تالار گفتمان مانشت
از والدین خود تشکر کنید - نسخه‌ی قابل چاپ

صفحه‌ها: ۱ ۲ ۳ ۴
RE: از والدین خود تشکر کنید - Breeze - 06 دى ۱۳۹۰ ۱۰:۲۷ ب.ظ

حوصله کنید و تا آخر بخونید... پشیمون نمیشید:

آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن.
وقتی بزرگتر میشن‌، پول دارن اما وقت ندارن.
وقتی هم که پیر میشن‌، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن!...
به سلامتی همه مادرای دنیا...

پدرم‌، تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته‌ها هم میتوانند مرد باشند !

شرمنده می کند فرزند را‌، دعای خیر مادر‌، در کنج خانه‌ی سالمندان ...

خورشید
هر روز
دیرتر از پدرم بیدار می شود
اما
زودتر از او به خانه بر می گردد !

به سلامتیه مادرایی که با حوصله راه رفتن رو یاده بچه هاشون دادن
ولی تو پیری بچه هاشون خجالت میکشن ویلچرشونو هل بدن !!!

سرم را نه ظلم می تواند خم کند ،
نه مرگ ،
نه ترس ،
سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم ؛

سلامتیه اون پسری که...
..
۱۰سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت...
..
۲۰سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت....
... ... ... ... ..
۳۰سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه...!!!
..
باباش گفت چرا گریه میکنی..؟
..
گفت: آخه اونوقتا دستت نمیلرزید...! Sad

همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم
که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک‌تر میشود…
ولی پدر ...
... ... ... ...
یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند
خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت‌تر از این حرفهاست
فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد …
بیایید قدردان باشیم ...
به سلامتی پدر و مادرها



(( قند )) خون مادر بالاست .
دلش اما همیشه (( شور )) می زند برای ما ؛
اشک‌های مادر , مروارید شده است در صدف چشمانش ؛
دکترها اسمش را گذاشته‌اند آب مروارید!
حرف‌ها دارد چشمان مادر ؛ گویی زیرنویس فارسی دارد!
دستانش را نوازش می کنم ؛ داستانی دارد دستانش .


دست پر مهر مادر
تنها دستی ست،
که اگر کوتاه از دنیا هم باشد،
از تمام دستها بلند‌تر است...


پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!!
پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو؟
پسر میگه‌: من..!!
... ... ...
پدر میگه‌: پسرم من شیرم یا تو؟؟!!
پسر میگه‌: بازم من شیرم...
پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه‌: من شیرم یا تو!!؟؟
پسر میگه‌: بابا تو شیری...!!
پدر میگه‌: چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟؟
پسر گفت‌: آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا...
به سلامتی هرچی پدره

مادر
تنها کسیست که میتوان "دوستت دارم"‌هایش رااا باور کرد
حتی اگر نگوید...???

مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری! مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو ،دلواپسی! مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری‌! مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد! مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود!
مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن....

پدرم هر وقت میگفت "درست میشود"...
تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت...!

آدم پیر می شود وقتی مادرش را صـــــــــــــــــــــــــــــدا میزند اما جوابی نمیشنود.........
ممماااااااااااادددددددررررررر..............

تو ۱۰ سالگی‌: " مامان‌، بابا عاشقتونم"
تو ۱۵ سالگی‌: " ولم کنین "
تو ۲۰ سالگی‌: " مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم"
... ... ...
تو ۲۵ سالگی‌: " باید از این خونه بزنم بیرون"
تو ۳۰ سالگی‌: " حق با شما بود"
تو ۳۵ سالگی‌: "میخوام برم خونه پدر و مادرم "
تو ۴۰ سالگی‌: " نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم!!!!"
تو هفتاد سالگی‌: " من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن ...!
بیاید ازهمین حالا قدر پدرو مادرامونو بدونیم...
از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست ...

بهشت از آن مادران است در حالی که به جز پرستاری و نگهداری از فرزندان‌، هیچ حق دیگری نسبت به آتها ندارند و برای بیشتر چیزها اجازه‌ی بابا لازم است !!!!!

