|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - moslem73421 - 29 تیر ۱۴۰۰ ۰۱:۵۰ ب.ظ
......
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 29 تیر ۱۴۰۰ ۱۱:۲۹ ب.ظ
خیلی مسخره است که پایتون با این همه محبوبیت یه کتاب به روز و درست درمون (غیر hands on) نداره!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Riemann - 30 تیر ۱۴۰۰ ۱۲:۱۳ ق.ظ
(۲۹ تیر ۱۴۰۰ ۱۱:۲۹ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: خیلی مسخره است که پایتون با این همه محبوبیت یه کتاب به روز و درست درمون (غیر hands on) نداره!
Fluent Python: Clear, Concise, and Effective Programming
البته که نخوندمش، ولی کتاب عمیقی هست، به شخصه دیگه پایتون یاد نمیگیرم، به جاش یا go یا kotlin یاد میگیرم. چون الان بازار بک اند سمت اینا هست و جاوای همیشگی
+ یه نکته حرفه ای اینه که هرچقدر هم از نظر خودتون زشت باشید، حتی یه نیش خند هم بزنید، عکستون دو سه برابر بهتر میشه! واقعا بعضی ها رو توی لیندکدین میبینم که قیافه خنثی و بی روح دارن، دریغ از یک لبخند!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 30 تیر ۱۴۰۰ ۱۲:۵۰ ق.ظ
(۳۰ تیر ۱۴۰۰ ۱۲:۱۳ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط: (29 تیر ۱۴۰۰ ۱۱:۲۹ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: خیلی مسخره است که پایتون با این همه محبوبیت یه کتاب به روز و درست درمون (غیر hands on) نداره!
Fluent Python: Clear, Concise, and Effective Programming
البته که نخوندمش، ولی کتاب عمیقی هست، به شخصه دیگه پایتون یاد نمیگیرم، به جاش یا go یا kotlin یاد میگیرم. چون الان بازار بک اند سمت اینا هست و جاوای همیشگی
فقط چیزای پیشرفته رو داره. یه کتاب مثل Java_Script: The Definitive Guide میخواستم.
جاوا تو نزوله.
گولنگ هم معلوم نیست چه آینده ای داره. هنوز شرکت ها تو ایران به صورت جدی ازش استفاده نمی کنن. یه قسمت هایی از سیستم هایشون رو با گو مینویسن.
پ.ن: برای چی مانشت javascript رو سانسور می کنه؟!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Milad_Hosseini - 30 تیر ۱۴۰۰ ۱۱:۳۶ ق.ظ
من تازه فهمیدم که بخش زیادی از زندگی دنبلزریان که توی اینستاگرام دنبالش میکنم اجاره ای هست و خودش اونقدر که نشون میده پولدار نیست. تازه من اینقدر تباه بودم که بهش دایرکت دادم توی اینستا. ایشالله که نبینه و نخونه : )))))))))))))))
چه اجاره ای، چه پولدار بودن خودش، بهرحال خوشبحالش : )
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Riemann - 30 تیر ۱۴۰۰ ۱۱:۵۳ ق.ظ
(۳۰ تیر ۱۴۰۰ ۱۲:۵۰ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: فقط چیزای پیشرفته رو داره. یه کتاب مثل Java_Script: The Definitive Guide میخواستم.
خب همون کتاب هم انچنان فایده ای نداره وقتی mdn هست!
بحث من بیشتر شرکتهای خارجی بود که کم کم همه سرویس هاشون رو میبرن به اون دوتا زبان ...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - MarkLand - 30 تیر ۱۴۰۰ ۰۸:۰۴ ب.ظ
حتی تو این گرما هم نمیشه چای نخورد
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 31 تیر ۱۴۰۰ ۰۱:۲۷ ق.ظ
(۳۰ تیر ۱۴۰۰ ۱۱:۵۳ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط: (30 تیر ۱۴۰۰ ۱۲:۵۰ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: فقط چیزای پیشرفته رو داره. یه کتاب مثل Java_Script: The Definitive Guide میخواستم.
خب همون کتاب هم انچنان فایده ای نداره وقتی mdn هست!
mdn مرجعه. برای آموزش خوب نیست. مسیر یادگیری مشخصی نداره. اون کتاب مسیر مشخص و فصل بندی داره و برای آموزش هست.
امروز با یکی از دوستان پایتون کار صحبت می کردم. اون هم تصدیق می کرد منبع درست درمونی برای پایتون نیست.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Riemann - 31 تیر ۱۴۰۰ ۱۲:۵۵ ب.ظ
......
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Milestone - 31 تیر ۱۴۰۰ ۰۶:۵۴ ب.ظ
WhatsApp به دلایل مختلف خیلی رو اعصابه (خصوصا در قیاس با Telegram)، ولی به نظر میاد انجام یه سری تغییراتی که اکثر کاربرها احتمالا دوست دارن، کار سختی نیست، مثل باقی نموندن اثر "This message was deleted" وقتی پیامی رو پاک میکنی، یا اجازه ندادن برای ویرایش پیامها؛ ولی شاید فلسفه WhatsApp (یا یک برداشت آزاد) این باشه که اون محیط هم یه چیزی شبیه زندگی واقعیه (نیاز به فکر کردن قبل از اقدام)؛ یا نباید حرفی بزنی یا اگه زدی، نمیتونی پس بگیریش (حداقل نشونههاش باقی میمونه)؛
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 31 تیر ۱۴۰۰ ۰۷:۱۶ ب.ظ
(۳۱ تیر ۱۴۰۰ ۱۲:۵۵ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: ......
