|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kashir - 17 اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۶:۲۶ ق.ظ
به سلامتی عزیزی که تا خبری ازش نگیری، خبری ازت نمیگیره!!
ای کلامت وسعت دریای نور
ای نگاهت یک جهان عشق و سرور
ای گل رنگین باغ خاطرم
ای شکفته در طلوع باورم
ای طنین لحظه های نای عشق
ای شکوه فرصت فردای عشق
ای طراوت ای صفای سبزه زار
ای تجلی گاه رنگین بهار
با تو بودن را ستایش می کنم
عشق و مستی را نیایش می کنم
ای شراب بوسه شیرین تاک
ای طراوت بخش این خورشید پاک
ای تولد ای همه آغازها
ای سبکبال از همه پروازها
با تو بودن را ستایش می کنم
عشق مستی را نیایش می کنم ...
(م منوچهری)
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - maryami - 17 اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۹:۱۲ ق.ظ
بعضی از اشیا حس دارند ...
گریه می کنند ...
مثل بالش من ...
هر شب غرق اشک است !!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - firouzi.s - 17 اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۱:۴۴ ق.ظ
این روزا خیلی بهم ریختم
به برنامه ریزی برای کنکور آزادم عمل نکردم هیچی برا آزاد نخوندم
برای کنکور انفورماتیکم هیچی نخوندم.
بیشتر کارم شده گریه هنوز جوابا نیومده من انقدر داغونم وای به حال این که جوابا بیاد
امروز که از صبح فقط گریه کردم
همه میگن بیخیال خوش باش سعیمو میکنم اما نمیشه یه روز خوبم یه روز بد
از این انتظار خسته شدم
ازخودم خسته شدم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - luna - 17 اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۲:۵۱ ب.ظ
ای کاش یکم دیدمون به دنیا رو وسیع تر می کردیم. ای کاش یاد می گرفتیم که لحظه لحظه زندگی ارزش داره. ای کاش خودمونو میشناختیم. ای کاش میرفتیم دنبال آرزوهامون... ای کاش میفهمیدیم کنکور و دانشگاه و درس همش بهونس ... ای کاش هدف زندگیمونو پیدا کنیم.
ای کاش طوری زندگی می کردیم که چند سال دیگه حسرت سال های از دست رفته الان رو نخوریم. مثه خیلیا که الان حسرت کودکیشون رو می خورن.
ای کاش دنیا رو یه جور دیگه ببینیم.
ای کاش به جای حرف عمل می کردیم.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - hamed_k2 - 17 اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۲:۵۸ ب.ظ
فیلم کوچه مرهاش رو خیلی دوست داشتم هنوزم که هنوز گهگاهی دلم میگیره نگا میکنم ولی الان چی
ایرج هم مثل فردین به کوچه مردها پیوست
خیلی دلم گرفته یه مرد بود یه مرد
خداوند رحمتش کند
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
]
[/align]
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - yaser_ilam_com - 17 اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۴:۲۶ ب.ظ
قرآن!من شرمنده توام اگر...
قرآن!من شرمنده توام اگر...از تو آواز مرگى ساخته ام که هروقت درکوچمان آوازت بلند مى شود همه ازهم میپرسند "چه کسى مرده است"؟چه غفلت بزرگى که مى پنداریم خدا تو را براى مردگان ما نازل کرده!
قرآن!من شرمنده توام اگر...تو را از یک نسخه عملى به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام.یکى ذوق میکند که تورا برروى برنج نوشته،یکى ذوق میکندکه تو را با طلا نوشته،یکى به خود میبالد که تو را در کوچکترین قطع ممکن منتشرکرده و!...آیا واقعا خدا تو را فرستاده تا موزه سازى کنیم؟
قرآن!من شرمنده توام اگر...به یک فستیوال مبدل شده اى،حفظ کردن تو با شماره صفحه،خواندن تو از آخربه اول،یک معرفت است یایک رکوردگیرى؟اى کاش آنان که تورا حفظ کرده اند،حفظ کنى،تا این چنین تو را اسباب مسابقات هوش نکنند. وخوشابحال کسى که دلش رحلى است براى تو،آنانکه تورا میخوانند چنان حظ میکنند،گویى که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است.آنچه مابا قرآن کرده ایم تنها بخشى از اسلام است که به "صلیب جهالت"کشیده ایم!!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Bache Mosbat - 17 اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۷:۵۴ ب.ظ
گشنمه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fo-eng - 17 اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۸:۵۶ ب.ظ
یادت پرچم صلحی است، میان این همه شورش فکر ...
(۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۰:۱۱ ق.ظ)هاتف نوشته شده توسط: وای ... شما خانه خدا مشرف بودید .... خوش به سعادت تان ... واقعا سفر معنوی ای نصیبتان شد ... موفق و پیروز باشید .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fatima1537 - 17 اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۰:۴۵ ب.ظ
(۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۷:۵۴ ب.ظ)Bache Mosbat نوشته شده توسط: گشنمه
فکر کنم ته دیگه نه؟ اولش فکر کردم چی باید باشه؟!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - diligent - 17 اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۰:۵۸ ب.ظ
چقد کار عقب افتاده دارم... کاش شبانه روز ۳۰ ساعت بود
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Bache Mosbat - 17 اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۱:۰۰ ب.ظ
(۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۰:۴۵ ب.ظ)fatima1537 نوشته شده توسط: فکر کنم ته دیگه نه؟ اولش فکر کردم چی باید باشه؟!
آره ته دیگه! ظاهرا هم نذریه
ولی حیف که دستمالیش کردن آدم نمی تونه بخوره! (البته فک کنم الان که سیرم این حرفو می زنم)
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 17 اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۱:۴۴ ب.ظ
(۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۱:۲۰ ب.ظ)Belissima نوشته شده توسط: فیصبوک یکی رو انقدر به آدم معرفی میکنه، که دلم میخواد برم رو والش بنویسم بیا دوست شیم شاید خوشبخت بشیم با هم!!!
تا این حد!
نیتش خیره
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - homa - 17 اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۱:۵۶ ب.ظ
وقتی تو خسته هستی و از تلاش و تقلای بیهوده دلسرد شده ای .... الله می داند که چقدر تلاش کردی . وقتی که به شدت گریه کرده ای و دلت گرفته است ... الله حساب اشکهای تو را دارد . وقتی خیال می کنی تا جایی که توانسته ای تلاش خود را کرده ای و نمی دانی به چه کسی رو کنی ... الله راه حل را در اختیار دارد . وقتی مورد لذت بخش رخ می دهد و تو سرشار از هیبت می شوی ... الله است که به روی تو لبخند میزند . یادت باشد هر جا که باشی ، یا به هر انچه رو کنی ، الله از ان اگاه است .
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Mansoureh - 18 اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۱:۳۰ ق.ظ
(۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۰:۵۸ ب.ظ)nafiseh1366 نوشته شده توسط: چقد کار عقب افتاده دارم... کاش شبانه روز ۳۰ ساعت بود
اومدم دقیقا همین حرف رو بزنم ولی اینقدر کار عقب افتاده دارم که ۳۰ ساعت کمه، فکر کنم با ۷۲ ساعت به مدت یه ماه فعلا کارم راه بیفته!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - yaser_ilam_com - 18 اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۳:۵۵ ق.ظ
ما چه هستیم؟
ای انسان ، ای اشرف مخلوقات وای جانشین پروردگاریکتا درروی زمین،درچه غوطه ورشده ای؟
آیا خودت را یافته ای؟ قلبت را شکافته ای؟ میدانی که قلب تو به وسعت آسمان وزمین است؟
می دانی آن یگانه مهربان دردلت گنجی نهاده؟ آیا نقشه آن گنج رایافته ای تا به رستاخیز
درونت برسی؟ قافله ی سیر کنندگان راه حق درحال حرکت است، بشتاب ،چرا که
این قافله ای نیست که اگر صدایش بزنی به خاطر تو بایستد ،به هوش باش
مبادا جا بمانی!
مبادا از جهنم دنیایت بهشتی ساخته باشی واز بهشت آخرتت جهنمی.میدانی من چه آموخته ام ؟
آموختم او رحمان ورحیم است ،مهربان ترین مهربان ها است، آموختم او حکیم است ،
تاروپود فرش جهان از حکمتش جان گرفته ،آموختم او هست، من نیستم،او حاضر
من غایبم،او بیناست، من نابینا،او گویاست ومن ناشنوا.
تو چه آموخته ای؟ آیا میدانی چرا آمدی؟
از کجا آمده ای وبه کجا خواهی رفت؟
چقدر میدانی؟
بدان که: بیداری حق توست،
پس خودت را احیا کن
وبرای یافتن وگشودن دروازه های سعادتت بشتاب!
بشتاب که قافله رفت وتو جامانده ای ،
بشتاب ،بشتاب وبشتاب.
|