هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - crevice - 12 شهریور ۱۳۹۲۰۸:۵۵ ب.ظ
از بدترین چیزا تو زندگی اینه که قبل از غروب خوابت ببره و هر وقت بیدار میشی احساس میکنی WWIII اتفاق افتاده! احساس میکنی که دنیا دیگه به آخر رسیده:|
ولی با همین حال از اینجا به همه دوستایی که دکترا قبول شدند تبریک میگم به امید هیئت علمی شدن در دانشگاهها و شهرهایی که دوست دارند
به این امید که ماهم سری در سرها بشیم!
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - انرژی مثبت - ۱۲ شهریور ۱۳۹۲۰۹:۳۱ ب.ظ
(۱۲ شهریور ۱۳۹۲ ۰۸:۳۳ ب.ظ)ida_isp نوشته شده توسط: سلام بچه ها کسی از آفتاب خبری نداره؟ مثل اینکه دیگه مانشت نمیاد قبلا همیشه فعال بود بهش پیام هم دادم اما جوابی نداد راستش از این پست یکم نگران شدم "هرکسی که یکبار مرگ رو ازنزدیک حس کرد وازش نجات پیداکرد خوب میدونه که این دنیا جز شادی وخوب بودن هیچ چیز دیگرش بدرد نمیخوره" مشکلی پیش اومده واسش؟! انشالا خوب و خوش باشه یکی از بهترین دوستایی هست که در مانشت پیدا کردم
سلام
ایشون حالشون خوبه خدا رو شکر
نگران نباشید. این پستشونم بخاطر اتفاقی هست که سال پیش براشون افتاد و خدا رو شکر خطر رفع شد و طبق اخرین اخبار خوبه همه چیز.
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Lover Of Science - 13 شهریور ۱۳۹۲۱۲:۵۰ ق.ظ
می دانی؟
یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی
تعطیل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افکارت
... باید به خودت استراحت بدهی...
دراز بکشی و دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی و بیخیال سوت بزنی
در دلت بخندی به تمام افکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آنوقت با خودت بگویی:
بگذار منتظر بمانند...
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - nina69 - 13 شهریور ۱۳۹۲۰۹:۴۹ ق.ظ
چقدر بد همه اعضای خونه با هم برن سفر
و تومجبور باشی تنها خونه بمونیی
سکوت خونه دیونت میکنه
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - puneh - 13 شهریور ۱۳۹۲۱۲:۰۲ ب.ظ
چقدر سخته مشکلات خونوادتو ببینی ولی نتونی واسشون کاری انجام بدی خیلی خجالت میکشم اینکه الان با وجود تمام مشکلاتی که دارن باید شهریه دانشگاه منم بدن الان ۲سال و خورده ای هس که دارم دنبال کار میگردم ولی هیچ نتیجه ای نداشته مامان بابام با کار تو شرکت های خصوصی مخالفن و من موندمو آزمون های استخدامی ...خسته ام خیلی .کاش یه روزی بیاد که بتونم کمکشون کنم میترسم دیر شه و نتونم جواب زحمتاشون رو بدم کاش یه روزی بیاد که ...خیلی محتاج دعام بچه ها لطفا واسم دعا کنید گره مشکلاتم باز بشه خواهش میکنم
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Autumn.Folio - 13 شهریور ۱۳۹۲۰۳:۳۸ ب.ظ
حس آدمایی که درونشون پره حرفه ولی نای گفتن ندارنو دارم.
به قول اون خواننده که خیلیا اسمشو میدونن : از چی بگم؟
از پست یکی از اعضای قدیمی اونقدر متاثر و ناراحت شدم که نمیدونم چطور بگم اظهار همدردی میکنم با شما، و واقعا که هیچ وقت نمیتونم دردشونو مثل خودشون درک کنم و با ایشون همدردی کنم.
چی بگم؟ بگم خدا شفا بده، انگار نمک رو زخمش میپاشی
بگم ناراحت نباش اینا آزمایشات خداست، خودمو که جای اون میزارم فکر میکنم من کم میاوردم
واقعا دل بزرگی میخواد تحمل این درد.
فقط میتونم بگم خدا صبر بده، هم به شما و همسرتون
و اینکه یاد خدا رو فراموش نکنید که همواره اونه که میتونه در همه حال آرامش به قلبها که زندگی واقعی در اونجاست، بده و مطمئن باشین با یاد و تکیه بهش در همه حال زندگیتون آروم خواهد شد.
این درد دلها رو فقط میشه با خدا گفت و تو این دنیای مجازی بازگو کرد تا کمی آرام شد.
خدایا ظرف تحملمون رو برای دردهایی که از روی رحمت برامون میدی، بزرگتر قرار بده.
