من واقعا نمی تونم تنها یک هدف داشته باشم، در هر بعدی که نگاه می کنم چند هدف دارم:
در بعد بندگی: وقتی میبینم استعدادش رو دارم چرا وقتم رو بیهوده از دست بدم؟ نمیخوام پیش خدا احساس کنم کوتاهی کردم.
در زمینه‌ی خانواده بخوام بگم: اینکه بتونم با خوشحال کردن خانواده، فقط تشکری کرده باشم و بهشون بگم زحمت هاتون رو بی ثمر نمی گذارم. همچنین داشتن یک زندگی مستقل و عالی از مهمترین اهدافم هست.
بخاطر غرورم: من غرورم اجازه نمیده زندگیی داشته باشم که استقلال مالی نداشته باشم. همچنین غرورم اجازه نمیده با کلی خواهش کار پیدا کنم و بعدش اونها هر وقت دوست داشتن من رو اخراج کنند.
دین: همانطور که می دونید تبلیغات زیادی بر علیه اسلام میشه، خوب ماها باید عقب موندگی رو جبران کنیم.
کشورم: به رفتن از ایران فکر نمیکنم، امیدوارم اینجا مفید باشم.
مازندران و مخصوصا بابل: حداقل در حال حاضر علاقه ای به موندن در تهران ندارم و دلم می خواد در شهر خودم زمینه ای را برای کار خودم و دیگران فراهم کنم. البته می دونم سخته و حوصله و هزینه‌ی زیادی می خواد ولی امیدوارم زمانی بتونم همچین کاری رو انجام بدم.
در اینجا و در بین همکلاسی هایم افراد با استعداد زیادی هستند و امکانش نیست همشون ارشد بگیرند، وقتی یه عده به من می گفتن: 'دست ما رو هم بگیر'، ناراحت میشدم. فقط کافیه موقعیت رشد فراهم شه.
دانشجویان آینده: من خودم در طول دوران تحصیلم، کمتر معلم و اساتید خوب داشتم. می خوام استاد دانشگاه بشم، استادی که وجدان کاری داشته باشه و منظم باشه و به کارش به این عنوان فکر کنه که قراره عده‌ی زیادی رو در یادگیری کمک کنه، نه اینکه بی تفاوت فقط درسش رو بگه و بره!
همچنین قدرت انتقال بیان بسیار مهم است.
(۱۱ تیر ۱۳۸۹ ۰۲:۵۲ ب.ظ)roya نوشته شده توسط: می دونید جهان هر کسی به اندازه‌ی رویا های اوست اگه واقعا پول همه چیزه پس شما راست می گید ولی من می گم می شه رویا هایی داشت که پول رو در نظر نگرفت . مثلا ارزوی من رها کردن همه انسان‌ها از زیر ظلم وجوره و من هم این رشته رو برای تحقق این راه برگزیدم
میشه یکم توضیح بدید رهایی از ظلم و جور چه ربطی به کامپیوتر داره ؟ شاید شما رشتتون حقوقه !! اشتباهی اومدید تو فروم کامپیوتر !!!!!!
هدف....
به نظرم انسان با پویایی، تلاش و تحمل سختی هاست که امیدوار و شاد زندگی میکنه
یاد یه جمله ای افتادم
"مگر نه اینکه خانه تن راه فرسودگی میپیماید تا خانه روح آباد شود؟!"
" مگر این عاشق بیقرار را در این سفینه سرگردان آسمانی که کره زمین باشد برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریده اند ...؟! "
یقینا شما هم دوست ندارید وقتی وقت رفتنتون رسید و موقعی که یه نگاه به گذشته تون میندازید فقط دویدن دنبال پول و مادیات رو ببینید.
درسته که این هم یه بخش زندگیه چون آدمی دو بعد داره ۱-جسم ۲-روح
پس میشه گفت هدف بهتره ورای حقوق استادی و کلاس و مهریه و ... باشه و به نظر من بهترین هدف رضای خداست.
به نظرم مسیر مهم نیست فقط مهمه شما به سمت اون برید. شاید یکی مسیر خیاطی رو پی بگیره مثه شیخ رجبعلی خیاط یا یکی طلبه بشه، شایدم یکی استاد دانشگاه بشه...
