|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - پشتکار - ۲۳ بهمن ۱۳۹۰ ۱۰:۲۹ ب.ظ
(۲۳ بهمن ۱۳۹۰ ۰۱:۴۴ ق.ظ)Maryam-X نوشته شده توسط: این ۳ تا عکس پرنده
برای اونایی که دلشون این روزا گرفته
چه می توان گفت!!!
فتبارک الله احسن الخالقین
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Maryam-X - 23 بهمن ۱۳۹۰ ۱۱:۴۲ ب.ظ
واقعا همینطوره......
من هم با دیدن عکسها فقط به یاد قدرت خدا افتادم!
فتبارک ا... احسن الخالقین
خدا نقاش زبر دستیه....
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Bache Mosbat - 24 بهمن ۱۳۹۰ ۱۲:۱۵ ق.ظ
دوستای گلم . الان دیگه وقت درس خوندن نیست . بدتر استرس و نگرانی میاد سراغتون . ایشالا هر کی حداکثر چیزی رو که بلده و براش زحمت کشیده رو سر کنکور پیاده کنه . ایشالا اتفاق غیر مترقبه ای برای کسی نیفته . توکلتون به خدا باشه سر کنکور . سورهی فتحام زیاد بخونین .
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mosaferkuchulu - 24 بهمن ۱۳۹۰ ۱۲:۴۴ ق.ظ
(۲۴ بهمن ۱۳۹۰ ۱۲:۱۵ ق.ظ)Bache Mosbat نوشته شده توسط: دوستای گلم . الان دیگه وقت درس خوندن نیست . بدتر استرس و نگرانی میاد سراغتون . ایشالا هر کی حداکثر چیزی رو که بلده و براش زحمت کشیده رو سر کنکور پیاده کنه . ایشالا اتفاق غیر مترقبه ای برای کسی نیفته . توکلتون به خدا باشه سر کنکور . سورهی فتحام زیاد بخونین . 
یعنی دیگه نخونیم؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mosaferkuchulu - 24 بهمن ۱۳۹۰ ۱۱:۳۷ ق.ظ
همیشه تو بهمن ماه پدرم این شعرو می خونه:
نازم هوای فارس که از اعتدال آن
بادام بن شکوفه مه بهمن آورد...
امسال شکوفهها هم دیر کردن!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Bache Mosbat - 24 بهمن ۱۳۹۰ ۱۲:۴۲ ب.ظ
(۲۴ بهمن ۱۳۹۰ ۱۲:۴۴ ق.ظ)mosaferkuchulu نوشته شده توسط: یعنی دیگه نخونیم؟
بله . یعنی نخونین چه خبره بابا.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mosaferkuchulu - 24 بهمن ۱۳۹۰ ۰۱:۰۲ ب.ظ
(۲۴ بهمن ۱۳۹۰ ۱۲:۴۲ ب.ظ)Bache Mosbat نوشته شده توسط: (24 بهمن ۱۳۹۰ ۱۲:۴۴ ق.ظ)mosaferkuchulu نوشته شده توسط: یعنی دیگه نخونیم؟
بله . یعنی نخونین چه خبره بابا.
اجازه خانوم شما که حال و روز من و می دونین!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - - rasool - - 24 بهمن ۱۳۹۰ ۰۱:۱۲ ب.ظ
خدایا
امّید را زنده کن ...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mosaferkuchulu - 24 بهمن ۱۳۹۰ ۰۹:۴۰ ب.ظ
من کتابا رو بستم دیگه!
خدایا خودت تلاشمو دیدی!شاید اندازهی بقیه تلاش نکرده باشم!اما تو که من و میشناسی!می دونی همین قدری هم که تلاش کردم از من بعید بود( ) !پس کمکم کن!به من و به همهی کسایی که به اندازهی ظرفیتشون تلاش کردن!
خدایا می دونم هر اتفاقی که بیفته،قبولی یا قبول نشدن،فقط مصلحت توئه!چون می دونم که کنارمی تو تمام لحظهها و فقط با توکل به تو شروع کردم و با توکل به تو تمام کردم!حالا هم فقط با توکل به تو می رم سر جلسه!
خدایا برای من چیزی و پیش بیار که برام بهترینه و کمکم کن که قدر بهترین پیشامد و بدونم!چه مطابق میلم باشه و چه برخلاف اون!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Br2012 - 24 بهمن ۱۳۹۰ ۱۰:۵۷ ب.ظ
از ته دل امیدوارم همتون موفق باشید بچه ها
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Maryam-X - 25 بهمن ۱۳۹۰ ۱۲:۴۸ ق.ظ
الان هیچکی به اندازهی من آرامش قبل ازکنکور نداره...
راست میگن آدم هرچی کمتر بدونه راحتتر زندگی می کنه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mamat - 25 بهمن ۱۳۹۰ ۰۲:۰۱ ق.ظ
امید خستهام تا چند گیرد با اجل کشتی
بمیرم یا بمانم پادشاها چیست فرمانت
چه شبهائی که چون سایه خزیدم پای قصر تو
به امیدی که مهتاب رخت بینم در ایوانت
استرس موقوف!!! دیگه استرس برا قبل این بود.
الان دیگه فکرشم نکنین که چه خواهد شد. فقط به چیزایی که بلدین فکر کنین و تو ذهنتون مرورشون کنین.
موفق باشید.
الا بذکر الله تطمئن القلوب.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - مازیار صفایی - ۲۵ بهمن ۱۳۹۰ ۰۲:۱۴ ق.ظ
خدا یا شکرت...
از شهریور که شروع به درس خواندن کردم اصلا فکر نمی کردم بتونم شروع کنم
سه سال از کارشناسی می گذره و این شروع برام خیلی خیلی سخت بود....
مسئولیتها کاری، پروژه های کاری و .....
وقتی شروع کردم می گفتم مجاز بشم که بتونم مجازی هم بزنم....
هر روز از روز قبل از درس خوندن لذت بیشتری می بردم..... هیچ روزی نبود که از درسی نا امید بشم و هر روز بیشتر به این امیدوار می شدم که چرا من یکی از قبولی های روزانه نباشم....( حالا شبانه هم قبوله )
خدایا تلاشمون رو بدون نتیجه نگذار.... شاید به اندازه خرخونها نخوندم.... اما به اندازه وسعم خوندم....
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - انرژی مثبت - ۲۵ بهمن ۱۳۹۰ ۰۲:۲۴ ق.ظ
ان شالله که اخر هفته همه خوشحال باشند و کنکور خیلی خیلی خوبی داشته باشند .
خدا هم زحمات هیچ کس رو بدون نتیجه نمیذاره
مطمئنم که همه خیلی خوب از عهده اش برمیان.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mosaferkuchulu - 25 بهمن ۱۳۹۰ ۰۲:۴۵ ق.ظ
همینط.ر اتفاقی به اولین صفحه های این تاپیک رفتم!نوشته های بچهها پارسال این موقع ها!
و بعدش که خیلیها می خواستن برن سربازی....یادش بخیر!چقدر پارسال که خودم کنکور واقعی نداشتم خوب بود!بدون دغدغه از دور بشینی و بقیه رو ببینی!اما امسال خودم وسط میدون هستم....فقط خدا می دونه سال دیگه کجام....اون دورا نشستم و تماشا می کنم یا اینکه ....توکل به تو ای خدای مهربون!
|