(۰۹ مهر ۱۳۹۴ ۱۰:۱۱ ب.ظ)irpersian20 نوشته شده توسط: فعلا کارمند ها چسیبدن به جمع اوری مدرکنه بیچاره ها تا بیان یه فوق بگیرن با کلی قسط و وام بدن بعد مگه چه قدر به حقوقشون اضافه میشه
تا بزنن تنگ حقوق
تازه با کلی استرس و مرخصی و..... بتونن کلاس برن
روزانه هم قبول بشن عمرا نمی تونن برن چون اغلب کلاسا وسط هفته است
کاش انقد ب ارشد وابسته نبودم
سلام و عرض ادب
هدف من از ارشد بدهکار بودن به خودم هست
بعد از یه عمر درس خوندن حق من یه دانشگاه بهتر بود
این حق گفتنی نیست .ثابت کردنی است.
اونهایی که ناراحتن دیگه ادامه ندن ارشد خوندن رو
جیغ زدن نداره که
جلوی ضرر رو از هرجا بگیری منفعت هست
والااااا چی بُرات بِگُم.استاد داریم تا استاد
متاسفانه افرادی که امروزه تحت عنوان استاد مشغول تدریس در دانشگاه ها هستند (البته اکثرا) به جای انجام وظیفه شون دارن به دلایل گوناگون شونه خالی میکنن.طرف داره هر ترم یک درس ارائه میده .الگوریتم موازی، معماری پیشرفته،سیستم های توزیعی، و ...
و روی هیچکدومشون تسلط کافی نداره
من استاد داشتم که فقط ۱ جلسه برای بیان و تعریف آنتولوژی وقت گذاشت و یک استاد داشتم که فصل ۹ و ۱۰ سیستم های توزیعی رو در عرض ۱ ساعت گفت.از درس اول با سیستم های خبره و روش های پیاده سازی اگاه شدم و فهمیدم توی ایران به احتمال زیاد سیستمی برای تشخیص و عیب یابی بیماری های روح و روان وجود نداره .....
از درس دوم فهمیدم ..... ....... !!! راستش اون قدر ها نیست که اینجا بگم .ولش کن.
دوره ی ارشد مثل باقی دوره های زندگی قراره آدم رو با برخی مسائل آشنا کنه و اینکه استاد راهنما خیلی تاثیر داره توی روند کاری دانشجو توی ارشد .
به عنوان مثال : گلاب به روتون ما یک استاد خانوم دکتر داریم که خیلی با سواته.تقریبا هر ۲ هفته یکبار به ایتالیا سفر میکنه و همچنین در کنار برج گلاب به روتون آزادی(آمریکای ستم خوار) عکس های یادگاری می اندازه و ماشینی داره که بنده و پدرم اگر از الان نون و پنیر بخوریم و پولامون رو جمع کنیم نمیتونیم تایر ماشینش رو تا ۱۰ سال بعد بخریم.
با تمام این اوصاف ایشون هنوز توی به توان رساندن اعداد مشکل داره.(یا واقعا بلد نیست یا بسیار عملی کوچک هستش که ایشون وقتشون برای حل مسائلی از این قبیل هدر نمیدهند!)
لپ کلام : وقتی اینجور افراد به دانشگاه راه پیدا کردن طبیعی هستش که شما و بقیه بیاید بگید دوره ارشد به درد نمیخوره و .....
۲ کار میشه کرد :
۱-صبر کرد و منتظر موند شاید طوفانی بشه و دریای علم مارو با خودش ببره..... سوو فانی ها؟
۲-خودمون حرکت کنیم.من نمیگم حرکت یعنی فقط درس خوندن. آدم میتونه توی هر فیلدی جستجو کنه و ابزاره کارش رو گیر بیاره(فقط انرژی ه!س!ت!ه ای تو نت پیدا نمیشه که اونم تا چند وقت دیگه باید پیدا بشه!)
جستجو کردم که میگم!وقتی اراده کردی حتی اگر زمین بخوری(با این حال دهن مهن سابیده به الک) ولی بلند میشی.من دانشجوی شریف نیستم (دانشجوی آزادم. سر کوچمونه با معدل ۱۵ لیسانس)ولی فکر کنم بتونیم بریم سیلابس درسی گروه کامپیوتر شریف رو گیر بیاریم و بفهمیم اونا چه کتابی میخونن .
