|
|
آهنگ غروب پادگان(سربازی رفتی یا میخوای بری بیا داخل) - نسخهی قابل چاپ |
RE: آهنگ غروب پادگان(سربازی رفتی یا میخوای بری بیا داخل) - nimaaa - 16 مرداد ۱۳۹۰ ۱۰:۴۱ ب.ظ
(۱۶ مرداد ۱۳۹۰ ۱۰:۳۱ ب.ظ)br2011 نوشته شده توسط: نه دوست من ، من اهل توهین نیستم br2011 من اصلا منظورم شما نبودید که . شما دوست عزیز من تو مانشت هستی . دقیقا دارم حرف شما رو می زنم . توهم توهین یعنی اینکه هرشوخی رو توهین قلمداد می کنیم و همش فکر می کنیم دارند به ما توهین می کنند بعدش سریع به هم گیر میدیم . و بحث و جدل پیش میاد . به قول شما باید جنبه طنزشو در نظر بگیریم و نه اینکه به ظاهرش توجه می کنیم . نمونه بارزش تو همین تایپیک هستش . |
RE: آهنگ غروب پادگان(سربازی رفتی یا میخوای بری بیا داخل) - ali_computer69 - 16 مرداد ۱۳۹۰ ۱۰:۴۸ ب.ظ
(۱۶ مرداد ۱۳۹۰ ۱۰:۴۱ ب.ظ)nimaaa نوشته شده توسط:(16 مرداد ۱۳۹۰ ۱۰:۳۱ ب.ظ)br2011 نوشته شده توسط: نه دوست من ، من اهل توهین نیستم نیما جون و br2011 عزیز دو تا دوست عزیز مانشتی من بیخیال |
|
آهنگ غروب پادگان(سربازی رفتی یا میخوای بری بیا داخل) - nimaaa - 16 مرداد ۱۳۹۰ ۱۰:۵۱ ب.ظ
سلام علی . اومدی چه قدر حلال زاده ای
|
RE: آهنگ غروب پادگان(سربازی رفتی یا میخوای بری بیا داخل) - ali_computer69 - 16 مرداد ۱۳۹۰ ۱۰:۵۶ ب.ظ
(۱۶ مرداد ۱۳۹۰ ۱۰:۵۱ ب.ظ)nimaaa نوشته شده توسط: سلام علی . اومدی چه قدر حلال زاده ای آره اومدم پست هم گذاشتم ولی فکر کنم سرگرم بودی حواست نبود.
|
|
آهنگ غروب پادگان(سربازی رفتی یا میخوای بری بیا داخل) - nimaaa - 16 مرداد ۱۳۹۰ ۱۱:۰۰ ب.ظ
فکر کنم تو این تایپیکت کلا حذف کنی بهتره و بیا از نوع شروع کنیم و در مورد سربازی بحرفیم . |
RE: آهنگ غروب پادگان(سربازی رفتی یا میخوای بری بیا داخل) - ali_computer69 - 16 مرداد ۱۳۹۰ ۱۱:۰۵ ب.ظ
(۱۶ مرداد ۱۳۹۰ ۱۱:۰۰ ب.ظ)nimaaa نوشته شده توسط: فکر کنم تو این تایپیکت کلا حذف کنی بهتره و بیا از نوع شروع کنیم و در مورد سربازی بحرفیم . اینم یه مرحله از زندگیمون بود بهتره باشه. همین جا ادامه بدیم بهتره ! اینجا من و تو و بعضی از دوستان خیلی چیزا یاد گرفتیم . نظرتون چیه در مورد سربازی همین جا ادامه بدیم؟ |
|
آهنگ غروب پادگان(سربازی رفتی یا میخوای بری بیا داخل) - nimaaa - 16 مرداد ۱۳۹۰ ۱۱:۱۷ ب.ظ
باشه . از همینجا ادامه میدیم . خواهشا اونای که سربازی رفتند از خودشون خاطره در وکنند. ![]() من وقتی دلستر می بینم یاد دوران آموزشی میفتم .من اعزامی تیر بودم . اینقدر تو پادگان عرق میریختیم که من و خیلی های دیگه یه دلستر از اون بزرگاشو هر روز میخوردیم!
