تالار گفتمان مانشت
خدا نگهدار - نسخه‌ی قابل چاپ

صفحه‌ها: ۱ ۲ ۳ ۴ ۵
خدا نگهدار - jigdibo - 21 آبان ۱۳۸۹ ۰۲:۲۰ ب.ظ

با سلام‌، امسال سال فوق العاده بدی بود و بدترین سال تو زندگی ام، بخصوص از ۱۲ تیر ماه ،۵ ماه تو جهنم گذشت و تصمیم گرفته بودم که با شرکت تو بحث های شما و فرار از افکار و سوالها و خاطرات بتونم ارشد امسال رو شرکت کنم اما تا حالا هنوز حتی ۱ ساعت هم چیزی رو نخوندم و بدتر از اون افکاره مزاحمی هستش که داغونم کرده‌، افسردگی بسیار بسیار شدید، نمی دونم چی بگم اما این سال سومه که بخاطر یه دختر‌، بخاطر یه عشق از ادامه تحصیل باز می مونم البته امسال تنها از تحصیل نیست از زندگی هم هست.
به هر حال با تمام سادگی و صداقتم درگیر عشق شدم‌، عشقی که هنوز نمی دونم چرا اینطوری شد در حالی که هرشب این سوال برام پیش میاد که میگم چرا ؟چرا این کارو با من کرد‌، درحالی که اصلا ازش انتظار نداشتم‌،
به هر حال دیگه رسیدم به ته خط‌، اون برنامه نویس و اون استعداد سوخت‌، و شاید دیگه برای همیشه از صفحه کلید و کامپیوتر خداحافظی کنم
از این مدت خیلی کوتاهی که پیشتون بودم خوشحالم‌، و از آقای تنهای که به نظرم افتخار ایلام و کردستان هستش سپاسگذاری می کنم و امید وارم موفق‌تر باشن‌، من هم بهشون افتخار می کنم‌، دوستان برام دعا کنید که روزی بتونم باز ببینمش و بفهمه که چی به سرم اورده، فقط می خوام بفهمه‌، که فقط بدونه صادقانه دوستش داشتم‌، و صادقانه عاشق شدم‌، و عاشق خواهم موند برای همیشه حتی اگه منو فراموش کرده باشه اونم بخاطر دلیلی که هرگز ندونستم، برام دعا کنید دوستان و من هم برای موفقیت شما در ارشد دعا می کنم
هیچ کس را کامل نمی پنداشتم‌، تنها زمانی کسی را کامل پنداشتم که عاشق او شده بودم
همه چیز روشن بودم و داشتم به سوی نور می رفت‌، به سمت نوری خیلی قشنگ اما ناگهان همه چیز تاریک شد‌، ۵ ماه همه چیز تاریک و برای پیدا کردن کلید خیلی چیزها جلو پام قرار گرفتن و همه شون زمینم زدند‌، هنوز هم دنبال این می گردم که چرا تاریک شد، چون اصلا انتظار نداشتم ازش‌، اصلا باورم نمیشه و تا ابد هم هرگز باورم نخواهد شد
خدایا .......
یا حق
SadSad

خدا نگهدار - hanif - 21 آبان ۱۳۸۹ ۰۲:۴۳ ب.ظ

دوسته من همه ما به طریقی با این وضعیت تو درگیر هستیم ولی من خودم همیشه سعی در کنترل همه عواطف و احساساتم داشتم. این جمله رو هیچ وقت فراموش نکن انسان وقتی شکست میخورد که اهدافش را فراموش بکند.
این جمله هم همیشه همراه من بوده:
آگاهی بذر خدایی شدن در توست هر وقت این بذر به رشد کامل رسید سرنوشت خود را رقم زده اید

خدا نگهدار - parsaNA - 21 آبان ۱۳۸۹ ۰۲:۵۷ ب.ظ

حق با آقا رویا است . بله همه به نوعی مشکلات مشابه شما رو دارند( خود من وضعیتم وخیم‌تر از شماست . Big Grin )اما دارم تلاشم رو می کنم گرچه این افکار هر از گاهی سراغ آدم میاد و ول نمی کنه اما چه میشه کرد باید کنار اومد . ما که دقیقا نمی دونیم مشکل شما چی بوده و چه کاری با شما کرده ولی امیدوارم پشیمون بشه و به عشقتون برسید . عاشق با امید زنده است .