استاد خوب که چه عرض کنم هیچی ندارم ولی دیگه نمیخوام بشینم و حسرت چرا این و چرا اون رو بخورم.شاید یه فرد توی دانشگاه خوب بتونه یه مسئله رو توی یک روز گیر بیاره ولی من توی ۱۰۰ روز. ولی بلاخره یک روز گیرش میارم .اون زمان ولو بالصین میگفتن.حالا که نت هست!
ببخشید زیاد حرف زدم فکر کنم فشارم رفت بالا.
(۱۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۹:۰۱ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط:(09 مهر ۱۳۹۴ ۱۰:۱۱ ب.ظ)irpersian20 نوشته شده توسط: فعلا کارمند ها چسیبدن به جمع اوری مدرکنه بیچاره ها تا بیان یه فوق بگیرن با کلی قسط و وام بدن بعد مگه چه قدر به حقوقشون اضافه میشه
تا بزنن تنگ حقوق
تازه با کلی استرس و مرخصی و..... بتونن کلاس برن
روزانه هم قبول بشن عمرا نمی تونن برن چون اغلب کلاسا وسط هفته است
بیچاره؟؟؟؟
یک سری به ادارات بزنید، ببنید همین ها کارتون گیر کنه، چطور رفتار میکنن...
ماشالله روزی نیم ساعت کار میکنن و وضعشون خوبه که..
اگر این قدر بد هست پس چرا سر ودست می شکونند براش همین کارمند ها؟
(۱۱ مهر ۱۳۹۴ ۱۲:۰۶ ق.ظ)mohamad--figo نوشته شده توسط: والااااا چی بُرات بِگُم.استاد داریم تا استاد
متاسفانه افرادی که امروزه تحت عنوان استاد مشغول تدریس در دانشگاه ها هستند (البته اکثرا) به جای انجام وظیفه شون دارن به دلایل گوناگون شونه خالی میکنن.طرف داره هر ترم یک درس ارائه میده .الگوریتم موازی، معماری پیشرفته،سیستم های توزیعی، و ...
و روی هیچکدومشون تسلط کافی نداره
من استاد داشتم که فقط ۱ جلسه برای بیان و تعریف آنتولوژی وقت گذاشت و یک استاد داشتم که فصل ۹ و ۱۰ سیستم های توزیعی رو در عرض ۱ ساعت گفت.از درس اول با سیستم های خبره و روش های پیاده سازی اگاه شدم و فهمیدم توی ایران به احتمال زیاد سیستمی برای تشخیص و عیب یابی بیماری های روح و روان وجود نداره .....
از درس دوم فهمیدم ..... ....... !!! راستش اون قدر ها نیست که اینجا بگم .ولش کن.
دوره ی ارشد مثل باقی دوره های زندگی قراره آدم رو با برخی مسائل آشنا کنه و اینکه استاد راهنما خیلی تاثیر داره توی روند کاری دانشجو توی ارشد .
به عنوان مثال : گلاب به روتون ما یک استاد خانوم دکتر داریم که خیلی با سواته.تقریبا هر ۲ هفته یکبار به ایتالیا سفر میکنه و همچنین در کنار برج گلاب به روتون آزادی(آمریکای ستم خوار) عکس های یادگاری می اندازه و ماشینی داره که بنده و پدرم اگر از الان نون و پنیر بخوریم و پولامون رو جمع کنیم نمیتونیم تایر ماشینش رو تا ۱۰ سال بعد بخریم.
با تمام این اوصاف ایشون هنوز توی به توان رساندن اعداد مشکل داره.(یا واقعا بلد نیست یا بسیار عملی کوچک هستش که ایشون وقتشون برای حل مسائلی از این قبیل هدر نمیدهند!)
لپ کلام : وقتی اینجور افراد به دانشگاه راه پیدا کردن طبیعی هستش که شما و بقیه بیاید بگید دوره ارشد به درد نمیخوره و .....
۲ کار میشه کرد :
۱-صبر کرد و منتظر موند شاید طوفانی بشه و دریای علم مارو با خودش ببره..... سوو فانی ها؟
۲-خودمون حرکت کنیم.من نمیگم حرکت یعنی فقط درس خوندن. آدم میتونه توی هر فیلدی جستجو کنه و ابزاره کارش رو گیر بیاره(فقط انرژی ه!س!ت!ه ای تو نت پیدا نمیشه که اونم تا چند وقت دیگه باید پیدا بشه!)
