayeh_Y - 03 دى ۱۳۹۲ ۰۱:۲۰ ب.ظ
در این لحظه از تاریخ زندگی ام اونقدر عصبانی و ناراحتم که کارد بزنی خونم درنمیاد 
یک نفر رو میخواد که پشتیانی سخت افزاری و نرم افزاری سیستم هاش رو بکنه. شبکه اش رو هم ساپورت کنه. بعد برنامه ای رو که ده سال پیش خریده رو هم پشتیانی و به روز رسانی کنه. حواسش به سایتش شرکتش هم باشه. چون یه اشتباهی کردی و نوشتی که زبانت خوبه. پس انتظار داره که مکاتباتش با خارج کشور رو هم انجام بدی. طراحی و دیزاین پوسترهای تبلیغاتی اش رو هم انجام بدی چون قبلا کاری مشابه با این رو انجام میدادی.
یعنی اگه می نوشتم قبلا آب حوض کشیدم یه حوض میزد وسط حیاط شرکتش و می گفت آب اینم باید بکشی.
خب حالا فکر میکنید همه این کارا رو باید با ماهی چقدر حقوق براش انجام بدی؟
۳۰۰ هزارتومن ناقابل. خیلیه مگه نه؟!!!!!!
خب جناب مدیر عامل یه هماهنگی با افراد زیردستت میکردی ما رو اینقدر الاف نمی کردی. بعد حالا احیانا ساعت کاری رو یهو یک ساعت اضافه کردی و اضافه کاری رو اجباری. میشه بفرمایید اون حقوق طبق قانون کار و بیمه و .... چطوری تا به اتاق شما رسیدیم آب رفت.
لبخندی تحویلم میده و میگه خب میدونید در نهایت حقوق همونه که گفتیم ولی خب پروسه ای داره که باید طی بشه. انشالا در دوره های بعدی که خواستیم قرارداد رو تمدید کنیم. آخه یه دوره ای حقوق ها بالا بود کارمندانمان انگیزه ای برای پیشرفت نداشتند.
با خودم میگم خیر سرشون خوبه که شرکت معروفی هستند و مثلا دبدبه و کبکبه ای دارن برای خودشون. معروف نبود چیکار میکرد. یادم باشه حتما یه سر به ابزار فروشی بزنم و قیمت آچار فرانسه رو بپرسم با بقیه ابزارها مقایسه اش کنم.
فاتحه خوند به روزی که قبراق و پرانرژی شروع کرده بودم 
هان راستی یادم شد اینو بگم. می پرسم اگه کنکور قبول بشم و بخوام برم دانشگاه چی؟ میگه بی رودربایستی همونجا تسویه می کنیم باهاتون.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 03 دى ۱۳۹۲ ۰۱:۳۰ ب.ظ
وای جمله ی اخرشون معرکه بود!!!! به نظرم همین الان استعفا بدید راحت درس بخونید، والا به خدا
Sent from my iPad using
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - neilabak - 03 دى ۱۳۹۲ ۰۱:۵۴ ب.ظ
خدایا من را ببخش که شاید از یاد برده ام ما تنها آفریده شده ایم .گاهی که یادم میرود این تنهایی وسیع بشر را، قبل از تلنگر کائنات ، به گوش جانم نجوا کن که تو به تنهایی جای تمام نداشتنهایم را پر میکنی
دکتر علیرضا شیری
یعنی این متن دکتر شیری منو دیوانه میکنه:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|