بیکاری نیمی از دانش آموختگان دکتری/ گنجاندن یک درس جدید در دانشگاهها - نسخهی قابل چاپ |
بیکاری نیمی از دانش آموختگان دکتری/ گنجاندن یک درس جدید در دانشگاهها - Breeze - 20 آبان ۱۳۹۰ ۱۱:۳۲ ب.ظ
معاون آموزشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری گفت: در میان یک هزار دانش آموخته دکتری، ۵۰۰ نفر شغل ندارند این در حالی است که اگر دانشجویان را با شیوه های درست تربیت کنیم، کارآفرین می شوند. به گزارش خبرنگار مهر، حسین نادری منش در چهل و دومین همایش معاونان آموزشی دانشگاهها با بیان اینکه دانشگاههای بزرگ باید برای افزایش فعالیتهای تحقیقاتی از اساتید خارجی و دستگاههای داخلی به شکل ظرفیت مازاد و با اخذ شهریه استفاده کنند، گفت: برنامه ایجاد ظرفیت مازاد در دانشگاهها تا پایان سال نهایی و به مجلس شورای اسلامی ارائه میشود. ظرفیت سازی در مقاطع تحصیلات تکمیلی نادری منش با اشاره به ایجاد ظرفیت با هزینه تمام شده، گفت: در ایجاد ظرفیت با هزینه تمام شده کمیته ای برای دکتری شکل گرفت و قدمهایی برداشته شد بنابراین دانشگاههای بزرگ باید ظرفیتهای لازم را برای تحصیلات تکمیلی ایجاد کنند. به گفته معاون وزیر علوم برای مقاطع کاردانی و کارشناسی صندلی خالی وجود دارد و باید دانشجویان این دو مقطع با استادان مناسب تغذیه شوند و تمرکز دانشگاهها روی تحصیلات تکمیلی باشد. تکالیف وزارت علوم در برنامه پنجم توسعه معاون وزیرعلوم با اشاره به برنامه پنجم توسعه و تکالیف وزارت علوم در این زمینه، گفت: مهمترین بحثی که در ارتقا آموزش عالی برنامه پنجم توسعه وجود دارد در درجه اول تحول در علوم انسانی با نگاه به بازنگری سرفصلها و محتوا است. آنچه که سیستم و نظام می تواند انجام دهد این است که شرایط و فرهنگ سازی آن را ایجاد کند. وی با اشاره به تعداد دانشجویان و اعضای هیئت علمی، گفت: ما یک لشکر ۴ میلیونی از پر انرژی ترین بخش کشور یعنی جوانان دانشجو به همراه ۶۰ هزار هیئت علمی داریم که سهم وزارت علوم در این زمینه ۱۵ هزار استادیار به بالا است و در صورت احتساب مربیان و مجموعه های دیگر وابسته به آموزش عالی این عدد به ۴۰ هزار می رسد. گنجاندن یک درس جدید در دانشگاهها وی در بخش دیگر سخنان خود به گنجاندن درس فرهنگ و تمدن در دانشگاهها اشاره کرد و اظهار داشت: امیدوارم درس فرهنگ و تمدن در دانشگاهها به صورت اجباری گنجانده شود و همه دانشجویان بتوانند این درس را بگذرانند. ایجاد بیش از۲۰۰ هزار صندلی در کارشناسی معاون آموزشی وزیر علوم همچنین با اشاره به دغدغه های موجود در آموزش عالی، گفت: دغدغه های آموزش عالی باید تبدیل به دغدغه های آموزشی و پژوهشی شود. وقتی بیش از ۲۰۰ هزار صندلی خالی در کارشناسی ایجاد کردیم یعنی دیگر کسی دنبال صندلی نمی گردد اما حالا دعوا سر کیفیت صندلی است زیرا دانشجو حق انتخاب دارد امیدواریم در مقاطع تحصیلات تکمیلی هم این اتفاق رخ دهد. تربیت هر نیروی انسانی برابر با ۵۰۰ هزار دلار سرمایه گذاری نادری منش در ادامه سخنان خود در جمع معاونان آموزشی دانشگاهها، با اشاره به اینکه تربیت هر نیروی انسانی برای کشورهای خارجی برابر با ۵۰۰ هزار دلار سرمایه گذاری در آن کشورها است، اضافه کرد: جذب دانشجوی خارجی باید در دانشگاهها عملی شود، به نحوی که تا پایان برنامه پنجم توسعه تعداد دانشجویان خارجی به ۲۵ هزار نفر برسد. نیاز به حضور استادان جوان و عالم داریم معاون آموزشی وزیر علوم با بیان اینکه ما نیاز به استادان جوان، عالم و معتقد داریم، اضافه کرد: جذب استادان جوان باید