|
|
شعر محرم، دلنوشته های محرم، مداحی های دلنشین - نسخهی قابل چاپ |
|
سلام بر حسین (ع) - دلنوشته های محرم - H.Mohammadi - 05 آذر ۱۳۹۱ ۱۲:۱۳ ق.ظ
بر تو لازم است که خود را از هوای نفس در امان نگه داری؛ چرا که هیچ چیز لذّت بخش تر از سامان یابی و خوب شدن نیست. صبحگاهان به گونه ای آماده مرگ باش که گویی تا شب زنده نخواهی ماند. چه بسیار شب رو تن درستی که میان ما بود و نوحه گرانش پیش از بامداد خبر مرگ او را فریاد زدند. پیش از مرگ شتاب کن و در آن کوش که از گناهان بزرگی که کرده ای توبه کنی. صاحب وقار آن نیست که از اصلاح دوری گزیند بلکه باوقار کسی است که همواره برای رستگاری مهیا باشد.امام حسین(ع) یادمان باشدعاشورا هر روز در کربلای دلمان اتفاق می افتد. کوشش کنیم حسین دل، به دست یزید نفس، تشنه لب شهید نشود . . . شهادت مظلومانه حضرت امام حسین (ع) و یاران باوفایش بر تمام مردم جهان تسلیت باد. |
|
سلام بر حسین (ع) - دلنوشته های محرم - انرژی مثبت - ۰۵ آذر ۱۳۹۱ ۱۲:۳۶ ق.ظ
امشب شهادت نامهی عشّاق امضا میشود فردا ز خون عاشقان ، این دشت ، دریا میشود امشب کنار یکدگر ، بنشسته آل مصطفی فردا پریشان جمعشان ، چون قلب زهرا میشود امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی فردا صدای الأمان ، زین دشت بر پا میشود امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفتهاست فردا خدایا بسترش ، آغوش صحرا میشود امشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسودهاند فردا به زیر خارها ، گم گشته پیدا میشود امشب رقیه حلقه ی زرّین اگر دارد به گوش فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا میشود امشب بـه خـیـل تشنگان ، عباس باشد پاسبان فردا کنــار علقمــه ، بــی دسـت سقـّا میشود امشب که قاسم زینت گلزار آل مصطفاست فردا ز مرکب سرنگون ، ایــن سـرو رعنا میشود امشب گرفته در میان اصحـاب، ثارالله را فـــردا عــزیــز فاطمـه ، بی یــار و تنــها میشود امشب به دست شاه دین ، باشد سلیمانی نگین فردابه دست ساربان ، این حلقه یغما میشود امشب سَرّ سِرِّ خــدا بر دامـــن زینـب بود فردا انیس خولی و دیــر نصاری مــیشود ترسم زمین وآسمان ، زیر و زبر گردد«حسان» فردا اسارت نامهی زینب چو اجرا میشود حبیب الله چایچیان «حسان» التماس دعا "کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند" "از نشانه های عالم ، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است ." "بخشندهترین مردم کسی است که به آنکه چشم امید به او نبسته، بخشش کند." "عقل، جز با پیروى از حق، کامل نمىشود" "اى مردم در خوبىها با یکدیگر رقابت کنید و در بهره گرفتن از فرصتها شتاب نمایید و کار نیکى را که در انجامش شتاب نکردهاید، به حساب نیاورید." "غافلگیر کردن بنده از جانب خداوند به این شکل است که به او نعمت فراوان دهد و توفیق شکرگزاری را از او بگیرد." امام حسین (ع) منبع : مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید. |
|
محرم آمد و ماه عزا شد - Bache Mosbat - 06 آذر ۱۳۹۱ ۱۲:۲۲ ق.ظ
امیدوارم دوستان مارو هم در عزاداری هاشون دعا کرده باشن. |
|
سلام بر حسین (ع) - دلنوشته های محرم - esi - 06 آذر ۱۳۹۱ ۰۱:۰۲ ب.ظ