وقتی پشت سر پدرت از پله‌ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره‌، میفهمی پیر شده‌! وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه‌، میفهمی پیر شده‌! وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره‌، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه... و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش‌، دلت میخواد بمیری

اگر ۴ تکه نان خیلی خوشمزه وجود داشته باشد و شما ۵ نفر باشید
کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید (( مادر )) است

RE: از والدین خود تشکر کنید - Masoud05 - 06 دى ۱۳۹۰ ۱۰:۵۹ ب.ظ

(۰۶ دى ۱۳۹۰ ۱۰:۲۷ ب.ظ)saam نوشته شده توسط:  سلامتیه اون پسری که...
..
۱۰سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت...
..
۲۰سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت....
... ... ... ... ..
۳۰سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه...!!!
..
باباش گفت چرا گریه میکنی..؟
..
گفت: آخه اونوقتا دستت نمیلرزید...! Sad

ممنونم . واقعاً جالب بود مخصوصاً بخشی که نقل قول کردم آدمو آتش میزنه Sad

RE: از والدین خود تشکر کنید - انرژی مثبت - ۰۶ دى ۱۳۹۰ ۱۱:۲۹ ب.ظ

(۰۶ دى ۱۳۹۰ ۱۰:۲۷ ب.ظ)saam نوشته شده توسط:  ... و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش‌، دلت میخواد بمیری
اره واقعا ConfusedSad
بعضی وقتا فکر می کنم کاش نبودم که این قدر اذیتشون کنم و می بینم الان دیگه نمی شه نباشم چون بیشتر اذیت می شنSad خدا همشون رو حفظ کنه و کمک کنه که قدرشون رو بدونم و مایه رنج و اذیتشون نباشم.

همش قشنگ بود و بعضی قسمت هاش حقیقت تلخ که ادم گاهی وقتا دوست داره ازشون فرار کنه ولی نمی شه.

از والدین خود تشکر کنید - abbassep - 07 دى ۱۳۹۰ ۰۱:۴۵ ق.ظ

آقا دم همتون گرم واقعا اشک منو درآوردین. مخصوصا جناب saam

RE: از والدین خود تشکر کنید - ali6766 - 07 دى ۱۳۹۰ ۰۸:۴۵ ق.ظ

واقعا عالی بود ممنونم اشک ما رو که در آوردی
خدایا به حق زیباترین کلامت تمام پدر مادرهای دنیا را سالم نگهدار

RE: از والدین خود تشکر کنید - aslam - 07 دى ۱۳۹۰ ۱۰:۴۹ ق.ظ

واقعا زیبا بود تا حالا مطلبی با این ابهت و شیوایی نخونده بودم ممنون

مادر مهربان - Breeze - 19 بهمن ۱۳۹۰ ۰۳:۰۸ ب.ظ

ساعت ۳ شب بود که صدای تلفن , پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟
مادر گفت:۲۵ سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی؟ فقط خواستم بگویم تولدت مبارک. پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد , صبح سراغ مادرش رفت . وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت... ولی مادر دیگر در این دنیا نبود ....

RE: از والدین خود تشکر کنید - Breeze - 15 خرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۵۲ ب.ظ

متن زیر حرف دلی است که پدر و مادر ها گفته یا ناگفته با فرزندان شان دارد و قطعا روزی هم نوبت خود ما میشود...این متن را جدی بگیریم :

فرزند عزیزم

آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی

اگرهنگام غذا خوردن ، لباس هایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم

اگرصحبت هایم تکراری و خسته کننده است

صبور باش و درکم کن

به یاد بیاور ، وقتی کوچک بودی ، مجبور می شدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم

برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور می شدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم

وقتی نمی خواهم به حمام بروم ، مرا سرزنش نکن

وقتی بی خبر از پیشرفت ها و دنیای امروز ، سئوالاتی می کنم با تمسخر به من ننگر

وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی ، حافظه ام یاری نمی کند ، فرصت بده وعصبانی نشو

وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند ، دستانت را به من بده ... همانگونه که تو اولین قدم هایت را درکنار من برداشتی

