۱- ممنون از آقای دکتر و دوستای گلم
الان داشتم یه مصاحبه از ناسا با یکی از فضانوردهاش رو میخوندم،دیدم چیزی که برای خیلی از ماها شاید یه آرزو باشه چه جالب برا یه نفر دیگه خیلی طبیعی و ساده بوده و براحتی هم توی اون زمینه تونسته پیشرفت کنه! چون از نظر ذهنی باور داشته که میتونه!
پدرش فضانورد بوده و توی شهرکی زندگی میکرده که همه فضانورد وخلبان بودن...
I was born there. All the neighbors are cosmonauts. It was the norm, and that’s exactly why I didn’t really dream about being a cosmonaut. I don’t think how it would be so wonderful to be a cosmonaut, because other people who lived on the other side of Star City, they were more interesting for me, something new and unexplored. So there was nothing special about being a cosmonaut. So now, as a cosmonaut, I think this is normal.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
(۰۴ آذر ۱۳۹۱ ۰۹:۵۱ ب.ظ)jameshenas نوشته شده توسط:(04 آذر ۱۳۹۱ ۰۹:۳۲ ب.ظ)avril22 نوشته شده توسط:منم دوستش دارم...یکی از دوستام که سیستم عامل رو خورده و عاشق حقیقته میگفت....(04 آذر ۱۳۹۱ ۰۸:۰۱ ب.ظ)asusx59sr نوشته شده توسط: به راستی درود بر شرف دکتر حقیقت با این کتابهای کاملش. بسیار بسیار آدم با سوادیست. توی یک جلسه از ویس هاش ایشون میگه که با اینکه کتاب سیستم عامل بنده منتشر بشه کلاسهای من خلوت میشن، اما این کتاب رو بدون نقص منتشر میکنم. دوستانی که دکتر حقیقت رو میشناسن این موضوع رو واسه ی من باز کنن. این آقای دکتر رشتش تا ارشد برق بوده و دکترا کامپیوتر. البته باز خودش میگه دکترا کامپیوتر توی سایت دانشگاه قزوین دکترا رو هم برق زده. توی ویس هاش میگه که آقای فهیمی توی لیسانس استاد سیستم عامل بنده بودن و دانشجویان گرامی نمیگن که تویی که برق خوندی چطور استادت فهیمی بوده و سیستم عامل باهاش پاس کردی؟؟؟؟؟ قشنگ اکنون شبیه نشانه ی پرسش شدم.تا جایی که من یادمه لیسانس برق ،فوق کامپیوتر ، و دکترای شبکه داره، من که وااااااقعا قبولش دارم یه آدمه خیلی خاصه، عاشق طرز فکرشم،به قول خودش اقیانوسه
دوستان متوجه پاس داشتن پارسی هستید آیا؟
دکتر حقیقت از صبح که میره سرکار...دانشگاه و کلاس ساعت ۸شب برمیگرده خونه و از تو یخچال یچیزای برمیداره برای خوردن و میاد میشینه کنار مجسمه ی تنباوم بهش خیره میشه و میگه ...اگه تو نبودی من چطوری پول در میاوردم و کتابت رو ترجمه میکردم؟
والله حالا نمیدونم حرفش صحت داره یا نه ولی در کل من که با جزوش خیلی حال میکنم...
مگه بقیه اساتید که کلی معروف هستن از خودشون کتاب مرجع دارن؟..همه از روی مرجع کتاب منتشر می کنن،مهم اینه که یه نفر مثل حقیقت تونتسه به این خوبی بیانش کنه بیشتر نحوه ی تدریس و بیان این کتابه که اینقدر عالی شده، به قول خودش درسته من مثل تنباوم نمی تونستم سیستم عاملو تعریف کنم اما به جرات میگم حتی تنباوم نمیتونه این درسو مثل من تدریس کنه، من که کاری به این چیزا ندارم من کلا از طرز تفکرش خوشم میاد...قبولش دارم بسییییاررر
چند وقته افتضاح درس میخونم
شرایط درس خوندنم بد شده
دلم گرفته
حالم بده
سلام
من ی باره دیگه سوالم رو میپرسم، سوالم درباره برناممه. و پیشاپیش از اینکه لطف میکنید و ج میدین تشکر میکنم
راستش من برنامم موازیه و طی ۲روز همه دروس رو سعی میکنم ببندم یعنی مثلا روز اول ۶تا درس و بعد روز دوم ۶تا درس بعدی و.. کلا سیکل تا آخر هفته ادامه داره.هر درسی هم باکسش ۲ساعته است. میشه روزی ۱۱-۱۲ ساعت. حــــــــالا الان از هفته پیش ۳ چهار روزی میشه ک برنامه از کنترلم خارج شده. یعنی نمیشه توی باکس ۲ساعته محدودش کرد مثلا سیستم. اصلا تستهای ی سری درسا خودش کل اطلاعاتت رو بچالش میکشه. راستش الان ۳ روزه محدودیت زمانی رو برداشتم ولی با اینکه روزی ۱۲ ساعت خوندم ولی خیلی ب دلم نیست. چون هم بازده کارم پایین اومده و هم فکرم پیش بقیه درساست. مطمئنم ک برداشتن این برش زمانی کار اشتباهیه( حداقل واسه من)
از بیرون ک نگاه میکنم ب خودم میگم کاری نداره بخون تا هر وقت تموم شد. نمیدونم والا. الان واقعا روانم پریشون شده! با اینکه ساعت مطالعه ام بالاست و پرتم خیلی پایین (باور کنید برای استراحت هم بزور بلند میشم)
ی راهکاری بدین ممنون میشم
دوستان بهترین منبع واسه مبحث گراف و درخت چیه؟؟؟
کتابی که هم گسسته رو پوشش بده هم ساختمان داده و الگوریتم.
