|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sahar_rostami2 - 16 تیر ۱۳۹۳ ۰۲:۵۸ ب.ظ
(۱۶ تیر ۱۳۹۳ ۱۱:۳۸ ق.ظ)Ava.arshad94 نوشته شده توسط: (16 تیر ۱۳۹۳ ۱۲:۲۹ ق.ظ)fa_shinobi نوشته شده توسط: (15 تیر ۱۳۹۳ ۱۲:۰۳ ب.ظ)nazanin_sh نوشته شده توسط: چرا حس هیچی نیست؟ جز موسیقی!
فقط حوصله نوازندگی دارم و دیگر هیچ!
من الان باید درس بخونما ولی هرچقدر فکر میکنم دلیل درست و درمونی واسه ادامه تحصیل پیدا نمیکنم!
....
کلا کامپیوترو کامپیوتریا رو شستین گذاشتین کنار ها...
ولی اونقدرا هم که شما گفتین بد نیستن ها... شما بد جایی گیر افتادین...
ما یه همسایه ای داریم همیشه با ویالون اعصابمونو میریزه بهم. کلی پول کلاس میره میده ولی همونه که بود. از هر چی سازه متنفر شدم.
ولی قبول دارم که اخلاقیات و روحیاتشون فرق داره
(۱۵ تیر ۱۳۹۳ ۰۳:۵۲ ب.ظ)Ava.arshad94 نوشته شده توسط: (15 تیر ۱۳۹۳ ۱۲:۵۰ ق.ظ)sahar_rostami2 نوشته شده توسط: (15 تیر ۱۳۹۳ ۱۲:۴۵ ق.ظ)fa_shinobi نوشته شده توسط: والیبال هر دو بازیشو به لهستان باخت ولی چیزی از ارزشای بچه ها کم نشد
مرحله بعدی نشونشون میدیم
خیلی ام کم شد میخواستن اینجوری ببازن از اول بازی بچه های ذخیره رو می آوردن حدقل... :|
از نحوه ی بازیشون میشد فهمید دارن سعی میکنن لهستان باهاشون بیاد بالا چون برای خودشون برد فرقی نداشت
از جاخالیایی که میدادن بجای دریافت، از کم ابشار زدن، کلا مث بازی با بچه ای بود که میخای بزاری ببره
ایران یه بازیکن اصلیش مصدوم بود. به بقیه هم فشار نمیاوردن که مصدوم نشن. چون نیازی نبود.
بعیدم نیست که بخوان لهستان بیاد بالا. چون دور بعد ایران با تیم اول دسته دو و یکی از دو تیم لهستان یا برزیل هم گروهه. برزیل حریف سرسخت تری بود.
دقیقا قصدش این بود با برزیل نیوفته که متاسفانه الان با برزیل بازی داریم، درسته کسایی که یکم سیاست های بازیو میدونن متوجه هدف تیممون شدن اما خدایی خیلی هارم ناراحت کردن بنده خداها با ذوق بازیو میدیدن
منم گفتم دیگه میخواستن ببازن تیم دومو میاوردن..به بچه های اصلی استراحت میدادن..نه اینجوری..به نظرم این تحلیلا که میخواستن برزیل بالا نیاد درست نیس! حالا چی شد برزیل صعود کرد؟! مربیشونو دوس دارم!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 16 تیر ۱۳۹۳ ۰۳:۱۸ ب.ظ
دیگه اونطوری خیلی تابلو میشدن) البته یکی دوتا ضعیفارو با وجود خرابکاریاشون تعویض نمیکرد، دیگه قسمت بود برزیل بیاد)
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sahar_rostami2 - 16 تیر ۱۳۹۳ ۰۳:۴۵ ب.ظ
(۱۶ تیر ۱۳۹۳ ۰۳:۱۸ ب.ظ)Ava.arshad94 نوشته شده توسط: دیگه اونطوری خیلی تابلو میشدن) البته یکی دوتا ضعیفارو با وجود خرابکاریاشون تعویض نمیکرد، دیگه قسمت بود برزیل بیاد)
چه خوب برزیل !