امام حسین می فرمود: دانش نطفه بارور معرفت است. تجربه های طولانی، فزونی عقل است، شرافت همان پارسایی است. قانع بودن، آسایش تن است، هر که تو را دوست دارد، از پلیدی بازت می دارد، هر که تو را دشمن دارد، بر نابکاری واردت می سازد. امام حسین می فرماید: هر کس این پنج چیز را نداشته باشد، از زندگی خود چندان بهره ای نمی برد: عقل، دین، ادب، شرم و خوش خلقی. درود و سلام خدا بر حسین(ع) شهید به دشت کربلا، جمعی پریشان ماند و من ماندم فراز نیزهها، آوای قرآن ماند و من ماندم من غارتزده خسته، ز هر سو راه من بسته ز یاران خیمهها خالی، بیابان ماند و من ماندم به گوش من طنینافکن، صدای اکبر و قاسم که دائم اشکریزانم، به دامان ماند و من ماندم دلم خون شد خداوندا، از این اشک عزاداران به دنبال پدر یک طفل گریان ماند و من ماندم به خاک و خون دو بازوی بلند و پرچم و مَشکی میان شعلهها یک فوج عطشان ماند و من ماندم ز تیری بسته شد راه گلوی تشنهلب اصغر رباب از این جفای خصم، حیران ماند و من ماندم ز طوفان بلا گلهای سرخ من همه پرپر از این طوفان مرا یک سرو عریان ماند و من ماندم بههم پیوست جوشان چشمههای خون و دریا شد از این طوفان هایل موج و طوفان ماند و من ماندم نمانده طاقتم دیگر که بینم قتلگاهش را برفت و این دل بیتاب و سوزان ماند و من ماندم "حسان" گویی که این مصرع زبان حال زینب بود تهی شد باغم از گل، عطر جانان ماند و من ماندم حسان |
|
سلام بر حسین (ع) - دلنوشته های محرم - sir_ams - 06 آذر ۱۳۹۱ ۰۱:۴۱ ب.ظ
بد جوری دلم تنگ میشه! برای شب قبل از شب اول محرم! همون شبی که بغض گلوم رو فشار میده و دلم تنگه! --------------------------------- آقا جان حالا که دستم و گرفتی ، ول نکن! میدونم که شما ما رو ول نمیکنی،اگه منم خواستم که دستم رو ول کنی آقا تو را به جان مادرت نذار! |
|
سلام بر حسین (ع) - دلنوشته های محرم - fa_karoon - 06 آذر ۱۳۹۱ ۰۲:۱۸ ب.ظ
کاش بودم کربلا یارت شوم/ بعد عباست علمدارت شوم امام حسین(ع) می فرمایند: احتیاج مردم به شما نعمت خداست به شما، از نعمت خدا خسته نشوید. |
|
RE: سلام بر حسین (ع) - دلنوشته های محرم - یگانه - ۱۱ دى ۱۳۹۱ ۰۲:۰۸ ب.ظ
چهل روز شکستن چهل روز بریدن چهل روز فقط طعنه و دشنام شنیدن چهل روز اسارت چهل روز جسارت چهل روز غم و غربت و غارت چهل روز پریشانی و حسرت چهل روز مصیبت چهل روز نه صبری نه قراری نه یک محرم و یاری ز دیاری به دیاری چهل روز تب و شیون و ناله ز خاکستر و دشنام ز هر بام حواله و از شدت اندوه و با خاطر مجروح جگر گوشهی تو کنج خرابه چهل روز فقط شیون و داغ و غم و درد فراق و فراق و ... فراق و ... چه بگویم؟ بگویم، کدامین گله ها را؟ غم فاصله ها را؟ تب آبله ها را؟ و یا زخم گلوگیر ترین سلسله ها را؟ و یا طعنهی بی رحم ترین هلهله ها را؟ و یا مرحمت دم به دم حرمله ها را؟ |
|
RE: سلام بر حسین (ع) - دلنوشته های محرم - equilibrium - 13 دى ۱۳۹۱ ۰۲:۰۷ ق.ظ
عشق تو هست آتش و نیزار مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید. است ... |
|
RE: سلام بر حسین (ع) - دلنوشته های محرم - انرژی مثبت - ۱۳ دى ۱۳۹۱ ۰۵:۴۸ ب.ظ