خدا نگهدار - mahdi20 - 21 آبان ۱۳۸۹ ۰۳:۱۱ ب.ظ

به نظر من عشقی که مانع پیشرفت انسان میشه عشق نیست‌، یه جور خوره هست که به جان انسان میفته‌، نمی تونم شرایط فعلی شما را تصور کنم ولی هر کسی حتی خود من مشکلاتی داره که باید به یکسری از اونها کنار اومد . کسی را میشناسم که توی خانواده ۷ نفری زندگی میکننند با حقوق کارگری پدرش ولی مشکلات اقتصادی خانوادش مانع پیشرفتش نشده و الان شاگر اول رشته خودش تو یکی از دانشگاههای دولتی کشور شده و خیلی مصمم داره به تحصیلش ادامه میده .
کتاب دشمن افسرگی هست‌، تا میتونی مطالعه کن حتی غیر درسی.
این جمله را از منم داشته باش:

"توی یک رابطه جوری باش که وقتی تمومش کردین با افتخار بگی “اون من رو از دست داد”.

خدا نگهدار - hamidkhl - 21 آبان ۱۳۸۹ ۰۳:۱۹ ب.ظ

دوست عزیز زندگی از این بازی‌ها زیاد داره، این مشکل شما آخرین مشکلتون نیست بعد از این هم در جریان زندگی مثل بقیه به مشکلات زیادی بر خواهی خورد (این طبیعت زندگیه)

مهم اینه که چطور با مشکلات مواجه بشی، خیلی وقتها لازمه از کنار بعضی چیزا بگذری هرچند سخت ولی باید به خاطر خودت این کارو بکنی

باید قوی بود و نباید به خاطر مشکلات به خودمون لطمه بزنیم!

خدا نگهدار - Fardad-A - 21 آبان ۱۳۸۹ ۰۳:۳۳ ب.ظ

دوست عزیز جوانی برای همه این خاطرات رو کم وبیش داره. بهر حال من نمیدونم که خداحافظی کردی دیگه به این تالار میایی یا نه ولی بهر حال ما فقط میتونیم دلداریت بدیم و یه کم امید و شاید کمی توصیه. بنظر من اگه خیلی قضیه جدیه و واقعا" افسردگی شدید داری یه مشاوره بری بد نیست. چون اونجا میتونی مسئله را خوب توضیح بدی و مشاور هم کارشناسانه بهت جواب بده. بهر حال راه حلهای علمی بهتر جواب میده .
البته پیدا کردن یه مشاور خوب هم مسئله ای است.
کتاب هم که دوستمون گفت خوبه. ولی در مسائل عاطفی ،ما آقایون میزان فراموشیمون بسیار ضعیفه. یعنی نمیتونیم حواسمون رو خیلی پرت کنیم. بهر حال الکی این همه قصه لیلی و مجنون و شیرین وفرهاد و... رو که نگفتن.
بهتره آقایون با توجه باینکه اخیرا" ثابت شده خیلی عاطفی‌تر از خانمها هستن بیشتر مواظب باشن.Sad
برات آرزوی روزهای خوب رو دارم.Smile
موفق باشی.

خدا نگهدار - mahdi20 - 21 آبان ۱۳۸۹ ۰۳:۳۷ ب.ظ

البته ضمن تایید گفته جناب آقای "Fardad-A" عشق در ما آقایون دقیقا مثل قانون بقای انرژی هست . هیچ گاه از بین نمیره بلکه از ..... (خودتون ادامش را می دونید البته اینو محض شوخی گفتم .)