(۰۴ آذر ۱۳۹۱ ۱۰:۰۴ ب.ظ)majid_22 نوشته شده توسط: ....
راستی چرا آزمون ماهان کارنامه هاش طبق کنکور امسال نیست؟؟
چون که پولشو گرفته.
(۰۵ آذر ۱۳۹۱ ۱۲:۰۵ ق.ظ)asusx59sr نوشته شده توسط:(04 آذر ۱۳۹۱ ۱۰:۰۴ ب.ظ)majid_22 نوشته شده توسط: ....
راستی چرا آزمون ماهان کارنامه هاش طبق کنکور امسال نیست؟؟
چون که پولشو گرفته.
مگه بقیه موسسه ها بعد پول میگیرن!!! مثلا شریف آزمون های اولش مثه قبل بود ولی این ۲ آزمون آخریش طبق کنکور بود یعنی بعد از اینکه دفترچه بیاد عوض کرد. من اصلا از آزمون ماهان راضی نیستم توی بعضی درسا خیلی تکراری میاره اگه اینجوری بود شرکت نمیکردم انگار دوباره تست هارو میزنم!! امیدوارم این هفته بهتر باشه!!!
(۰۵ آذر ۱۳۹۱ ۱۲:۲۶ ق.ظ)majid_22 نوشته شده توسط: ..... امیدوارم این هفته بهتر باشه!!!
بیخودی امیدوار نباش
اینو اینجا مینویسم تا اگر کسی مثل من شد گزینه ای برای انتخاب داشته باشه
برنامم رو ۳- ۴درس یعنی هر روز ۴ درس و اینطوری هفته ای ۳ بار درسا رو بخونم
ان شالله ک ج میده
(۰۴ آذر ۱۳۹۱ ۱۰:۵۱ ب.ظ)sheyda نوشته شده توسط: ۱- ممنون از آقای دکتر و دوستای گلم
الان داشتم یه مصاحبه از ناسا با یکی از فضانوردهاش رو میخوندم،دیدم چیزی که برای خیلی از ماها شاید یه آرزو باشه چه جالب برا یه نفر دیگه خیلی طبیعی و ساده بوده و براحتی هم توی اون زمینه تونسته پیشرفت کنه! چون از نظر ذهنی باور داشته که میتونه!
پدرش فضانورد بوده و توی شهرکی زندگی میکرده که همه فضانورد وخلبان بودن...
راستش من یکم شرایطم فرق میکنه و بیشتر اونی که فکرشو اصلا نمیکردم و باورش نداشتم برام اتفاق میفته بارها هم تجربه کردم
مثلا یادمه (خیلی مثال میتونم بیارم ...) فیزیک دوم دبیرستان امتحان داشتیم ومن شبش خیلی خسته بودم ولی با این حال تا ۱۲ خوندم و بیخیال شدم(معمولا محصل بیخیالی نبودم و شاگرد اول کلاس بودم) خودم هم نمیدونستم که واقعا این منم که دارم قید یک امتحان رو میزنم؟؟!!
صبح رفتم امتحان دادم سر جلسه خسته و داغون و خیلی خیلی بیخیال بودم... باورم نمیشد نمرم ۲۰ شد و نفر بعد از من ۱۵ (امتحان سخت بود)
کنکور سال اول برعکسش اتفاق افتاد اما سال بعد که در حین خدمت بودم قبول شدم (رتبم خیلی خوب نبود اما نسبت به درسی که خونده بودم خیلی خوب بود)
خدمت که بودم همه روابط و کانکشن ها رو آماده کردم تا بیفتم کتابخونه که اونجا درس بخونم اما ...