سوز اهل آسمان آید به گوش ناله ی صاحب زمان آید به گوش جان اهل بیت عصمت بر لب است کاروان سالار آنها زینب است جمله مستان سوی ساقی آمدند مست مست از جام باقی آمدند سینه ها آماج رگبار بلا جای زخم ریسمان بر دستها هوش از سر رفته و دل باخته جسم خود را بر زمین انداخته هر یکی در جستجوی تربتی بر لب هر یک کلامی، صحبتی قلبها پر شکوه از بیداد بود آشنای قبر ها سجاد(ع) بود رهبر زینب(س) امام راستین حجت حق بود زین العابدین(ع) با کلامش عمه را مغموم کرد تا که قبر یار را معلوم کرد آمده همراه دخت بوتراب بر سر آن قبر کلثوم و رباب زخمهای این سفر سر باز کرد هر کسی درد دلی آغاز کرد زینب ازمژگان خود یاقوت سفت داستان این سفر را باز گفت گفت ای سالار زینب السلام ماه شام تارزینب السلام بر تو پیغام سفر آورد ام از فتوحاتم خبر آورده ام کرد با من این مسیر عشق طی راس تو منزل به منزل روی نی معجرم نیلی شد و مویم سپید از غم دوری تو قدم خمید گر که دست رحمت و صبرت نبود زینبت در راه کوفه مرده بود ظلم دشمن تا که بی اندازه شد ماجراهای سقیفه تازه شد ریسمان بر گردن سجاد بود غربت بابا مرا در یاد بود دیدی از نی دست خواهر بسته بود؟ گوییا دستان حیدر بسته بود یاسها را جوهر نیلی زدند مادرم را گوییا سیلی زدند ازشماتت کردن دشمن مپرس از سه ساله دخترت از من مپرس شد سرت یک نیمه شب مهمان او با وصالت بر لب آمد جان او مرد در ویرانه و من زنده ام بی رقیه(س) آمدم شرمنده ام بارها از دوریت جان باختم بین مقتل من تو را در یافتم گر تو ای لب تشنه برداری سرت حال نشناسی دگر این خواهرت.... |
|
سلام بر حسین (ع) - دلنوشته های محرم - Parva - 14 دى ۱۳۹۱ ۱۱:۱۲ ق.ظ
اربعینت آمد حسینم بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید همی بوسم خاکی را که بوی کربلا دارد . . . |
|
وقتی اینارو گوش می کنم واقعا آروم میشم(مداحی) - esi - 13 اسفند ۱۳۹۱ ۰۱:۲۶ ق.ظ
واقعا عاشق این دو مداحی هستم، وقتی دل تنگ میشم، دلگیر از همه چیز و همه کسی میشم، اینا رو گوش می کنم، واسه من که آرامش میاره، بهم صبر میده و امید و توکل؛ البته یه نظر کاملا شخصی و امیدوارم دوستان هم خوششون بیاد. من پیشنهاد می کنم این مداحی هارو گوش کنید شاید شمارو هم تو همچین شرایطتی کمک کرد( بخدا من خودمو در حدی نمی دونم که حتی نام مبارک امام حسین(ع) رو بیارم، اما مگه بدا دل ندارن). یا حق [attachment=9814] [attachment=9815] |
|
RE: مداحی های دلنشین - انرژی مثبت - ۱۰ آبان ۱۳۹۲ ۰۵:۰۶ ب.ظ
هوای حسین،هوای حرم هوای شب جمعه زد به سرم روانه شوم به سوی ضریح بگیری اگر زیر بال و پرم ... بده صدقه به راه خدا بده شب جمعه تو کرببلا نفس نزنم نفس نکشم بدون تو یا سید الشهداء لباس غمت به قامت من صدا زدن تو عبادت من اگر بشود به لطف شما زیارت شش گوشه قسمت من مداح:حاج محمد سامانی |
|
RE: سلام بر حسین (ع) - دلنوشته های محرم - good-wishes - 14 آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۴۲ ق.ظ
فرا رسیدن ایام سوگواری ابا عبدالله (ع) رو خدمت دوستان بزرگوار تسلیت میگم انشاا... معرفت واقعی به قیام امام حسین (ع) پیدا کنیم و خاندان پیامبر شفیع همه در روز قیامت بشن. آمین یا حسین ! یاری کن که یاریت کنم آنجا که حق تنها می ماند
