|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sss - 01 مهر ۱۳۹۶ ۱۲:۵۵ ب.ظ
(۰۱ مهر ۱۳۹۶ ۱۲:۲۳ ب.ظ)so@ نوشته شده توسط: اونموقع معلما جلاد بودن برا خودشون یعنی احساس میکنم داخل دوره های ضمن خدمتشون روشهای نوین تنبیه بدنی رو بهشون اموزش میدادن،معلم کلاس اولمو هیچ وقت دوست نداشتم و نه تنها دوست نداشتم بلکه متنفر هم بودم و هستم ....
تقریبا همه معلم ها و استادهامو دوست داشتم (حتی اونا که با خطکش میزدن یا گوش میپیچوندن هم بالاخره یه خوبیایی داشتن) به جز چند تا استثنا. ولی الان به اونها هم حق میدم. معلم اول ابتدایی ما هم اصلا مهربون نبود، تشویق نمیکرد وبا شاگردای ضعیف خیلی بد بود و بی توجهی میکرد بهشون. ولی الان بهش فکر میکنم نمیتونم کاملا مقصر بدونمش اون موقع نمیفهمیدم ولی قشنگ یادمه با چشم کبود اومده بود. معلم ما خودش مشکلات زیادی داشت.....
نمیخوام بگم کسی که در وظیفش کوتاهی میکنه، قابل توجیه کارش ولی خیلی چیزها موثره. معلم تون رو ببخش
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Saman - 01 مهر ۱۳۹۶ ۰۱:۳۵ ب.ظ
محال است "مهرِ" پاییزی . . .
------
عاشقانه ی آخر از . . .
----------
لینک اهنگ :
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 01 مهر ۱۳۹۶ ۰۱:۴۹ ب.ظ
یک کارشناس حوزه آب: با قطعیت میتوان اعلام کرد میزان ھدررفت از شبکه انتقال آب در کشور و به ویژه شھر تھران قابل توجه بوده و در بھترین شرایط از ۳۰ درصد بیشتر است.
منبع: تابناک
علاوه بر اینکه مردم باید درست مصرف کنن، دولت هم یه فکری به حال خطوط انتقال کنه. این خبر رو قبلا هم شنیده بود.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - James Sullivan - 01 مهر ۱۳۹۶ ۰۱:۵۹ ب.ظ
.......................
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - so@ - 01 مهر ۱۳۹۶ ۰۲:۲۴ ب.ظ
(۰۱ مهر ۱۳۹۶ ۱۲:۵۵ ب.ظ)sss نوشته شده توسط: تقریبا همه معلم ها و استادهامو دوست داشتم (حتی اونا که با خطکش میزدن یا گوش میپیچوندن هم بالاخره یه خوبیایی داشتن) به جز چند تا استثنا. ولی الان به اونها هم حق میدم. معلم اول ابتدایی ما هم اصلا مهربون نبود، تشویق نمیکرد وبا شاگردای ضعیف خیلی بد بود و بی توجهی میکرد بهشون. ولی الان بهش فکر میکنم نمیتونم کاملا مقصر بدونمش اون موقع نمیفهمیدم ولی قشنگ یادمه با چشم کبود اومده بود. معلم ما خودش مشکلات زیادی داشت.....
نمیخوام بگم کسی که در وظیفش کوتاهی میکنه، قابل توجیه کارش ولی خیلی چیزها موثره. معلم تون رو ببخش
میفهمم اون شرایط رو که معلم همزمان باید با چهل و خرده ای بچه قد و نیم قد سرو کله بزنه واقعا شرایط غیرقابل تحملی هستش و واقعا من شکر گذار زحمت ایشون هستم ولی این آدم محبت کردنو بلد بود و محبت نمیکرد، میدیدم محبتش به شاگردایی رو که مادرشون داخل همون مدرسه شاغل بودن.
سعی میکنم ببخشم و یا حداقل فراموش کنم که خودم به آرامش برسم چه بسا که همیشه اول مهر یادش میفتم.
