|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 29 اسفند ۱۳۹۵ ۱۱:۴۱ ب.ظ
نه!
فکر می کردم رسیدم!
اما هنوز نرسیدم!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - jazana - 30 اسفند ۱۳۹۵ ۱۲:۰۸ ق.ظ
(۲۹ اسفند ۱۳۹۵ ۱۰:۵۸ ب.ظ)nlp@2015 نوشته شده توسط: دختر که سنش بالا رفت مثلا بالای ۳۰ انگار چی میشه
مشکل مدرن دنیاست دیگه، تو فرهنگ و سنت مام هست دیگه، هی انگ می زدیم به اونی که سنش بالا بود و هنوز مورد پسند واقع نشده بود(؟!)
حالا اونی که نمی خواد بچه دار بشه خودش میدونه ولی با رد شدن ۳۰ احتمال بارداری کاهش و بیماری های ارثی و سقط بالا میره، مخصوصا ۳۵ سالگ به بالا. (واسه پسرام بعد از ۴۰ سالگی اینا.)
به خاطر انتخاب شدن دخترا و تمایل پسرا به ازدواج با دختر سن پایینتر، احتمال یافتن جفت مناسب واسه دخترای به نسبت سن بالا کمتره دیگه، باید اولویت هارو کاهش داد.
به نظر من که نظام باید فرهنگ سازی کنه تا ازدواج با دختر بزرگتر از خود بد دیده نشه وگرنه ۱۰-۲۰ سال آینده مشکلات بدتری خواهیم داشت.(اگر اوضاع ایران همینطوری ثابت بمونه)
پسر جماعت که عین خیالش نیس معمولا اگه پول و کمی تیپ و سواد داشته باشه دختر ۲۲ هم نه نمیگه.
جرئت داری بیا به پسر ۲۲ ساله بگو یه دختر ۳۵ ساله بگیره !
(۲۹ اسفند ۱۳۹۵ ۱۱:۱۱ ب.ظ)codin نوشته شده توسط: توی ایران دختره یه جوری راه میره ناز و اداشو تریلی نمیتونه بکشه.
والا
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 30 اسفند ۱۳۹۵ ۱۲:۳۶ ق.ظ
دلم می خواد بشینم یک دل سیر با ........... صحبت کنم.
تنها کسی که از نزدیک منو می شناسند و من بدون هیچ دغدغه ای میتونم از هر چیزی که تو ذهنم و دلم مونده براشون بگم و ایشون هم مثل همیشه محکم و استوار و در عین حال پر از محبت و آرامش به حرفام گوش کنند و بعدشم با حرف ها و راهنمائی ها و دلگرمی هاشون حالمو خوب کنند.
__________________________________
می ترسم... می ترسم از دستشون بدم...
__________________________________
نمیدونم این شب آخر سالی چرا اینجوری شدم.
از چی دلم گرفته؟ خودم هم نمیدونم.
سخت ترین دعای دنیا دعا برای شهادت اونائیه که تکیه گاه محکم و امن زندگیت اند... دعا کنی، خودت فرو می ریزی... دعا نکنی به اونا جفا کردی...
_________________________________
الآن که بیشتر فکر می کنم می بینم خیلی هم موفق نشدم فکر و قلبم رو به بودن هیچکسی گره نزنم...
پدرم، مادرم، ......... بزرگوار
مگه میشه بدون اونا مثل قبل زندگی کرد؟
_________________________________
اصلا مگه آدم میتونه تو زندگی به کسی تکیه نکنه؟
_________________________________
نمیدونم چرا اینجوری شدم...
_________________________________
دلم یه آرامش عمیق می خواد... یه بی خبری مطلق...
_________________________________
فکر کنم اگر کسی از بیرون بهم نگاه کنه فکر کنه دچار دیوانگی شدم!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ezra - 30 اسفند ۱۳۹۵ ۰۱:۰۰ ق.ظ
سال ۹۵ در مجموع واسم سال خوبی نبود !
اکثرش واسه من به بطالت گذشت
و همش هم تقصیر خودم بود .