RE: خدا نگهدار - roz1 - 21 آبان ۱۳۸۹ ۰۵:۱۷ ب.ظ

نمی دونم شما اقایون چرا اغلب یکطرفه به قضاوت میرین؟ کی گفته که اقایون عاطفی‌تر از خانمها هستند!!Exclamation اصلا هم اینطور نیست باور کنید روح ما خانومها از شماها حساستر و شکننده تراست و زودتر از انچه که فکر کنید (حتی گاهی با یه جمله) به قدری درهم می شکنه که دیگه نمیشه جبرانش کرد.
گاهی شما اقایون فکر میکنید که معشوق تون ممکنه شما رو فراموش کرده باشه ولی واقعا اینطور نیست. درسته ابراز نمی کنه و رو برمی گردونه اما ته قلبش جای براتون در نظر گرفته که جز شما کسی صاحبش نمیشه حتی اگه بنا به دلایلی هم به وصل هم نرسید جاتون محفوظ می مونه.
البته به قول دوستان ما از مشکلی که بین شما و اون پیش امده خبر نداریم تا بتونیم کمک و راهنمایی برای تقویت رابطه تون کنیم ولی از خدا میخوام که به دل خواستتون برسید وانشالله که خدا صلاحتون رو در دلخواستتون قرار بده.
بجای نا امیدی بهتر فکر کنید که شما چه کردید یا چه گفتید که رابطه تون به اینجا رسید.(گاهی رفتار وگفته های اطرافیان هم میتونه مسبب جدایی باشه).

خدا نگهدار - ف.ش - ۲۱ آبان ۱۳۸۹ ۰۵:۳۳ ب.ظ

۳ نکته:
هیچ وقت کتاب زندگی را به خاطر یک ورقش دور مینداز.

نقطه های سیاه هستند که به ورق سفید جلوه میدهند.

اگر کسی را دوست داشتی و رفت صبر کن اگر برگشت که هیچ اما اگر برنگشت بدان که از همان اول هم مال تو نبوده پس همان بهتر که رفت.

RE: خدا نگهدار - admin - 21 آبان ۱۳۸۹ ۰۵:۳۶ ب.ظ

(۲۱ آبان ۱۳۸۹ ۰۲:۲۰ ب.ظ)jigdibo نوشته شده توسط:  با سلام‌، امسال سال فوق العاده بدی بود و بدترین سال تو زندگی ام، بخصوص از ۱۲ تیر ماه ،۵ ماه تو جهنم گذشت و تصمیم گرفته بودم که با شرکت تو بحث های شما و فرار از افکار و سوالها و خاطرات بتونم ارشد امسال رو شرکت کنم اما تا حالا هنوز حتی ۱ ساعت هم چیزی رو نخوندم و بدتر از اون افکاره مزاحمی هستش که داغونم کرده‌، افسردگی بسیار بسیار شدید، نمی دونم چی بگم اما این سال سومه که بخاطر یه دختر‌، بخاطر یه عشق از ادامه تحصیل باز می مونم البته امسال تنها از تحصیل نیست از زندگی هم هست.
به هر حال با تمام سادگی و صداقتم درگیر عشق شدم‌، عشقی که هنوز نمی دونم چرا اینطوری شد در حالی که هرشب این سوال برام پیش میاد که میگم چرا ؟چرا این کارو با من کرد‌، درحالی که اصلا ازش انتظار نداشتم‌،
به هر حال دیگه رسیدم به ته خط‌، اون برنامه نویس و اون استعداد سوخت‌، و شاید دیگه برای همیشه از صفحه کلید و کامپیوتر خداحافظی کنم
از این مدت خیلی کوتاهی که پیشتون بودم خوشحالم‌، و از آقای تنهای که به نظرم افتخار ایلام و کردستان هستش سپاسگذاری می کنم و امید وارم موفق‌تر باشن‌، من هم بهشون افتخار می کنم‌، دوستان برام دعا کنید که روزی بتونم باز ببینمش و بفهمه که چی به سرم اورده، فقط می خوام بفهمه‌، که فقط بدونه صادقانه دوستش داشتم‌، و صادقانه عاشق شدم‌، و عاشق خواهم موند برای همیشه حتی اگه منو فراموش کرده باشه اونم بخاطر دلیلی که هرگز ندونستم، برام دعا کنید دوستان و من هم برای موفقیت شما در ارشد دعا می کنم
هیچ کس را کامل نمی پنداشتم‌، تنها زمانی کسی را کامل پنداشتم که عاشق او شده بودم
همه چیز روشن بودم و داشتم به سوی نور می رفت‌، به سمت نوری خیلی قشنگ اما ناگهان همه چیز تاریک شد‌، ۵ ماه همه چیز تاریک و برای پیدا کردن کلید خیلی چیزها جلو پام قرار گرفتن و همه شون زمینم زدند‌، هنوز هم دنبال این می گردم که چرا تاریک شد، چون اصلا انتظار نداشتم ازش‌، اصلا باورم نمیشه و تا ابد هم هرگز باورم نخواهد شد
خدایا .......
یا حق
SadSad