اما من که نتونستم هدفم رو خالص کنم شاید شما بتونید...
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد.....
(۱۳ تیر ۱۳۸۹ ۰۷:۳۶ ب.ظ)mahditorki نوشته شده توسط: هدف....
به نظرم انسان با پویایی، تلاش و تحمل سختی هاست که امیدوار و شاد زندگی میکنه
یاد یه جمله ای افتادم
"مگر نه اینکه خانه تن راه فرسودگی میپیماید تا خانه روح آباد شود؟!"
" مگر این عاشق بیقرار را در این سفینه سرگردان آسمانی که کره زمین باشد برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریده اند ...؟! "
یقینا شما هم دوست ندارید وقتی وقت رفتنتون رسید و موقعی که یه نگاه به گذشته تون میندازید فقط دویدن دنبال پول و مادیات رو ببینید.
درسته که این هم یه بخش زندگیه چون آدمی دو بعد داره ۱-جسم ۲-روح
پس میشه گفت هدف بهتره ورای حقوق استادی و کلاس و مهریه و ... باشه و به نظر من بهترین هدف رضای خداست.
به نظرم مسیر مهم نیست فقط مهمه شما به سمت اون برید. شاید یکی مسیر خیاطی رو پی بگیره مثه شیخ رجبعلی خیاط یا یکی طلبه بشه، شایدم یکی استاد دانشگاه بشه...
اما من که نتونستم هدفم رو خالص کنم شاید شما بتونید...
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد.....
قشنگ بود. خوشم میاد بچه های مانشت آدم های فهمیده و درست حسابی ای هستند
(۱۳ تیر ۱۳۸۹ ۰۷:۳۶ ب.ظ)mahditorki نوشته شده توسط: هدف....
به نظرم انسان با پویایی، تلاش و تحمل سختی هاست که امیدوار و شاد زندگی میکنه
یاد یه جمله ای افتادم
"مگر نه اینکه خانه تن راه فرسودگی میپیماید تا خانه روح آباد شود؟!"
" مگر این عاشق بیقرار را در این سفینه سرگردان آسمانی که کره زمین باشد برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریده اند ...؟! "
یقینا شما هم دوست ندارید وقتی وقت رفتنتون رسید و موقعی که یه نگاه به گذشته تون میندازید فقط دویدن دنبال پول و مادیات رو ببینید.
درسته که این هم یه بخش زندگیه چون آدمی دو بعد داره ۱-جسم ۲-روح
پس میشه گفت هدف بهتره ورای حقوق استادی و کلاس و مهریه و ... باشه و به نظر من بهترین هدف رضای خداست.
به نظرم مسیر مهم نیست فقط مهمه شما به سمت اون برید. شاید یکی مسیر خیاطی رو پی بگیره مثه شیخ رجبعلی خیاط یا یکی طلبه بشه، شایدم یکی استاد دانشگاه بشه...
اما من که نتونستم هدفم رو خالص کنم شاید شما بتونید...
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد.....
خیلی خوب بود
وقتی دنبال هدف می گشتم همه‌ی داشتن های دنیا یک چیز کم داشت و نمی تونست هدف بشه البته به تنهایی ،همه آن‌ها می تونن وسیاه باشن تا ....
ایدوارم بتونیم هدف رو خالص کنیم
اینجاست که من به عدالت خدا پی بردم چون همه به اندازه کافی فرصت برای این کار داریم و بهانه برای از دست دادن این فرصت ها!!
" همیشه رفتن رسیدن نیست
در بن بست هم راه آسمان باز است
پرواز بیاموز "
دکتر شریعتی
.
ممنون از همه بخاطر چشمهاشون که به قشنگ دیدن عادت کردن.
(۱۱ تیر ۱۳۸۹ ۱۲:۵۶ ق.ظ)Soheil نوشته شده توسط: من که میخوام ارشد بگیرم تا بعدش دکتری بگیرم مطب بزنم پول در بیارم باهاش یه نیسان بگیرم با اون کار کنم بازم پول در بیارم!
هر چی بیشتر درس می خونم بیشتر احساس می کنم آخرش باید برم نیسان بخرم، مخصوصا وقتی تستا رو می زنم!!!!!
