|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RangiRangi - 16 دى ۱۳۹۵ ۰۶:۵۵ ب.ظ
خیلی سعی کردم جلوی بقیه گریه نکنم و خودمو آروم نشون بدم..
الان تنهام و از نگرانی دارم میمیرم.
حتی همین ترافیک پنج شنبه هم اذیت میکنه الان..
باید زود برسه بیمارستان
نمیدونم چیکار کنم الان از نگرانی..
تو رو خدا دعا کنید..
دعا کنید حالش خوب بشه
دعا کنید جدی نباشه مشکل
بابام دنیای منه...
دنیای بزرگ من..
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RangiRangi - 16 دى ۱۳۹۵ ۱۰:۳۱ ب.ظ
عموم بهم زنگ زد و گفت الان حالش بهتره و خدا رو شکر خطر رفع شده
تو این چند ساعت، چند سال پیر شدم. خدا رو شکر که به خیر گذشت.
انشاالله همه پدرمادرها سلامت باشند همیشه.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Innocence - 17 دى ۱۳۹۵ ۱۲:۱۰ ق.ظ
تو شعر مرا بپوش
سرما نخوری
من دکمه ی این قافیه را
می دوزم ...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kilookiloo - 17 دى ۱۳۹۵ ۱۲:۱۵ ق.ظ
(۱۶ دى ۱۳۹۵ ۰۶:۵۵ ب.ظ)@s@kur نوشته شده توسط: خیلی سعی کردم جلوی بقیه گریه نکنم و خودمو آروم نشون بدم..
الان تنهام و از نگرانی دارم میمیرم.
حتی همین ترافیک پنج شنبه هم اذیت میکنه الان..
باید زود برسه بیمارستان
نمیدونم چیکار کنم الان از نگرانی..
تو رو خدا دعا کنید..
دعا کنید حالش خوب بشه
دعا کنید جدی نباشه مشکل
بابام دنیای منه...
دنیای بزرگ من..
گریه کنید آروم بشید . مگه چی میشه ؟
انشاالله حالشون خیلی زود خوب میشه  
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Innocence - 17 دى ۱۳۹۵ ۱۲:۲۴ ق.ظ
گفت باید قربانی کنی تا عبور کنی
گفتم قربانی می کنم
گفت باید وابستگی هایت را قربانی کنی
گفتم قربانی می کنم
گفت کافی نیست باید قربانی کنی
گفتم "مَن" هایم را قربانی می کنم
گفت باز هم کم است باید قربانی کنی
گفتم قربانی می کنم
خودم را، جسمم را، وجودم را
گفت نه نشد باید قربانی کنی
گفتم دیگر مگر چیزی مانده؟
گفت باید دل دادگی ات را قربانی کنی
ساکت شدم
اشک هایم سرازیر شدند
فهمیدم چه میخواهد
از من میخواهد شَمسَم را قربانی کنم
گفتم آخر مگر میشود؟
این شمس بود که چشم مرا به نور تو روشن کرد
نه نمیتوانم!
گفت باید قربانی کنی وگرنه عبور نمی کنی؟
گفتم آخر چگونه عشق را قربانی کنم او ریسمان بین منو توست؟
گفت باید ریسمانت را پاره کنی
بند بند وجودم به التماس افتاده است
آخر چگونه می توانم؟
از من چیز دیگری بخواه
اما او همچنان اصرار داشت که باید قربانی کنی
نگاهم را به شمس دوختم
موهایش سپید شده بود از بس که برایم از عشق گفته بود وچشمانش مثل همیشه عاشقانه به من لبخند میزد
فریاد زدم و اشک ریختم:من نمیتوانم
شمس گفت من به تو درس پرواز را آموختم باید قربانی کنی
حیرت کردم
او چه می گوید؟ از من چه میخواهد؟ او خود، به قربانگاه آمده است!
ای وای من
ای شمس من
من تاب این درس را ندارم
لبخند زد
باید قربانی کنی
من آماده ام
تیغ را از نیام کشید و به دستم داد
فریاد زدم: الهی او ریسمان بین منو توست
چشمانم را بستم
او گفت درس اول: تسلیم باش
اشکهایم را قورت میدادم
گفتم قربانی می کنم
و ریسمان را پاره کردم
چشمانم را گشودم
خود را در آغوش او یافتم
لبخند میزد
گفت من تو را بی واسطه میخواهم
گفتم شمس!