روزگارت که به بطالت بگذره و آینده ی مبهم , فشار روانیه زیادی به آدم میاره
واقعاً از مهمونای نوروزی تقاضا مندم انقدر از حال و روز ما سوال نکنن
انقدر به مدرک و کار و ازدواج ما گیر ندن
کسایی با اوضاع احوال من واقعاً واسشون سنگینه این حرفا !
می دونیم از روی دلسوزی می گید, اما تو رو به هرکی می پرستید عیدمون رو زهرمار نکنید با این سوال پیچ کردنا !
اگه واسه سوالای شما جوابی داشتیم الان انقدر بلاتکلیف نبودیم !
ما خودمون داغونیم
داغون ترمون نکنید ...
پیشاپیش سال جدید همتون هم مبارک
انشالله سال موفقیت هاتون باشه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Paraande - 30 اسفند ۱۳۹۵ ۰۱:۲۹ ق.ظ
اولین سالی هست که عید میشه و احساس آرامش دارم. خیلی مهمه آدم بدونه چی میخواد. آدم چه کاری هست، آدم چه کاری نیست. اینکه بدونی این راهی که داری میری رو خودت انتخاب کردی یا بخاطر خواست و تشویق های خانواده یا جامعه از کودکی بوده. پارسال اینطور نبودم واسه کنکور میخوندم حتی یادمه یه متن هم تو اینستا نوشتم درباره خیلی از گره های ذهنیم.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sss - 30 اسفند ۱۳۹۵ ۰۲:۳۷ ق.ظ
سرم پر از فکرهای جور واجوره، نمیتونم بخوابم، بحث های اینجا هم مثل فکرهای من...
هنوز اون بحث درونگرا و برونگرا تو ذهنم فعاله، من هم رنج بردم و میبرم از این تفاوت ها، بدترین قسمت تو رابطه با خانواده اس، من عاشق اینم که روز تعطیل بمونم خونه و از سکوت و آرامشی که در طول هفته ازش محروم بودم، لذت ببرم، اما دیگران دوست دارن بیرون باشن، حاضر هم نیستن بدون من برن، من هم با علاقه نرفتم و خیلی نمیتونم وانمود کنم که بهم خوش میگذره، برچسب میخورم که ساز مخالف میزنم همیشه، در حالی که اگه بذارن بمونم خونه به همه بیشتر خوش میگذره
یا حتی تو خونه تکونی، سریع کارهاشون رو انجام میدن ولی من باید آروم آلبوم رو ورق بزنم، یادداشت های حاشیه کتاب رو ببینم و خلاصه خاطرات که اون وسیله توش حضور داشته مرور کنم و بعد بذارمش سرجاشو برم سراغ بعدی
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - The BesT - 30 اسفند ۱۳۹۵ ۰۲:۵۶ ق.ظ
(۳۰ اسفند ۱۳۹۵ ۱۲:۰۸ ق.ظ)jazana نوشته شده توسط: (29 اسفند ۱۳۹۵ ۱۰:۵۸ ب.ظ)nlp@2015 نوشته شده توسط: دختر که سنش بالا رفت مثلا بالای ۳۰ انگار چی میشه
به نظر من که نظام باید فرهنگ سازی کنه تا ازدواج با دختر بزرگتر از خود بد دیده نشه وگرنه ۱۰-۲۰ سال آینده مشکلات بدتری خواهیم داشت.(اگر اوضاع ایران همینطوری ثابت بمونه)
پسر جماعت که عین خیالش نیس معمولا اگه پول و کمی تیپ و سواد داشته باشه دختر ۲۲ هم نه نمیگه.
جرئت داری بیا به پسر ۲۲ ساله بگو یه دختر ۳۵ ساله بگیره !