جستجو کردم که میگم!وقتی اراده کردی حتی اگر زمین بخوری(با این حال دهن مهن سابیده به الک) ولی بلند میشی.من دانشجوی شریف نیستم (دانشجوی آزادم. سر کوچمونه با معدل ۱۵ لیسانس)ولی فکر کنم بتونیم بریم سیلابس درسی گروه کامپیوتر شریف رو گیر بیاریم و بفهمیم اونا چه کتابی میخونن .
استاد خوب که چه عرض کنم هیچی ندارم ولی دیگه نمیخوام بشینم و حسرت چرا این و چرا اون رو بخورم.شاید یه فرد توی دانشگاه خوب بتونه یه مسئله رو توی یک روز گیر بیاره ولی من توی ۱۰۰ روز. ولی بلاخره یک روز گیرش میارم .اون زمان ولو بالصین میگفتن.حالا که نت هست!
ببخشید زیاد حرف زدم فکر کنم فشارم رفت بالا.
خیلی جالب بود
شاید الان تو این دوره برای خوندن ارشد بع درد جایی نخوره ولی اگه بیشنیو حسابی بخونی که تهران قبول شی مخصوصا شهرستانی ها ( یکیش خودم ) میتونه کلا مسیر زندگی رو عوض کنه ... هیچی مث محیط تاثیری روی عملکرد و تصمیم ات نمیذاز یه وقتی یه چیزی حتی یک ثانیه مسیرت عوض میشه حالا توی دانشگاه خوب بااشی همه فرصت های خوب واست ساخته میشه کافیه فقط انسان ازش بهره بگیره
شخصا خودم ارشد یع پلی توی زندگیم میبینم ولی حتما باید براش سختی های زیادی هم کشید پس میتونه ارشد یه فرصتی باشه برای اونایی که بع دنبالش هستن
من دلم میخواد ارشد بخونم ولی هنوز انگیزه این کار رو در خودم نمی بینم الان شاغل هستم و حقوق خوبی دارم و برای ارتقای درآمد هم نیاز به مدرک ارشد ندارم هم دلم میخواد بخونم هم به این فکر می کنم وقت بزارم و با این ظرفیت کم هیچی به هیچی خیلی فکر کردم ولی تا حالا به نتیجه ای نرسیدم به قول شماها هنوز نتونستم هدفم رو از ارشد خوندن مشخص کنم که یه انگیزه بشه برای ادامه راه.
سلام نمیدونم هدف از ارشد واسه خیلیا فرق داره ولی مث دوس قبلی که فک میکنه با خوندن درس مثل دانشگاه تهران همه چی حل میشه.
اگه فک کنیم مثلا حدودا هر سال ۱۰۰۰ نفر تو هر رشته رتبه دورقمی یا یک رقمی تو دوره کارشناسی میشن.پس اینا حتما اینده روشنی از نظر کاری دارن!!
ولی اصلا اینجور نیست مثلا یکی با رشته کامپیوتر حتی با دیپلم هم میتونه کار کنه که حتی از نظر مالی هم از یه دکترا بهتر باشه.
به نظر من کسی باید ادامه نحصیل بده
۱/علاقه به تحصیل
۲/واقعا از کامپیوتر یه چیزی بلد باشه حداقل حرفه ای یا متوسط.مثل برنامه سازی
و اینکه بیشتر افراد با مواجه با رشته کامپیوتر فک میکنن تو دانشگاه مثلا با گذرندان چند واحد شبکه دیگه شبکه رو یاد گرفتن میتونن کار کنن
که اینطور نیس
نکته:اگه تا دکترا بالا بری ولی تخصص حرفه ای نداشته باشی بیسوادی.
**** دانشگاه فقط جای ارائه مدرک هس همین
میشه که فقط بخوای برای دل خودت ارشد بخونی؟؟؟
فقط برای اینکه رویات بوده و می خوای رویا نمونه؟؟
از اون ور که بهش نگاه می کنید چطوریه؟ خنده دار؟احمقانه؟ یا ... ؟
(۱۱ مهر ۱۳۹۴ ۰۲:۲۵ ق.ظ)سعید زارع نوشته شده توسط: شاید الان تو این دوره برای خوندن ارشد بع درد جایی نخوره ولی اگه بیشنیو حسابی بخونی که تهران قبول شی مخصوصا شهرستانی ها ( یکیش خودم ) میتونه کلا مسیر زندگی رو عوض کنه ... هیچی مث محیط تاثیری روی عملکرد و تصمیم ات نمیذاز یه وقتی یه چیزی حتی یک ثانیه مسیرت عوض میشه حالا توی دانشگاه خوب بااشی همه فرصت های خوب واست ساخته میشه کافیه فقط انسان ازش بهره بگیره
شخصا خودم ارشد یع پلی توی زندگیم میبینم ولی حتما باید براش سختی های زیادی هم کشید پس میتونه ارشد یه فرصتی باشه برای اونایی که بع دنبالش هستن
دوست عزیز،تغییر مسیر زندگی نباید وابسته به تهران قبول شدن یا محیط باشه!
