صفحهها: ۱ ۲
من که فقط به اخلاق و صداقت ۱۰۰۰۰۰۰۰ می تونم بدم، اصلا اخلاق تغییر نمی کنه به نظرم، خیلی کم و جزیی
البته آدم ها با آدمها خیلی فرق داره اما اخلاق واقعا خیلی مهمه
در کل هر کسی با توجه به شرایطف خصوصیات اخلاقی خودش، معیار و سلیقه ها متفاوت نمره دهی می کنه و فکر نمی کنم علم بتونه برای احساس و ابعاد چندگانه انسان که باعث تمایز اون از حیوانات شده، نمره دهی کنی یا به یک جواب قاطع برسه
(۲۰ فروردین ۱۳۹۲ ۱۰:۲۳ ب.ظ)eh3an2010 نوشته شده توسط: من بداخلاقم!! زن نگیرم؟
اصولا بد اخلاقا وقتی عاشق میشن و زن میگیرن مثل موم نرم میشه اخلاقشون
(دیگه مجبورن )دیدم کسایی رو که خواهراشونو حتی هیچوقت تحویل نمیگرفتن اما بعد ازدواج چنان مهربونن ن ن ن شدن که نگوووووووووو
به احتمال ۹/۹۹% شما از اون دسته ها هستین
حالا امتحان کنید
(۲۵ فروردین ۱۳۹۲ ۰۱:۰۸ ب.ظ)شاپری نوشته شده توسط: اصولا بد اخلاقا وقتی عاشق میشن و زن میگیرن مثل موم نرم میشه اخلاقشون
اصولا وقتی کسی عاشق میشه بعدش دیگه له میشه! :دی
پیرو هیچ قانون و قاعده ایم نمیتونه عمل کنه! حالا چه تندرو باشه چه کندرو چه میانه رو کلا لههه پیش طرف
(۲۵ فروردین ۱۳۹۲ ۰۳:۰۹ ب.ظ)Dark Knight نوشته شده توسط:(25 فروردین ۱۳۹۲ ۰۱:۰۸ ب.ظ)شاپری نوشته شده توسط: اصولا بد اخلاقا وقتی عاشق میشن و زن میگیرن مثل موم نرم میشه اخلاقشون
اصولا وقتی کسی عاشق میشه بعدش دیگه له میشه! :دی
پیرو هیچ قانون و قاعده ایم نمیتونه عمل کنه! حالا چه تندرو باشه چه کندرو چه میانه رو کلا لههه پیش طرف
صد در صد
پس بداخلاقا نگران نباشن
تشریف ببرن ازدواج کنن
ببینید دوستان تو جامعه ی ما همه چی در حد یه تعریفه اونم تعریفی که شرایط اجتماعی توش بی تاثیر نبوده واژه ای مثل "اخلاق" هم از این قاعده مستثنی نیست همه میگن اخلاق اما فقط چیزهایی مثل برخورد مناسب تو ذهنشون تداعی میشه و این واژه رو این چنین محدود میکنن. اخلاق جمع خُلق و در لغت به معنای سجیه، عادت و ... و در اصطلاح به معانی ویژگی های پایدار نفسانی، صفات نفسانی ارادی و صفات پسندیده آمده است که برخورد مناسب تنها قسمت کوچکی از اینهاس
در جاهایی دیگر آنرا حالتی درونی و نفسانی دانسته که انسانها را به هدف والایشان نزدیک می کند.
درسته که از بحث خارج شدم اما لازم دیدم اینو تذکر بدم
من یه چیز میگم شاید به ضرر خودم باشه ولی خانومایی که این مطلب میخونن خواهرای خودمم
چندتا نصیحت برادرونه
یه بار به شوخی گفتم دختر خوب باید مهریه سبک بگیره تو این تاپیک اصلاح میکنم مواظب باشین طرفتون رو بشناسین مهریه سبک طوری که هر دقیقه تهدید بشین هم خوب نیست! پس بهتره رو این موضوع فکرکنین و طرفتون رو بشناسین اصلنم به مذهب و اینا امتیاز اول ندین من دیدم کسایی که حوزوی بودند ولی هزاره و یک خلاف
بقیه تاپیکام تقریبن خوب بوده و نیازی به اصلاح نیست
(هر وقت تاپیکی خوب نبوده حذفش میکنم اینم اصلاحیه تاپیکای قبلیم)
خانواده پشتیبان اول هر شخصی هستن اگه این پشتیبان رو از دست بدین...