سلام
مشکل ما اینه که فکر می کنیم اتفاقها تنها برای خودمون می افته و بقیه زندگیشون خوب و خوش هست. شاید باورتون نشه اما چنین قضیه ای دقیقاً برای من اتفاق افتاده، و درست دو سه هفته قبل از کنکور ارشد به اوج خودش رسید، هنوز هم با وجود ازدواج از اون مسائل رنج می برم و افسوس می خورم. اما این قضایا نه تنها منو در راهم به سوی آینده سست نکرد که تلاشم رو چند برابر کرد برای رسیدن به اهداف بزرگتر.
دوست عزیز شما همون طور که تونستی یکی رو دوست داشته باشی، می تونی فراموش کنی، می تونی کس دیگه ای رو دوست داشته باشی، می تونی زندگی موفقی داشته باشی، هر چند که انکار نمی کنم که زخمهایی که خوردی تا ابد همراهت خواهند بود و باید کنترلشون کنی که یه زمانی بر نگردند!
قضیه عشق تو خیلی خیلی ساده‌تر از عشق پیچیده ای بود که من داشتم، حیف که نمی تونم تعریف کنم(به دلایل رسانه ای!)

خدا نگهدار - jigdibo - 21 آبان ۱۳۸۹ ۰۶:۴۹ ب.ظ

با سلام
ممنون که به فکرم بودید،
راستش داستان من خیلی خیلی پیچیده‌تر از چیزی که در نگاه اول فکر می کنید
ما همکلاسی بودیم تو دانشگاه‌، هم گروهی و خیلی چیزهای دیگه ،
بحث ما خیلی پیش رفته بود تا نزدیک های خواستگاری، من حاظر شده بودم بخاطر علاقه ای که داشتم تو شهر اونها زندگی کنم و کار پیدا کنم‌، شرط پدرش هم پیدا کردن یه کاره رسمی تو شهر اونها بود‌، من همه این شرایط رو قبول کردم‌، همه چیز خیلی خوب پیش می رفت تا اینکه یه اتفاقی افتاد که هنوز هم خودم نمی دونم پی بود‌، باورتون میشه ؟
هنوز هم نمی دونم‌، کلی تلاش کردم که حتی برای آخرین بار با هام صحبت کنه و حرف‌ها مون رو بزنیم و این علامت سوالهای که هر روز عذابم میده از بین بره اما خیلی خیلی نامرد ترا از این حرف‌ها بود، و با خودم عهد کردم که هرگز نبخشمش، هرگز نبخشمش و یه روزی تو قیامت ببینمش ...
همین
باز هم تشکر از لطفتون‌، امیدوارم موفق باشید
برام دعا کنید که هر چه زودتر ببینمش‌، نه برای برگشتش‌، نه برای اینکه خیلی برام غیر قابل پیش بینی بود‌، اصلا جا خوردم‌، هنوز باورم نمیشه چوب خیلی خوب میشناختمش.
همه مشکل دارن و مشکل همه بزرگتر از مشکل من اما مشکل من مشکلی که برا حل کردنش به چیزی احتیاج دارم که نیست و اون هم خودش‌،
۲۰-۳۰ جلسه هم پیش روانشناس رفتم‌، اما متاسفانه به علت ذهن خلاقی که داشتم ،با مباحث روانشانس که رو آدمهای عادی جواب میده رو من جواب نمی داد‌، و اون هم کم آورد ،بیخیال دوستان‌، ناراحتتون نمی کنم‌، اما بدونید اینجا برای من ته خطه‌، و اون دوستانی هم که میگن مثل من بودند بدونند که هم من خیلی از اون‌ها ضعیف‌تر هستم و هم اینکه من واقعا صادقانه و بی هیچ کلکی عاشقق بودم‌، و به تنها چیزی که فکر می کردم اون بود و حتی برا یک ثانیه توان فکر کردن به اینکه اون دیگه نباشه رو نداشتم ،
هرگز نمی بخشمش‌، هرگز‌، خدایا تو شاهدی که چی بسرم آورده‌، انقدر شجاعت نداره که بگه این پسر همون پسری بود که تو سخت ترین شرایط با تمام وجود جونشو برام می داد
برام دعا کنید و من هم برای همه شما دعا می کنم ،
و احتمالا این آخرین بارهاست که دست به کیبورد میره و دیگه با کل کامپیوتر و برنامه نویسی و همه چیز خدا حافظی میکنم ‌، با دنیای کامپیوتر با همه چیز ش‌، د

قربونه همتون برم دوستان عزیز


یا حق

خدا نگهدار - mahdi20 - 21 آبان ۱۳۸۹ ۰۷:۱۷ ب.ظ

به نظر من‌، نظر دکتر فصل الخطاب بود‌، فقط آخراش ابهام داشت !!!!!