زمانی که می گویم دیگر نمی خواهم زنده بمانم و می خواهم بمیرم ، عصبانی نشو ... روزی خود می فهمی

ازاینکه در کنارت و مزاحم تو هستم ، خسته وعصبانی نشو

یاریم کن ، همانگونه که من یاریت کردم

کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو ، این راه را به پایان برسانم

فرزند دلبندم ، دوستت دارم

...Heart

از والدین خود تشکر کنید - rozh66 - 15 خرداد ۱۳۹۱ ۰۳:۳۳ ب.ظ

واقعا نمیدونم چی باید بگم فقط اینو بگم که متن های زیبایی بودندهم مال پارسال وهم امسال.

به سلامتی همه ی مادرها... - Breeze - 13 بهمن ۱۳۹۱ ۱۱:۳۸ ق.ظ

به سلامتیه همه مامانایی که هر وقت صداشون می کنیم میگن : جانم !
و هر وقت صدامون میکنن ، میگیم: چیه ؟ ها . . . ؟!

یک مادر می تواند ۱۰ فرزندش را نگهداری کند ، اما ۱۰ فرزند نمی توانند یک مادر را نگه دارند !
به سلامتی همه مادر ها . . .

به افتخار همه ی مادر های مهربان و دلسوز ، جوانی هایت را با بچگی هایم پیر کردم
به موی سپیدت مرا ببخش ، مادر ، ای تمام هستی من !
سلامتی همه مادر ها . . .

به سلامتی مادر بخاطر اینکه همیشه از غمهامون شنید اما هیچوقت از غمهاش نگفت . . .

به سلامتیه مادرایی که با حوصله ای راه رفتنو یاد بچه هاشون دادن ، ولی تو پیری بچه هاشون خجالت میکشن ویلچرشونو هل بدن !

به سلامتی مادر که بخاطر ما هیکلش به هم خورد !

به سلامتی مادر چون اگه خورشید نباشه میشه گذرون کرد اما بدون حضور مادر زندگی یه لحظه هم معنی نداره

تنها کسیکه وقتی شکمش را لگد می زدم ازشدت شوق می خندید مادرم بود ، به سلامتی همه مادرا . . .

به سلامتی اونی که وقتی از مدرسه می اومدم خونه ، میگفت از صبح تا حالا برات ۱۰۰۰ تا صلوات فرستادم تا امتحان تو ۲۰ بشی . . .Confused

به سلامتی مادر واسه اینکه دیوارش از همه کوتاهتره . . . !

به سلامتی مادر بخاطر اینکه از سلامتیش برای سلامتی بچه هاش همیشه گذشته . . .

ادعای عشق میکنیم و فراموش کرده ایم، رنگ چشم های مادرمان را !

۵ تا صلوات واسه سلامتیشونHeartHeart

از والدین خود تشکر کنید - esi - 05 اسفند ۱۳۹۱ ۰۱:۵۳ ق.ظ

عاشقانه دوستشون دارم ، هیچ کسی هیچ وقت نمی تونه جای اونارو بگیره
میخوام همین الان قلبمو در بیارم بزارم تو دستای بابام تا بگم که عاشقانه دوسش دارم(مادرم هم همچنین) ، بچه که بودم بابام می رفت شهرستان برای کار(کارش آزاد بود و تو مزایده های شهرستان ها شرکت می کرد) ، واقعا شبا وقتی بابام سره جاش نیست، نمی تونستم بخوام، هیچ وقت هم جرات ندارم بهش بگم که چقدر دوستش دارم، اما گوش به فرمانشم همیشه

خداییا خودت آرزوی بچگی های منو دونستی و مستجاب نکردی(بماند چیه) ، چون فقط تو می دونی چقدر دوسشون دارم
خدایا در پناه خودت نگهشون دار که نبودنشون رو نه می تونم تصور کنم و نه باور دارم و نه تحملشو
الهی به امید تو و قبولی این آرزویم که قسم به خودت عین حرف قلبمه