+نمیدونم چرا mysql سر ناسازگاری با من داره تا دیروز خوب بودا ولی از دیشب اصلا نمیتونم سرورمو استارت کنم، همش استوپِ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sss - 01 مهر ۱۳۹۶ ۰۴:۴۸ ب.ظ
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
ببینید.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Avril89 - 01 مهر ۱۳۹۶ ۰۵:۳۸ ب.ظ
امروزم چقدر دلگیر شد : ((
یهو یه چیزایی حالتو خراب میکنن یه اتفاقایی که اصلا دست تو نیس ولی حال و احوال تو رو هم تحت شعاع قرار میده!!
حتما حکمتی هست، خدایا شکرت
آدمی که یهو غیبش میزنه و هیچ پیامی از تو رو جواب نمیده چه انسان سنگدلیه
هیچوقت نتونستم آدم بدی باشم!! کاش مغرور بودم ولی اینطور نبودم همیشه گذشتم...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 01 مهر ۱۳۹۶ ۰۵:۴۵ ب.ظ
رفتم تو اینترنت درباره روش های خودکشی می خونم !!!
چرا اونوقت !؟
واقعا عجیب بود .....
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sss - 01 مهر ۱۳۹۶ ۰۶:۳۸ ب.ظ
(۰۱ مهر ۱۳۹۶ ۰۵:۴۵ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط: رفتم تو اینترنت درباره روش های خودکشی می خونم !!!
چرا اونوقت !؟
واقعا عجیب بود .....
با یه نفر که بهش اعتماد داری، حرف بزن.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 01 مهر ۱۳۹۶ ۰۶:۴۱ ب.ظ
(۰۱ مهر ۱۳۹۶ ۰۶:۳۸ ب.ظ)sss نوشته شده توسط: (01 مهر ۱۳۹۶ ۰۵:۴۵ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط: رفتم تو اینترنت درباره روش های خودکشی می خونم !!!
چرا اونوقت !؟
واقعا عجیب بود .....
با یه نفر که بهش اعتماد داری، حرف بزن.
حرف می زدم قبلا گفته بودم از مهر ماه دیگه ارتباطم رو با خیلی ها قطع می کنم !
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - James Sullivan - 01 مهر ۱۳۹۶ ۰۷:۲۳ ب.ظ
(۰۱ مهر ۱۳۹۶ ۰۵:۳۸ ب.ظ)Avril89 نوشته شده توسط: آدمی که یهو غیبش میزنه و هیچ پیامی از تو رو جواب نمیده چه انسان سنگدلیه
قضاوت درباره دیگران کردن سخته.
(۰۱ مهر ۱۳۹۶ ۰۵:۴۵ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط: رفتم تو اینترنت درباره روش های خودکشی می خونم !!!
چرا اونوقت !؟
واقعا عجیب بود .....
دور اخبار ناراحت کننده خط بکش به ویژه قسمت اخبار حوداث.با افراد مثبت و پر انرژی ارتباط برقرار کن.این افکار نجس را بنداز سطل خاکروبه درشم محکم ببند.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RangiRangi - 01 مهر ۱۳۹۶ ۰۷:۵۱ ب.ظ
(۰۱ مهر ۱۳۹۶ ۱۲:۵۵ ب.ظ)sss نوشته شده توسط: نمیخوام بگم کسی که در وظیفش کوتاهی میکنه، قابل توجیه کارش ولی خیلی چیزها موثره. معلم تون رو ببخش
من آفاق رو درک میکنم چون چهارم ابتداییکه تازه مدرسم رو عوض کرده بودم و با اون مدرسه و قوانین من در آوردیش آشنا نبودم، به طرز بدی کتک خوردم از مدیر و شخصیتم تو دفتر جلوی معلم ها خورد شد و بهم اتهام دزدی زده شد! (اونم به خاطر چی؟ به خاطر خوردن توت از درخت حیاط مدرسه که مدیر محترم با کتک و داد زدن بهم فهموندن که اون درخت مال سرایدار و معلم هاست و چون من از حق معلم و سرایدار خوردم پس دزدم!) خدا شاهده تهدید هم شدم به پدر و مادرم بگم اخراجم میکنند و تا وقتی که ابتدایی رو تموم کنم جرئت نکردم به پدر مادرم بگم چون عقل یه بچه نمیتونست تحلیل کنه بگه نه بابا! بگم اون اخراج میشه نه من!
