|
The BesT (بعد از فتح مانشت داره دماوند رو هم فتح می کنه)   میزان هدیه: ۵۰۰۰ تومان تاریخ ثبت نام: ۱۲ اسفند ۱۳۹۰ تاریخ تولد: مخفی زمان محلی: ۲۶ April 2024 , 08:36 PM وضعیت: آفلاین |
|
|
 |
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
نظرهای کاربران
|
|
|
|
The BesT (26 تیر ۱۳۹۲ در ۱۱:۲۲ ب.ظ) |
|
گاهـــی اوقـــات می ایــسـتــی بـــه روزهـــایــت نـــگاه می کــنــی بــه اشــکــهــایـــت بــه رنـــج هــایــت بــه دلشــکـــستگی هـــایت بــه فرار کردنِ اعتمادت خوب نگاه می کنی , عمیق و با دقت آرام نفس می کشی بغض می کنی با دلت حرف می زنی عاقلانه حرف می زنی دلت بغض می کند عاقلانه می شنود عاقلانه می پذیرد راضی می شود راضی می شوی اما غمگینی در می یابی , در زندگی روزهایی هست که همه ی وجودت بغض شده و همه ی قلبت با اشک بر گونه هایت می لغزد این روزها , همان روزهاییست که باید به اتفاق های خوب به اتفاق های نابِ تکرار نشدنی بگویی آهای اتفاق های دلچسب اتفاق های دوست داشتنی شما را به خیر و ما را به سلامت... |
|
|
|
The BesT (26 تیر ۱۳۹۲ در ۰۴:۰۷ ب.ظ) |
|
کسانی هستند که از خودمان می رنجانیم؛ مثل ساعت هایی که صبح، دلسوزانه زنگ می زنند؛ و در میانِ خواب و بیداری، بر سرشان می کوبیم؛ بعد می فهمیم که خیلی دیر شده ...! |
|
|
|
The BesT (26 تیر ۱۳۹۲ در ۰۲:۳۶ ب.ظ) |
|
آموخته‌ام که وابسته نباید شد؛ نه به هیچ کسی و نه به هیچ رابطه ای؛ این نشدنی ترین اصلی بود که آموختم.... |
|
|
|
The BesT (26 تیر ۱۳۹۲ در ۰۲:۳۵ ب.ظ) |
|
بــــــــاران مــی خـــواهــــم . . آنـــقــدر شــــدیــــد کــه ؛ . . . . . . . . . مـن و تنــهایی ام را... بـشــویـد ببـرد! |
|
|
|
The BesT (26 تیر ۱۳۹۲ در ۰۲:۳۴ ب.ظ) |
|
من و تو شاید تنها بتوانیم آدم ها را دوست داشته باشیم... شاید هم نتوانیم... مهم حتی "دوست داشتن" نیست ... مهم این است که او آدم دیگری است ، با شرایط دیگری و حق دارد که خودش باشد... باور کنیم که برای توجیه درستی سبک ما در زندگی لازم نیست دیگران هم از پی ما راهی شوند... "صادق هدایت" |
|
|
|
The BesT (26 تیر ۱۳۹۲ در ۰۲:۳۳ ب.ظ) |
|
من دلم می خواهد ساعتی غرق درونم باشم! عاری از عاطفه ها... تهی از موج و سراب... خالی از هرچه فراق... من دلم تنگ خودم گشته و بس…!! |
|
|
|
The BesT (26 تیر ۱۳۹۲ در ۰۲:۳۲ ب.ظ) |
|
گفتند ستاره را نمی توان چید و آنان که باور کردند برای چیدن ستاره... حتی دستی دراز نکردند... اما باور کن، که من به سوی دورترین و زیباترین ستاره، دست دراز کردم... و هرچند دستانم تهی ماند، اما چشمانم لبریز از ستاره شد...! |
|
|
|
The BesT (26 تیر ۱۳۹۲ در ۰۲:۳۲ ب.ظ) |
|
بعضی چیزها درونم ریشه بسته... وقتی سکوت تمام وجودم رو فرا میگیرد، اطرافیان فکر میکنن که چه مغرورم... اما... افسوس که کسی راز درونم را نمیداند... راز قطع کردن ریشه ها را... |
|
|
|
The BesT (26 تیر ۱۳۹۲ در ۰۲:۳۱ ب.ظ) |
|
گاهی باید یه نقطه بزاری!! باز شروع کنی... باز بخندی... باز بجنگی... باز بیفتی و محکم تر باشی... گاهی باید... یه لبخند خوشگل به همه ی تلخی ها بزنی و بگی : مرسی که یادم دادین، که دوباره می تونم از اول شروع کنم. من می تونم... |
|
|
|
The BesT (26 تیر ۱۳۹۲ در ۰۲:۳۱ ب.ظ) |
|