به صورت جدی پیگیری شود و در این جذب جدید که ۳۸ هزار نفر ثبت نام کرده اند بیش از ۸ هزار نفر دارای مدرک دکتری، ۱۸ هزار نفر دانشجوی کارشناسی ارشد و ۱۲ هزار نفر دارای مدرک دکتری تخصصی و غیره هستند. باتوجه به پیشنهادات و چالشهای پیشین، امسال سیستم جذب هیئت علمی را به روزتر کردیم و سرعت اظهار نظر دانشگاهها سریعتر شده است. وی تاکید کرد: بر اساس گزارشها، برخی دانشگاهها عملکرد خوبی در زمینه جذب داشته اند و برخی هنوز عقب هستند بنابراین به دانشگاههایی که تاکنون عقب مانده اند ابتدا تذکر شفاهی بعد تذکر کتبی داده می شود. |
بیکاری نیمی از دانش آموختگان دکتری/ گنجاندن یک درس جدید در دانشگاهها - انرژی مثبت - ۲۱ آبان ۱۳۹۰ ۰۱:۳۶ ق.ظ
یکی نیست بگه وقتی نه استاد داریم نه کلاس نه ... این صندلی های خالی کجاست!!!!! |
بیکاری نیمی از دانش آموختگان دکتری/ گنجاندن یک درس جدید در دانشگاهها - SORUSH - 23 آبان ۱۳۹۰ ۱۱:۴۶ ب.ظ
ولی به نظر من برای رشته ای مثل کامپیوتر خیلی کارها هست. فقط باید باسواد بود همین! دوستان توجه داشته باشین تفاوت هست بین باسواد و تحصیلکرده! شما ببینید کشور چین با یک میلیارد و سیصد میلیون نفر جمعیت فقط ۶ درصد افراد باسواد داره(ولی باسواد!) و عموم مردمش سواد چندانی ندارند و البته یکی از بیسوادترین کشورهای جهان هستش ولی همون ۶ درصد باسواد چین داره جهان رو میگیره و مطمئن باشید در چند ساله اینده آمریکا رو هم رد میکنه.. ولی ما چی! مسئولین فقط سیاست مشغول کردن جوانها بوسیله درس رو دارند و به نوعی دارند فقط تحصیلکرده بیرون میدن نه افراد باسواد! |
بیکاری نیمی از دانش آموختگان دکتری/ گنجاندن یک درس جدید در دانشگاهها - SarahArshad - 24 آبان ۱۳۹۰ ۱۲:۱۶ ق.ظ
(۲۳ آبان ۱۳۹۰ ۱۱:۴۶ ب.ظ)SORUSH نوشته شده توسط: ولی به نظر من برای رشته ای مثل کامپیوتر خیلی کارها هست. فقط باید باسواد بود همین!۶ درصد از یک میلیارد نفر خیلی نفر میشه !!!!! شاید ۶ درصد کم باشه اما فکر کنم ۶درصد یک میلیارد خیلی باشه!!! در مورد این نیمی از دکترهای بیکار باید دید دکترای چه رشته ای هستن من که تا حالا دکترای فنی بیکار ندیدم!!! ارشد فنی بیکار هم ندیدم البته لیسانس فنی با سواد بیکار هم ندیدم !!!!! صد البته با این حرفتون هم موافقم که باسوادها بیکار نمی مونن مخصوصا در رشته ما !!! |
بیکاری نیمی از دانش آموختگان دکتری/ گنجاندن یک درس جدید در دانشگاهها - SORUSH - 24 آبان ۱۳۹۰ ۱۲:۵۵ ق.ظ
شما ببینید آمریکا معتبرترین دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی و ازمایشگاهی جهان رو داره.. دانشگاهها و مراکز علمی امریکا بیست برابر کل دانشگاههای جهان هستند!! ولی حالا اون ۶ درصد باسواد چین داره از این غول علمی پیشی میگیره ! فرد باسواد یعنی کسی مثل پروفسور لطفی عسکرزاده، پروفسور بیژن داوری، پروفسور محمد جمشیدی، خانم انوشه انصاری، خانم ماریا خرسند، دکتر مجید سمیعی، مهندس فرزاد ناظم، خانم کریستیانو امامپور، خانم صبا ولدخانی و...یعنی کسی که تولید محصول کنه یا تولید دانش در داخل و خارج از کشور. البته این عزیزان باسواد تو ایران نیستند وگرنه معلوم نبود چه بلایی سرشون میاوردند! اگه همین الان زکریای رازی و ابن سینا یا انیشتین زنده بودند و میخواستند تقاضای کار در دانشگاه تهران یا شریف به عنوان فیلسوف و هیات علمی بدهند شما مطمئن باش استخدام نمی شدند شک نکنید! |
بیکاری نیمی از دانش آموختگان دکتری/ گنجاندن یک درس جدید در دانشگاهها - Fardad-A - 24 آبان ۱۳۹۰ ۰۱:۵۰ ب.ظ