تمام بد اخلاقی من موضوعی که در قبال دخترا منو اذیت میکنه اینکه جسارت نشه ولی ۹۰ درصدشون در هر حالتی دنبال شوهرن و هر کدوم که محکمتر بوده باز یه جایی ارزش خودشو پایین اورده یه جا اخر لنگ زده ،
از حفظ شخصیت تو دانشگاه ، از حرفاشون ارزشونه کدوم پسر بیاد طرفشون
شاید من خیلی سنتیم!!!!!!!! شاید ذاتم مذهبیه!!! اما همه جا محکوم شدم به بداخلاقی و حسادت!!! اخه عفت داشتن ارزش قائل شدن زن واسه خودش با هر کسی حرف نزدن یا از متلک شنیدن و ذوق نکردن امروزی بودنو ثابت نمیکنه واسه یه دختر؟؟
اینم بگم فقط به چشم دیدن و حرف بقیه نبوده!!!!
ذهنیت من به کل عوض شده!!! باور کنین محاله به یه دختر اعتماد کنم! اصلا میگم واقعا چنین دختری هست!!!! چون حس میکنم این شده جز ذاتشون!!!!!!!!!!!!!!
کلا فک کردم برم طرف دخترای مذهبی!!!!!!!!!!
یه روزی صبر کردم گفتم شاید من حرف شما رو متوجه نشدم و بچه ها بیان جواب بدن و منم بدونم منظورتون چی بوده
خبری نشد دیگه متاسفانه!
در مورد سوال اولتون باید بگم دلیل مخالفتم مهمه نیس؟ ممکن اشتباه بزرگی رو پسره داره مرتکب میشه خب بایدم مخالفت بشه البته قبول دارم که برخی مخالفتام الکیه! که البته زیادم نیست این مدلی! به هرحال کسی که عشق داره قدرتیم داره که بتونه بقیه رو متقاعد کنه ... اینا رو کلی گفتم به خیلی چیزا بستگی داره جواب این سوال ...
اما مطلب دومتون رو متوجه نشدم اصلا و ابدا
اگه شما عاشق بودین و اون هم عاشقتون بود و... و این کارا می کرد!!؟ بددهنی و تهمت میزدو ... و تمایلی به دیدنتون نداشت؟ بعد میشه ازش بپرسی این مدل عشق رو از کجا یاد گرفتی دیگه اره؟ این چه طرز عاشقیه اخه آدم چیزایی می شنوه ها
بعدش دیگه صفات خوبیم میمونه مگه؟ دیگه بد از این همه حرف مگه حالی واسه آدم میمونه نه والا احوالی از آدم میمونه نه بلا
از گفته های شما عزیزان بهره بردم و ازهمتون ممنونم!
اما نظر بنده حقیر!بنظرم انسان اول باید خودشو بشناسه بعد دنبال پارامترها و شروط مهم برای همسر ایده الش باشه!بیاییم با هم صادق باشیم دختر و پسرا دو گروه اند!یک گروه کسانی هستند که تو عشق و عاشقی دنبال کمال و عروج اند و در کنار در نظر گرفتن شرایط منطقی برای طرف مقابل به عشق و عاشقی مثله یه خرید ماشین نگاه نمی کنن!یعنی نگاه بازاری ندارن!منظورم اینه که افرادی که در گروه دوم قرار می گیرند وقتی میخوان ازدواج کنن انگار می خوان ماشین بخرن!مثلا اگه دوتا ماشین وجود داشته باشه با شرایط مشابه خب اونی رو انتخاب می کنن که مثلا لوکس تر باشه یا مثلا امکاناتش بالاتر باشه!یا خوش رنگ تر باشه! در صورتی که در گروه اول اینگونه نیست و افراد عشق و عاشقی رو در کنار عقل با دلشونم می سنجن و پارامتر هاشون کمتر مادی هست!این گروه معتقدند که خدا در و تخته رو جور می کنه،و سعی می کنند کسی رو پیدا کنند که مکلشون باشه نه کاملا شبیهشون یا اینکه کاملا یه سوژه توپ و خوش ظاهر و ثروتمند!اما باید توجه داشت که با بالا رفتن سن معمولا پارامتر های مادی پررنگ تر میشن!