شمس چه شد؟
گفت شمس در آغوش من بود
این تو بودی که او را رها نمی کردی
سکوت کردم
سرود عاشقانه ی او و شمس ملکوت را پر کرده بود....
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - moslem73421 - 17 دى ۱۳۹۵ ۰۱:۰۰ ق.ظ
.....
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 17 دى ۱۳۹۵ ۰۱:۴۷ ق.ظ
از شنبه امتحانام شروع میشه.
یاد استرس امتحانات و نمرهها اُفتادم.
بعدش هم یاد یه بنده خدایی اُفتادم.
یه بنده خدایی بود، در باب تعریف و تمجید از انصراف از تحصیل همسرش (کارشناسی کامپیوتر) میگفت:
... موقع امتحانا که همه استرس درس و نمره دارند، خانومم خیالش راحته و استرس نداره...
_________________
واقعاً اینم شد مزیت؟ :|
_________________
واقعاً بعضیا چهجوری میتونن انقدر شیک و مجلسی خودشونو گول بزنن؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mostafaheydar1370 - 17 دى ۱۳۹۵ ۰۲:۰۱ ق.ظ
(۱۷ دى ۱۳۹۵ ۱۲:۲۴ ق.ظ)Marzie_1371 نوشته شده توسط: دوستانی که برای ارشد ۹۶ دارن تلاش میکنن این توی دلم مونده بود بدجوری اما نمیدونستم بگم نگم ...
خلاصه تصمیم گرفتم بگم چون حس کردم ممکنه حتی روی یه نفر تاثیر گذاشته باشن و شاید با حرف من متوجه بشن که همه چیز اونطوری که وانمود میشه نیست
عاجزانه تمنا میکنم به حرف هرکسی که اینجاست در ارتباط با منابع و چطور درس خوندن گوش ندین اینجا چون خیلی از بچه های برتر بودن و جو خوبی داره یکی مثل من یا شاید تویی که الان داری این پست رو میخونی زود اعتماد کنه و باور کنه توصیه های یه نفرو
اما من شخصا خودم بهم ثابت شد اونم با مدرکی که کاملا دروغگو بودن طرف اثبات شدنی بود توسط اون مدرک
به خاطر همین دوستانه توصیه میکنم تا نسبت به کسی و وضعیت درسی و میزان موفق بودنش اطمینان نداشتین به حرفاش راجع به انتخاب منابع یا چگونگی نحوه درس خوندن گوش ندین اینجا درسته محیط خوبیه و بچه های خوب خیلی خیلی زیادن اما اینو به خاطر داشته باشین که افراد بدی هم هستن که نیت خوبی ندارن از راهنمایی های منفی و مخربشون البته در ظاهر راهنمایی شاید به نظر شما خوب بیاد اما خواهش من اینه اول خوب بررسی کنید و بی گدار به آب نزنید چون خودم واقعا شوکه و مبهوتم از این همه تناقض و دروغ در مورد یه نفر توی همین مانشت الان که فکر میکنم میبینم فقط به من از لحاظ درسی استرس بیجا وارد شد و تازه انگیزمم کمرنگ کرد
ببخشید خیلی طولانی شد امیدوارم همه موفق باشید توی کنکور اینم یه توصیه دوستانه در نظر بگیرید چون دلم نیومد نگم
توی پرانتز بگم که منظورم از مدرک کارنامه آزمون اون شخص با درصدهاش بوده و برای همینم کاملا مطمئن شدم و اینجا اعلام میکنم این موضوع رو تا اونایی که نمیدونن حتی اگه شده یه نفر بیاد بررسی کنه و زود راهنمایی کسیو قبول نکنه
اینکه کارنامه و درصدهارو هم دیدم مفصله ک اینجا قابل گفتن نیس یکی از بچه های همینجا هم که دوستمه میدونه چون اونم کارنامه ی این شخص رو دیده و باهم راستش کلی هم خندیدیم به درصداش
خلاصه از ما گفتن بود تصمیم با خودتان
روزگارتون نیکو
خوب اگه اینجا هست گزارش کنید به مدیر ان بخش تا برخورد بشه (حذف بشه)
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SepidehP - 17 دى ۱۳۹۵ ۰۲:۰۹ ب.ظ
نقل قولا رو وقتی طولانی هستن، کامل نذارید لطفا.