RE: از والدین خود تشکر کنید - nasrolah - 07 اسفند ۱۳۹۱ ۱۲:۰۸ ق.ظ

(۱۹ مهر ۱۳۹۰ ۱۱:۱۵ ق.ظ)هاتف نوشته شده توسط:  کارت بیمارستان من رو نگه داشتند، شاید هنوزم باشه
یه برگه‌ی A5 که مشخصات نوزاد توشه، پشت اش هم اثر پام هست Big Grin
یعنی انگار انگشت نداشتم که اثر انگشت بزارند، کف پامو گذاشتن روی استامپ زدن اونجا
الان برگه A3 هم برای پای من کوچیکه!!!! Wink

هاتف جان شما ببخشینا اژدها تشریف دارین؟
چه خبر A3؟
هه هه هه

ماشالله

RE: از والدین خود تشکر کنید - Eternal - 07 اسفند ۱۳۹۱ ۰۷:۱۶ ق.ظ

منم دست همه مامان و باباهای گل رو میبوسم ..... واقعا هیچکی جای مامان و بابا رو نمیگیره ..... من هیچ وقت از مامانم دور نشده بودم تا وقتی که خواهرزادم به دنیا اومد و مامانم مجبور شد ۱۰ روز بره اونجا واقعا جای خالیشو با تمام وجود حس کردم Sad

اونا خیلی فداکارن .... یادم نمیره تو رمضان امسال که به تبریز زلزله اومد ، بعد زلزله ۶ و ۵ ریشتری ، همینجور پشت سر هم پس لرزه های ۴ ریشتری میومد واسه همین ما تو حیاط خونه نشسته بودیم مامانم پا شد رفت آشپزخونه ما گفتیم : مامان کجا میری؟
گفت: میرم واسه افطاریتون غذا حاضر کنم Sad
گفتیم : ای بابا ما یه چیزی میخوریم مهم نیست نرو داخل
ما هرچی اصرار کردیم رفت آشپزخونه و گفت : بچه هام روزه هستن و گرسنشونه Angel

من اون موقع دونستم که واقعا این مادر چه جور آدمیه که ، از جون خودش میگذره و نمیذاره بچه هاش گرسنه بمونن [تصویر:  166741_1_1379085541.gif]

Heartعاشقتم مامان جونم ، بابا جونم عاشق تو هم هستم ، خدا سایتون رو از سرم کم نکنه .. آمــــــــــــــــــــــــینHeart

از والدین خود تشکر کنید - samaneh_aftab - 07 اسفند ۱۳۹۱ ۱۲:۴۹ ب.ظ

اشکم در اومد
منم عاشق مامان بابام هستم. بزرگترین آرزوم هم اینه که زودتر از اونا بمیرم

خیلی دوستشون دارم. حاضرم از همه چیم بگذرم تا بیماری بابام هم خوب بشه. خدایا خودت مواظبشون باش. عاشقشونم

میدونم با قبولیم تو ارشد خیلی خیلی خوشحال میشدن
حیف که کنکورمو خراب کردم و قبول نمیشم و نمیتونم باعث افتخارشون بشم Sad

RE: از والدین خود تشکر کنید - انرژی مثبت - ۰۷ اسفند ۱۳۹۱ ۰۳:۲۱ ب.ظ

(۰۷ اسفند ۱۳۹۱ ۱۲:۴۹ ب.ظ)samaneh_aftab نوشته شده توسط:  خیلی دوستشون دارم. حاضرم از همه چیم بگذرم تا بیماری بابام هم خوب بشه. خدایا خودت مواظبشون باش. عاشقشونم

میدونم با قبولیم تو ارشد خیلی خیلی خوشحال میشدن
حیف که کنکورمو خراب کردم و قبول نمیشم و نمیتونم باعث افتخارشون بشم Sad

ان شالله بزودی حالشون خوب می شه و ان شالله همیشه پدر و مادرها سالم و سلامت باشن و سایشون بالای سر بچه هاشون مستدام باشه Smile

هنوز که نتایج کنکور نیومده ضمن این که واسه پدر و مادر مهم تلاش شماست ان شالله اگر خدایی نکرده هم خوب نشد یه موفقیت بزرگتر و بهتر نصیبتون بشه Smile