روانشانسا معتقدند که هر انسانی باتوجه به خودشناسی و آرمان هاش باید ۱۰-۱۵ پارامتر اصلی رو برای همسر مورد نظرش در نظر بگیره و به اونها اولویت و ارزش نسبی بده،بعد سوژه های مورد نظرشو با این سیستم ارزیابی کنه و چنانچه نمره ۶۰ از ۱۰۰ آورد اونو انتخاب کنه!چرا که در ازدواج نباید ایده آل گرا بود و دنبال ۱۰۰ گشت!در واقع تشابهات مهمه اما باید در نظر بگیریم که اگه می خوایم در زمره گروه اول باشیم باید بدونید برای رسیدن به کمال باید قدری تفاوت هم وجود داشته باشه بین طرفین تا این تفاوت های منطقی زمینه ساز کمال بشه!توی فامیلمون دوتا زوج بسیار تحصیل کرده از بهترین دانشگاههای کشور هستند که وقتی به زندگیشون نگاه می کنم می بینم کمتر اثری از عشق وجود داره چرا که این دو دنبال این بودند که دوتا در کنار هم باشند نه یه در و یه تخته!ادر واقع یه عشق بازاری!ما یه روز که رفته بودم به یکی از روستاهای شمال کشور زوجی رو دیدم که در کمال سادگی زندگی می کردند، بعد از کمی صحبت کردن با اونها متوجه شدم که از کلبه ساده اونها عشق فوران می کنه و این دو نفر عشقشون بازاری نبوذ!
در این زمونه واقع ازداوج کردن خیلی سخت شده مخصوصا واسه کسایی که دنبال تحصیل هستند.... عاشق شدن خیلی راحت شده اما عاشق موندن خیلی سخت....این دوره دوستی های کنترل نشده شده آفت ازدواج ها!خدایا پناه بر تو!رنگ اون مدل عشق های اهورایی ،عشق لیلی و مجنون ،عشق خسرو شیرین کم رنگ شده....
این ناتو فرهنگی واقعا باید بگیم خیلی از مسائل رو تحت الشعاع خودش قرار داده مثل ازدواج ،عشق ، تعهد و مردانگی،اخلاقیات و ....
کجایند نوادگان حافظ ها که بسرایند :
درد عشقی کشیدهام که مپرس
زهر هجری چشیدهام که مپرس
گشتهام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیدهام که مپرس
آن چنان در هوای خاک درش
میرود آب دیدهام که مپرس
من به گوش خود از دهانش دوش
سخنانی شنیدهام که مپرس
سوی من لب چه میگزی که مگوی
لب لعلی گزیدهام که مپرس
بی تو در کلبه گدایی خویش
رنجهایی کشیدهام که مپرس...
این دوره زمونه شرایط تغییر کرده!یه روز گزارشگری از زوج سالمندی پرسید: "چگونه رابطه و عشقتان را اداره کردید که توانستید ۶۵ سال با هم بمانید" خانم پاسخ داد :"ما در دورانی متولد شدیم که اگر چیزی خراب می شد،آن را درست می کردیم،دور نمی انداختیم...."
اگه قصوری در نوشته ام بود ببخشید دوستان،آخه خیلی با عجله نوشتم....
(۳۰ فروردین ۱۳۹۲ ۰۱:۳۹ ب.ظ)sellena نوشته شده توسط: مخالفت هردوخانواده به این خاطرکه فرهنگ ها یکی نیست وازیه شهرنیستن و خانواده هانمیشناسن و راه دور،خانواده پسرسنتی وکمی مذهبینبا این تفاسیر برخوردای خانواده پسر طبیعیه و حق دارن نگران باشن
اخلاقش اینجوریه، اینجوری که شما گفتین یعنی عاشق نیست؟
باید راه هایی ایجاد بشه که منجر به شناخت دو خانواده بشه و این شناخت باعث ایجاد اعتماد طرفین
به هرحال اینم چیز راحتی نیست
و اگه فرهنگها یکی نیست ممکن خود همین ایجاد مشکل برای دختر و پسر کنه
اونم با همچین پسری!!! من معتقدم عشق میتونه خیلی از کارای نشدنی رو شدنی کنه ولی از رفتارای این آقا پسر چشم آب نمیخوره
...
شما نظرتون چیه؟ کسی که تمایل دیدن کسی رو نداره عاشقش میتونه باشه؟!
(۳۰ فروردین ۱۳۹۲ ۰۲:۵۵ ب.ظ)۸Operation نوشته شده توسط: اما باید توجه داشت که با بالا رفتن سن معمولا پارامتر های مادی پررنگ تر میشن!این بالا رفتن سن هم خودش یه معضله
...
روانشانسا معتقدند که هر انسانی باتوجه به خودشناسی و آرمان هاش باید ۱۰-۱۵ پارامتر اصلی رو برای همسر مورد نظرش در نظر بگیره و به اونها اولویت و ارزش نسبی بده،بعد سوژه های مورد نظرشو با این سیستم ارزیابی کنه و چنانچه نمره ۶۰ از ۱۰۰ آورد اونو انتخاب کنه!
میشه ساعتها پیرامونش صحبت کرد، در مورد فواید و مضراتش!