____________
یاد جمعه های خونه افتاااادم....با بوی قورمه سبزی از خواب بیدار می شدم 
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - zarisa - 17 دى ۱۳۹۵ ۰۳:۵۸ ب.ظ
خیلی از بعضیا و طرز فکرشون بدم میاد. خیلی. دلم میخاد برم چند تا منفی بهشون بدم . افاده ای...
فقط امیدوارم این پست رو ببینه، انرژی منفی این پست بخوره بهش . والا اعصاب منو خورد کرده دیگه. اه اه اه...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 17 دى ۱۳۹۵ ۰۴:۵۷ ب.ظ
خب من برم اونور یه خورده لینوکس cent os بخونم چند روز دیگه برمی گردم !
میکروتیک هم بد نیست و همچنین سیسکو ای بابا مجازی سازی هم مونده
ولی فعلا همون لینوکس بهتره
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RangiRangi - 17 دى ۱۳۹۵ ۰۷:۰۷ ب.ظ
(۱۷ دى ۱۳۹۵ ۱۲:۱۵ ق.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط: گریه کنید آروم بشید . مگه چی میشه ؟
انشاالله حالشون خیلی زود خوب میشه ![[تصویر: heart.gif]](https://manesht.ir/forum/images/smilies/heart.gif) ![[تصویر: heart.gif]](https://manesht.ir/forum/images/smilies/heart.gif) ![[تصویر: heart.gif]](https://manesht.ir/forum/images/smilies/heart.gif)
درسته گریه کردن باعث آرامشه ولی تو لحظه های پرتنش باعث تصمیم گیری ها و عکس العمل های احساسی میشه که ممکنه وضعیت بدتر بشه
به خصوص که مادرم تو اینجور شرایط خیلی هول میشن و به خاطر اونم که شده باید آرامشمو حفظ کنم.
خیلی ممنونم ازتون. انشاالله خودتون و خونوادتون همیشه سلامت باشید.
(۱۷ دى ۱۳۹۵ ۰۴:۰۹ ق.ظ)samanbeigmiri نوشته شده توسط: سلام
منم یادمه اواخر تابستون پدرم مشکل پیدا کرد و اینجا گفتمش و خدا رو شکر خیلی زود حالشون بهبود پیدا کردش.و البته مدت زیادی بستری و تحت درمان بودن.
سلام
خدا رو شکر که بهتره حالشون.
و خدا رو شکر که شما انقدر قوی هستید. توی همچین شرایطی داشتن برادر و پسر توی خونواده نعمت بزرگیه که دیروز واقعا نبودنش رو احساس کردم.
صبور بودن خیلی سخته چون مریضی پدر سخته.. پدر تکیه گاه خونواده است و یهو آدم تکیه گاهش رو تو اون حال ببینه باید از خود حضرت ایوب صبر قرض بگیره.
یه طوری بود حالش که خودش هم بی مقدمه گفت من رفتنیم!! (زبونم لال) و واقعا علایم عجیب غریبی داشت اون لحظه که ترسیدم. دیدن این حالش و شنیدن جمله اش خیلی عذابم داد و جایی به جز اینجا سراغ نداشتم حتی اگر قضاوت میشدم هم باید خواهش میکردم برای دعا. من به دعا شدیدا اعتقاد دارم چون انرژی مثبته. به هر زبانی و تو هر مکتبی اون تاثیرش رو میذاره. مطمئنم به خاطر دعای دوستان مانشتی حال پدرم بهتر شد.
ممنونم از شما
مثل همیشه نگاه خاصی دارید به مسائل
خدا پدرتون رو حفظ کنه و همیشه سلامت باشند.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - قاصدک۲۳ - ۱۸ دى ۱۳۹۵ ۱۲:۳۹ ق.ظ
سلام دوست عزیز
آرزو می کنم حال پدرتون خیلی زود بهبود پیدا کنه
اگه دلتون گریه میخواد گریه کنید
گاهی وقتا آدما واقعا به گریه نیاز دارن و آرومشون میکنه
با آرزوی سلامتی.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - moslem73421 - 18 دى ۱۳۹۵ ۰۴:۰۵ ق.ظ
.....
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - codin - 18 دى ۱۳۹۵ ۱۲:۴۰ ب.ظ
حریص باشید. دیوانه باشید.
|