این کار خیلی کار ضایعیه.
یه گروه تلگرام توش عضو هستم که اگه کسی پستی که بهش ریپلای شده رو پاک کنه از گروه حذف میشه.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - MarkLand - 31 تیر ۱۴۰۰ ۰۸:۰۲ ب.ظ
یه سری اموزش ها هستن حالا به خصوص فارسی میخوان یه ابزاری رو یاد بدن دستشونم درد نکنه بعضا مجانی هم میذارن زحمت هم کشیدن اما در حین اموزش یه نکته رو فراموش می کنن ما اگه یه قلم مو دستمونه قرار نیست فقط در و دیوار رو رنگ کنیم بگیم اینم استفاده شاید هدف طراح اون ابزار در و دیوار نبوده بلکه کشیدن یه تابلو زیبا بوده مثلا میام یه سویچ رو معرفی میکنیم برای حذف یه مرحله حالا اون سویچه گذاشته برای بعضی کارا ما میام کلا عمومیش می کنیم و با خودمون فک نمیکنیم خوب چرا اون مرحله رو گذاشته؟ از اول یه سره میرفته مرحله بعد! حتما فکری داشته بعد میگیم خوب کار رو راحت کردیم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 31 تیر ۱۴۰۰ ۱۰:۵۵ ب.ظ
دو تا ویدیو دیدم یکی طرف هندی بود و یکی اوگاندایی. بدترین لهجه هایی که تو زندگیم دیدم. جوری انگلیسی حرف می زد که اصلا نمی شد فهمید که حتی داره انگلیسی صحبت می کنه!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۰۱ مرداد ۱۴۰۰ ۰۳:۳۵ ق.ظ
(۳۱ تیر ۱۴۰۰ ۰۷:۱۶ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: (31 تیر ۱۴۰۰ ۱۲:۵۵ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: ......
این کار خیلی کار ضایعیه.
یه گروه تلگرام توش عضو هستم که اگه کسی پستی که بهش ریپلای شده رو پاک کنه از گروه حذف میشه.
گفته بود الان دیگه به سنِ ما مسیر مشخص لازم یادگیری نیست و چیزی پیش اومد هم سرچ میکنیم.
منم نمیدونم این کجاش پاک کردن داشت حالا که اینطور شد، توو پستهای پاک شدهی قبلیتر هم گفته بود اونجایی که هست دختراش سفید مفید هستند باب طبعش نیست و این حرفا. در جواب اون دوستمون هم که پرسیده بود کجایی، یه چیزایی پیچوند گفت به جز اصل جواب، که فنلاند هست.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Milad_Hosseini - 01 مرداد ۱۴۰۰ ۱۱:۴۷ ق.ظ
میرود از فراق تو خونِ دل از دو دیدهام
دِجله به دِجله، یَم به یَم، چِشمه به چِشمه، جو به جو
"اقبال لاهوری."
چیه این آدمی واقعا. اینقدر درگیر عادات و روزمرگیها و کار و اینا میشه که سخت ترین روزا و بدترین اتفاقا رو هم فراموش میکنه.
۹ ماه از نبودن مادرم میگذره و چند ماه دیگه میشه یک سال. تو این یک سال و خوردهای اخیر از زندگیم (چه قبل از فوت مادرم و چه بعد از اون)، یک چیزایی دیدم و از سر گذروندم که اصن فکر نمیکردم واقعی باشن. یعنی هی با خودم میگفتم چطور میشه چنین اتفاقایی بیفته؟ گهگاهی فکر میکنم چطور گذروندم و دووم اوردم واقعا اون اتفاقا رو. و نکته جالب اینکه دوستای نزدیکم میگفتن بهم میلاد چقدر تو آدم قوی ای هستی ، ولی خب نمیدونن که پیش اونا یه ظاهر خوب ساختم از خودم و از درون شرحه شرحه ام. تنهاییای (صرفا منظورم غمخوار بودن هست، نه اینکه کسی نباشه که باهاش صحبت نکنم، اتفاقا بودن. زیادم بودن اون مدلی) رو تجربه کردم که هرکی بود جای من شاید دق میکرد، خشم و عصبانیت هایی رو ریختم توی خودم که اگر میخواستم بروزش بدم الان احتمالا زندان بودم، از نزدیک ترین آدمای زندگیم بی حرمتی و بی توجه ای دیدم که اصن موندم و .... بهرحال امیدوارم به مرور زمان جای این زخم های روحی روانی ترمیم بشه، ولی جاش میمونه فکر کنم یه مقدار.
محمد مختاری یه حرف قشنگی داره که میگه "آدمیزاد که خیک ماست نیستش انگشت بزنیم توش جای انگشت هم بیاد/ جای انگشت درد و فقر و رنج و بلا و تنهایی و بی پناهی و اینها در آدم میمونه"
|