تغییر باید از درون شروع بشه و ازین حرفای شعار گونه که تا خودتون لمسش نکنید،هزار بار گفتن من و امثال من به هیچ کاری نمیاد.
منم شهرستانی بودم،شاید به جرات بتونم بگم بدترین شهرستانی که بتونی تصور کنی از لحاظ شغل و درآمد و محیط فرهنگی و و و ...
اما تهران هم قبول شدم!
ولی باور کن اون آرمان شهری که فکر میکنی هیچ جا نیست.آرمان شهر ما درون ماست.خود ماییم.
(۱۱ مهر ۱۳۹۴ ۰۲:۲۵ ق.ظ)سعید زارع نوشته شده توسط: شاید الان تو این دوره برای خوندن ارشد بع درد جایی نخوره ولی اگه بیشنیو حسابی بخونی که تهران قبول شی مخصوصا شهرستانی ها ( یکیش خودم ) میتونه کلا مسیر زندگی رو عوض کنه ... هیچی مث محیط تاثیری روی عملکرد و تصمیم ات نمیذاز یه وقتی یه چیزی حتی یک ثانیه مسیرت عوض میشه حالا توی دانشگاه خوب بااشی همه فرصت های خوب واست ساخته میشه کافیه فقط انسان ازش بهره بگیره
شخصا خودم ارشد یع پلی توی زندگیم میبینم ولی حتما باید براش سختی های زیادی هم کشید پس میتونه ارشد یه فرصتی باشه برای اونایی که بع دنبالش هستن
منم یه همچین فکری و دلیلی دارم واسه خودم
نمیدونم تا چه اندازه درسته
(۱۱ مهر ۱۳۹۴ ۱۱:۱۷ ق.ظ)Itstudent87 نوشته شده توسط: دوست عزیز،تغییر مسیر زندگی نباید وابسته به تهران قبول شدن یا محیط باشه!
تغییر باید از درون شروع بشه و ازین حرفای شعار گونه که تا خودتون لمسش نکنید،هزار بار گفتن من و امثال من به هیچ کاری نمیاد.
منم شهرستانی بودم،شاید به جرات بتونم بگم بدترین شهرستانی که بتونی تصور کنی از لحاظ شغل و درآمد و محیط فرهنگی و و و ...
اما تهران هم قبول شدم!
ولی باور کن اون آرمان شهری که فکر میکنی هیچ جا نیست.آرمان شهر ما درون ماست.خود ماییم.
ببینید وقتی تهران قبول میشید بالاخره میری دانشگاهیی که استاد بار علمی بیشتری داره
امکانات بیشترن
از همه مهم تر تموم بچه ها به نوعی قوی هشتن اونجا
همه اینا بعث میشه تلاش کنی و انگیزت بیشتر شه برای کار و درس و اینا
بحرحال اون طرز فکر دانشجوها هم تاثیر داره و میفهمی اونا چی میخوان و دنبال چی میرن
شاید جرقه ای واسه تو شد
هرکی هر هدفی داره برای ارشد خوندن امیدوارم واقع بینانه باشه ! بیشتر موارد اهداف مبتنی بر تصورات ذهنی ما هستن که منطق عینی ندارن! و اینجاست که مشکلات بوجود میاد!!! من نظرم اینه که ارشد چون پژوهش محور بیشتر به خود شخص و توانمندی هاش و پشتکارش برمیگرده که چقدر بتونه موفق بشه! البته دانشگاه ، محیط و... هم مهمه اما اصل خود شخص! ولی در دوره ی لیسانس چون مثلا قرار مهندس تربیت شه و فرد بعد از چهار سال و اندی بتونه وارد کار بشه مهم که کدوم دانشگاه درس خونده باشه و واقعا تفاوت های فاحشی هست یعنی دانشگاه خوب فرصت بیشتری برای دانشجو فراهم میکنه و اگر طرف عاقل باشه این فرصت ها رو میقاپه
البته متاسفانه اکثر دانشجوها تو این دوره بیشتر به فکر پاس کردن هستن حتی دانشگاه های خوب! یعنی کلا دانشجو تو ۴ سال کم پیش بیاد خودش واسه کار و حرفه اماده کنه!!!! این تاپیک دیدم یاد سردرگمی هم دوره ای های خودم افتادم و اینکه همه مثلا میخواستن برن معماری یا برق چرا چون دهن پر کن بود !!! حالا همون افراد درگیر ارشد بدهیم یا ندهیم هستند ! یعنی کلا به نظر من ما نسل فیلم های علمی تخیلی و حفظ فرمول ، هنوز نفهمیدیم از زندگی چی میخوایم و اصلا در دنیای واقعی زندگی نمیکنیم که نتیجش میشه پشیمونی و تو ذوق خوردن ! بعد از رسیدن به اون هدف!!!! فقط عده ی واقعا کمی هستن که از این قاعده مستثنی هستن
بدترین چیز این هست که ندونی میخواهی چی کار کنی!
