تالار گفتمان مانشت
روزنوشت های محمد تنهایی - نسخه‌ی قابل چاپ

صفحه‌ها: ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴
روزنوشت های محمد تنهایی - yasemi - 13 مهر ۱۳۸۹ ۱۱:۴۹ ب.ظ

آره من موفقم همیشه توی نت اولین سایتی که چک میکنم شده مانشت‌! با دکتر موافقم این دکمه نمایش ارسال‌های خوانده نشده یه حالی میده!!!!!!

روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 15 مهر ۱۳۸۹ ۰۲:۱۳ ق.ظ

روز خیلی خیلی پر کاری داشتم، پروپزال در مرحله آغازین هست، این پروپزال رو واسه پروژه نظام جامع مالیاتی کشور و برای شرکت داده پردازی دارم آماده می کنم. تازه دارم از این کار لذت می برم. می بریم، می دوزیم و هزار تا کار اینطوری. اتفاق خیلی جالب همراهی یکی از اساتید دانشگاه اصفهان با من هستش. راستی امشب از این استاد قول گرفتم که در آینده نزدیک به بچه‌ها توی برخی از دروس و زمینه‌ها مشاوره بده. ایشون رو می شه متخصص مهندسی نرم افزار و RUP دونست و مطمئنم که کسی خفن‌تر از ایشون توی این زمینه وجود نداره!
یاد اتفاق های دیشب و شوخی های جالب دکتر میریان می افتم خنده‌ام می گیره! عجب آدم با حالی هست این پسر، علاقه مند شدم هر هفته برم تو اتاقش به صرف چایی خودم رو مهمون کنم.
امروز پیشنهاد تدریس از دانشگاه شریف داشتم و می خوام بعد از کلنجارهای زیادی که با خودم رفتم بالاخره شروع کنم به تدریس، چه هیجان انگیز.

روزنوشت های محمد تنهایی - hanif - 15 مهر ۱۳۸۹ ۰۱:۰۰ ب.ظ

واو......... دکتر یعنی الان ما با یه استاد شریف هم کلامیم. تبریک
راستی دکتر من انشالله بعد کنکور میخوام رو بحث RUP متمرکز بشم فکر کنم با دعوت این استاد فوق العاده میشه
امیدوارم تو کاراتون موفق بشین
ما تو ترکی یه مثل دارین میگه"ظلمت گجه اولماسا ایدن سحر اولماز"
یعنی یه چیز تو مایه های پایان شب سیه سفید است. بعد روزهای پرکار یه روز ارام هم برای استراحت میرسه

روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 15 مهر ۱۳۸۹ ۰۳:۰۳ ب.ظ

امروز رو از فرط خستگی تا ۱۱ خواب بودم!!! همه کارهام مونده، پروپزال داره جالب توجه میشه، الان ۲ تا استاد شریف‌، یه استاد شهید بهشتی، یه استاد دانشگاه اصفهان و ۵ تا دانشجوی دکتری و ۳ تا دانشجوی ارشد درگیرش شدن!!
هیجان داره زیاد میشه!!!

در مورد افزایش پهنای باند سایت صحبت کردم و ان شا الله در صورت نیاز وسط ماه پهنای باند رو دو برابر می کنیم که مشکل پیش نیاد!( البته با کمک هدایای دوستان Smile )

RE: روزنوشت های محمد تنهایی - sina_n - 15 مهر ۱۳۸۹ ۰۶:۰۰ ب.ظ

می‌شه از اون دکتر متخصص مهندسی نرم‌افزار بپرسید بهترین منبع واسه مهندسی نرم‌افزار در کنکور آی‌تی چیه ؟ البته اگه ممکنه

من همه جا به دنبال منبع خوبمSmile

روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 15 مهر ۱۳۸۹ ۰۷:۱۱ ب.ظ

بهترین منبع مشخصه!!! پرسمن

روزنوشت های محمد تنهایی - hanif - 15 مهر ۱۳۸۹ ۱۰:۳۲ ب.ظ

دکتر rup کدوم کتاب خوبه؟

روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 15 مهر ۱۳۸۹ ۱۰:۳۵ ب.ظ

یه دونه فکر کنم خود IBM داده.
باید بپرسم از این دوستم.

روزنوشت های محمد تنهایی - hanif - 17 مهر ۱۳۸۹ ۱۱:۲۹ ب.ظ

راستی دکتر دانشگاه اصفهان یه کتاب چاق و چله واسه RUP داره نکنه این دوسته تون نویسندش باشه

روزنوشت های محمد تنهایی - hanif - 17 مهر ۱۳۸۹ ۱۱:۳۹ ب.ظ

ببخشید منظورم یه کتاب قطور بود فکر کنم ۱۵۰۰ صفحه باشه.

روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 21 مهر ۱۳۸۹ ۰۲:۰۱ ب.ظ

خوب چند روزه سرم خیلی شلوغه و خسته ام.
روز نوشت اسمشه نه روزانه نوشت!!! Big Grin

روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 21 مهر ۱۳۸۹ ۰۲:۵۱ ب.ظ

نظر لطفتونه Smile

روزنوشت های محمد تنهایی - Soheil - 21 مهر ۱۳۸۹ ۰۲:۵۲ ب.ظ

مسئلتون دکتر:
اگه اینجوری پست هایی رو که شب مینویسید چی میشن؟!!! اسمشون چیه؟ p:

روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 21 مهر ۱۳۸۹ ۰۳:۰۱ ب.ظ

اونها مربوط به روز هستند!!

روزنوشت های محمد تنهایی - admin - 23 مهر ۱۳۸۹ ۰۲:۳۶ ق.ظ

امروز روز آرامی بود. بعد از مدتها وقت کردم که برم بیرون، یه غذای چرب و مفصل لویزان، یه سر هم به اوشان، فشم و در نهایت خستگی راه تا خونه.
تلویزیون(درست نوشتم؟) رو از عصر دارم نگاه می کنم، همش خوش آمدید، خوش آمدید داره پخش می کنه. بی اختیار یاد لهجه عرب های توی اخراجی‌ها می افتم. بگذریم از این حرف‌ها تا فیلتر نشدیم.
پروپزال کاری رو به یه مرحله قابل قبول رسوندم و پروژه علوم پزشکی رو باز هم پیچوندم! تصمیم گرفتم اسلایدها و منابع آموزشی شریف رو توی بسته قرار بدم. شاید بشه از یه دوستی اسلایدهای آموزش مجازی رو گیر آورد! خدا می دونه.
امروز یه دعوای درست حسابی هم با بچه های ارشدخانم داشتیم. در آخر هم مجبور شدم پست رو تعلیق کنم.
واقعاً چه روز نوشت مسخره ای بود.

جاتون خالی ولی، ناهار خیلی خیلی چسبید. هنوز بین من و همراهان دعوا هست که محتوای ناهار چی بوده. عده ای معتقد هستند که ماهی بوده و عده ای هم قائل به مرغ بودنش هستند!!!!!!! ببین ماهی رو چه کار کردن که ملت با مرغ اشتباه می گیرند. خدایش خیلی عجیب بود.