قبل از اینکه ادامه بدم میخواستم بگم اگه پارامترهای روانشناسی خوبی سراغ دارید که میتونه مفید باشه حتما اینجا بزارید استفاده ببریم
من یه مقایسه نسبتا مرتبط به گقته های دوستمون انجام میدم خودتون نتیجه گیری کنید دیگه
زمان قدیم آقا پسره چوپان بوده یا حالا هر شغلی که از نظر ما جایگاهی نداره! وقتی که به سن جوانی میرسید راحت میرفت با یه دختر خانمی ازدواج میکرد
و حاصل ازدواج این دو نفر می شد ۵ تا بچه
و این پنج تا حالا هر کدوم به نحوی یه هنری پیدا می کردند، یکی هنر تیراندازی یکی هنر کشاورزی یکی ...
زمان فعلی آقا پسره دکتره و تو سن ۳۵ سالگی داره سیر میکنه دختر خانمی هم میخواد که دانشجو دکتراست و ایشونم ۳۰ سالشه و در صورت ازدواجم تا پایان دوره ی تحصیلیش حاضر نیست بچه دار بشه
و در نهایت مثلا تو ۳۸ سالگی دارای یه بچه میشن که دیگه همینم بچه ی اول و اخر زندگیشونه
حالا بماند که این بچه تعداد ساعات کمی پدر و مادر رو میبینه و بابا و مامانم حوضله جوونی رو ندارن
وقتی این بچه میشه ۲۰ سالش ممکن پدر و مادر نتونن دیگه حرفای اونو درک کنن بخاطر همین اختلاف سنی زیادی که وجود داره و خودتون ببینید اینا میتونه چه مشکلاتی به همراه داشته باشه ... و اگه بخوایم بگیم اگه تنها بچه ی این خونه مسیر درست رو نره چی حاصل زندگی این دو نفر میشه!!!
دورانی در زندگی وجود داره که بین عشق و احترام باید یکی رو انتخاب کنید همیشه سعی کنید احترام رو انتخاب کنید چون عشق بدون احترام دیری نخواهد پایید اما احترام میتونه به همراهش عشق حقیقی و ماندگار به ارمغان بیاره پس به نظر من این شخص واقعا عاشق نیست و این رابطه از سر عشق نیست و صرفا یک وابستگی و عادت زودگذر هستش...(تهمت بددهنی بدفکری شکاک بودن) اینا نشون میده که هیچ احترامی بین شما دو نفر حایل نیست و اعتمادی که پایه و اساس زندگی روی اون بنا میشه از بین رفته احترام و اعتماد توی زندگی خیلی راحت از دست میرن و خیلی سخت برمیگردند پس عاقلانه فکر کنید فیلم هایی مثل زمانه،بالهای خیس و خیلی های دیگه حاصل تجربیات زندگی از دست رفته ی خیلی ها هستش اینارو واسه سرگرمی ما نمیذارن اینا حقیقت زندگیه شاید بگید این حرفا مال همون فیلمها هستش در صورتی که من کسی رو که دقیقا مشکل شما رو داشت راهنمایی کردم هر روز و هر شب نصیحتش میکردم ولی تاثیری نداشت و دیدم که واقعا نیاز هست که این شکست رو بخوره تا متوجه خیلی چیزا بشه اما متاسفانه و شایدم خوشبختانه این رابطه منجر به شکست شد چیزی که اون دختر هیچ وقت انتظارش رو نداشت ولی اینقد شهامت داشت که غرورش رو شکست و به اشتباهش اقرار کرد و الان بیشتر از شکستش از احترام و اعتماد از دست رفته خانواده اش عذاب روحی میکشه...خودتونو در نظر بگیرید این همه والدین به شما محبت میکنن اما اگه یه روز به خاطر خود شما چون نگران آینده تون هستن، سرتون داد بزنن یا مخالف خواسته شما عمل کنن دیگه همه محبتهاشونو فراموش میکنین و یه تصور ذهنی خیلی بدی از اونا دارید مطمئن باشید بدی های این فرد هر چقدهم که کم باشه یه روزی خوبی هاشو از یادت میبره و بدی هاش روی همه خوبی هاشو میپوشونه پس سعی نکن با شکست مواجه بشی تلاش کن تا جلوی این شکست رو بگیری و باهاش مقابله کنی..موفق باشی
(۳۰ فروردین ۱۳۹۲ ۰۳:۳۰ ب.ظ)Dark Knight نوشته شده توسط: قبل از اینکه ادامه بدم میخواستم بگم اگه پارامترهای روانشناسی خوبی سراغ دارید که میتونه مفید باشه حتما اینجا بزارید استفاده ببریمچشم دوست عزیز....الان به خاطر خدمت حسابی سرم شلوغه اگه فرصت کنم حتما یه سری نکات رو می زارم.... همگی موفق باشید...
از دید من همسر یعنی " یک سودا در دوسر"
اگه باشه همه چی حله
این مهمترینه.