هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Parva - 13 مرداد ۱۳۹۱۱۱:۵۲ ب.ظ
نذر کــَردم
سفره ای پهــن کـُنم
از حــَـرف های نگفتــه ی دلم ......اگر برگـردی
=============================
سال هاستـــ در گلو مانده اند؛ .....
کم کم دارد به بغضــــ ــ ـ هایم،خمس تعلق می گیرد . . .
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fatima1537 - 14 مرداد ۱۳۹۱۰۳:۳۷ ق.ظ
سرعت دانلود خیلی کند شده
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mosaferkuchulu - 14 مرداد ۱۳۹۱۱۰:۴۶ ق.ظ
آخه من نمی دونم این چه شانسیه!!!
من که هر شب ساعت یک و دو می خوابم همین دیشب باید ۱۱ می رفتم می خوابیدم؟؟؟؟؟
شانس از وجودم داره تشعشع می کنه!!
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - niya - 14 مرداد ۱۳۹۱۱۰:۵۷ ق.ظ
بچه ها نمی دونم همه چیز داره بر خلاف میلم داره رقم می خوره ناشکری نمی کنم ولی من خیلی آدم بد شانسیم چه در زمینه تحصیل .کار .ازدواج . حمایت خانواده و....................................
چرا؟چرا؟چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - esisonic - 14 مرداد ۱۳۹۱۱۱:۳۵ ق.ظ
(۱۴ مرداد ۱۳۹۱ ۱۰:۵۷ ق.ظ)niya نوشته شده توسط: بچه ها نمی دونم همه چیز داره بر خلاف میلم داره رقم می خوره ناشکری نمی کنم ولی من خیلی آدم بد شانسیم چه در زمینه تحصیل .کار .ازدواج . حمایت خانواده و....................................
چرا؟چرا؟چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جواب این چرایی که گفتی خیلی سادس...
..
چون باور کردی که بدشانسی...!!!...پس بد شانسی!!
هر کس مسئول اعتقادات خودشه...و اعتقادات جزء مسائل خصوصی زندگی هستند!!
سعی کن یه سری اعتقادات و آرمان ها تو عوض کنی.!!
...
چشم ها را باید شست ........... جور دیگر باید دید
موفق باشی
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Eternal - 14 مرداد ۱۳۹۱۱۱:۴۷ ق.ظ
دل تنگم دیروز مانشت میخواست.....
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
بى وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟
نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر مى خواستی, حالا چرا؟
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - azad_ahmadi - 14 مرداد ۱۳۹۱۰۱:۴۵ ب.ظ
اگه خوشبختی رو می خوایم ، به خوشبختی دیگران حداقل فکر کنیم.
به هر کسی که دور و برمونه، حتی اونی که ازش متنفریم، با احترام رفتار کنیم.
زندگی همیشه اونی نیست که می خواستیمش یا آرزوشو داشتیم، اما خودمون می تونیم عوضش کنیم، با تلاش بیشتر.
همه ما به این دنیا دعوت شدیم، میزبان ما خداوند مهربان و مهمان نوازه. حداقل بعضی وقتا بخاطر لطفش سپاسگزار باشیم.
فشار زندگی به انداره ی خودش زیاد هست که پدر و مادرمونو ناراحت کنه، این فشار رو ۲چندان نکنیم.
و بسیاری بسیاری بسیاری چیز های دیگه که شاید فقط مهارت نوشتن اونارو داشته باشیم ولی در عمل بهشون بی توجه باشیم. شاید اگه یه کوچولو به اینا پایبند و مقید باشیم زندگی برامون رنگ و معنای دیگه داشته باشه.
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - مهندس الهام - ۱۴ مرداد ۱۳۹۱۰۶:۰۱ ب.ظ
خسته از تمام جهان به خـــــــانه برمی گردی
در را که باز می کنی چراغ را که خودت روشن می کنی
یعنی تـنــهــــــــایی
--------------------------------------------------------------------
دلـتنــگی یـعـنــی . . .
دقیقه به دقیقه گوشیتو چک کنی و وانمود کنی داری ساعت گوشیتو میبینی...
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - alirrrrrr - 14 مرداد ۱۳۹۱۱۰:۱۵ ب.ظ
خیلی خوشحالم بازم برگشتم به محیط گرم و صمیمی مانشت.یه سلام دوباره می کنم به همه مانشتیای دوست داشتی
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mamani - 14 مرداد ۱۳۹۱۱۱:۱۰ ب.ظ
دلم گریه میخاد جایی برای فریاد زدن آآآآآآآآآآآآآآه........
نشستم یه گوشه پشت سرهم فال حافظ میگیرم خسته شدم ...
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - خانه سبز - ۱۴ مرداد ۱۳۹۱۱۱:۵۷ ب.ظ
به اطلاع همگان می رساند من به سرقت رفته است. من دزدیده شد. به ماشین من تجاوز گردید. شیشه من خورد شد. کیف من را ربودند. لب تاپ من را بردند. من در خیابان جا ماند. مرگ به همه ادعاهای من ضرب شستی نشان داد. من همین طور به شیشه شکسته خیالش نگاه می کرد. بی صدا. بی هوا. بی خیال. اولین آشنائی من بود با مرگ. پس از سال ها دوستی و رفاقت. پس از عمری هماغوشی.من در خیابان بی هدف راه افتاد. مرگ برای من دست تکان داد.
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - انرژی مثبت - ۱۵ مرداد ۱۳۹۱۱۲:۴۷ ق.ظ
شاعر از کوچه ی مهتاب گذشت ، لیک شعری نسرود ؛
نه که معشوقه نداشت ،
نه که سرگشته نبود ،
سال ها بود دگر کوچه ی مهتاب خیابان شده بود ..
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Parva - 15 مرداد ۱۳۹۱۰۱:۵۶ ق.ظ
بچه ها حالم خیلی بده، یکی از دوستامون تو انجمن .... به رحمت خدا رفته و برادرش خبرش رو بهمون داد با اکانت خودش.
فکرشو کن اول خیال کردیم خودشه داره شوخی میکنه ولی بعدش با ارتباطی که با یکی از بچه ها داشت و شماره تماس، مطمئن شدیم، البته خواهر و مادرش هم تو سانحه تصادف باهاش بودن که مادرشم فوت کرده و خواهرش بیمارستانه، دعا براش یادتون نره.
خیلی سخته انقدر گریه کردم سرم داره سوت میکشه، دنیای مجازی همینش بده با همه دوستی و دوستشون داری ولی ....