راهنمایی دو ماه اول افت درسی داشتم.. میترسیدم معلم ها تو جمع به خاطر نمره کتکم بزنند یا سرم داد بزنند.. میخواستم برم یه مدرسه عادی که این بار یک مدیر فوق العاااااااده داشتیم که جریان ترسم از معلم ها رو گفتم بهش و گفت من دوستتم اینجا همه معلم ها دوستتن.. نمیذارم دوستم از مدرسه بره و نمیذارم کسی هم دوستم رو اذیت کنه. یهو چنان امنیتی احساس کردم که دلم خواست به خاطر مدیر بمونم اون مدرسه و بهتر و بهتر شد درسم. دهه فجر اون سال به سه معدل اول کلاس که لوح تقدیر میدادن یکی هم به من داد مدیرمون به عنوان دانش آموز کوشای مدرسه که منو تشویق کرده باشه.
این دو تا مدیر رو با هم مقایسه کنید. اگر معلمی مشکلات خودشو داره میتونه استعفا بده.. نه اینکه یه خاطره بد تو ذهن یه بچه بذاره .. کسی رو مجبور نکردن بیاد تو مدرسه کار کنه. کار کردن با بچه ها حساسیت خودشو داره نه باید خیلی رو داد به بچه که احترام یادش بره و نه انقدر بچه رو آزار داد که از همه معلم ها بترسه. کسی که وارد این شغل میشه میدونه با بچه سروکار داره و بچه ممکنه شیطونی کنه تو کلاس پچ پچ کنه یا با دوستش دعوا کنه یا مثلا توت بخوره! اگه حوصله بچه ها رو نداره جای اونی رو که حسرت این شغل رو داره، نگیره.
(۰۱ مهر ۱۳۹۶ ۰۵:۴۵ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط: رفتم تو اینترنت درباره روش های خودکشی می خونم !!!
چرا اونوقت !؟
واقعا عجیب بود .....
یه انیمیشن خنده دار و جذاب ببینید اثرشو خنثی کنه.
فکر کنم مذهبی هم باشید.. ایام عزاداری هم که هست.. الان برید یه هیئت و تو مراسم های مذهبی و عزاداری شرکت کنید بهتر هم میشه حالتون و این متن هایی که خوندید هم فراموشتون میشه.
+
اگه ذاتا آدم جمع گریزی نیستید ارتباطاتتون رو حفظ کنید لطفا. چون روح و روانتون به هم صحبت نیاز داره و شما دارید این نیاز روحی رو سرکوب میکنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sss - 01 مهر ۱۳۹۶ ۰۸:۰۷ ب.ظ
(۰۱ مهر ۱۳۹۶ ۰۷:۵۱ ب.ظ)RangiRangi نوشته شده توسط: این دو تا مدیر رو با هم مقایسه کنید. اگر معلمی مشکلات خودشو داره میتونه استعفا بده.. نه اینکه یه خاطره بد تو ذهن یه بچه بذاره .. کسی رو مجبور نکردن بیاد تو مدرسه کار کنه. کار کردن با بچه ها حساسیت خودشو داره نه باید خیلی رو داد به بچه که احترام یادش بره و نه انقدر بچه رو آزار داد که از همه معلم ها بترسه. کسی که وارد این شغل میشه میدونه با بچه سروکار داره و بچه ممکنه شیطونی کنه تو کلاس پچ پچ کنه یا با دوستش دعوا کنه یا مثلا توت بخوره! اگه حوصله بچه ها رو نداره جای اونی رو که حسرت این شغل رو داره، نگیره.
دقیقا با حرف شما موافقم. ولی میگم از این زاویه ببین که رفتار بد اون آدم هم متاثر از بدی هایی که در حقش شده. بعضی ها میتونن آثار این بدیها رو پاک کنن و بعضی دیگه نه. ولی برای آرامش خودت بهتره از اون بدها هم بگذری.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - gogooli - 01 مهر ۱۳۹۶ ۰۸:۳۳ ب.ظ
(۰۱ مهر ۱۳۹۶ ۰۵:۴۵ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط: رفتم تو اینترنت درباره روش های خودکشی می خونم !!!
