|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هر چه می خواهد دل تنگت بگو ... - aminamini - 18 اردیبهشت ۱۳۹۰ ۱۲:۰۸ ق.ظ
آخه چرا همه خستن ؟
چرا؟
خستگی حاصل پر پر شدن امید است
خستگی حاصل پر پر شدن خورشید است
خستگی ظلمت بیدار پر از تاریک است
خستگی ظلمت نو گشته اینک پیر است
پس چرا
پس چرا خسته بمانیمو دگر غم بخوریم
پس چرا خود به خودی غصه و ماتم بخوریم
پس چرا سایه مرداب اسارت به سر خود بکشیم
پس چرا مثل گل مریم بیخود شده فریاد سحر را نکشیم
اینک اما
اینک اما به بزرگیه بلندای جوانی شاداب
باید از گوشه تنهایی خود برخیزیم
اینک اما به وجود خود و آن خالق زیبارومان
باید از نو شدن خود به طبیعت گوییم
پس خدایی پاشید
تا جهان تازه شود
تا همه از آن جا
به خدا خیره شوند
ببخشید اگه خیلی خوب نیست
آخه دیدم همه خستن
گفتم یه چیزی گفته باشم
باتشکر
|
هر چه می خواهد دل تنگت بگو ... - fatima1537 - 18 اردیبهشت ۱۳۹۰ ۱۲:۲۰ ق.ظ
من مثل بقیه از دیر اعلام شدن نتیجه ارشد خسته نشدم
از برآورده نشدن یه خواسته ای که منتظرشم خسته شدم
خییییلی وقته که منتظرم
انتظار کشنده است
خدایا ناامیدم نکن
راستی!طبع شاعریتون خوبه
|
RE: هر چه می خواهد دل تنگت بگو ... - Maryam-X - 18 اردیبهشت ۱۳۹۰ ۰۱:۲۱ ق.ظ
(۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۰ ۱۲:۰۸ ق.ظ)aminamini نوشته شده توسط: آخه چرا همه خستن ؟
چرا؟
خستگی حاصل پر پر شدن امید است
خستگی حاصل پر پر شدن خورشید است
خستگی ظلمت بیدار پر از تاریک است
خستگی ظلمت نو گشته اینک پیر است
پس چرا.......
ها...
این همون ترجمهی عرایض بنده در
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
به زبان شعر بود.
حرف من رو که گوش نکردید حداقل حرف نظم آقای امینی را گوش کنید
|
هر چه می خواهد دل تنگت بگو ... - aminamini - 18 اردیبهشت ۱۳۹۰ ۰۱:۵۴ ق.ظ
ممنون از لطفتون
اما
درباره انتظار کشیدن واسه رسیدن به یه خواسته
نمیدونم
اما
میدونم که
همیشه یه خدایی هست
یکی هست که میبینه
یکی هست که میشنوه
یکی هست که بی منت هست
آگه تا آلان نداده
اگه تا آلان براورده نکرده
آگه تا آلان خواسته منتظر بمونی
خوب حتما صلاح دیده
اما
اما
وقتی زمانش رسید
مثل بودنش بی منت میده
طوری که باورت نشه
طوری که نمیدونی چی بگی
و بدون که میرسه
میرسه اون روز
میرسه اون لحظه
شاید تو یه چشم بهم زدن نباشه
اما
میرسه
امیدوارم برسید به اون خواسته ای که خدا خیر شما رو به داشتنش دیده
و این جوری تموم میشه تمام اون انتظارای سخته طاقت فرسای زیبا
راستی وقتی بهش رسیدی
یادت باشه
که
خدا رو ببوسی
واسه اینکه
هست
واسه اینکه
همیشه هست
واسه اینکه بی منت هست
|
RE: هر چه می خواهد دل تنگت بگو ... - fatima1537 - 19 اردیبهشت ۱۳۹۰ ۰۱:۴۶ ب.ظ
(۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۰ ۰۱:۲۱ ق.ظ)Maryam-X نوشته شده توسط: ها...
این همون ترجمهی عرایض بنده در
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
به زبان شعر بود.
حرف من رو که گوش نکردید حداقل حرف نظم آقای امینی را گوش کنید
شاید زبان شعر بهتر باشه برای بیان نصایح،بی خود نبود سعدی مرتب از حکایت و شعرو نکته توی گلستان استفاده کرده! نکنه شیرازیها کلا اینجورن مثل آقای امینی!
(۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۰ ۰۱:۵۴ ق.ظ)aminamini نوشته شده توسط: امیدوارم برسید به اون خواسته ای که خدا خیر شما رو به داشتنش دیده
و این جوری تموم میشه تمام اون انتظارای سخته طاقت فرسای زیبا
راستی وقتی بهش رسیدی
یادت باشه
که
خدا رو ببوسی
ممنون واقعاً انرژی مثبت بهم داد نوشته هاتون
آدم همیشه نمیتونه خودش به خودش دلداری بده
اگر همین حرفهایی که خودمون بلدیم رو کسی دیگه بهمون بزنه تاثیر بیشتری داره
شما قریحه شاعریتون خوبه و با ذوق به نظر میرسید.من که ذوق ادبیم زیاد تعریف نداره
|
RE: هر چه می خواهد دل تنگت بگو ... - Helmaa - 20 اردیبهشت ۱۳۹۰ ۱۱:۵۴ ق.ظ
سلام به همه دوستای عزیز.