لبیک یا حسین ! لبیک یا مهدی ! ![]() من، مثل، پرهای علم من، مثل، پرچم حرم سر، تا پا، وقف تو شدم من، وقف، ماتم توام جون عالم به فدای موج سرخ پرچمات السلام ای شاه تشنه یا اسیرالکربات یابن طه ،یابن یاسین ،یابن شمس وذاریات السلام ای سر بریده یاقتیل العبرات آه ،محرم اومد از راه .... محرم اومد از راه .... محرم اومد از راه الاسلام یا ملائک مقیم کربلا ای فرشته ها و مهمان های مجلس عزا الاسلام ای صاحب عزا و صاحب الزمان من دخیل تو همه منتقم خون خدا این مداحی در آپارات مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید. مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید. |
|
سلام بر حسین (ع) - دلنوشته های محرم - mhd3 - 14 آبان ۱۳۹۲ ۱۰:۰۵ ق.ظ
یادم آمد شب بی چتر و کلاهی که به بارانی مرطوب خیابان زدم آهسته و گفتم چه هوایی است خدایی من و آغوش رهائی سپس آنقدر دویدم طرف فاصله تا از نفس افتاد نگاهم به نگاهی دلم آرام شد آنگونه که هر قطره ی باران غزلی بود نوازش گر احساس که می گفت فلانی! چه بخواهی چه نخواهی به سفر می روی امشب چمدانت پر باران شده، پیراهنی از ابر به تن کن وَ بیا ! پس سفر آغاز شدو نوبت پرواز شدو راه نفس باز شدو قافیه ها از قفس حنجره آزاد و رها در منِ شاعر، منِ بی تاب تر از مرغ مهاجر، به کجا می روم، اقلیم به اقلیم خدا هم سفرم بودو جهان زیر پرم بود سراسر که سر راه، به ناگاه، مرا تیشه ی فرهاد صدا زد : نفسی صبر کن ای مرد مسافر قَسمت می دهم ای دوست سلام منِ دلخسته ی مجنون شده را نیز به شیرین غزلهای خداوند، به معشوق دوعالم برسان. باز دلم شور زد، آخر به کجا می روی ای دل؟ که چنین مستو رها می روی ای دل مگر امشب به تماشای خدا می روی ای دل؟ چشم وا کردم وخود را وسط صحن و سرا ، عرش خدا، کرب وبلا ، مست و رها، در دل آیینه، جدا از غم دیرینه ولی دست به سینه یله دیدم. من سر تا به قدم، محو حرم، بال ملک دور و برم، یک سره مبهوت به لاهوت رسیدم . چه بگویم که چه دیدم که دل از خویش بریدم، به خدا رفت قرارم نه، به توصیف چنین منظره ای واژه ندارم. سپس آهسته نشستم وَ نوشتم فقط ای اشک امانم بده تا سجده ی شکری بگذارم خدایا تو بگو این منم آیا که سراپا شده ام محو تمنا و تماشا؟ رسیده است لبِ تشنه به دریا دلم آزاد شد از همهمه دور از همه مدهوش غم وغصه فراموش، در آغوش ضریح پسر فاطمه آرام سر انجام گرفتم |
|
سلام بر حسین (ع) - دلنوشته های محرم - انرژی مثبت - ۱۶ آبان ۱۳۹۲ ۰۲:۲۶ ب.ظ
و می گرید غمش را نیمه جان آهسته ... آهسته کنار تشت زر با خیزران آهسته ... آهسته دو دست کوچکش بر می کشد دیباج را از تشت نمایان می شود ماه نهان آهسته ... آهسته چو خورشیدی که سر بر می زند با شور و شیدایی ز پشت پرده های آسمان آهسته ... آهسته نگاهش می خورد پیوند با لبخند محزونی که می ریزد عقیق و ارغوان آهسته ... آهسته میان تشت خون می لغزد انگشتان لرزانش به روی گونه های مهربان آهسته ... آهسته و می بوید چو گل های بهاری زلف خونین اش و می ریزند با هم هردوان آهسته ... آهسته نگاهش می رود سوی غروب و گرد اندوهی که می بارد به روی کاروان آهسته ... آهسته نفس از سینه اش پر می کشد – پرواز بی برگشت- به سمت وسعت رنگین کمان آهسته ... آهسته شکوفا می شود در مقدمش دروازه های عرش به آهنگ مفاتیح الجنان آهسته ... آهسته و زینب می گدازد همچنان آهسته ... آهسته و زینب می گدازد همچنان آهسته ... آهسته شعر از : بهروز سپید نامه مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید. |