چرا اونوقت !؟
واقعا عجیب بود .....
از ناامیدی می آید
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fo-eng - 01 مهر ۱۳۹۶ ۰۸:۴۳ ب.ظ
(۰۱ مهر ۱۳۹۶ ۰۱:۴۳ ق.ظ)khayyam نوشته شده توسط: بچه ها من با یه شخصی در مورد مسئله ای نظرشو پرسیدم خواستم نظر شما رو هم بدونم فرض کنید در اون موقعیت هستید !
داشتم موزیک ویدیوی نامه ای به فرزند رو از خواننده یاس گوش می دادم که سوالی به ذهنم رسید از طرفی که باهاش حرف می زدم بپرسم
از اون شخص پرسیدم اگر پدر و مادرت پیر شدن و تو خواستی ازدواج کنی چیکار می کنی با اونا می مونی با می بریشون خانه ی سالمندان گفت می برم خانه سالمندان !؟
نظر شما چیه ؟
ببینید هر نسلی از دنیا یک تیپ شخصیتی عجیب رو مد می کنه. یک زمانی پدرسالاری بود (لذا من دوران حال رو که می بینم به شدت باهاش موافق بودم ولی با درجه کمتر) بعد مادرسالاری و الان هم که فرزند سالاری شده و وضعیت اینگونه ...
قطعا با تربیت عجیب و غریب خانواده های ایرانی، این رو بگم که مطمئنا از هر ۱۰ خانواده، ۹تاش وارد سالمندان خواهد شد خصوصا در کلان شهرها، حالا ممکنه در شهرستان ها به دلیل اینکه افراد همدیگر رو می شناسند و میگن زشته و پشت سرمون حرف و ... کمتر باشه ولی از نسل من همه چیز بر میاد. حالا در سن ۷۰ نه، در ۸۰ و ۹۰ دیگه حتما ... چون واقع بین باشیم ما نسل خودمون رو خودمون می شناسیم، رودروایسی که نداریم.
متاسفانه نسل من با واژه "صبر" بیگانه هست. انگار اصلا چیزی بنام صبر در مغزش وارد نشده، و اگر هم صبرشون به ایوب مثال می زنند قطعا شعاری بیش نیست. نسل من هر چیزی رو همون موقع می خاد، حتی نمی گذاره یک هفته ازش بگذره تا نتیجه بده و این خیلی بد هست.
نسل قبل ما، ۱۰ تا خانواده در یک خانه ۱۰ اتاقه ساکن می شدند و صدا هم از کسی در نمی یومد، همگی هم گلیم خودشون رو از آب بیرون می کشیدند، الان رو ببینید، طرف ۱۰۰۰ امکانات داره ولی هنوز راضی نیست و با مقایسه نادرست زندگی رو هم نادرست می کنند. ما هممون چشم هامون رو به جیب خانواده هامون دوختیم تا ما رو راه بندازند و اگر هم جونشون رو دادند بازم می گیم کم هست و اون یکی بیشتر از ما داره و ما چرا نداشته باشیم.
نمی تونیم قبول کنیم زورشون همین بوده و اینگونه افکار نادرست وارد ذهن بچه ها میشه و خانواده به فرزند اونقدر بها میده که آخرش فزرند دو دستی می گذارتش سالمندان. و بهانه میاره که من پول ندارم نگه دارم، من حوصله ندارم و هزار من بیخود دیگر ....
من میگم سالمندان جای بدی نیست ولی اگه طرف اونقدر پول نداشت که خودشم مجبور شد تو خیابون بخوابه، مادر پدره رو بگذره سالمندان درسته ولی برای رفاه خودش زندگی اونا رو بگیره قطعا درست نیست.
بهرحال نسل ما هیچی ازش بعید نیست ... ما فقط خودمون باید بشینیم رفتارهامون رو بسنجیم و عاقلانه و درستش کنیم وگرنه در حالت کلی اوضاع همین شکل که می بینید خواهد بود ...
|