|
|
RE: آهنگ غروب پادگان(سربازی رفتی یا میخوای بری بیا داخل) - Br2012 - 16 مرداد ۱۳۹۰ ۱۱:۳۸ ب.ظ
اوه نیما جان گفتی دلستر داغمو تازه کردی من انتظامی بودم ![]() تو چی بودی؟ |
|
آهنگ غروب پادگان(سربازی رفتی یا میخوای بری بیا داخل) - nimaaa - 16 مرداد ۱۳۹۰ ۱۱:۴۹ ب.ظ
من ارتش نیروی هوایی بودم پادگان شهید خضرایی . کاشکی فقط دلستر بود به ما که اصلا نه میوه میدادن نه ماست . من آخر هفته که می رفتم خونه باور کن مثل قحطی زدهها یک تا ۲ کیلو میوه رو تو نیم ساعت می خوردم . فکر کنم اعزامی تیر بد ترین وقت اعزامه
|
|
RE: آهنگ غروب پادگان(سربازی رفتی یا میخوای بری بیا داخل) - ali_computer69 - 16 مرداد ۱۳۹۰ ۱۱:۵۱ ب.ظ
دوستان فقط بگید کجا بودید کجا خدمت کردید. |
|
آهنگ غروب پادگان(سربازی رفتی یا میخوای بری بیا داخل) - Br2012 - 17 مرداد ۱۳۹۰ ۱۲:۰۵ ق.ظ
من از آموزش که میرفتم خونه واسه مرخصی نهار نخورده یک راست فقط آهنگ گوش میدادم آخ چه حالی میداد من انتظامی مالک اشتر بودم |
|
آهنگ غروب پادگان(سربازی رفتی یا میخوای بری بیا داخل) - nimaaa - 17 مرداد ۱۳۹۰ ۱۲:۴۶ ق.ظ
منم که گفتم . ما روز برگ نبودیم، آخر هفته مرخصی میدادن اونم اگه بهت پست نمی خورد . هفته اول هم که کلا تو پادگان بودیم . وقتی اومدیم بیرون، ماشین و لباش شخصی رو میدیم ذوق زده می شدیم! البته داشتم خونه میرفتم این دژبونای میدون اما حسین منو چون کلاهمو نذاشته بودم، خفتم کردند . تو میدون به اون شلوغی گفتند باید احترام بذاری دیگه فهمیدن هنوز تازه آش خور شدم بیخ شدن.
|
|
آهنگ غروب پادگان(سربازی رفتی یا میخوای بری بیا داخل) - Fardad-A - 17 مرداد ۱۳۹۰ ۰۵:۴۵ ق.ظ
انتظامی آموزشی:مرزن آباد چالوس |
|
RE: آهنگ غروب پادگان(سربازی رفتی یا میخوای بری بیا داخل) - ali_computer69 - 17 مرداد ۱۳۹۰ ۰۹:۵۳ ق.ظ
دوستان سربازی رفته توضیح بگید دیگه چطور بود سربازی چی بد بود ؟چی خوب بود؟ چکار کنم بهم بد نگذره؟ ارشد شدن خوبه یا نه؟ بابا داداش من ۴۵ روز آموزشی بود ۶ سال داره از سربازی نعریف میکنه فعلا تعریفاش تموم نشده
|
|
RE: آهنگ غروب پادگان(سربازی رفتی یا میخوای بری بیا داخل) - Br2012 - 17 مرداد ۱۳۹۰ ۱۱:۳۱ ق.ظ
به نیما: البته منم هفتگی مرخصی میرفتم به قول تو اونم اگه نگهبانی بم نمیخورد واسه همین بود که انگار از قحطی برگشته بودم وقتی میرفتم خونه ،تازه من اونجا یه پارتی داشتم که بعد از آموزشی متوجه شدم ![]() دیکه کار از کار گذشته بودزیاد سخت نگیر علی جان تا وقتی نری این چیزارو درک نمیکنی، آموزشی که باید تحملت خیلی زیاد باشه یعنی اعصابت از فولاد باشه (من که واقعا با چشم خودم میدیدم چه بد رفتاریایی می شد) ،خلاصه کل کارای گروهان به عهده خودتونه از نظافت آسایشگاه تا گلاب به روت... فقط شانس بیاری که اونجا نیفتی بچه هایی که مسئول نظافت اونجا بودن دپرس ترین سربازها بودن ، کلاس های آموزشی هم که من متوجه نشدم چطور گذشت همش خواب بودم![]() جهنم من میدون تیر بود آخه کلا یه خاک آلوده و چون خرداد میرفتیم میدون تیر گرم بود واقعا اذیت میشد آدم این مرحله هیچ راه حلی نیست براش باید تحمل کنی بعد آموزشی هم من افتادم یه پاسگاه تو یکی از شهر ای خوزستان اونم یه پاسگاه روستایی ۵۰۰ کیلومتر از خونه دور بودم نزدیکترین منطقه مسکونی به اونجا ۱۰۰ ک فاصله داشت واسه من روزای اولش سخت گذشت با مردمی که هم زبونم نبودن و به زبون محلی صحبت میکردن و...، اما بعد یه مدتی عادت کردم به اونجا البته سرباز انتظامی باشی تو اجاها زیاد نمیذارن درس بخونی اما من زیاد جیم میزدم ودرس میخوندم سر همین قضیه هم اضاف زیاد خوردم![]() چقد حرف زدم...
|