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fa_shinobi - 16 تیر ۱۳۹۳ ۰۹:۳۱ ب.ظ
(۱۶ تیر ۱۳۹۳ ۰۳:۴۵ ب.ظ)sahar_rostami2 نوشته شده توسط: (16 تیر ۱۳۹۳ ۰۳:۱۸ ب.ظ)Ava.arshad94 نوشته شده توسط: دیگه اونطوری خیلی تابلو میشدن) البته یکی دوتا ضعیفارو با وجود خرابکاریاشون تعویض نمیکرد، دیگه قسمت بود برزیل بیاد)
چه خوب برزیل !
برزیلم شانس ما دو تا بازیشو از ایتالیا برد. چون توی ست شماری بهتر از لهستان بود اومد بالا. الان با برزیل و روسیه همگروهیم. به امید پیروزی سروقامتان تیم ملی. هر چند که حریفاش ترسناکن
حالا از بحث والیبال بیایم بیرون.
یاد کتابای دبیرستان که میفتم دلم میخواد برگردم همشونو کامل بخونم. فیزیک... شعرا و داستانای ادبیات... شیمی مبتکران...
شما هم اینوری هستین؟؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - olom tahghighat - 16 تیر ۱۳۹۳ ۱۰:۰۹ ب.ظ
خدایا هیچ فردیو سردرگمممممم نکن چیکارکنم ؟ حس میکنم خیلی ازت دور شدممم..........توکمکم کن توبزرگی یا الرحم راحمین.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - zahra_ce87 - 16 تیر ۱۳۹۳ ۱۰:۱۴ ب.ظ
یادمان باشد
با هم بودن دلیلی برای "با هم ماندن" نیست!
رسیدن رفتن میخواهد
اما آخر همه رفتن ها "رسیدن" نیست!
یادمان باشد رفتنی میرود
چه یک کاسه آب بریزیم پشت سرش،
چه هزاران قطره اَشک...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 16 تیر ۱۳۹۳ ۱۰:۱۷ ب.ظ
خدایا خودت کمکم کن...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - zahra_ce87 - 16 تیر ۱۳۹۳ ۱۰:۲۰ ب.ظ
(۱۶ تیر ۱۳۹۳ ۰۹:۳۱ ب.ظ)fa_shinobi نوشته شده توسط: حالا از بحث والیبال بیایم بیرون.
یاد کتابای دبیرستان که میفتم دلم میخواد برگردم همشونو کامل بخونم. فیزیک... شعرا و داستانای ادبیات... شیمی مبتکران...
شما هم اینوری هستین؟؟
اصلا
دوس دارم فقط بشینم سیستم عامل ساختمان الگوریتم از این چیزا بخونم
حالا چیشد یاد اینا افتادین؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 16 تیر ۱۳۹۳ ۱۰:۳۸ ب.ظ
یه طرحی هست که امشب سوره یس رو برای حضرت خدیجه س قرائت میکنن
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 16 تیر ۱۳۹۳ ۱۱:۲۴ ب.ظ
(۱۶ تیر ۱۳۹۳ ۱۰:۲۰ ب.ظ)zahra_ce87 نوشته شده توسط: (16 تیر ۱۳۹۳ ۰۹:۳۱ ب.ظ)fa_shinobi نوشته شده توسط: حالا از بحث والیبال بیایم بیرون.
یاد کتابای دبیرستان که میفتم دلم میخواد برگردم همشونو کامل بخونم. فیزیک... شعرا و داستانای ادبیات... شیمی مبتکران...
شما هم اینوری هستین؟؟
اصلا
دوس دارم فقط بشینم سیستم عامل ساختمان الگوریتم از این چیزا بخونم
حالا چیشد یاد اینا افتادین؟
کتاباش مهم نیس، کلا دوران دبیرستانو بخصوص پیش رو خیلی بیشتر از دانشگاه دوس داشتم، برعکسه همه
(۱۶ تیر ۱۳۹۳ ۱۰:۳۸ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: یه طرحی هست که امشب سوره یس رو برای حضرت خدیجه س قرائت میکنن
دقیقا یه ماهی میشد دنبال بهانه بودم برای خوندن سوره یس، بهانه هام زیاد شد اما هی ازشون فرار کردم....