حالا اینکه ۶ درصد را دوستمون از کدام منبع ذکر میکنند را من نمیدونم ولی دنیا و اداره علمی دنیا اینجور نیست که دوست مون متصورند. (امیدوارم باز ایراد نگیرند که من با ایشان زاویه دارم) ببینید یک بحث مهمی که همیشه وجود داره و هست اینه که تولید علم مهمتره یا مصرف علم. ولی مصرف علم متاسفانه پولساز تره. یک مثال واضح بزنم: مثلا" یک نفر میاد یک تکنولوژی خاصی را اختراع میکنه. حالا تو کشور ما که معمولا" نیست(اگه هم بود کمی شک کنید که علمی باشه. مثالهاش زیاده و فعلا" نمیگم که از بحث خارج نشیم). مثلا" تصویربرداری MRI را اختراع میکنه و تکنولوژیش هر روز پیشرفت میکنه. اگه من متخصص رادیولوژی باشم .فقط بابت حق فنی در ایران ماهی ۴-۵ هزار دلار حقوق میگیرم. اگه دستگاه را بخرم در طول دو - سه سال کل پول دستگاه _مثلا" یک میلیارد تومان)از خود دستگاه برمیگرده و ظرف ۱۰-۱۵ سال ده تا پانزده برابر پول دستگاه را ازش سود میکشم. حالا چه کسی برنده است و سود بیشتری گیرش میاد؟ شرکت سازنده دستگاه یا من که مصرف کننده اون تکنولوژی هستم؟ خب مشخصه که من متخصص رادیولوژی. دنیا متوجه شده که این عدالت نیستو واسه همین در کشورهای صاحب تکنولوژی از طرق مختلف از سود مصرف کننده علم کم میکنند و میدن به تولید کننده یا برایش شرایط مناسب ایجاد میکنند. تا همه بسمت مصرف علم نروند و تولید علم روی زمین بمونه. در کشور ما مثل مثالی که زدم داستان بر عکسه. شما مثالهای متعددی می بینید که تولید کننده دانش و یا تکنولوژی (مگر اونهایی که دست دولته مثل خودروسازی)بیچاره است و هشتش گرو نه اش هست. حالا در مقیاس بزرگترش میشه چین. چین در اکثر موارد تکنولوژی را میخره و روی خط تولید می بره . ولی درصد تولید علم روز و تکنولوژی در امریکا یا غرب اصلا" قابل قیاس نیست. چین تولید پولش بیشتره و اقتصادش هم داره شانه به شانه غربیها پیش میره ولی وضع مردمش همچین خیلی جالب نیست. چین بزرگترین هنری که داره همینه که زمینه خوبی ایجاد کرده که تو دنیا هر کی میخواد محصولش با هزینه پایین در سطح وسیع تولید بشه بهتره بسپارد دست چینی ها. چین با این سیاست تونسته سر پا بمونه و اینهمه آدم را اداره کنه. میزان حقوقها در چین بسیار پایینه و حقوق کارگران در سطح بسیار پایینی است. در کل اینه که شما می بینید سیل فرار مغزها بسمت امریکا و غرب هست نه بسمت چین! اما در مورد بیکار بودن فارغین تحصیلات تکمیلی. ببینید باز همان بحث هست. میشه دکتر یا فوق لیسانسی که حق التدریس در دانشگاه پیام نور هست را شاغل فرض کنیم؟ انتظار از یک فارغ التحصیل دکترا یا فوق این نیست که هر طوری شده یکجایی تدریس کنه . اگه دانشگاه پیام نور و آزاد نبود چقدر دکتر و فوق لیسانس بیکار داشتیم؟ انتظار اینه که تولیدات علمی یا سواد یک فارغ التحصیل ارشد یا ارشد علاوه بر خودش بتونه چندین نفر دیگه را هم شاغل کنه. الآن دیگه دانشگاهها با افتادن تب کنکور \دیگه توسعه کمی ندارند ولی ما همچنان هر سال تولید فارغین ارشد و دکترا داریم . البته اگه کسی هم بخواد تولید کار کنه باید ریسکهای بزرگی کنه و از جیبش تا چند سالی خرج کنه،اگه قوانین و وارد کنندگان محترم بذارن پا بگیره. اما صحبت آخر راجع باینکه آیا خوبه درس را رها کنیم بریم دنبال مهارت!!! این هم فاجعه است. اگه بدون سواد علمی و آکادمیک مثلا" نرم افزار تولید کنید خب رشدی نمیکنید.یک چیزی میسازید ولی نه قابل توسعه است و نه خیلی قابلیت داره. کیفیت کار و خوب دراومدنش با مهارت تنها بدست نمیاد و میشه مثل ساختمانی که اوستا بنا میسازه و ساختمانی که مهندسی ساز هست و بر پایه اصول علمی و محاسبات هست. خوب درس بخونید و خوب بتونید تو کار از آموخته هاتون استفاده کنید بنظرم اینجوری موفقید. اگه آموخته هاتون کمه مثل بعضیها باید برای اینکه جبرانش کنید سرمایه بیشتری بذارید . یعنی سواد و دانش و مهارت هر چی سنگینتر \برای رشد به تزریق پول کمتری نیاز داره. حالا اینا نظر من بود.بدتون اومد به بزرگی خودتون ببخشید. چقدر حرف زدم!!!! |