چند روز پیش تو خیابون یکی از همکلاسی ها ی دختر دوره کارشناسی رو دیدم. گفتم چه خبر
گفت من ارشد ازاد قبول شدم . گفتم حالا میری ؟ چه کار میکنی؟
گفت والا من رفتم دوره عکاسی و مشغول عکاسی هستم و علاقه ام اونجاست
اما چون ننم! گفته باید درس بخونی و دختر خاله ات هم سن تو فوق لیسانسش داره تمام میشه
میخواهم ثبت نام کنم. بعد گفت به نظرم چطور میشه درس ها رو راحت پاس کرد؟!!!
تنها یک جمله جواب میشه گفت:
حیف پول و وقت و جوانی که آدم بابت چیزی بزاره که به دردش نخوره . دیگه ادمی که با این سن ، مادرش یخواهد بگه چی بخون و چی نخون دیگه هیچ..
حالا میخواد هر چی باشه و هر فیلدی باشه
من هم خلاصه بهش گفتم انشالله موفق باشی. خوبه!
اگر بگم نه و این چیزها ، اول اینکه کار خودش رو میکنه. دوم فکر میکنه ما حسود هستیم! انگار ارشد خوندن مردم تو حال و روز و زندگی من فرق داره
==========
خواهر من سرکار بود(ازاد) و ارشد قبول شد سال ۸۸ دانشگاه ازاد
خلاصه ما گفتیم برو و گفت نه ، به درد من نمیخوره من فعلا سر کارم هستم
ما هم پیش خودمون گفتیم اشتباه میکنه
بعد پول هایی که میخواست به دانشگاه ازاد بده رو جمع کرد، و برای خودش ماشین خرید..الان هم حساب میکنم ، کار ش درست بوده
چون اگر ارشد میخوند ، کارش رو از دست میداد. یک پول از جیب میداد.. الان هم سر همین شغل فعلی هم نبود و دنبال کار باید می گشت!!
ولی من خودم شخصا برای عقب انداختن سربازی و علاقه که داشتم، ادامه دادم. دلایلم برای ادامه تحصیل کافی بود.
با حرف اونایی که میگن کسی که بلد باشه ولو اینکه دیپلم داشته باشه میتونه درآمد فلان داشته به شدت مخالفم! شما فکر کنید آقای ایکس علاقه ی خودشو توی برنامه نویسی دسکتاپ یا برنامه نویسی بازی (game programming) یا برنامه نویسی شیرپوینت یا هرنوع کار دیگه ای که مثل برنامه های وب و موبایل نباشه( که بشه از اون توی دور افتاده ترین شهر های دنیا پول درآورد و پیشرفت کرد) میبینه.
به نظر شما آقای ایکس فقط با وجود علاقه و استعداد میتونه ی برنامه نویس بازی خوبی بشه؟ میتونه روی ی ایده ی بزرگ که برای برنامه ی دسکتاپ خاصی داره مانور بده؟ شاید بگید بله میتونه! چند نفر رو دور خودش جمع کنه و شروع به کار بزرگ خودش کنه! ولی همه انقدر بزرگ نیستن قبول کنید همه استیو جابز و بیل گیتس نیستند قبول کنید! شاید این آقای ایکس ما نتونه برای خودش گروه پیدا کنه
حالا فکر کنید آقای ایکس توی ی شهر زندگی میکنه اگه بخواد کار شبکه کنه چندتا شرکت بزرگ وجود داره (یا حتی شرکت کوچولو موچولو ! ) اگه بخواد کار برنامه نویسی کنه شرکتای خویی وجود دارند و ...