دختر ۳۵ ساله با پسر ۲۲ ساله؟ اصلا با عقل جور در میاد که بخواد فرهنگ سازی بشه؟
یکی از آشناهامون که ازدواج کرد ۱۱ماه از خانمش کوچکتر هست. من کاملا متوجه اختلاف بینشون میشم. کلا دختر ممکنه در ظاهر براش مهم نباشه بزرگتر بودنش . ولی یه حرف نشنوی از شوهرش داره و براش مهم نیست بعضی حرفهای شوهرش را و نپختگی بین رفتارهاشون را مشاهده میکنم. و من نمیتونم بپذیرم این موضوع را. البته شاید کسی بشنوه فکر کنه من حساسیت زیادی دارم در صورتیکه اینجور نیست. من خودم خیلی دوست دارم که حرف شنوی از همسر آینده ام داشته باشم و همچین آدمی هم هستم بخاطر اینکه از پدرم هم خیلی حرف شنوی دارم
در مجمموع من فکر میکنم بخاطر ابعاد مختلفی که روانشناسان و مشاوران ازدواج میگن اختلاف سنی بین پسر و دختر باید حداقل ۲سال باشه و پسر بزرگتر باشه البته بنظر من یکسال هم میتونه خوب باشه.
دوست خودم چهارسال از شوهرش بزرگتر هست. خودش متولد ۶۴ و شوهرش۶۸ بود. و خودش برام تعریف میکرد که از ازدواجش پشیمون نیست ولی خیلی مشکلات دارن و شوهر بخاطر اینکه بخواد مرد بودن خودش را اثبات کنه و بزرگ بود و تسلط خودش را اثبات کنه باعث میشه یکسری زورگویی ها به خانمش بکنه و خانم هم ناچارا بپذیره (بخاطر اینکه به شوهرش بفهمونه آره تو درست میگی )
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - jazana - 30 اسفند ۱۳۹۵ ۰۴:۵۷ ق.ظ
(۳۰ اسفند ۱۳۹۵ ۰۲:۵۶ ق.ظ)The BesT نوشته شده توسط: دختر ۳۵ ساله با پسر ۲۲ ساله؟ اصلا با عقل جور در میاد که بخواد فرهنگ سازی بشه؟
بهش میگن ازدواج معکوس، پدیده جدیده تو ایران.
باشه حرف من اشتباه، پس تکلیف دختران مجردی که کسی باهاشون ازدواج نمی کنه چی؟ ماشالا عقد موقت یا زندگی تجردی یا زندگی زیر سقف با پدر و مادر که خطر و حرفش بیشتره.
ببینیم اون روانشناسان و مشاوران بعد از ۱۰ سال که چند صد هزار تا چند میلیون دختر مجرد با سن بالا پیدا کردیم چه طرحی خواهند داشت برای سلامت جامعه. بعضیاشونم هی بگن، حتما پسره دنبال مامان بوده که با دختر بزرگ ازدواج کرده، مرد نیست، اعتماد به نفسش پایینه، مامانیه
مغالطه اینجا ناشی میشه که ملت فک می کنن دختر ۲۵ ساله خیلی سال از پسر ۲۳ ساله بلوغ فکریش بیشتره، خب اشتباس دلیل نمیشه حتما اینطوری باشه.(آره احتمالش بیشتره ) نمی دونم چرا بلوغ که میشه، همه صحبت از انواع بلوغ جنسی/فکری می کنند به سن که میرسه میشه عدد ثابت، شاید سن اجتماعی پسر زیاده از سن عددیش
(۳۰ اسفند ۱۳۹۵ ۰۲:۵۶ ق.ظ)The BesT نوشته شده توسط: یکی از آشناهامون که ازدواج کرد ۱۱ماه از خانمش کوچکتر هست.
دوست خودم چهارسال از شوهرش بزرگتر هست. خودش متولد ۶۴ و شوهرش۶۸ بود.
تو که نمی دونی دلیل این مشکلاتشون به خاطر اختلاف سنیه.(Correlation does not imply Causation)
ممکنه دلیل دیگه داشته باشه شایدم تو ذهنش(خود یا ناخودآگاه) شوهرش رو کوچیک میبینه یا شوهرش به قول خودت می خواد تسلطشو اثبات کنه.
فرهنگ سازی واسه همیناس دیگه، اینارو با مشاوره قبل از ازدواج یا دوستی و نامزدی تشخیص داد تا آموزش ببینن در موردش.