زندگی جیره ی مختصری‌ست، مثل یک فنجان چای؛ و کنارش عشق است، مثل یک حبّه ی قند؛ زندگی را با عشق، نوش جان باید کرد... |
|
|
|
The BesT (26 تیر ۱۳۹۲ در ۰۲:۲۹ ب.ظ) |
|
رنجشی نیست... آدم‌ها همینند... خوبند ولی فراموش کار، می‌آیند، می مانند، می روند، مثل مسافران کاروان سرا... مثل ازدحام بی انتهایِ یک خیابان... کسی برایِ بودن نیامده ... نمی‌‌آید. |
|
|
|
The BesT (26 تیر ۱۳۹۲ در ۰۲:۲۹ ب.ظ) |
|
یک حرف، یک زمستان، آدم را گرم نگه می دارد؛ و بعضی اوقات هم، یک حرف، یک عمر، آدم را سرد می کند! مراقب حرف هایمان باشیم... |
|
|
|
The BesT (26 تیر ۱۳۹۲ در ۰۲:۲۷ ب.ظ) |
|
خدا را می جوییم، در کنار هر دشتی از نور؛ شاید ردپایش، برگ برگ درختان باشد؛ می نشینم کنارسبزه های امید، چشمانم پر می شود؛ از رونق پرندگان، هرکجا ابرسیاهی هست؛ آنجا باران موسیقی، خدا را دارد؛ هوا بوی شب بوهای، مادربزرگم را می دهد؛ اما من عشق را، در تنهایی باغچه اش دیدم؛ |
|
|
|
The BesT (26 تیر ۱۳۹۲ در ۰۲:۲۷ ب.ظ) |
|
در خلوت کوچه هایم باد می آید، اینجا من هستم ؛ دلم تنگ نیست... تنها منتظر بارانم تا قطره هایش بهانه ایی باشند برای نم ناک بودن لحظه هایم، و اثباتی بر بی گناهی چشمانم. |
|
|
|
The BesT (26 تیر ۱۳۹۲ در ۰۲:۲۷ ب.ظ) |
|
آدم گاهی تهی می شود… خالی می شود…! دلش یک گوش می خواهد که فقط برایش حرف بزند….غُر بزند… دلش می خواهد….زیر دوش آب ریز ریز برای خودش اشک بریزد… دلش می خواهد….زیر باران ساعت ها قدم بزند و خیس شود… دلش می خواهد….برود….ولی نرسد….!! دلش می خواهد….فقط به صدای باران گوش دهد… دلش می خواهد….ساعت ها بخار دهانش را نگاه کند… دلش می خواهد….چشمانش را ببندد….به هیچ چیز فکر نکند.. دلش می خواهد… |
|
|
|
The BesT (26 تیر ۱۳۹۲ در ۰۲:۲۵ ب.ظ) |
|
بیا باور کنیم دنیا ، هنوز هم مثل شب زیباست... زمینش هست، هوایش هم، چقدر از غم سرودیم، و چقدر با غصه سر کردیم... رهایش کن... کمی بگذار... بیا باور کنیم دنیا ، برای زندگی زیباست... |
|
|
|
The BesT (26 تیر ۱۳۹۲ در ۰۲:۲۵ ب.ظ) |
|
دلم یک غریبه می خواهد که بیاید و بنشیند ، فقط سکوت کند و من هی حرف بزنم و بزنم و بزنم... تا کمی کم شود این همه بار ، بعد بلند شود و برود ! انگار که نه انگار !!! حرف هایم پر از خیال است... خیال هایم پر از سکوت... و سکوتم پر از حرف هاییست که به دنبال هم درون حنجره ام اعدام شده اند... ته خیال هایم پر از ترس است... و ترسم پر از تو غریبه.... |
|
|
|
The BesT (26 تیر ۱۳۹۲ در ۰۲:۲۳ ب.ظ) |
|
برایِ هر اتفاقی، می‌توان پاسخی یافت... جز برایِ رفتن‌های نابهنگام؛ شاید رفتن ، خود پاسخِ یک اتفاق است... هیچکس نمیداند؛ جز آنکه رفته است... |
|
|
|
The BesT (26 تیر ۱۳۹۲ در ۰۲:۲۲ ب.ظ) |
|
تو سکوت می‌کنی، و فریاد زمانم را نمی‌شنوی... یک روز، من سکوت خواهم کرد... و تو آن روز برای اولـین بار، مفهوم دیر شدن را خواهی فهمید... "حسین پناهی" |
|
|
|
The BesT (26 تیر ۱۳۹۲ در ۰۲:۲۱ ب.ظ) |
|
حرفهایی می ماند بر روی دلها، که اگر گفته شوند، اتاقهایمان روشن تر می شود... |
|
|
You can't send a comment to this user because your usergroup can't send comments. |
|
Can I see some ID?
Feeling left out?
نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close