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sahar_rostami2 - 17 تیر ۱۳۹۳ ۱۲:۰۷ ق.ظ
(۱۶ تیر ۱۳۹۳ ۰۹:۳۱ ب.ظ)fa_shinobi نوشته شده توسط: (16 تیر ۱۳۹۳ ۰۳:۴۵ ب.ظ)sahar_rostami2 نوشته شده توسط: (16 تیر ۱۳۹۳ ۰۳:۱۸ ب.ظ)Ava.arshad94 نوشته شده توسط: دیگه اونطوری خیلی تابلو میشدن) البته یکی دوتا ضعیفارو با وجود خرابکاریاشون تعویض نمیکرد، دیگه قسمت بود برزیل بیاد)
چه خوب برزیل !
برزیلم شانس ما دو تا بازیشو از ایتالیا برد. چون توی ست شماری بهتر از لهستان بود اومد بالا. الان با برزیل و روسیه همگروهیم. به امید پیروزی سروقامتان تیم ملی. هر چند که حریفاش ترسناکن
حالا از بحث والیبال بیایم بیرون.
یاد کتابای دبیرستان که میفتم دلم میخواد برگردم همشونو کامل بخونم. فیزیک... شعرا و داستانای ادبیات... شیمی مبتکران...
شما هم اینوری هستین؟؟
مربیشونو بیشتر نشون بدن وقتی حرص میخوره! از کتاب دبیرستانم بیزارم! اصلا از کتاب دیگه بیزارم!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fa_shinobi - 17 تیر ۱۳۹۳ ۱۲:۵۹ ق.ظ
(۱۶ تیر ۱۳۹۳ ۱۰:۲۰ ب.ظ)zahra_ce87 نوشته شده توسط: (16 تیر ۱۳۹۳ ۰۹:۳۱ ب.ظ)fa_shinobi نوشته شده توسط: حالا از بحث والیبال بیایم بیرون.
یاد کتابای دبیرستان که میفتم دلم میخواد برگردم همشونو کامل بخونم. فیزیک... شعرا و داستانای ادبیات... شیمی مبتکران...
شما هم اینوری هستین؟؟
اصلا
دوس دارم فقط بشینم سیستم عامل ساختمان الگوریتم از این چیزا بخونم
حالا چیشد یاد اینا افتادین؟
داشتم کتابامو مرتب میکردم دیدم ادبیات پیش یهو افتاد بیرون. بازش کردم و شروع کردم خوندن. انصافا عجب شعرا و داستانهایی داره، آدم کیف میکنه استرس اون موقع اصلا نمیذاشت اینا رو درک کنیم. شعر حفظی رو فقط حفظ میکردیم.. داستانا رو فقط لغات مهم میخوندیم...
کتاب فیزیک و مبتکران شیمی رو میگم به این دلیله که خیلی ازین درسا خوشم میومد. اما زیاد نخوندمشون و پشیمونم. هر چیزی زمانی داره، از زمانش که بگذره دیگه ارزشش از دست میره (عجب جمله زیبایی گفتم). الان دیگه نه وقت خوندن اونا رو دارم نه حوصله اشو که بشینم از اول بخونم فقط واسه مرور خاطرات!!
من دبیرستان بجز سال اول زیاد بهم خوش نگذشت. از اکثر کتابا هم متنفر بودم، مث دیفرانسیل. دو خط توضیح میداد بعد بیستا تمرین میداد در حد لالیگا (بعد جالبه میگفتن واسه کنکور فقط کتاب درسی بخونید....)