یکی از آشنا ها یک جای بزرگ کار میکرد... گفت بیکاری (دوران دانشجویی) ببرمت سر کار ... پیش خودم گفتم یه چیزی گفت همینجوری... دو ماه بعد زنگید بیا سر کار...
تو نمایشگاه الکامپ با بچه ها از جلو غرفه ایز ایران رد شدیم دیدیم فرم استخدام پر میکنن ماهم دور همی فرم رو نصفه نیمه پر کردیم... ۴ ماه بعد زنگیدن رفتم مصاحبه قبول هم شدم...
ولی هرجا که همه شرایط رو اکی کردم و آماده بودم واسه یه اتفاق یه چیز دیگه شد
به این نتیجه رسیدم که
۱- یا من خیلی خاصم و خداوند داره خواص من رو تک تک تست میکنه
۲- یا من با بقیه فرق دارم و خداوند میخواد تفاوت هام رو نشونم بده
۳- یا من مثل سایرین نیستم و خدا تمایزاتم رو بررسی میکنه
نمیدونم چرا اینا رو گفتم ... شاید خواستم ببینم کسی مثل من هست یا نه
به هرحال اگر جای درستی نزدم معذرت میخوام هر مدیری هرجا که دوست داره منتقل کنه اگر هم صلاحدید میتونه پاک کنه
(۰۵ آذر ۱۳۹۱ ۱۲:۲۹ ق.ظ)asusx59sr نوشته شده توسط:(05 آذر ۱۳۹۱ ۱۲:۲۶ ق.ظ)majid_22 نوشته شده توسط: ..... امیدوارم این هفته بهتر باشه!!!
بیخودی امیدوار نباش
چه انگیزه ای میدی بابا
مگه خودت ماهان شرکت نمیکنی؟؟ به نظرم اگه این هفته درست نشود باید یه تذکری بهشون داد
(۰۵ آذر ۱۳۹۱ ۰۱:۴۲ ق.ظ)majid_22 نوشته شده توسط:(05 آذر ۱۳۹۱ ۱۲:۲۹ ق.ظ)asusx59sr نوشته شده توسط:(05 آذر ۱۳۹۱ ۱۲:۲۶ ق.ظ)majid_22 نوشته شده توسط: ..... امیدوارم این هفته بهتر باشه!!!
بیخودی امیدوار نباش
چه انگیزه ای میدی بابا
تذکرات بهشون داده شده. ماهان سالهای قبل خوب بوده. خیلی بد خیلی
امسال دوست داشتم به جای شیر و خرما و حلوا و برنج خورشت و چای و ... نذری ساندویچ نذری بخورم فقط در حد یک فکر بود.. باورتون نمیشه تا الان هر چی نذری بهم دادن فقط ساندویچ بوده یا یه ساندویچم روش بود
نتیجه: دارم به قانون جاذبه اعتقاد پیدا میکنم که میگه "به هر چه فکر کنید همان برایتان اتفاق می افتد یعنی تمام عوالم دست به دست هم میدهند تا فکر شما به واقعیت تبدیل شود"
باید واسه قبولی تو کنکور یه فکرایی بکنم
(۰۴ آذر ۱۳۹۱ ۰۴:۵۴ ب.ظ)sana123 نوشته شده توسط: سلااااااااااااااااام من به همتون
من تازه عضو مانشت شدم، تازه هم می خوام شروع کنم به خوندن. البته یه درسایی را تا حدودی مسلطم که فکر نمی کنم زیاد وقتم را بگیرن ولی به قصد کنکور تاااااازه می خوام استارت بزنم.
بچه ها دوست منم میشییییییییییییییید؟
سلام. آخه منم یه درسایی رو مسلط بودم ولی مثه اینکه ربط زیادی به مسئله ی تستای کنکور نداشت! حالا نگین چه طرز امید دادنه ها
خب راجع به من این طوری بود
. امیدوارم راجع به تو این جور نباشه. بله چرا دوست نمی شیم. هر کی تو مانشته دوست هم هست. خوش اومدی
بچه ها ما دو روزه مهمون داریم از آزمون ۵۰% اول به بعد (که تقریباً راضی نبودم از رتبه ام) هیچی نخوندم!!!!!!!!!!!!!
استرس دارم به خاطر نخوندنم!
آخه کتابخونه ای جایی هم باز نیست از این محیط وحشتناک مهمونی فرار کنم!!!!!!!!!!
امیدوارم از پس فردا زندگی عادی بشه...