RE: بیکاری نیمی از دانش آموختگان دکتری/ گنجاندن یک درس جدید در دانشگاهها - pos - 24 آبان ۱۳۹۰ ۰۲:۳۱ ب.ظ
نقل قول: اما صحبت آخر راجع باینکه آیا خوبه درس را رها کنیم بریم دنبال مهارت!!! این هم فاجعه است. اگه بدون سواد علمی و آکادمیک مثلا" نرم افزار تولید کنید خب رشدی نمیکنید.یک چیزی میسازید ولی نه قابل توسعه است و نه خیلی قابلیت داره. کیفیت کار و خوب دراومدنش با مهارت تنها بدست نمیاد و میشه مثل ساختمانی که اوستا بنا میسازه و ساختمانی که مهندسی ساز هست و بر پایه اصول علمی و محاسبات هست. این را قبوا دارم که کسی که پایه درسی خوبی نداره در کار هم مشکل براش بوحود میاد. ولی نه هرکاری. یک بار یه عزیزی داشت برام دسته بندی آدمها را تعریف می کرد و می گفت ۷۰ درصد آدمها دنبال ریسک پذیری نیستند و دوست دارند یک کار بی دردسر و مطمئن داشته باشند. مثل خیلیها که دنبال کارهای اداری هستند. توی این دسته به نظر من اصلا سواد علمی مهم نیست. فقط مدرکی نیاز هست که بشه وارد شغل شد یا اینکه افزایش حقوق داشته باشین. اگر آدم جزئ این دسته هست به نظر من ارشد خواندن اشتباه هست. این شخص باید اول کار پیدا کنه و بعد بره دنبال مدرک. ولی یک عیب دیگر هم که هست اینه که افرادی که کمی ریسک پذیرتر هستند معمولا میرن سراغ کارهایی که بیشتر با اون خو گرفتن یا اینکه کارهای شناخته شده. مثلا همین دانشجو های کامپیوتر رشته نرم افزار: عده زیادی بعد از تمام شدن درس میفتن دنبال کار اون هم کار اداری(از بانک و موسسات مالی گرفته تا ...) که میشن جزئ دسته یک. یک عده میخوان کاری داشته باشند که همراه با یادگیری باشه، و تکراری نباشه اینها میروند سراغ شرکت های نرم افزاری و میشن برنامه نویس(با توجه به وضع مالی شرکت و اوضاع اقتصادی بنده خداها باید اینقدر برن و بیان تا حقوقشون را بگیرن ). دسته دیگه که ریسک پذیرترند و خوب پایه قوی علمی دارند و از لحاظ مدیریتی و شخصیتی برجسته ترند اینها خودشون شرکتی را تاسیس می کنند(که البته بهتره چند سالی خودشون یکجا کارکرده باشند و گرنه با وضعیت بازار نرم افزار اون هم توی ایران بنده آینده خوبی براشون نمی بینم. اینها همان هایی هستند که دسته قبلی باید مدام بیان پیششون و برن تا حقوق بگیرن). ولی همین دسته کم هم که خودشون کاری و دایر می کنند عموما کارهای اشباع شده را انتخاب می کنند. مثلا هر کسی که شرکتی میزنه قالبا تولید نرم افزار های دیتابیسی (حالا یا وارد crm میشه، یا دل و جیگر بیشتری داره وارد erp و مسائل مالی میشه و ...). به هر حال وارد محیط هایی می شوند که ریسک کمتری داره و البته سود آوری خیلی پایین تر. در حالی که وجود داره زمینه هایی که کسی واردشون نشده و بسیار درآمد زا هستند. کارهایی که جدید هستند و بازار تشنه آنها هست. من مقایسه اش می کنم با تولید کامپیوتر رومیزی و یک چیز جدید مثل تبلت. یکی میره کامپیوتر رومیزی که دیگه همه جا هست می ساز و باید دنبال خریدارش باشه. یکی ریسک بیشتر می کنه و خلاقیت بخرج میده و تبلت میسازه که بازار رو میکشه به سمت خودش. |