من همین ایراد رو واسه قبح ازدواج کارمند مرد اداره با مثلا زن مدیر یک کارخانه هم قائلم.
به طور کلی، تفاهم فرهنگی فیزیکی اخلاقی اقتصادی شخصیتی مذهبی و انسانیت طرف خیلی مهمتر از اعداده، و اگر سن مهمه سن اقتصادی سن شخصیتی هم تعریف کنیم.
والا
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - فاطمه سلیمانی - ۳۰ اسفند ۱۳۹۵ ۱۱:۰۷ ق.ظ
سلام
انشالله امسال سال خوبی برای همه باشه و اونهایی که سال قبل نتونستن به درستی از فرصت های زندگیشون استفاده کنند امسال سال خوبتری براشون باش و سالی پر از خیر و برکت باشه براشون و برای ما هم سال خوبی باشه و بتونیم از فرصت های زندگی استفاده درست کنیم.
پیشاپیش سال نوی همگی مبارک باشه و تقاضای التماس دعا دارم در لحظات سال تحویل........
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 30 اسفند ۱۳۹۵ ۱۱:۱۵ ق.ظ
سلام
ساعات پایانی امسالتون به شیرینی و خوشمزگی شکلات Nowruz
________________________________
من آخرش از دست این شکلات Nowruz دیابت نگیرم خوبه!
________________________________
یاد اون سؤال تکراری و مسخرۀ همیشگی اُفتادم:
ساعت ۱۴ امروز تا ساعت ۰۰:۰۰ شب از کدوم سال حساب میشه؟ :|
________________________________
واسه من یکی که باید از ۹۵ حساب شه! حتی اگر سال نو شده باشه!
چون تا آخر اسفند باید دو فصل اول پایان نامه رو تحویل بدم.
منم هنوز تمومش نکردم.
چقدر خوب شد امسال سال کبیسه شد.
________________________________
کاش زمان دو سه روز برمی گشت به عقب.
این زمان اصلا شرایط آدمو درک نمی کنه. :|
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - so@ - 30 اسفند ۱۳۹۵ ۱۲:۰۴ ب.ظ
مادرم سرعقد ساعتی رو که اقاجونم برای خرید عقد براش خریده بود و ۳۵ سالی میشد که داشتش رو بهم داد و الان دو روز که من ساعتشو گم کردم واعصابم بخاطرش بهم ریخته;(
+ان شاءالله سال خوب و خوش و پراز نعمت و رحمت و مهربانی و خوشبختی و ازدواج و سلامتی و ....هرچی خوبی که وجود داره باشه ان شاءالله سالی باشه ک هیچ دلی شکسته نشه و هیچ چشمی اشکی نشه و هرکسی چشم انتظار چشمش به در خشک نشه و هیچ پدری اولادشو ازدست نده و هیچ خانواده ای بی بزرگتر نشه و هرچی که به صلاحتون هستش نصیبتون بشه . ایشالا دلتون خوشو و تنتون سلامت.
+ایشالا ساعت منم قبل از تحویل سال پیدا بشه :دی
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 30 اسفند ۱۳۹۵ ۰۳:۵۴ ب.ظ
Everybody listen and repeat: Happy New Year
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - M*Gh - 30 اسفند ۱۳۹۵ ۰۴:۳۰ ب.ظ
خداوندا ، در این سال جدید
دل مردمان این سرزمین را چنان در جویبار زلال رحمتت شستشو ده
که هر کجا تردیدی هست ایمان
هر کجا زخمی هست مرهم
هر کجا نومیدی هست امید
و هر کجا نفرتی هست عشق جای آنرا فرا گیرد ، آمین . . .
سال نو همگی مبارک. بهترینها را در سال جدید برای همه شما آرزومندم.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fo-eng - 30 اسفند ۱۳۹۵ ۰۴:۵۱ ب.ظ
آرزو میکنم کبک همتون خروس بخونه
نوروز فرخنده..
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - hope_ - 30 اسفند ۱۳۹۵ ۰۸:۱۳ ب.ظ
ان شا ا.. تمام روزهای سال ۹۶ برامون عید باشه.
|