(۱۸ آذر ۱۳۹۴ ۰۶:۲۰ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: یه کم زیادی آموزنده است.
مثلا آدم یاد میگیره در مواقع اضطراری میتونه هزار پا رو هم بخوره.
کتابی که این فیلم از رووش ساخته شده (به همین اسم) رو به یک نفر معرفی کردم، بندهی خدا میگفت چند سال بزرگتر شدم :') البته کتایش کاملتر هست و مثلاً به جای ۳ بار فرار از زندان، تعدادش بیشتر هست و ...
اینکه آدم در مواقع اضطراری میتونه هزارپا هم بخوره فقط یه نکته از دهها نکتهی فیلم هست و دید عمیقترش میتونه این باشه که در شرایط اضطراری آدم باید اول واقعیت رو قبول کنه و بعد سعی کنه درستش کنه، به جای تسلیم شدن و ناله کردن و تقصیر قضا و قدر انداختن.
بُعد فیلم شناسیش رو هم کنار بذاریم که خیلیها من جمله خودم اعتقاد دارن بهترین بازی مککوئین هست و موسیقیش هم که اسکار گرفت (چون دقیقاً آدم رو میبرد به فضای فیلم، موقع شکست، فرار، غم و ...) و به ریز به ریز جزئیات پرداخته شده (مثل پوسیده شدن تدریجی دندونهای پاپیون)، حس آزادیخواهی و تلاش برای آزادی در قبالِ همه چی که این فیلم به آدم القا میکنه از نظر من با شاوشنگ قابل مقایسه هست، شاید هم بالاتر چون به صورت مستمر به مشکلاتی که پیش میاد میپردازه بر خلاف شاوشنگ که نقطهی اوج داره و همه چی یهو اتفاق میفته (شاوشنگ رو مثال زدم چون اغلب دیدند). اما یه چیزی که این فیلم داره ولی مثلاً شاوشنگ نداره این هست که توو اون بزن بزن و گیر و دار، به آدم امید میده و عاطفه هم قاطیش هست (رفاقتِ عمیق و در حین حال غیرمصنوعیِ پاپیون و لوئیز یا صحنههای رفتن به دنبال پروانه)، از این لحاظ هم با Life is beautiful به نظرم برابر میکنه. کلاً هر چه خوبان با هم دارند این فیلم به تنهایی داره. در کل با اینکه فیلم نقطهی اوج نداره به اون صورت، ولی به جای ۲ ساعت اگه ۲۰ ساعت هم بود فکر نمیکنم کسی وسطش فیلم رو ترک بکنه. فیلم کم میبینم ولی اگه ببینم هم اونهایی که با واقعیت سر و کار دارند تا هپروت (مثل ماتریکس و ارباب حلقهها و ...) رو سعی میکنم نگا کنم.