من دو تا سوال برنامه نویسی در رابطه با شبکه و اسکیوال دارم که بدجور رفته رو اعصابم  و نمیفهمم چه طوری حل میشه،ممنون میشم کسی تجربه کار تو این زمینه داره به من ایمیل بزنه.
farzane29@gmail.com
نمیدونستم میشه سوال برنامه نویسی مطرح کرد یا نه اینجا نوشتم.
|
RE: هر چه می خواهد دل تنگت بگو ... - Helmaa - 20 اردیبهشت ۱۳۹۰ ۱۲:۱۴ ب.ظ
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هر چه می خواهد دل تنگت بگو ... - Parva - 20 اردیبهشت ۱۳۹۰ ۰۵:۱۱ ب.ظ
سخته وقتی نباشی و بعد اومدن ببینی کسی یادت نبوده یا کسی دلتنگت نبوده.
|
RE: هر چه می خواهد دل تنگت بگو ... - marjan2001 - 20 اردیبهشت ۱۳۹۰ ۰۵:۴۰ ب.ظ
کم می آورم این روزها.
نبودنت،
آشفتهام می کند.
من به یاس هایی که بودنت را تجربه می کنند،
به خاک هایی که از پس هوایت در هوا می رقصند ،
به کلاغهایی که آزادانه روی سرت پرواز می کنند ،
به سنگهایی که تصویر و نامت را رویشان حک کرده اند
حسادت می کنم.
برای من، تو را روزه گرفتن چه دشوار است
و من امروز، کودک گرسنه ای هستم
که تنها ،اندیشه ات، نگاه بلندت
دستان گرمت و دل پر مهرت آرامم می کند.
من آرزوی حضورت را هر روز خیال می کنم.
تصویر می دهم.
و افسوس نبودنت ،
می درد هر آنچه ساخته ام....
|
RE: هر چه می خواهد دل تنگت بگو ... - fatima1537 - 20 اردیبهشت ۱۳۹۰ ۰۸:۳۷ ب.ظ
(۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ ۰۵:۱۱ ب.ظ)parva نوشته شده توسط: سخته وقتی نباشی و بعد اومدن ببینی کسی یادت نبوده یا کسی دلتنگت نبوده.
اتفاقا من این چند روزه حواسم بود که نه شما بودید نه مسافر کوچولو اگه یه کم دیگه می گذشت یادی ازتون می کردیم
|
هر چه می خواهد دل تنگت بگو ... - danialfx - 20 اردیبهشت ۱۳۹۰ ۰۸:۴۷ ب.ظ
منم که به یاد همه هستم parva عزیز
|
هر چه می خواهد دل تنگت بگو ... - marjan2001 - 20 اردیبهشت ۱۳۹۰ ۰۸:۵۰ ب.ظ
منم که همیشه هستم
راستی اون شعرا واسه شما نوشتم پروا خانم
بچه های کنکوری سر نزدین
مرجان سوالی
|
هر چه می خواهد دل تنگت بگو ... - Fardad-A - 20 اردیبهشت ۱۳۹۰ ۱۱:۳۲ ب.ظ
منم که با اجازه تون هر روز همه رو چک میکنم. ناظمم دیگه!!!
غایبها یا گواهی پزشک بیارن یا فردا با ولی شون بیان!!!
امشب فکر کنم باید تا صبح با این پروژه کل کل کنم. نمیدونم چرا همیشه وقت کم میاد؟؟؟؟ چه زود دیر میشود؟؟؟!!!
|
RE: هر چه می خواهد دل تنگت بگو ... - Helmaa - 21 اردیبهشت ۱۳۹۰ ۱۲:۵۳ ق.ظ
دل من دیر زمانی است که می پندارد:
« دوستی » نیز گلی است ؛
مثل نیلوفر و ناز ،
ساقه ترد ظریفی دارد .
بی گمان سنگدل است آنکه روا می دارد
جان این ساقه نازک را دانسته بیازارد.
|
هر چه می خواهد دل تنگت بگو ... - danialfx - 21 اردیبهشت ۱۳۹۰ ۰۱:۱۲ ق.ظ
بگذارین من یه سوال بپرسم که خیلی وقته ذهنم رو درگیر کرده.
ایا زندگی هم مثل بازی مار و پله که با تاس انداختن و برحسب تصادف مشخص میشه . شانسی و تصادفی و بر حسب اتفاقاته؟؟؟
پ ن: اگه کسی نظری داره یا قبلا در موردش فکر کرده خوشحال میشم پاسخش رو بشنوم. البته دنبال جواب کلیشه ای نیستم.
|