RE: خدا نگهدار - saba_1984 - 21 آبان ۱۳۸۹ ۰۷:۴۳ ب.ظ

سلام دوست محترم.

همه دوستان اینجا شما رو درک میکنند. و به نوعی باهاتون همدردی کردند. هر کسی در نوع خودش چنین تجربه ای را داشته و اون رو وخیم ترین و پیچیده ترین حالت در نظر میگیره. تا اینجا قابل درکه و خیلی‌ها تا حدودی با هم مشترکند

(۲۱ آبان ۱۳۸۹ ۰۶:۴۹ ب.ظ)jigdibo نوشته شده توسط:  با خودم عهد کردم که هرگز نبخشمش، هرگز نبخشمش و یه روزی تو قیامت ببینمش ...
همین

ولی از اینجا به بعد .اون کسایی تونستند از این بحران بیرون بیان که تونستند ببخشند .
باور کنید این کینه و حس انتقام جویی فقط و فقط به خودتون آسیب میزنه.

اگه بتونید رو این مساله کار کنید که کینه ای ازش به دل نداشته باشید خیلی زودتر از اون چیزی که فکرش رو بکنید از این حالت افسردگی و خشم خارج میشید. فقط بخاطر خودتون و بهبود وضعیتتون سعی کنید به خودتون کمک کنید.

به این فکر کنید که روح شما بزرگتر از اونی هست که بخاد سالها با نفرت و انتقام تو یه کالبد باشه.

به این تالار هم یه سری بزنید و موارد مشابه رو ببینید.

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


خدا نگهدار - Fardad-A - 21 آبان ۱۳۸۹ ۰۸:۲۸ ب.ظ

من هم مثل همه دوستان از شما دوست عزیز میخوام که بخاطر اشتباهات طرف مقابل خودتون رو مجازات نکنید.
ضمنا" من اصلا" به قانون انرژی دوستمون معتقد نیستم. اتفاقا" معتقدم با یک دل نمیشه دو نفر رو دوست داشت.
یادش بخیر یه دبیر انگلیسی خیلی ماهی داشتیم که در جوانی عاشق شده بود و رفته بود خواستگاری و جواب رد شنیده بود. اصلا" نتونسته بود دیگه ازدواج کنه. بهر حال این خصلت در مورد آقایون مصداق داره.
خانمها متاسف میشن. ناراحت میشن.ضربه روحی میخورن والبته بقول خانم رز ته قلبشون یه جای رزرو براتون نگهمیدارن Tongueولی نمیدونم چرا اینقدر آسان و زود فراموش میکنن.Huh
در ضمن من مخلص این دلایل رسانه ای آقای دکتر هم هستم واقعا" در لحظات حساس که داستان به اوج هیجانش میرسه، چاره سازه!!!Big Grin

RE: خدا نگهدار - ملیکا - ۲۱ آبان ۱۳۸۹ ۰۸:۴۴ ب.ظ

(۲۱ آبان ۱۳۸۹ ۰۶:۴۹ ب.ظ)jigdibo نوشته شده توسط:  با خودم عهد کردم که هرگز نبخشمش، هرگز نبخشمش و یه روزی تو قیامت ببینمش ...

یه جمله از امام علی هست که میگه:

احمق نه می بخشد نه فراموش میکند ،
ساده دل هم می بخشد هم فراموش میکند‌،
عاقل می بخشد اما فراموش نمیکند.

یه جمله هم از ناپلئون هست که میگه:

آنقدر شکست خوردم که راه شکست دادن را آموختم.

زندگی مجموعه ای از شکست هاست دیگه‌، نباید با یه شکست همه چیز رو بوسید و کنار گذاشت‌، شکست خیلی تلخه ولی کسی موفق میشه که بتونه شکست رو بپذیره و دوباره شروع کنه ...
به نظر من به دید یک تجربه تلخ بهش نگاه کنید .. هر چند روح آدم زخم بر میداره ولی قویتر میشه ...