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ida_isp - 13 شهریور ۱۳۹۲۰۶:۲۱ ب.ظ
(۱۲ شهریور ۱۳۹۲ ۰۹:۳۱ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط:
(12 شهریور ۱۳۹۲ ۰۸:۳۳ ب.ظ)ida_isp نوشته شده توسط: سلام بچه ها کسی از آفتاب خبری نداره؟ مثل اینکه دیگه مانشت نمیاد قبلا همیشه فعال بود بهش پیام هم دادم اما جوابی نداد راستش از این پست یکم نگران شدم "هرکسی که یکبار مرگ رو ازنزدیک حس کرد وازش نجات پیداکرد خوب میدونه که این دنیا جز شادی وخوب بودن هیچ چیز دیگرش بدرد نمیخوره" مشکلی پیش اومده واسش؟! انشالا خوب و خوش باشه یکی از بهترین دوستایی هست که در مانشت پیدا کردم
سلام
ایشون حالشون خوبه خدا رو شکر
نگران نباشید. این پستشونم بخاطر اتفاقی هست که سال پیش براشون افتاد و خدا رو شکر خطر رفع شد و طبق اخرین اخبار خوبه همه چیز.
وای من نمیدونستم :O خدا رو شکر که خوبه کاش باز میومد مانشت....
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sara901 - 14 شهریور ۱۳۹۲۱۱:۲۳ ق.ظ
دلم گرفته فقط همین
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Eternal - 14 شهریور ۱۳۹۲۱۲:۰۴ ب.ظ
تا که بودیم نبودیم کسی،
کشت ما را غم بی همنفسی
تا که رفتیم همه یار شدند،
خفته ایم و همه بیدار شدند
قدر آئینه بدانیم چو هست
نه در آن وقت که افتاد و شکست
در حیرتم از مرام این مردم پست
این طایفه ی زنده کش مرده پرست
تا هست به ذلت بکشندش به جفا
تا رفت به عزت ببرندش سر دست
آه میترسم شبی رسوا شوم،
بدتر از رسواییم تنها شوم
آه ازآن تیر و از آن روی و کمند،
پیش رویم خنده پشتم پوزخند
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Mina_J - 14 شهریور ۱۳۹۲۰۷:۲۱ ب.ظ
عیب جویان بیشتر گم کرده راه ...
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - azad_ahmadi - 14 شهریور ۱۳۹۲۰۸:۴۶ ب.ظ
زندگی مانند بازی شطرنج است..
قبل از حرکت کاملاً فکر کنید و
تا آخرین لحظه زندگی بازی کنید.
گاهی باید با زندگی "پات" شد...
"آزاد"
پ.ن: این بازی شطرنج رو من انجام دادم اطلاع دارید تا حالا داشتیم اینطوری؟ بفکر ثبت در گینس باشم؟
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - maryam.raz - 14 شهریور ۱۳۹۲۰۹:۰۵ ب.ظ
دیگه نمیدونم باید با زندگیم چکار کنم
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - rahayi - 14 شهریور ۱۳۹۲۰۹:۱۲ ب.ظ
(۱۴ شهریور ۱۳۹۲ ۰۸:۴۶ ب.ظ)azad_ahmadi نوشته شده توسط: زندگی مانند بازی شطرنج است....
گیرم که باخته ام !!!
اما کسی جرات ندارد به من دست بزند یا از صفحه بازی بیرونم بیندازد .
شوخی که نیست , من شاه شطرنجم !!!
تخریب می کنم آنچه را که نمی توانم باب میلم بسازم .
آرزو طلب نمیکنم، آرزو میسازم .
لزومی ندارد من همانی باشم که تو فکر میکنی ،
من همانی ام که حتی فکرش را هم نمی توانی بکنی .
زانو نمی زنم، حتی اگر سقف آسمان ، کوتاهتر از قد من باشد !
زانو نمی زنم، حتی اگر تمام مردم دنیا روی زانوهایشان راه بروند !
” مـــن زانــــو نمــی زنــــم. . . “….
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - maryam.raz - 14 شهریور ۱۳۹۲۱۰:۴۶ ب.ظ
(۱۴ شهریور ۱۳۹۲ ۰۹:۳۷ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط:
(14 شهریور ۱۳۹۲ ۰۹:۰۵ ب.ظ)maryam.raz نوشته شده توسط: دیگه نمیدونم باید با زندگیم چکار کنم
با زندگی باید زندگی کرد.
فقط اشکالش اینه که زندگی مطابق میل ما رفتار نمیکنه. یعنی معمولا" انتظاراتمون را برآورده نمیکنه. شکستهامون در مقابل پیروزیهامون گاهی بسیار بسیار زیاده. تو این بازی در بهترین شرایط هم گاهی نمیشه بُرد.واسه همینه که کسی پیدا نمیشه که همیشه احساس پیروزی داشته باشه.
فقط باید گاهی در اوج ناباوری یه گل اساسی بهش بزیند.
بعد شرایط عوض میشه.
ولی احساس کنید که نمیشه گل زد . باید هر چی تحمیل شد را بپذیرید.
ممنونم آقا فرداد
همین پذیرفتنه که خیلی سخته
فک میکنم بهترین انتخاب واسم پیدا کردن یه شغله
اگه پیدا کنم!
شاید بعد بتونم واسه ارشد باز یه تصمیمی بگیرم شایدم دیگه نتونم این دلزدگی رو درست کنم
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - x86 - 15 شهریور ۱۳۹۲۰۱:۵۷ ق.ظ
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا جان رسد به جانان یا جان ز تن برآید