ولی دانشگاه درسای قشنگتر و انصافا کتابای بهتری داشتیم.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - zahra_ce87 - 17 تیر ۱۳۹۳ ۱۰:۳۳ ق.ظ
(۱۷ تیر ۱۳۹۳ ۱۲:۵۹ ق.ظ)fa_shinobi نوشته شده توسط: (16 تیر ۱۳۹۳ ۱۰:۲۰ ب.ظ)zahra_ce87 نوشته شده توسط: (16 تیر ۱۳۹۳ ۰۹:۳۱ ب.ظ)fa_shinobi نوشته شده توسط: حالا از بحث والیبال بیایم بیرون.
یاد کتابای دبیرستان که میفتم دلم میخواد برگردم همشونو کامل بخونم. فیزیک... شعرا و داستانای ادبیات... شیمی مبتکران...
شما هم اینوری هستین؟؟
اصلا
دوس دارم فقط بشینم سیستم عامل ساختمان الگوریتم از این چیزا بخونم
حالا چیشد یاد اینا افتادین؟
داشتم کتابامو مرتب میکردم دیدم ادبیات پیش یهو افتاد بیرون. بازش کردم و شروع کردم خوندن. انصافا عجب شعرا و داستانهایی داره، آدم کیف میکنه استرس اون موقع اصلا نمیذاشت اینا رو درک کنیم. شعر حفظی رو فقط حفظ میکردیم.. داستانا رو فقط لغات مهم میخوندیم...
کتاب فیزیک و مبتکران شیمی رو میگم به این دلیله که خیلی ازین درسا خوشم میومد. اما زیاد نخوندمشون و پشیمونم. هر چیزی زمانی داره، از زمانش که بگذره دیگه ارزشش از دست میره (عجب جمله زیبایی گفتم). الان دیگه نه وقت خوندن اونا رو دارم نه حوصله اشو که بشینم از اول بخونم فقط واسه مرور خاطرات!!
من دبیرستان بجز سال اول زیاد بهم خوش نگذشت. از اکثر کتابا هم متنفر بودم، مث دیفرانسیل. دو خط توضیح میداد بعد بیستا تمرین میداد در حد لالیگا (بعد جالبه میگفتن واسه کنکور فقط کتاب درسی بخونید....)
ولی دانشگاه درسای قشنگتر و انصافا کتابای بهتری داشتیم.
برا منم دوران قشنگی بود.منم گاهی که زیرزمین خونمون کار داشته باشم بهشون سر می زنم.دفتر ریاضیهای کلاس پنجم به بعدمو دارم با اینکه تیره و نمور شدن اما قشنگن... اگر درست خاطرم مونده باشه اول کتاب حسابان نوشته بود : حسابان یعنی دو حساب، حساب دیفرانسیل و انتگرال
کاش همیشه مث اون دوره بودیم.شاد با فراغ خاطر،وقتی بچه ایم دوست داریم زودتر بزرگ شیم فکر میکنیم دنیای بزرگ ها چیه وقتی بزرگ میشیم می بینیم چیزی جز گرفتن اون شادیها و فراغ خاطرها نیست دنیای سنگی مسولیت ها و بایدها و نبایدهاست.اون دوره خیلی جایزه گرفتم همه رو گذاشتم تو جهازم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ho3ein.59 - 17 تیر ۱۳۹۳ ۱۱:۴۴ ق.ظ
یه روزم یاد اینروزامون میفتیم و میگیم یادش به خیر تو هر لحظه زندگیمون باید قدر اون لحظه رو بدونیم چون هر لحظه ای که بره دیگه بر نمیگرده . امیدوارم لحظه های خوبی داشته باشین .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 17 تیر ۱۳۹۳ ۰۲:۰۹ ب.ظ
من که همه کتابای مدرسه مو زنگ زدیم شهرداری فکنم قسمت بازیافتش خیلی شیک اومدن خونه و با ادب و احترام همه رو با خودشون بردن:دی
از نگاه به گذشتم خوشم نمیاد اکثرا نمیزارم خاطره ای ازشون بمونه مگه اینکه تاثیر مهم و مثبتی توو زندگیم گذاشته باشه
امان ازین تابستون چقدر کسلم....
|