هر کسی هدف خودشو داره .اما به نظر من، ما اول باید فکر و روح با نشاط داشته باشیم و با عشق زندگی کنیم . به قول دکتر حقیقت باید تو زندگی قل بخوریم . با چنگ و دندون چیزی رو بدست آوردن ارزشی نداره . اونوقت آخر راه، حسرت هزار تا چیز نداشته را می خوریم . اینها تجربه اس . ثابت شده . به متن انگلیسی زیر که از وبلاگ ارشد شریف که قدسی آپدیتش می کنه آوردم یه نگاهی بندازید . محتواش طنزه ولی تکان دهنده است:
اینم
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
Before joining PhD:
* I want to win the Nobel Prize.
* I want to win the Turing Award.
First year of PhD:
* I want to finish PhD in two years.
* I want to publish papers only in top tier conferences.
* I want to make ground-breaking research.
* I want to win the best PhD Thesis award.
Second year of PhD:
* I want to finish PhD in 5 years.
* I want a problem.
* Shall I change my advisor?
Third year of PhD:
* I want a paper; I don't care which conference.
* Shall I change my topic?
* I want to be known as Dr bhOndOO.
Fourth year of PhD:
* I want to finish PhD!
* My industry-friends have two children by now. When will I get married?
Fifth year of PhD:
* Why did I come here?
* Why did I choose this advisor?
* Why did I choose this topic?
Sixth year of PhD:
* Someone give me a degree!
* I want to leave this place — for ever.
* Let me leave.
Seventh year of PhD:
* People call me uncle.
* She waited and finally married someone else....
* I don't want any degree. I just want to live peacefully
* I want to win the Nobel Prize.
* I want to win the Turing Award.
First year of PhD:
* I want to finish PhD in two years.
* I want to publish papers only in top tier conferences.
* I want to make ground-breaking research.
* I want to win the best PhD Thesis award.
Second year of PhD:
* I want to finish PhD in 5 years.
* I want a problem.
* Shall I change my advisor?
Third year of PhD:
* I want a paper; I don't care which conference.
* Shall I change my topic?
* I want to be known as Dr bhOndOO.
Fourth year of PhD:
* I want to finish PhD!
* My industry-friends have two children by now. When will I get married?
Fifth year of PhD:
* Why did I come here?
* Why did I choose this advisor?
* Why did I choose this topic?
Sixth year of PhD:
* Someone give me a degree!
* I want to leave this place — for ever.
* Let me leave.
Seventh year of PhD:
* People call me uncle.
* She waited and finally married someone else....
* I don't want any degree. I just want to live peacefully
نظرتون چیه ؟
(۲۵ تیر ۱۳۸۹ ۱۱:۰۰ ق.ظ)parsaNA نوشته شده توسط: نظرتون چیه ؟
خیلی با حال بود ... مردم از خنده
قبلا دیده بودم! اما باز هم می چسبه!
نقل قول:چه پایان سوزناکی دارهSeventh year of PhD:
* People call me uncle.
* She waited and finally married someone else....
* I don't want any degree. I just want to live peacefully
من که سراغ دکتری گرفتن نمی رم!
من یکی که نمی گذارم به سال پنجم برسه!
(۲۶ تیر ۱۳۸۹ ۰۳:۰۱ ب.ظ)admin نوشته شده توسط: من یکی که نمی گذارم به سال پنجم برسه!راستی دکتر الان کدوم جملات بیشتر تو ذهنتون میچرخه؟
الان باید تو کار نوبل و اینا باشید!
* I want a paper; I don't care which conference.
* Shall I change my topic?
* I want to be known as Dr bhOndOO.
(۲۶ تیر ۱۳۸۹ ۰۹:۵۸ ق.ظ)Soheil نوشته شده توسط: چه پایان سوزناکی دارهدرسته . ما هم باید حواسمونو جمع کنیم تا این بلا سرمون نیاد . البته شما سراغ دکتری گرفتن برو اما قبلش به مسائل عشقی عاطفی هم توجه کن و یه اقدامی بکن . بعد برو سراغ دکتری . پیروز باشی